به رغم تمام اقدامات سرکوبگرانه دستگاه اطلاعاتی و امنيتی رژيم عليه کارگران پيشرو، فعالان و تشکلهای کارگری، و به رغم احضارهای پی در پی و تهديدات تلفنی يا حضوری به قصد مرعوب ساختن کارگران و بالاخره به رغم ممنوعيت و تهديد دستگاه دولتی مبنی بر بازداشت کسانی که مراسم اول ماه مه را برگزار و يا در آن شرکت کنند، امسال نيز مراسمهای متعددی توسط کارگران و فعالان کارگری و در اشکال و شيوههای متنوع و گوناگونی در تهران و برخی ديگر از شهرهای ايران برگزار گرديد. اين نکته از قبل کاملاً روشن بود و تجربۀ بيش از سه دهه حاکميت رژيم ارتجاعی جمهوری اسلامی نيز آن را مکرّر اثبات کرده بود که دولت ضد کارگری حاکم به هيچيک از کميتهها، جمعها و تشکلهای کارگری نه فقط مجوز برگزاری مراسم مستقل و برپائی تجمعات و راهپيمائی به مناسبت اول ماه مه را نخواهد داد، بلکه هرگونه مراسم مستقل و راهپيمائی در اين روز را با خشونت وبیرحمی سرکوب میکند. وضعيت رژيم جمهوری اسلامی درشرایط حاضربه قدری بحرانی و بی ثبات شده است که دولت جرأت نکرد حتا به تشکيلات دست ساز خود خانه کارگر نيز مجوز راهپيمائی بدهد.
علی رغم ممنوعیت برگزاری مراسم اول ماه مه و به رغم تمام محدودیت ها،جمعها، کميتهها، تشکلها و فعالان کارگری با شور و شوق و با صدور فراخوانها، بيانيهها، اطلاعيهها، پيامها و قطعنامههای متعددی به استقبال اول ماه مه روزجهانی کارگر رفتند و مراسمهای متعدد و گوناگونی در اشکال علنی، نيمه علنی و بخشاً مخفی در داخل شهرها ومیادین و خيابانها، در اطراف شهرها و پارکها و يا در کوه و دامن طبيعت و حتا درون زندانها و شکنجهگاههای رژيم برگزار نمودند.
در تهران گروههائی از کارگران ساختمانی در جمعهای چند ده نفره در اطراف ميدان انقلاب و نيز در منطقه لواسان، مراسمهائی به مناسبت اول ماه مه برگزار نمودند. در پارک سردار واقع در منطقه کن، بيش از ۵۰ تن از کارگران باربر مهاجر و شاغل در تهران، بعدازظهر روز يازده ارديبهشت گردهم آمدند و با خواندن مطالبی در مورد مباحث کارگری و اول ماه مه و پخش شيرينی اين روز را گرامی داشتند. در دماوند نيز جمعی از کارگران فصلی و صنعتی شاغل در اين شهر مراسمی در محله احمد آباد برگزار نمودند که درآن ازجمله سرود انترناسیونال خوانده شد. دراین مراسم یک کارگرزن نیز به سخنرانی پرداخت وازکارگران زندانی حمایت به عمل آمد. همچنين کارگران در اکثر کارخانههای شهرک صنعتی البرز،شهرک صنعتی سلفچگان، شهرک صنعتی کاوه و نيز در برخی ديگر از کارخانهها، در سر ساعت معينی مدت ده دقيقه دست از کار کشيدند و با يکديگر پيرامون اول ماه مه و مشکلات خويش به گفتگو پرداختند. در شهرک صنعتی ارگ جديد بم، کارگران به مدت يکساعت دست از کار کشيدند وپیرامون مسائل کارگری و لزوم تشکلیابی به بحث و گفتگو پرداختند. درشهرک صنعتی منطقه آزاد چابهارنیز کارگران یک ساعت دست ازکارکشیدند.در مشهد نيز گروههائی از کارگران خباز رأس ساعت ۱۰ صبح دست از کار کشيدند. جمعهائی از کارگران عسلويه، کنگان، پتروشيمیهای ماهشهر، پالايشگاه لاوان و بندرعباس، در يکی از کمپهای کارگری منطقه عسلويه گردهم آمدند و به مناسبت اول ماه مه مراسمی برگزار نمودند. در اين مراسم یکی ازکارگران سخنرانی کرد و پيرامون فعاليتهای مشترک تشکلهای کارگری، وضعيت جاری و مشکلات کارگران بحث و گفتگو به عمل آمد و سپس قطعنامه مشترک کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه قرائت شد. در همین مراسم یکی ازکارگران قطعنامه اتحادیه آزاد کارگران ایران را نیز قرائت نمود.درمراسم اول ماه مه عسلویه هم چنین انتقاداتی نسبت به فعالان و تشکل های کارگری که نتوانسته اند یک قطعنامه یا بیانیه مشترک داشته باشند نیز به عمل آمد. همچنين جمعی از کارگران فولاد مبارکه و ذوب آهن اصفهان با کوهنوردی و صعود به قله کرکس، جمعی از کارگران کارخانجات کاشی و سراميک با صعود به قله شيرکوه و جمعی از کارگران لاستيک دنا و مخابرات راه دور شيراز با صعود به قله دنا و بحث و گفتگو در مورد مسائل کارگری و خواندن شعر و سرود اين روز را گرامی داشتند و به نشان همبستگی با کارگران مبارز، تصاويری از دو فعال کارگری دربند، رضا شهابی و عليرضا اخوان را بر فراز اين قلهها به اهتزاز درآوردند. همچنین در روز جمعه ۱۵ اردیبهشت برابر با ۴ مه ۲۰۱۲ یک گلگشت کارگری به مناسبت اول ماه مه، در منطقه برغانِ شهر کرج برگزار گردید. دراین گلگشت حدود دویست تن از کارگران کارخانه های ایران تایر، سایپا، ایران خودرو دیزل، پارس خودرو، صنایع نیروگاهی و شرکت مپنا همراه خانواده هایشان حضور داشتند. در این مراسم، کارگران ضمن یک دقیقه سکوت به یاد کارگران جان باخته شهر شیکاگو در سال ۱٨٨۶ و اعلام همبستگی و همدلی با جنبش تصرف وال استریت، از یکی از همکاران خود خواستند تاریخچه مختصری از روزجهانی کارگر را برای حاضران بیان کند. گلگشت کارگران با انجام برنامه های ورزشی و تفریحی و موسیقی و رقص ادامه یافت.
همچنين گروههائی از کارگران در شوشتر، اراک و خرم آباد در اين روز دست به اعتراض و راهپيمائی زدند. در زندان گوهردشت کرج، زندان اوين و زندان مرکزی تبريز نیز کارگران زندانی و ساير زندانيان سياسی مراسمهائی به مناسبت اول ماه مه برگزار نمودند.
در شهرهای کردستان نيز علیرغم آنکه برخی از فعالين کارگری را احضار و مورد ارعاب و تهديد قرار داده بودند، مراسمهای متعددی برگزار گرديد.
در سنندج، “کميته برگزار کننده روز جهانی کارگر ۲۰۱۲ سنندج” توانست مراسم پرشور و بزرگی را در فضای سرکوب و پليسی حاکم بر شهر برگزار نمايد. اين کميته که به همت جمعی از فعالين آزاد کارگری، جمعی از کارگران بيکار سنندج، جمعی از فعالين کارگری شورائی سنندج، کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکلهای کارگری و اتحاديه آزاد کارگران ايران تشکيل شده بود، برگزاری مراسمی را در خيابان فردوسی اين شهر تدارک ديده بود. روز سه شنبه ۱۲ ارديبهشت تعداد زيادی از کارگران، فعالان کارگری، زنان و برخی ديگر از مردم سنندج در اين محل حضور يافتند. اما از آنجا که نيروهای سرکوب و امنيتی و گارد ويژه، اين محل را به اشغال خود درآورده بودند، سازمان دهندگان و برگزار کنندگان مراسم فوراً توانستند محل تجمع را تغيير دهند و شرکت کنندگان در مراسم را به محل ديگری (خيابان سيروس) هدايت کنند. صدها تن از شرکت کنندگان در اين مراسم با حمل پلاکاردها و پرچمها و سردادن شعارهائی مانند؛ “زنده باد روز جهانی کارگر”، “کارگر کارگر اتحاد اتحاد!”، “کارگر دانشجو اتحاد اتحاد”، “کارگر معلم اتحاد اتحاد”، “نان مسکن آزادی”، “کارگر زندانی آزاد بايد گردد”، “زندانی سياسی آزاد بايد گردد” به طرف ميدان انقلاب دست به راهپيمائی زدند. اين مراسم و راهپيمائی پرشور، بعد از حدود ۱۰ دقيقه مورد يورش وحشيانه نيروهای سرکوب و گارد ويژه قرار گرفت که در اثر آن شماری از شرکت کنندگان در مراسم مضروب و شمار ديگری نيز بازداشت شدند.
در سقز نيز مراسمی در ميدان کارگر اين شهر و با حضور گروهی از کارگران، فعالان کارگری و اعضای خانواده آنها برگزار گرديد که با سخنرانی فعال کارگری محمود صالحی و پخش شيرينی همراه بود. همچنين با حضور جمعی از کارگران در محل سنديکای کارگران خباز سقز، مراسم ديگری نيز به اين مناسبت برگزار گرديد. در مهاباد نيز مراسمی با حضور جمعی از فعالان کارگری و خانوادهها در اطراف شهر برگزار گرديد. اين مراسم با خواندن سرود انترناسيونال، بحث و گفتگو پيرامون تاريخچه اول ماه مه، شعرخوانی و قرائت قطعنامه مشترک کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکلهای کارگری، کميته پيگيری ايجاد تشکلهای کارگری و انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه همراه بود. دراشنویه نیز روزیازده اردیبهشت مراسم مشابهی برگزار گردید و یکی ازاعضای کمیته هماهنگی درمورد اول ماه مه و تاریخچه آن و سخنران دیگری پیرامون وضعیت دشوار معیشتی کارگران به سخنرانی پرداختند. این مراسم نیز باشعرخوانی، دکلمه و سرود و پخش شیرینی همراه بود.
دربانه نیز روزهشتم اردیبهشت مراسمی شبیه مراسم اشنویه و باشرکت گروهی ازکارگران و اعضای خانوادهشان برگزارگردید که با اجرای سرود انترناسیونال، بحث و گفتگودرمورد دستمزد های کارگری و قرائت یک قطعنامه ١۴ ماده ای که توسط فعالان کارگری این شهر تهیه شده بود برگزارگردید. درشهرهای پاوه و کامیاران نیز جمع هائی ازفعالان کارگری، با یک دقیقه سکوت به یادجانباختگان آزادی و برابری،شعرخوانی و سخنرانی پیرامون مسائل کارگری و اجرای سرود انترناسیونال مراسم هائی برگزار نمودند. دراین مراسم ها نیز قطعنامه هائی که توسط فعالان کارگری این شهرها تهیه شده بود قرائت گردید.
بی ترديد تعداد مراسمهای برگزار شده اول ماه مه امسال، بيش از مواردی است که اين جا به آن اشاره شد. کارگران و فعالان کارگری علاوه بر موارد ياد شده درشهر ها ونقاط دیگر کشورنيزباابتکار عملهای همیشگی خویش، مراسمهائی اعم از مراسم مخفی يا نيمه علنی و دراشکال گوناگون برگزار نمودهاند.
البته مزدوران رژیم درخانه کارگر و شوراهای اسلامی کار نیز یک مراسم مثل همیشه باسمه ای و بی رونق دریک ورزشگاه کوچک واقع در محله دروازه غار وتحت محافظت پلیس برگزارنمود. سران خانه کارگر وشوراهای اسلامی از حدود سه هفته مانده به اول ماه مه، تلاشهائی را آغاز نموده و ستادهائی در مرکز و در برخی از شهرستانها برای برگزاری مراسم خاص خود و راهپيمائی در روز يازده ارديبهشت تشکيل داده و از دولت درخواست مجوز کرده بودند. آن ها مکرر عنوان میکردند که تصميم دارند در روز يازده ارديبهشت و در راستای “فرمايشات رهبری” و “در حمايت از توليد ملی” راهپيمائی کنند و ضمن طرح برخی مطالبات صنفی کارگران، “مشکلات توليدی را به گوش مسئولان برسانند”. پس از بی اعتنائی وزارت کشوربه این درخواست، آن ها تلويحاً هشدار دادند حتا بدون مجوز دولتی، راهپيمائی انجام خواهد شد.نوکران رژیم در خانه کارگر ضمن طرح اين موضوع که دولت احمدینژاد از سال ۸۶ مجوز راهپيمائی به خانه کارگر نداده است و انتقاد تلويحی نسبت به آن، بر اين تصور بودند که در فضای باب شدنِ انتقاد از سياستهای اقتصادی دولت و ضديتهائی که عليه دار و دسته احمدینژاد راه افتاده است، به ويژه در فضای نارضايتی شديدی که از ناحيه اجرای سياست “هدفمند سازی” يارانهها ايجاد شده است، اجازۀ يک راهپيمائی و مراسم کنترل شده به منظور مهار اين نارضايتیها را خواهد گرفت. اما دولت اين انتظار خانه کارگر را نمیتوانست برآورده سازد و نساخت! چرا؟ اولاً به اين دليل که دولت مراسمهای نمايشی خانه کارگر در سالهای گذشته را تجربه نموده و به ناتوانی اين نهاد در کنترل قطعی و مؤثر تودههای کارگر در اين گونه مراسمها پیبرده بود. روش جمهوری اسلامی در برخورد به اول ماه مه لااقل از اواسط دهه هفتاد تا سال ۸۶ بر اين پايه استوار بود که در عين منع و سرکوب خشن هرگونه مراسم مستقل اول ماه مه، خانه کارگر را برای اجرای يک رشته مراسمهای نمايشی تجهيز میکرد و به جلوی صحنه میفرستاد تا اين نهاد وابستۀ حکومتی، با نام کارگر و تحت عنوان هفته کارگر، بخشهائی از کارگران را به بيراهه مراسمهای خرافی و مذهبی و بیربط با روز کارگر و مجيزگوئی مقامات حکومتی بکشاند و در عين حال انرژی مبارزاتی کارگران را هرز بَرَد ودرعین حال انبوه خواستهای سرکوب شده آنان را در دايرهای بسيار تنگ و کوچک محدود کند. ارتجاع حاکم در واقع به کمک تشکلهای دست ساز خود، از آن رو مراسم نمايشی و کنترل شده را در روز کارگر برگزار میکرد، که در برابر دولتهای خارجی و نهادهای بينالمللی چنین ادعا کند که در جمهوری اسلامی آزادی تجمع و تظاهرات و آزادی برگزاری مراسم اول ماه مه وجود دارد. رژيم جمهوری اسلامی در عين حال تلاش می کرد، مراسم اول ماه مه و نيز مطالبات کارگران را به آنچه که توسط خانه کارگر و از زبان سران اين نهاد عنوان میشد خلاصه کند و از اين طريق کل کارگران و مبارزات آنها را مهار و کنترل نمايد. اما کارگران، فعالان و تشکلهای کارگری، سوای مراسمهای مستقلی که در اين سالها به مناسبت اول ماه مه و در اشکال گوناگون برگزار نمودهاند، با حضور تاکتيکی در اين گونه مراسم و راهپيمائیها، در اکثر قريب به اتفاق موارد، موفق شدند مراسمهای فرمايشی خانه کارگر را از کنترل آن خارج سازند و با در دست گرفتن ابتکار عمل، شعارها و مطالبات واقعی کارگران را به ميان توده کارگران ببرند و مراسمهای نمايشی رژيم و خانه کارگرش را به نمايشی عليه خانه کارگر و رژيمش مبدل سازند. اين تاکتيک در سال ۸۶ به بهترين نحوی به مرحله عمل گذاشته شد وبه نحوچشمگیری به سود کارگران به ثمر نشست. در يازده ارديبهشت سال ۸۶ کارگران آگاه، فعالان و تشکلهای کارگری توانستند اول ماه مه و شعارها و مسائل کارگران را در ابعاد وسيع و گستردهای به ميان توده کارگران و درون جامعه ببرند و تلاش مذبوحانه خانه کارگر و دولت حامی آن برای کنترل و مهار اعتراض و مبارزه کارگران و يا محدود ساختن دايره مطالبات کارگری را با شکست کامل روبرو سازند. جمهوری اسلامی پس از تجربه سال ۸۶ که در سالهای قبلتر از آن کم و بيش و در ابعاد محدودتری تکرار شده بود، اين نکته را کاملاً دريافت که هرجا تجمعی از کارگران برپا شود، ولو آنکه سرسپردگان رژيم در خانه کارگر آن را سازماندهی کرده باشند، اما اين تجمع به ابزار و وسيله مناسبی جهت ابراز نارضايتی توده کارگران و در واقع به يک تجمع اعتراضی تبديل میگردد. از اين رو از آن تاريخ به بعد، به رغم اصرار و درخواست هرساله خانه کارگر، دولت اما مجوز راهپيمائی به خانۀ کارگر نداده است.
ثانياً وضعيت رژيم در حال حاضر، صرف نظر از اوضاع نابسامان ودرهم ریخته داخلی، از لحاظ مناسبات خارجی نيز با پنج سال قبل قابل مقايسه نيست. مناسبات خارجی رژيم به حدی وخيم، و در زمينه عدم رعايت حقوق و آزادیهای دمکراتيک به رسميت شناخته شده در ميثاقهای بينالمللی، جمهوری اسلامی به قدری در انظار جهانی و نهادهای بينالمللی مفتضح و بی آبرو گشته است که ديگر حتا صدور مجوز راهپيمائی و مراسم نمايشی خانه کارگر نيز چيزی را عوض نمیکند.
ثالثاً و از همه مهمتر، وضعيت بحرانی و انفجاری جامعه است که صدور چنين مجوزی را به يک ريسک بزرگ و پر خطر برای جمهوری اسلامی تبديل کرده است. در موقعيتی که فشارها و شرايط فوقالعاده دشوار اقتصادی و معيشتی، نارضايتی موجود در صفوف کارگران و زحمتکشان را بسی متراکم ساخته و روحيه اعتراضی کارگران و از جمله کارگرانی که هزار هزار از کار اخراج و به خيابان پرتاب میشوند، تقويت گشته و افزايش يافته است، هرگونه تجمع و راهپيمائی کارگری، انبار مملو از باروتیست که انفجار آن میتواند سرمنشأ يک انفجار بزرگ اجتماعی گردد. بنابراين، با توجه به اين دلائل و ملاحظات بسيار مهم، از قبل روشن بود که جمهوری اسلامی به تشکلهای دست ساز و مواجب بگيران خود نيز مجوز نخواهد داد وهمینکه دولت اجازه داد مراسمی در يک ورزشگاه کوچک برگزار شود ، تمام هارت و پورتهای خانه کارگر نيز پايان گرفت. خانه کارگر عوامل دست چين شده و اعضای خود را به اين ورزشگاه منتقل کرد و در عين حال با استقرار نگهبان، ورود افراد را شديداً تحت کنترل قرار داد. صادقی و محجوب سخنانی عليه کارگران افغان و در دفاع ازجمهوری اسلامی بر زبان راندند. هنگام سخنرانی شماری از کارگران به نشانه اعتراض سالن را ترک کردند. همچنين تعداد ديگری از کارگران که به منظور افشاگری به اين مراسم رفته بودند، در اثر جو شديد پليسی حاکم بر سالن نتوانستند پلاکاردهای خود را باز کنند و محل را ترک کردند.
جمهوری اسلامی امسال نیزمانند چند سال گذشته نتوانست جلوی فریاد و اعتراض طبقه کارگر در روز اول ماه مه را سد کند. مراسمهای گوناگون و متعدد اول ماه مه، يکبار ديگر نشان داد که فعالان و تشکلهای کارگری حتا در تحت شديدترين فشارها و خفقان پليسی، میتوانند مراسمهای مستقلی را به مناسبت اول ماه مه سازمان دهند و برگزار نمايند. خبرهای انتشار يافته نیز گويای این واقعیت است که در سال ۹۱، مراسمهای متعددی به مناسبت اول ماه مه برگزار شده است که از لحاظ شکل برگزاری بس متنوع و گوناگون بوده است. اين مراسمها عمدتاً متشکل از کارگران ، فعالان کارگری و خانواده آنها و جز در موارد محدود که درداخل شهرها ودرجمعهای چندصد نفره برگزارشده اما در وجه غالب از گروههای کم عده و در بيرون يا اطراف شهرها برگزار شده است. اول ماه مه امسال همچنين با تنوع و تکثّر کم سابقه بيانيهها، اطلاعيهها، فراخوانها و قطعنامههای ويژۀ اين روز همراه بود. تکثّر و تعدد اين بيانيهها و قطعنامهها اگرچه از يک سو بيانگر تنوع و تعدد گروههائی از فعالان، جمعها و تشکلهای کارگری است، اما در عين حال می تواند بازتاب دهنده نوعی از پراکندگی و شقاق و شکاف در صفوف اين جمعها و تشکلهای کارگری نيز باشد. اين شقاق و شکاف را بطور بارزتری میتوان در جدائی سنديکای کارگران نیشکر هفت تپه و سنديکای کارگران شرکت واحد از يکديگر مشاهده کرد. سال گذشته با صدور يک قطعنامه مجزا با امضای سنديکای کارگران نیشکر هفت تپه و خروج اين سنديکا از جمع تشکلهائی که از سال ۸۸ به بعد هر ساله قطعنامهها و بيانيههای مشترکی به مناسبت اول ماه مه امضا میکردند، شکاف آشکاری در اين مجموعه و دراتحاد عمل کارگری دراول ماه مه پديدار گرديد. اين شکاف در صف تشکلهای کارگری و تشکل فعالان کارگری بعداً چنان بزرگ شد که در سال ۹۱ اين مجموعه را به چند تکه تقسيم کرد. بيانيهها، مراسمها و قطعنامههای مشترک سابق ناپديد شد و جای آن را مراسمها و قطعنامههای مجزای ديگری گرفت.
صرف نظرازجابهجائی تشکل های فعالان کارگری، جدائی دو سندیکای کارگری،به اتحاد در صفوف کارگران و اتحاد عمل کارگری دراول ماه مه لطمه زد. برای روشنترشدن موضوع ، دراین جا خلاصه وار به این جدائی ها و طیف بندی ها اشاره می کنیم:
الف:١- سندیکای کارگران شرکت واحداتوبوسرانی تهران و حومه امسال( سال ۹١ ) به تنهائی قطعنامه ای در١٢ بند صادرنمود.
ب:٢- سندیکای کارگران نیشکرهفت تپه که سال گذشته به تنهائی قطعنامه داده بود،امسال مشترکاً با٣¬- اتحادیه کارگران پروژه ای ۴ – هیأت موسس کارگران نقاش ساختمان ۵ – کانون مدافعان حقوق کارگر( مجموعاً۴ تشکل) یک بیانیه مشترک ١٣ ماده ای انتشار داد.
ج:۶- کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری۷ – کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و ۸ – انجمن صنفی کارگران برق وفلزکار کرمانشاه( مجموعاً٣ تشکل) مشترکاً قطعنامه ای در ٢٢ بند صادر نمودند.
د: ۹ – هیأت بازگشائی سندیکای کارگران فلزکارمکانیک، یک بیانیه مجزا انتشار داد.
ه: ١٠ – اتحادیه آزادکارگران ایران نیز قطعنامه مجزائی در ١۴ بند صادرنمود.
و:١١ – جمعی ازفعالان کارگری نیز قطعنامه ای در٢٠ بند مشترکاً با تشکل جدیدی به نام ” کارگران انقلابی متحد ایران” انتشار داد.
ز: ١٢ – جمعیت زنان آزادیخواه و برابری طلب نیز اطلاعیه مجزائی صادر نمود.
شایان ذکراست که درسال۸۸ تشکل هائی که با شماره های ١،٢ ،۴ ، ۵ ،۶ ، ۷ و١١ مشخص شده اند به اضافه ” شورای زنان” و شورای همکاری تشکلها و فعالان کارگری( مجموعاً ۹ تشکل) قطعنامه مشترکی در ١۵ بند به مناسبت اول ماه مه داده بودند.
درسال ۸۹ نیزتشکل هائی که با شماره های ١، ٢ ، ۴، ۶ ، ۷ ، ۸ ، ۹ و ١٠ مشخص شده اند به اضافه “شورای زنان” و”انجمن دفاع از کارگران اخراجی وبیکارسقز” ( مجموعاً ١٠ تشکل) یک قطعنامه مشترک ١۵ ماده ای داده بودند. درسال ۹٠ تشکل های ١ ، ۴ ، ۵ ، ۶ ، ۷ ،۹ و١٠ (مجموعاً۷ تشکل) قطعنامه مشترکی در١۴ بند و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه قطعنامه مجزائی به مناسبت اول ماه مه انتشار داد.
نمائی که دراین جا به طور فشرده به تصویر کشیده شد، نشاندهنده تفکیک و جدائی تشکل های کارگری، تجزیه اتحاد عمل های بزرگ به اتحاد عمل های کوچکتر وشیوع انفراد گرائی درمیان تشکل های کارگری و تشکل های فعالان کارگریست.
کارگران آگاه و پيشرو و فعالان جنبش کارگری البته نمیتوانند و نبايد نسبت به اين رويدادها شکاف ها و تغييرات بی توجه باشند و نيستند.انتقاد از فعالان و تشکل های کارگری درمراسم اول ماه مه عسلویه یک نمونه از توجه وحساسیت کارگران پیشرو و فعالان کارگری دراین زمینه است. کارگران آگاه و فعالان کارگری باید علل و عوامل اين تغييرات را مورد بررسی قرار دهند، جابجائی تشکلهای کارگری را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند و با شناخت از موانعی که بر سر راه اتحاد عمل صفوف کارگران و فعالان و تشکلهای کارگری وجود دارد و يا بوجود میآيد، اين موانع را از پيش پای جنبش کارگری بردارند. اول ماه مه روزکارگراست، این روزمتعلق به همه کارگران است و هیچ چیزی بدیهیتر از اتحاد عمل کارگری در روزاول ماه مه نیست!
نظرات شما