سوانح ناشی از کار بار دیگر در ایران فاجعه آفرید. انفجار مهیب در کارخانه آلیاژ گستر قشم، ١٥ نفر از کارگران این شرکت را به شدت مجروح و راهی بیمارستان کرد.
خبر این انفجار، توسط اغلب خبرگزاری های جمهوری اسلامی صرفا در حد یک خبر انتشار یافت. و طبق معمول با گذشت چند روز همه چیز به دست فراموشی سپرده شد. تا روزی دیگر، در کارخانه ای دیگر، شاهد حادثه و انفجار دیگری باشیم. حوادثی که هر ساله نسبت به سال قبل افزایش یافته و جان کارگران بیشتری را در معرض مرگ، سوختگی، از کارافتادگی و دیگر آسیب های ناشی از سوانح کار قرار می دهد.
طبق گزارش خبرگزاری ها، انفجار مهیب کارخانه آلیاژ گستر قشم در شامگاه پنج شنبه ٢٢ تیرماه به دلیل انفجار در یکی از کوره های این کارخانه رخ داد. مدیر فنی و بازرگانی شرکت آلیاژ گستر قشم گفت: فشار کاری بر ٦٥ کارگر و نبود اپراتور برای کنترل کوره از عوامل انفجار بوده است. در کارخانه آلیاژ گستر قشم ١٠٠ کارگر در سه نوبت کار می کنند که هنگام حادثه ٣٥ کارگر در مرخصی یا در نوبت شیفت بعد بوده اند.
خبرگزاری ایلنا نیز گزارش داد: دو نفر از مجروحین حادثه به نام های علی کمالی و عباس حقیقی به دلیل شدت جراحات و سوختگی بالای ٤٠ درصد از ناحیه صورت و کمر به بیمارستان شهید محمدی بندر عباس منتقل شده اند.
این خبرگزاری به نقل از دبیر اجرایی خانه کارگر بندر عباس نوشت: حادثه کارخانه آلیاژ گستر قشم، در اثر نرسیدن آب به سیستم خنک کننده کوره اتفاق افتاده است. وی همچنین افزود: انفجار شامل انبار مواد پلاستیکی درون باطری به همراه نفت سیاه بوده که موجب سوختگی سر و صورت کارگران کارخانه شده است.
در حالی که اغلب خبرگزاری ها تعداد مجروحین حادثه را ١٥ نفر اعلام کردند، خبرنگار باشگاه خبرنگاران بندر عباس، به نقل از مدیر فنی و بازرگانی شرکت آلیاژ گستر قشم، تعداد مجروحین این انفجار را ٢٦ نفر اعلام کرد.
انفجار کارخانه آلیاز گستر قشم، نه اولین حادثه انفجار کارخانه ها و مراکز تولیدی در ایران بوده است و نه آخرین آن خواهد بود. انفجار شرکت آلیاژ گستر، یکی از ده ها و صدها سوانح ناشی از کار است که به دلیل “خست و قناعت سرمایه داران نسبت به وسایل تولید، ماشین آلات کار افزا و مصالح تولید” و نیز طمع سرمایه داران در استثمار و سود ورزی بیشتر ازحاصل دسترنج کارگران، هر ساله در جمهوری اسلامی رخ می دهد. وقوع اینگونه حوادث در مراکز تولیدی ایران، نه تنها هر ساله صدها کارگر را به کام مرگ فرستاده است، نه تنها سالیانه هزاران کارگر را دچار سوختگی، از کار افتادگی و دیگر آسیب دیدگی های ناشی از سوانح کار کرده است بلکه، هر سال تعداد بیشتری از کارگران نیز با خطر مرگ و انواع آسیب دیدگی ناشی از حوادث کار مواجه هستند.
سوختگی بین ١٥ تا ٢٦ کارگر در انفجار کارخانه آلیاژ گستر قشم در ٢٢ تیرماه امسال، مرگ ۱٨ کارگر در حادثه انفجار کوره فولاد غدیر یزد در آذر ماه ١٣٩٠، جان باختن حداقل ٤ تن و آسیب دیدگی شدید ١٣ تن دیگر از کارگران ایران خودرو در حادثه برخورد کامیون به صف کارگران در بهمن ماه ١٣٨٩، مرگ ٣٠ نفر و زخمی شدن ٣٨ نفر از کارگران در انفجار کارخانه تولید کننده مواد شوینده، آرایشی و بهداشتی شازند اراک در خرداد ماه ٨٧ تنها نمونه هایی از سوانح کار هستند که صرفا به دلیل گسترگی حادثه و عمق فاجعه، بازتاب رسانه ای پیدا می کنند. صدها کارگر، هرساله به دلیل سقوط از ارتفاع، ریزش معادن، خفگی در حفاری ها، برق گرفتگی و دیگر سوانح ناشی از کار در سکوت و بی خبری محض سرمایه داران و مسئولین حکومتی، جان خود را از دست می دهند و هزاران کارگر دیگر نیز سالیانه به دلیل عدم برخورداری از امکانات ایمنی لازم دچار آسیب دیدگی و از کار افتادگی می شوند، بی آنکه هرگز خبری از آنان در روزنامه ها و خبرگزاری ها رژیم درج شود.
سوانح ناشی از کار نتیجه مستقیم آز و طمع سرمایه داران در کسب سود بیشتر است. ماهیت وجودی نظام سرمایه داری بر استثمار و کسب سود بیشتر است. سود پرستی سرمایه داران، آنان را بر آن داشته تا به هر طریق ممکن بر شدت استثمار کارگران جهت انباشت بیشتر سرمایه های خودبیافزایند. افزایش ساعات و سرعت کار، عدم فراهم کردن وسایل ایمنی لازم در محیط کار، استفاده از ماشین آلات کار افزای قدیمی، به کارگیری مصالح تولیدی نامرغوب و عدم فراهم ساختن ابزار کار تولیدی مدرن از جمله شیوه های متعارف سرمایه داران در تشدید استثمار روز افزون کارگران است. افزایش ساعات و سرعت کار کارکران به همراه خست و به اصطلاح صرفهجوئی سرمایه داران نسبت به وسایل تولید، ماشین آلات کار افزا و مصالح تولید، سبب شده اند تا هرساله شاهد افزایش وقوع سوانح در محیط کار باشیم.
آمار کارگران جان باخته در سال ٩٠ در مقایسه با سال ٨٩، با افزایش ٢٠ درصدی همراه بوده است. آمارهای ارائه شده در پنج ماه نخست امسال نیز، همچنان گویای افزایش وقوع سوانح ناشی از کار و جان باختن تعداد بیشتری از کارگران در محیط کار است.
بر اساس گزارش سازمان پزشکی قانونی کشور در پنج ماه نخست امسال ٦٣٩ کارگر به دنبال حوادث ناشی از کار در گذشته اند. این آمار نشان می دهد که روزانه بیش از ٤ نفر در نتیجه حوادث ناشی از کار جان خود را از دست می دهند. از آنجایی که اغلب کارگرانی که تحت پوشش درمانی و تامین اجتماعی قرار ندارند، عملا از شمول آمارهای فوق خارج می شوند. بنابر این، آمارهای فوق هرگز بیانگر تعداد واقعی کارگران کشته شده در سوانح کار نیستند و تعداد دقیق کارگران جانباخته و آسیب دیده می تواند بیش از آمارهای دولتی و رسمی موجود باشند.
طبق آمارهای منتشر شده هم اکنون ٩٤ درصد کارگاه های ایران را که کمی بیش از ٥٠ در صد مجموعه کارگران ایران در آن مشغول به کار هستند، کارگاه های کوچک تشکیل می دهند که نه تنها کارگران آن از شمول قانون کار خارج اند، بلکه هیچگونه ضابطه ای نیز بر شرایط کار در اینگونه کارگاه ها حاکم نیست.
محرومیت از بیمه و پوشش تامین اجتماعی ، تنها در عدم ارائه آمار واقعی کارگران آسیب دیده خلاصه نمی شود. در چنین وضعیتی وقوع هر حادثه در حین کار، صرفا به مصدوم شدن یا جان باختن یک یا چند کارگر منتهی نمی گردد. عدم بیمه و عدم پوشش تامین اجتماعی، عوارض دیگری را نیز برای کارگران مصدوم و خانواده کارگران جان باخته به همراه دارد. با مرگ هر کارگر که قربانی سود پرستی سرمایه داران می شود، علاوه بر تالمات روحی وارده بر تک تک اعضای آن خانواده، سرپرست و نان آور خود را نیز از دست می دهد. با مصدوم شدن هر کارگر که از مزایای تامین اجتماعی نیز بی بهره باشد، علاوه بر اینکه درآمد حاصل از کار کارگر آسیب دیده، از چرخه اقتصادی آن خانواده حذف می شود، تامین هزینه های درمان و نگهداری کارگر از کار افتاده نیز بر خانواده تحمیل می گردد. این امر، خود فشار مضاعفی بر زندگی خانوادگی بسیاری از کارگران آسیب دیده است. فشارهایی که کمترین آن ایجاد معضلات بزرگ اقتصادی و اجتماعی برای کارگران مصدوم و خانواده های آنان است.
کارگران ایران در شرایطی زیر چرخ دنده های بی رحم سیستم سرمایه داری و سودپرستی سرمایه داران به کام مرگ فرستاده می شوند، که ظاهرا ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﺻﻞ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﻧﻬﻢ قانون اساسی رژیم “ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺍﺟﺘﻤﺎعی ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘگی، ﺑﻴﻜﺎﺭی، ﭘﻴﺮی، ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺍﻓﺘﺎﺩگی، بی ﺳﺮﭘﺮﺳتی، ﺩﺭﻣﺎﻧﺪگی، ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﺳﻮﺍﻧﺢ ﻭ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷتی، ﺩﺭﻣﺎنی ﻭﻣﺮﺍﻗﺒت های ﭘﺰﺷکی ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﻴﻤﻪ ﻭ ﻏﻴﺮﻩ ﺣقی ﺍﺳﺖ ﻫﻤﮕﺎنی ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻜﻠﻒ ﺍﺳﺖ ﻃﺒﻖ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﺩﺭﺁﻣﺪﻫﺎی ﻋﻤﻮمی ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﻫﺎی ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻣﺮﺩﻡ، ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻭﺣﻤﺎیت های ﻣﺎلی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند”. اما سرمایه داران و صاحبان کارگاه ها، در سایه حمایت بی دریغ دولت سرمایه داری حاکم بر ایران، آنچنان دست شان برای انجام هرگونه بی عدالتی، ستم و اجحاف در حق کارگران باز است، که کمترین نگرانی در مورد بی مبالاتی شان در وقوع انفجارها و مرگ کارگران به خود راه نمی دهند. جان و زندگی کارگران برای آنان فاقد اهمیت است. آنچه برای سرمایه داران اهمیت دارد، استثمار کارگران در جهت انباشت سرمایه است. سوانح ناشی از کار، آسیب دیدگی و مرگ کارگران در این سوانح، جایی در معادله کسب ارزش اضافی و انباشت سرمایه ندارد. و این همان نکته ای است که مارکس در کتاب کاپیتال به روشنی به آن اشاره کرده و می گوید: اگر برخورد سرمایه دار و شیوه تولید سرمایه داری نسبت به وسایل تولید، ماشین آلات کارافزا و مصالح تولید، فوق العاده با خست و قناعت توام است، در عوض، به همان نسبت به کار زنده (کارگر) دست و دل باز و اسراف کار است.
نظرات شما