رژیم جمهوری اسلامی در داخل ایران با مشت آهنین وبگیر وببند حکومت می کند و مدت هاست که فاقد پایگاه توده ای و مردمی است. اکنون طرفداران رژیم به مشتی از مفت خورهای دستگاه روحانیت و اعضای بلندپایه نظامی وانتظامی و سرمایه داران گردن کلفت و در نهایت ناآگاه ترین افراد جامعه خلاصه می شود که هرگونه تغییر در وضعیت موجود را به علت منافع اقتصادی و سیاسی یا پایبندی به مقررات و قوانین ارتجاعی مذهبی برنمی تابند. وضعیت رژیم جمهوری اسلامی در خارج ایران بهتر از این نیست و به جز چند گروه افراطی اسلامی که این رژیم کمکشان می کند و چند کشوری که در سازمان ملل متحد با آن زد و بند دارند، هیچ دولتی از آن حمایت نمی کند. مسلماً در این وانفسا حفظ رژیم ضدمردمی بشار اسد در سوریه به عنوان اصلی ترین متحد بین المللی جمهوری اسلامی برای جمهوری اسلامی دارای اهمیت فراوانی ست. اما همان گونه که رژیم جمهوری اسلامی در درون ایران پیوسته بر دامنه تضادها می افزاید و اکنون حتا توانایی حفظ ظاهر را نیز از دست داده است و مثلاً نمی داند با “انتخابات” آینده ریاست جمهوری چه باید بکند، در خارج ایران نیز در صحنه ی بین المللی سوای منازعه هسته ای که با قدرت های بزرک دارد با کشورهای دیگر و به ویژه کشورهای منطقه درگیری و تضاد پیدا کرده است.
تضادهای جمهوری اسلامی با ترکیه و عربستان سعودی که با توجه به پیوندهایشان با قدرت های بزرگ، قدرت های منطقه ی خاورمیانه محسوب می شوند، اکنون عمدتا بر محور ضدیت آن ها با رژیم در حال احتضار سوریه می چرخد. جمهوری اسلامی در دو نشست در این رابطه شکست سختی خورد. اجلاسی که جمهوری اسلامی به نام “دوستان سوریه” روز ۱۹ مرداد در تهران برگزار کرد، از همان ابتدا شکست خورد چرا که بیست و چند کشوری که به دعوت جمهوری اسلامی در آن شرکت کردند به جز پاکستان و عراق، در سطح مدیران وزارت خانه ها آمدند و نشست بدون هرگونه نتیجه ای پایان یافت. جمهوری اسلامی یک هفته بعد در مکه در کنفرانس سازمان همکاری کشورهای اسلامی باز هم در رابطه با سوریه شکست خورد، چرا که این کنفرانس روز ۲۴ مرداد عضویت سوریه را در این نهاد معلق کرد. از آن جایی که شکست مکه در رابطه با سوریه مهم تر از شکست اجلاس تهران بود، برخی از مقامات جمهوری اسلامی تلاش کردند آن را به گردن نماینده ی جمهوری اسلامی در این نشست که کسی جز محمود احمدی نژاد نبود، بیاندازند. او اکنون به مهره ی سوخته ی رژیم تبدیل شده است و از این فرصت استفاده شد تا بازهم بی اعتبارتر جلوه داده شود.
اکنون رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه دیپلماسی آن با استفاده از نشست کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران، در تلاش است آن را دست آویزی تبلیغاتی برای انکار انزوا و انفراد بین المللی خود قرار دهد.
جنبش کشورهای عدم تعهد زمانی پی ریزی شد که شوروی و آمریکا به عنوان دو ابرقدرت در “جنگ سرد” بودند. این جنبش می خواست پاسخی باشد برای همکاری بین کشورهایی که از استعمار رها شده بودند و مستقیما به بلوکبندی های سیاسی و نظامی آمریکا و شوروی وابسته نبودند. این چنین بود که در سال ۱۹۵۵ کنفرانسی از چند کشور آفریقایی و آسیایی با تصویب ده اصل در باندونگ اندونزی پایهگذار جنبش غیر متعهدها گردید. اما فقط پنج سال بعد بود که این نهاد بین المللی وارد یک دوره ی مهم شد، چرا که رهبران کشورهایی مانند ناصر در مصر، تیتو در یوگسلاوی و نهرو در هندوستان پیوستگی خود را به آن اعلام نمودند. “جنبش عدم تعهد” رسماً با کنفرانس بلگراد، پایتخت یوگسلاوی سابق، از ۱ تا ۶ سپتامبر ۱۹۶۱ با شرکت ۲۵ کشور و از جمله کوبا که تنها کشور آمریکای لاتین بود، پی ریزی شد. جنبش عدم تعهد اکنون دارای ۱۱۸ عضو است و ۱۷ کشور نیز به عنوان ناظر در آن حضور دارند.
واقعیت این است که جنبش عدم تعهد مانند اکثر نهادهایی که در زمان “جنگ سرد” پدید آمده اند ویژگی های خود را از دست داده است و نشست هایش پس از پایان جنگ سرد بیش از آن که تأثیری در اوضاع جهانی و کشورهای عضو داشته باشد، بیش تر جنبه ی تبلیغی دارد. اتفاقاً جمهوری اسلامی بیش ترین استفاده ی تبلیغی را از شانزدهمین نشست می کند و می خواهد به بهانه ی برگزاری آن خود را نه فقط از موقعیت ایزوله شدن نجات دهد بلکه چنین عنوان کند که هنوز دارای اعتبار بینالمللی است.
استفاده های تبلیغی جمهوری اسلامی از نشست غیرمتعهدها در تهران تا حدود زیادی شکست خورده است. جمهوری اسلامی اعلام کرده است که بیش از صد هزار نیروی نظامی و انتظامی برای حفظ امنیت دیپلمات هایی که به تهران آمده اند بسیج شده اند. مسئولان جمهوری اسلامی به نام حفظ امنیت رسماً اعلام کرده اند که کلان شهری مانند تهران به مدت پنج روز کاملاً تعطیل است. این تمهیدات جمهوری اسلامی فقط به خاطر حفظ امنیت نشست نیست چرا که حتا در شهرهایی همچون کابل و بغداد نیز این همه نیرو برای برگزاری یک نشست بسیج نمیشود. جمهوری اسلامی با این اقدامات نمایشی قصد دارد نشان دهد که هنوز دارای اقتدار است و بر اوضاع مسلط است.
شکست دیگر جمهوری اسلامی پیش از آن که نشست برگزار شود مسئله ی تعداد سران کشورهایی ست که در کنفرانس شرکت می کنند. ظاهراً جای رئیس جمهور هندوستان، کشوری که یکی از بنیانگذاران و به زعم برخی “مادر جنبش عدم تعهد” است در صندلی نشست، خالی خواهد ماند. صربستان که اکنون در جایگاه یوگسلاوی سابق قرار گرفته است شاید در سطح وزیر امور خارجه شرکت نماید. جمهوری اسلامی که بسیار مایل است با مصر روابطش را از سر بگیرد باید خود را به حضور چند ساعته ی محمد مرسی، رئیس جمهور این کشور راضی کند که می خواهد برای انتقال ریاست نشست به تهران بیاید. ترکیه گفته است که عبدالله گل را نمی فرستد و بهانه اش نیز تلاقی روز ارتش ترکیه با نشست عنوان شده است. بر سر شرکت رهبر کره شمالی که به جمهوری اسلامی در زمینه ی سلاح های موشکی کمک های فراوانی کرد نیز بحث و گمانه زنی زیاد شد و در نهایت اعلام شد که رئیس مجلس آن به ایران می آید. اختلافاتی هم برای حضور همزمان محمود عباس و اسماعیل هنیه از فلسطین درگرفت و جمهوری اسلامی علیرغم میل باطنی اش به حضور اولی تن داد.
اما جمهوری اسلامی علاوه بر استفاده تبلیغاتی از این اجلاس، تلاش نموده است که برخی از اهداف سیاست خارجی خود را نیز در این اجلاس پیش ببرد. بیانیههای جداگانهای در مورد پرونده هستهای و تحریمها انتشار یابد و برای حفظ رژیم سوریه اقدام نماید. اما بهنظر نمیرسد که به اهداف خود رسیده باشد.
پس از پایان کار نشست کارشناسان جنبش عدم تعهد که در روزهای پنجم و ششم شهریور برگزار شد و وظیفه آن تهیه و تنظیم پیشنویس اسناد برای تصویب توسط وزرای خارجه و سران دولتهای شرکتکننده بود، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در مصاحبهای اعلام نمود که این اجلاس بیانیه جداگانهای در این مورد صادر نخواهد کرد. معاون وزير امور خارجه جمهوری اسلامی در امور بينالملل نیز که ریاست نشست کارشناسان را بر عهده داشت، در گزارشی که از این اجلاس ارائه داد به تصویب بیانیههای جداگانه اشاره ای نداشت. در سند نهائی هم به کلیاتی اشاره شده که معمولا پای ثابت بیانیههای یک چنین نشستهائیست و کسی لااقل در ظاهر و حرف با آن مخالفتی ندارد. وی گفت : “اعضا در تصویب بندهای سند نهایی پایبندی خود را به اصول بنیادین جنبش و دستاوردهای 50 سال گذشته آن در مقابله با امپریالیسم، استعمار نو، نژادپرستی، تجاوز و اشغال خارجی و جلوگیری از ورود اعضای جنبش به ائتلاف های نظامی اعلام کردند.”
“پایبندی اعضا نسبت به ایجاد روابط مسالمت آمیز، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، عدم تهدید و بکارگیری زور و همچنین ضرورت تجدیدنظر در ساختارهای نظام پولی و بین المللی از دیگر مباحث مورد توجه قرار گرفته در سند نهایی اجلاس شانزدهم بود.”
وی از استقبال کشورهای عدم تعهد از گسترش انرژی هسته ای صلحآمیز خبر داد و گفت: “در ادامه این سند حق مسلم تمام کشورهای عضو ان پی تی و توسعه چرخه سوخت هسته ای ملی طبق حقوق مندرج در ان پی تی تاکید شده است. در بندهای اولیه این سند به امحاء کامل سلاح های هسته ای پرداخته شده است و در این سند در خصوص ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای و ابراز نگرانی عمیق از دستیابی رژیم صهیونیستی به سلاح هستهای در توسعه زرادخانه هسته ای تاکید شده است.”
وی همچنین با اشاره به دیگر موارد تصویب شده در این سند گفت: اعمال تحریم های یک جانبه در قبال کشورهای در حال توسعه که آزادی تجارت و سرمایه گذاری را تهدید می کند در این سند محکوم شده است.
رئیس نشست کارشناسان ارشد افزود: “همچنین عبور از نظام تک قطبی و مقابله با تحمیل سیستم تک قطبی و اعتلای مدیریت جهانی در سند امروز به تصویب رسیده است.”
وی گفت: “در بند 250 این سند ادامه اشغال نظامی سرزمین فلسطین توسط رژیم صهیونیستی محکوم شده و یادآوری شده که تداوم اعمال خشونت توسط این رژیم علیه مردم فلسطین نقض حقوق بشر است.”
“رئیس نشست کارشناسان ارشد در رابطه با اینکه چه مقدار در سند نهایی به شعار این اجلاس یعنی صلح پایدار در سایه مدیریت مشترک جهانی مورد توجه قرار گرفته است گفت: این شعار برای اجلاس شانزدهم با توجه به تحولات منطقه انتخاب شد و به جرات می توان گفت که کشورها و نهادهای دولتی و غیردولتی به تدریج دارند از یک مرحله ای به مرحله دیگر می روند که این اتفاق این انتخاب را برای جمهوری اسلامی ایران میسر ساخت.”
وی در پاسخ به سئوال خبرنگاری که آیا طرح ایران برای بحران سوریه در این سند مورد توجه قرار گرفته است یا خیر گفت: “آنچه که به تصویب کارشناسان رسیده است در اختیار وزرا قرار خواهد گرفت بنابراین اجازه دهید در این مرحله گمانه زنی نکنیم و تنها آنچه که تصویب شده است را مطرح کنیم.”
همانگونه که توضیحات معاون وزير امور خارجه جمهوری اسلامی در امور بينالملل نشان میدهد، جز یک مشت کلی بافی در سندی که قراراست پس از تصویب وزرای خارجه مورد تایید سران دولتهای شرکت کننده در روزهای نهم و دهم شهریور قرار گیرد، چیز دیگری نیست.
تقریبا تمام کشورهایی که در نشست عدم تعهد شرکت دارند، بر خلاف نام این جنبش نه فقط به سیستم مالی سرمایه جهانی و قدرتهای امپریالیست، تعهد دارند بلکه برخی به نظم سیاسی آن هم کاملاً متعهداند و به انحاء مختلف در اجرای همین تحریم هائی که جمهوری اسلامی با آن رو به روست، شرکت دارند.
جمهوری اسلامی همچنین قصد داشت، نشست عدم تعهد در تهران را به نشستی در حمایت از سوریه تبدیل کند. رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در یک نشست خبری که روز ۴ شهریور ۱۳۹۱ برگزار شد گفت:”سوریه به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات به صورت ویژه در دستور کار است و می تواند در سند اجلاس پیش بینی شده و در حاشیه اجلاس نیز این موضوع پیگیری شود.” این را باید مهمانپرست توضیح می داد که اگر سوریه از “مهم ترین موضوعات” است چرا باید در “حاشیه اجلاس” مطرح گردد؟! پاسخ ساده است، جمهوری اسلامی و دستگاه ورشکسته ی دیپلماسی اش خوب می دانند که نشست کشورهای غیرمتعهد رسالتی برای این گونه دستور کارها ندارند و از سوی دیگر بخشی از کشورهای شرکت کننده در همان سطحی هم که به تهران آمده اند نظری کاملاً خلاف جمهوری اسلامی دارند. اگر جمهوری اسلامی نتوانست در رابطه با سوریه در نشست تهران که بسیار محدود بود کاری از پیش ببرد به طریق اولی در نشستی با وسعت بیش تر و با نظراتی به مراتب گوناگون تر از نشست “دوستان سوریه” در تهران، نخواهد توانست کاری از پیش ببرد. لذا پیش از آن که نشست برپا شود شکست سوم جمهوری اسلامی در رابطه با سوریه روشن و مبرهن است. از همین روست که اکنون پیشنهاد کرده است که نشست چهارجانبه میان ایران، ترکیه، عربستان و مصر برای حل بحران سوریه برگزار شود، تا لااقل بر سر این مسئله نقشی پیدا کند که بعید است این طرح نیز به نتیجهای برسد.
جمهوری اسلامی در نشست های گوناگون تهران و مکه ضعف خود را در برابر کشورهای دیگر مانند عربستان سعودی و ترکیه در رابطه با سوریه و بحران آن دیده است. دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بیش از همیشه فاقد نفوذ و اقتدار شده است. اگر جمهوری اسلامی متحد اصلی خود را که سوریه است از دست بدهد، دیگر باید خود را به کمک رسانی به چند گروه اسلامی از نمونه حزب الله لبنان، قانع کند. خواب های رژیم جمهوری اسلامی برای پی ریزی امپراتوری اسلامی به تدریج به کابوس تبدیل می شود. شکست جمهوری اسلامی فقط در ساختارهای درونی نمود نمی یابد، بلکه شکست آن در عرصه ی بین المللی نیز روز به روز آشکارتر می گردد. سیاست خارجی هرگز از سیاست داخلی جدا نبوده و نیست. یکی از اهداف اصلی جمهوری اسلامی که این چنین خود را برای رژیم بشار اسد به آب و آتش می زند این است که به مردم ایران نیز بگوید که در صورت قیام و انقلاب سرنوشتی به جز سرنوشت مردم سوریه در انتظارشان نیست که اکنون سینه های خود را در برابر تانک ها سپر می کنند و از زمین و هوا گلوله باران می شوند. این ها نیز پیام هایی هستند که نمی توانند همیشه ثمربخش باشند. هنگامی که ناقوس مرگ رژیم جمهوری اسلامی به صدا درآید، از به خاک افتادنش گریزی نخواهد بود.
نظرات شما