تنش های جمهوری اسلامی و اسرائیل

یادداشت سیاسی- سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. لذا طبیعی‌ست که رژیم های ارتجاعی همواره سیاست های خارجی خود را در ادامه ی سیاست های داخلی سرکوبگرانه تنظیم می کنند و با ماجراجویی نظامی و تحریک یکدیگر نه فقط هستی مردم کشورهای مربوطه که یک منطقه از جهان را در معرض خطر جدی قرار می دهند. جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسرائیل علی رغم تضادهای عمیقی که دارند به عنوان دو رژیم ستمگر مدت هاست که کل منطقه ی خاورمیانه را در خطر جنگی خانمانسوز و سراپا ارتجاعی قرار داده اند. این دو رژیم که در پیگیری اهداف ضدانسانی داخلی و خارجی خود اغلب گوی سبقت را از یک دیگر می ربایند، در روزهای اخیر مستقیم و غیرمستقیم در دو ماجراجویی شرکت کردند و تلاش نمودند ظرفیت های یکدیگر را در یک جنگ احتمالی محک بزنند.

نیروی هوایی اسرائیل روز ۱۵ مهر ١۳۹١ یک هواپیمای بدون سرنشین نظامی یا پهپاد را که سپس گفته شد حزب الله لبنان به پرواز درآورده است منهدم نمود. پیش و بیش از آن که حزب الله لبنان فعالیت های تبلیغی را حول این ماجرا به ویژه از کانال تلویزیونی خود به نام المنار آغاز نماید، مقامات گوناگون جمهوری اسلامی شروع به تبریک گویی برای این اقدام نمودند و ادعا کردند که این پهپاد که نام ایوب را داشته است به مدت سه ساعت پیش از انهدام عکس هایی را از مقرهای نظامی اسرائیل مخابره نموده است. آنها همچنین ادعا کردند که این هواپیمای بدون سرنشین از مرز لبنان به پرواز درآمده است و مسافتی برابر با سی صد کیلومتر را در خاک اسرائیل پیموده است، این در حالی است که اسرائیل از شمال تا جنوب ۴٧٠ کیلومتر در بلندترین طول خود درازا ندارد و همگان از ظرفیت های مهم دفاع هوایی اسرائیل که با کمک بزرگ ترین قدرت های جهانی از قبیل آمریکا، فرانسه و آلمان به آن دست یافته، آگاهند!

روز ۳ آبان ١٣٩۱ نیز یک کارخانه ی ساخت سلاح در جنوب پایتخت سودان منفجر شد. هر چند اسرائیل رسماً هیچ مسئولیتی در این زمینه به عهده نگرفت اما یکی از وزرای آن که موشه یلئون نام دارد به رادیو اسرائیل گفت که سودان هم پیمان جمهوری اسلامی ست و گذرگاهی برای حمل و نقل سلاح های جمهوری اسلامی ست. سپس گفته شد که کارخانه ی منفجر شده زیر نظر سپاه پاسداران بوده است. احمد بلال عثمان، وزیر اطلاعات سودان آشکارا اسرائیل را مسئول بمباران کارخانه ی مذکور که یارموک نام دارد، دانست و گفت که سودان حق دفاع از خود را محفوظ می داند. البته سودان پیش تر نیز اسرائیل را متهم به تجاوز به خاک خود کرده بود. برای مثال در آوریل ۲٠۱۱ به یک خودرو در بندر سودان حمله ی هوایی شد که در طی آن دو نفر کشته شدند یا در ژانویه ۲٠٠٩ به یک کاروان حمل سلاح در شرق سودان حمله ی هوایی شد. برخی از اهالی نزدیک به کارخانه ی اسلحه ی سازی یارموک به خبرنگار فرانس پرس گفتند که لحظاتی پیش از انفجار، یک هواپیما یا یک موشک را بر فراز آن دیدند.

وجه تشابه ی هر دو رویداد در این است که نه در اولی جمهوری اسلامی مستقیماً عمل کرد و نه در دومی اسرائیل مسئولیت انفجار را پذیرفت. در حالی که همگان می دانند که حزب الله لبنان یک نیروی ساخته و پرداخته و مزدور رژیم جمهوری اسلامی ست. نه رهبر حزب الله و نه هیچ بخش از تشکیلات آن بدون اجازه ی مسئولان جمهوری اسلامی آب هم نمی نوشند. اسرائیل هم در حال حاضر در شرایطی نیست که مانند گذشته تجاوز آشکار به خاک کشور دیگری را بپذیرد. زمانی اسرائیل می رفت و به نام دفاع از خود به خاک عراق تجاوز می کرد و به بهانه ی انهدام سلاح های در حال ساخت اتمی یا شیمیایی آن را بمباران می کرد، اما امروز نمی تواند بگوید که برای مقابله با جمهوری اسلامی به کشور دیگری که سودان باشد حمله کرده است.

وجه تشابه ی دیگری که بین جمهوری اسلامی و حکومت اسرائیل وجود دارد این است که هر چند هر دو نمی توانند بدون ایجاد آشوب به حیات خود ادامه دهند و هر از گاهی در خارج از مرزهای خود دست به ماجراجویی می زنند اما آنگونه هم نیست که کاملاً بی گدار به آب بزنند و موجودیت خود را فدای همین آشوب ها و ماجراجویی ها بکنند. جمهوری اسلامی پس از ماجرای پهپاد حزب الله لبنان به یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در روز ۱۱ آبان ١٣۹١ نیز حمله کرد. سپس یکی اعلام کرد که این هواپیما در آب های ملی بوده و به همین دلیل هدف دو جنگنده ی سوخوی ۲۵ ایران قرار گرفته و دیگری هم مدعی شد که این هواپیما در آب های بین المللی بوده است. اتفاقاً در همین روزها بود که زمزمه های گفت و گوی مستقیم با آمریکا از هر سو در درون جمهوری اسلامی به گوش رسید، تا جایی که صالحی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز ٢٢ آبان ١٣٩١ در جمع خبرنگاران نگفت که مذاکره با آمریکا منعی دارد بلکه اعلام کرد که تصمیم گیری در باره ی آن با خامنه ای ست.

اسرائیل نیز خوب می داند که شاید بتواند به تنهایی آغازگر حمله ای به ایران باشد اما نمی تواند به تنهایی مسئولیت عواقب آن را چه از نظر گسترش جنگ به منطقه و چه از نظر تأثیرات سیاسی و اقتصادی آن در سطح جهان بر عهده بگیرد. اسرائیل و قدرت های بزرگ جهانی دارای سیاست هایی وابسته به یکدیگر هستند و در شرایط کنونی جنگی که می تواند بهای نفت را در شرایط بحران عمیق اقتصادی دست کم دو برابر کند به نفع آن ها نیست. قدرت های بزرگ جهانی که حامی اصلی دولت اسرائیل هستند فعلاً آن را از حمله به ایران منع می کنند چرا که هیچ گونه اعتماد و اطمینانی به پس از جمهوری اسلامی ندارند و از این روست که این رژیم را به فردایی نامعلوم ترجیح می دهند.

تنش های غیر مستقیم جمهوری اسلامی و اسرائیل تا همین سطح هم نشان داد که درگیری مستقیم این دو می تواند به سرعت منطقه ای شود، چرا که از آن سو پهپاد را حزب الله لبنان به پرواز درمی آورد و از این سو کارخانه ای در سودان منفجر می شود.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۳۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.