یادداشت سیاسی- مساله تحریمهای بینالمللی و بحران در سیاست خارجی یکی از مسایلی بود که این روزها بازتاب فراوانی داشت. از اقداماتی که دولت آمریکا در دست اجرا دارد تا تصویب قطعنامهی جدیدی در سنای آمریکا گرفته تا بحث و جدل در درون هیات حاکمه ایران در مورد چگونگی برخورد با این بحران و تاثیرات و نتایج آن بر صادرات و واردات، درآمد نفتی و در نهایت تاثیر آن بر اقتصاد بحرانزدهی ایران.
روز جمعه ١٠ آذر برابر با ٣٠ نوامبر، سنای آمریکا با ٩۴ رای موافق و بدون مخالف طرحی را که قرار است بهصورت متممی در لایحه هزینههای دفاعی گنجانده شود، تصویب کرد که هدف از آن اعمال تحریمهای بیشتر در بخشهای انرژی، کشتیرانی، بنادر، بیمه، کشتیسازی و نیز ممنوعیت فروش فلزهای گرانبها همچون طلا و فلزهای دارای کاربرد صنعتی مانند گرافیت، فولاد و آلومینیم میباشد. براساس این تحریمها پول فروش گاز تنها میتواند به خرید کالاهای مجاز در همان کشور اختصاص یابد.
صداوسیمای جمهوری اسلامی و رئیس آن نیز از جمله موارد تحریمهای جدید است. با قرار گرفتن صداوسیما در فهرست سیاه، داراییهای آن مصادره و همچنین مراودات اقتصادی دیگران با آن ممنوع میشود. بدینترتیب شرکتهای پخش تلویزیون ماهوارهای که پخش برنامههای صداوسیمای جمهوری اسلامی را برعهده دارند، با مشکل ادامهی قرارداد روبرو میشوند. همچنین ممنوعیت فروش فلزاتی همچون فولاد میتواند برخی از بخشهای اقتصادی ایران از جمله ساختمانسازی را تحتتاثیر قرار دهد.
دیوید کوهن معاون امور مبارزه با جرایم مالی و تروریسم در وزارت خزانهداری آمریکا نیز روز پنجشنبه ١۶ آذر، در جریان سخنرانی خود در “بنیاد سنگر دمکراسی” از اجرای قانون جدیدی از روز ۶ فوریه (١٨ بهمن) خبر داد که “بیشترین تاثیر را خواهد داشت”. به گفتهی وی “با این قانون بخش بزرگی از درآمد حاصله از نفت ایران امکان انتقال به داخل ایران را نخواهد یافت و تنها برای خرید کالا از کشور خریدار نفت قابل استفاده خواهد بود”. براساس این قانون هر بانک خارجی که کار انتقال پول مربوط به فروش نفت ایران را انجام میدهد برای این که با مجازات از سوی آمریکا روبرو نشود باید مطمئن شود که این پول در همان کشور میماند و تنها برای خرید کالاهای مجاز به کار میرود.
به موازات این اقدامات، وزارت خارجه آمریکا مدت معافیت تعدادی از کشورها را بار دیگر تمدید کرد. این معافیت به دلیل ادامهی روند کاهش خرید نفت از سوی این کشورها اعلام شده است.
در سوی دیگر ماجرا، جناح غالب در حکومت اسلامی نیز بر این عقیده است که عقبنشینی در برابر خواستهای امپریالیسم آمریکا و متحداناش تنها به تن دادن به توقف غنیسازی اورانیوم خاتمه نمییابد. روزنامه کیهان که در واقع بیانکنندهی دیدگاههای این جریان است در یادداشتی که روز ١٨ آذر در صفحهی سیاسی خود منتشر نمود با اشاره به سخنان متعدد خامنهای بر همین موضوع تاکید نمود. در عین حال این روزنامه از شکافهایی در درون حاکمیت بر سر چگونگی برخورد به بحران در سیاست خارجی بهصراحت پرده برداشت. این روزنامه به جناحی در میان اصولگراها (که آنها را “انقلابیون فرسوده” مینامد) بهشدت تاخت که امروز بر حلوفصل مسایل با آمریکا برای پایان دادن به تحریمها بهمنظور جلوگیری از عمیقتر شدن بحران اقتصادی و سیاسی تاکید دارد. در انتهای این یادداشت آمده است: “رهبر معظم انقلاب به عنوان دانش آموخته مكتب سرخ عاشورا سالها پيش تكليف خود را به وضوح با همه انقلابيون فرسودهای كه بنا دارند ايشان را به نوشيدن جام زهر فرا بخوانند روشن كردهاند: اين جا اگر دشمن زياد فشار بياورد، حادثه كربلا اتفاق خواهد افتاد”.
این موضعگیری بهخوبی روشن میسازد که جناح غالب در حاکمیت که در راس آن خامنهای قرار دارد، هیچ اعتقادی به کاهش تنش در سیاست خارجی ندارد. این جریان بر این اعتقاد است که هر گونه عقبنشینی تا به زیر کشیدن این جناح از حاکمیت ادامه خواهد یافت. در عین حال این جناح از آنجا که هیچ پاسخ و راهحلی برای بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنونی ندارد، تلاش میکند تا با بهرهگیری از بحران خارجی و پُر رنگ کردن آن با دشمن نامیدن کشورهای غربی “که خواهان نابودی حکومت اسلامی هستند”، در داخل ایران، سیاست سرکوب را توجیه و پیش ببرد، تنها سیاست و پاسخی که این جناح برای بحران کنونی دارد.
با آنچه که در بالا گفته شد، چشمانداز بحران در سیاست خارجی چیزی جز ادامهی وضعیت کنونی نیست. دولت آمریکا به سیاستهای خود و تشدید تحریمها ادامه میدهد تا شرایطی شبیه به عراق (البته با تفاوتهایی چند و معنادار) به ایران تحمیل کرده و شرایط را برای تغییر از بالا (و نه انقلاب و یا سرنگونی حکومت اسلامی) مهیا سازد و از سوی دیگر دولت ایران نیز به ادامهی ماجراجوییهای منطقهای و داخلی خود ادامه خواهد داد. اگر چه حتا از قدرت مانور دولت ایران در سطح منطقه با تغییراتی که بوجود آمده و در حال وقوع است از جمله در سوریه، لبنان و فلسطین کاسته شده است. حتا اختلافات داخلی نیز در شرایط کنونی و برخلاف آرزوی خامنهای که به دنبال حاکمیت یکدست بود، در درون حاکمیت رشد یافته و بحران از این جهت نیز عمیقتر خواهد شد. حال باید منتظر ماند و دید که ادامهی این روند به چه تغییراتی در سیاستهای حاکمیت ایران و کشورهای امپریالیستی منجر میگردد. اما چیزی که در آن شکی نیست این موضوع است که این روند نمیتواند برای همیشه ادامه یابد.
نظرات شما