قدرت سیاسی و فساد در جمهوری اسلامی

یادداشت سیاسی – فساد مالی به موضوعی عادی برای سردمداران حکومت اسلامی تبدیل شده است. مقامات حکومتی از رئیس مجلس گرفته تا دیگران، آن‌قدر راحت از رشوه‌های میلیاردی صحبت می‌کنند که انگار دارند راجع به پول خُرد یا پول توجیبی حرف می‌زنند. اما پس از فساد مالی موضوعی که دارد آن‌هم به موضوع عادی دیگری در حکومت اسلامی تبدیل می‌شود، فساد و رسوائی اخلاقی مقامات حکومتی است. البته نه فقط خوانندگان نشریه کار که عموم توده‌های مردم نیز تردیدی در فساد مالی و اخلاقی مقامات حکومتی نداشته و ندارند. اما چیزی  که جدید است اعتراف به شیوع آن در بین مقامات می‌باشد.

سایت اصولگرای “بازتاب” چندی پیش خبری تحت عنوان “سونامی رسوایی‌های اخلاقی” انتشار داد که در آن به اخباری که در روزهای اخیر در مورد فساد اخلاقی برخی از مقامات حکومتی از جمله دو نماینده مجلس پخش گردیده، اشاره دارد. در این خبر آمده است: ” ارتباط یک نماینده با زن شوهردار، شکایت دختری از نماینده دیگر، فرار دختر یک وزیر از خانه، رسوایی اخلاقی یک مدیر، سوابق اخلاقی مدیران ارشد دولتی و ده ها عنوان موضوع دیگر که رسانه ای نمی شود، نشان از سونامی دارد که لرزه های آن از هم اکنون احساس می شود”. اما سوال این‌جاست که چه رابطه‌ای بین قدرت به‌ویژه در کشورهای دیکتاتوری با فساد وجود دارد و چرا فساد مالی و سپس اخلاقی در سردمداران رژیم در ماه‌های اخیر در چنین وسعتی به یکی از تیترهای خبری تبدیل گشته است؟ حال ماجرا را پی بگیریم.

حدود سه هفته قبل، اکبر ترکان وزیر دفاع دوران رفسنجانی که در اوایل روی کار آمدن احمدی‌نژاد، معاون وزیر نفت او نیز بود، در همایشی به نام “اخلاق حرفه‌ای” در محل “جامعه مهندسین مشاور” به مساله فساد در حاکمیت اشاره کرد و گفت: “فساد تا خرخره دولت را فرا گرفته است”. او با بیان این که در دستگاه‌های دولتی تا رشوه ندهید کار شما راه نمی‌افتد گفت: “در مواقعی اسم این رشوه زیر میزی بود، اما الان روی میزی شده و حتا با شما بحث و چانه‌زنی می‌کنند”. وی سپس به فساد مالی در شهرداری، بانک، ثبت اسناد و قوه قضاییه اشاره کرده و می‌گوید: “یکی از دوستان تعریف می‌کرد برای پیگیری پرونده‌ای نزد یک وکیل رفتم ایشان پرسید شما وکیل با قاضی می‌خواهید و یا بی‌قاضی. هر کدام تعرفه جداگانه‌ای دارد”.

هنوز صحبت‌های این وزیر سابق جمهوری اسلامی که خود بی‌شک یکی از همان آدم‌های فاسد است، به روی آنتن‌ها نرفته بود که خبر دیگری صحبت‌های او را تحت شعاع قرار داد. همه جا صحبت از آخوند نقویان شد که در یک سخنرانی در دانشگاه تربیت مدرس جدا از مسایلی که در رابطه با احمدی‌نژاد و سوء استفاده‌ی وی از قدرت و مقایسه‌ی آن با صدراعظم آلمان داشت، خبری را بر زبان جاری ساخت که حتا منجر به واکنش وزیر نفت گردید. وی گفت: “یکی از دوستان بنده برای این‌که پروژه‌ای را در وزارت نفت انجام دهد، مجبور شد به یکی از معاونین یا مدیران کل آن وزارتخانه، مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان رشوه بدهد و من وقتی کپی چک مربوط به آن رشوه را به آقای پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور  نشان داده و ایشان را در جریان آن موضوع قرار دادم، ایشان در جواب گفتند: ای بابا! اینجور چیزها که در مملکت بسیار است“. تازه پس از این صحبت‌ها بود که رئیس مجلس نیز در مورد فساد مالی زبان باز کرد.

واقعیت این است که مساله فساد مالی و اخلاقی در جمهوری اسلامی سابقه‌ای به درازای عمر حکومت دارد. نمونه‌های آن نیز کم نیستند. بارها کسانی مانند پالیزدار آمدند و مطالبی در مورد فساد مالی مقامات درجه یک حکومت گفتند و رفتند. بارها افرادی هم‌چون حسینی!! نماینده سابق مجلس که در سیمای جمهوری اسلامی درس اخلاق می‌داد و به معلم اخلاق!! حکومت اسلامی مشهور بود!! و به دلیل رو شدن فساد اخلاقی‌‌‌‌اش آن‌هم در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی مجبور به محو شدن از جهان سیاست شد، در حکومت اسلامی آمدند و رفتند. اما اگر فساد مالی و رسوائی اخلاقی در حکومت اسلامی این‌قدر ریشه دارد، نتیجه‌ی چیزی جز ساختار حکومت استبدادی نیست. دیکتاتوری بورژوا – مذهبی که خود را مافوق توده‌ها دانسته و به آن‌ها در برابر اعمال و رفتار‌اش پاسخگو نبوده و هر گونه اعتراض‌شان را نیز سرکوب می‌کند. قدرتی که در زندان‌ها هر کاری را برای خود مجاز می‌داند، از شکنجه و قتل جوانان در کهریزک گرفته، تا تجاوز و سوزاندن اجساد قربانیان هم‌چون ترانه موسوی. همه این‌ها ریشه در قدرتی دارد که جدا از توده‌ها بوده و برای خود قدرتی الهی قائل است. این نوع حکومت‌ها هستند که زمینه‌های رشد فساد را بوجود می‌آورند. این قدرت است که وقتی به عرصه‌ی اقتصادی پا می‌گذارد، سعی می‌کند با بهره‌گیری از همان قدرت الهی همه را سرکیسه کند، آن هم در کشوری که دولت به دلیل چنگ انداختن بر منابع بزرگ مالی هم‌چون نفت، خود به مرکزی برای کسب ثروت‌های افسانه‌ای تبدیل شده است. از همین‌روست که قدرت و تلاش برای بدست آوردن آن اهمیتی دو چندان می‌یابد و باز از این جاست که میزان فساد در کشور به‌ابعادی این چنین شگفت‌آور و کم‌نظیر می‌رسد. فرق نمی‌کند که دولت میرحسین موسوی بوده باشد، یا خامنه‌ای، رفسنجانی بوده باشد یا خاتمی و احمدی‌نژاد. در تمام این سال‌ها منابع ملی توسط حاکمان فاسد غارت شده و هرگز سهمی از آن درآمدها نصیب توده‌ها نشده است.

اما سوال دوم این است که چرا امروز مساله فساد مالی و رسوائی اخلاقی رژیم آن‌هم در ابعادی این چنینی مطرح می‌شود؟ این موضوع نیز به گندیدگی نظام برمی‌گردد. فساد در حکومت‌هایی که دوران گندیدگی آن‌ها آغاز می‌شود نه فقط بیشتر از همیشه از پرده بیرون می‌افتد بلکه به اوج خود نیز می‌رسد. در دوران گندیدگی، حکومت جسمی در حال مرگ است که هر کسی مشغول کندن تکه‌ای از آن برای فردای خود می‌شود و همگان عجله دارند تا هر چه زودتر تکه‌های بیشتر و بزرگتری بدست آورند، چرا که فردایی برای آن حکومت قائل نیستند. آن‌ها می‌خواهند آخرین فرصت‌ها و حداکثر لذت‌ها از داشتن قدرت و فرمانروایی بر آدمیان را در آخرین و واپسین دم‌های قدرت الهی خود از دست ندهند. در واقع اوج‌گیری فساد در جمهوری اسلامی یکی از نشانه‌های گندیدگی نظام نیز می‌باشد.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۳۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.