پس از یک هفته کشمکش نمایندگان مجلس با احمدی نژاد در مورد چگونگی حضور او در مجلس اسلامی، سرانجام احمدی نژاد نظر خود را پیش برد و در روز چهارشنبه ٢٧ دیماه ۱٣٩١ همراه با هیئت دولت وارد مجلس شد. وقتی احمدی نژاد خواهان حضور در مجلس و ایراد سخنرانی در صحن علنی مجلس گردید، اگرچه پیشنهاد او مورد استقبال هیئت رئیسه و دیگر نمایندگان مجلس قرار گرفت، اما آنها نیز شرط و شروطی را برای حضور احمدی نژاد در صحن علنی مجلس قائل شدند. هیئت رئیسه و نمایندگان مجلس، خواهان این بودند تا پس از سخنرانی دو ساعته احمدی نژاد، آنها نیز فرصت لازم را برای طرح نظرات خود و احیانا پاسخگویی به موضوعات مطرح شده از طرف احمدی نژاد را داشته باشند. احمدی نژاد از همان آغاز، پاهای خود را در یک کفش کرد و با تهدید و تحقیر مجلسیان اعلام کرد فرصتی برای شنیدن حرف های نمایندگان ندارد. او حتا پا را فراتر گذاشت و گفت، اگر قرار باشد وقت خود را صرف شنیدن حرف های هیئت رئیسه و دیگر نمایندگان کند، ترجیحا به مجلس نخواهد رفت.
تهدید احمدی نژاد کارساز شد و سر انجام روز چهارشنبه به همراه هیئت دولت وارد مجلس گردید. او همانطور که از قبل تصمیم خود را اعلام کرده بود، پس از سخنرانی دو ساعته اش، بی درنگ صحن علنی مجلس را ترک کرد. نمایندگان مجلس نیز که دستشان از همه جا کوتاه شده بود، به این قانع شدند که دو ساعت بعدی جلسه را بدون حضور احمدی نژاد و هیئت وزرا به نقد و بررسی دیدگاه های او بپردازند. تا بدین وسیله آنهایی که سخنرانی احمدی نژاد را از طریق رادیوی مجلس دنبال کرده اند، حرف های نمایندگان را نیز بشنوند.
احمدی نژاد در آغاز صحبت های خود، که بیشتر تکرار حرف های همیشگی اش بود، ابتدا به تعریف و تمجید از نمایندگان مجلس برخاست. از دوستی با اکثریت نمایندگان سخن گفت و اینکه ٩٥ درصد خواست های دولت و مجلس مشترک است و آن ٥ درصد اختلاف نیز با بحث و تبادل نظر حل خواهد شد. اما، به رغم همه این تعارفات او نتوانست صرفا به تعریف و تمجید از مجلس بسنده کند. لذا، با اشاره به قوانینی که دولت به مجلس ارائه می دهد یا قوانینی را که دولت تصویب می کند اما، رئیس مجلس آنها را باطل می کند، سکوت را شکست و گوشه ای از اختلافات دولت و مجلس را برملا کرد. او همچنین از لزوم مدیریت اقتصادی کشور، اصلاح نظام بانکی، ضرورت تمرکز تصمیم گیری در اجرا صحبت کرد. احمدی نژاد با انتقاد از اینکه اقتصاد کشور در دست ٤ هزار نفر متمرکز است، از احیاء منابع کشور و از احیاء ٢٧ میلیون هکتار زمین کشاورزی بدون مصرف داد سخن داد.
پس از این مقدمه بلند بالا بود که احمدی نژاد به موضوع اصلی سخنرانی اش که همانا اجرای مرحله دوم طرح به اصطلاح هدفمندی یارانه ها بود، پرداخت. او ضمن دفاع از” دست آورد های مثبت دولت” در امور اقتصادی و فرهنگی، به انجام “کارهای بزرگ در تولید، کشاورزی، عمران و آبادانی در روستاها و بیمارستان های کشور” اشاره کرد، تا بدین وسیله زمینه را برای اجرای مرحله دوم طرح “هدفمندی یارانه ها” فراهم سازد. طرحی که خود نمایندگان مجلس دو سال پیش آنرا تایید و تصویب کرده اند. اما، هم اکنون به دلیل مشکلات عدیده ای که با دولت احمدی نژاد پیدا کرده اند، موقتا با اجرای مرحله دوم آن مخالفت کردهاند.
احمدی نژاد، در سخنرانی دو ساعته خود هر آنچه را که از هنر عوام فریبی در چنته داشت، تحویل نمایندگان هم پالگی اش در مجلس داد، تا شاید بتواند نظر مساعد مجلسیان را نسبت به اجرای مرحله دوم طرح ویرانگر “هدفمندی یارانه ها” جلب کند.
پاسخ به یکایک دروغ بافی های احمدی نژاد، بدون شک مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و فرصت پرداختن به همه آنها در مجال این نوشتار نیست. با این وجود، تلاش ما بر این است تا با انگشت گذاشتن روی فرازهایی از سخنرانی احمدی نژاد که مستقیما با شرایط معیشتی مردم ارتباط دارند، لااقل بخشی از دروغ بافی های او را برای توده های مردم ایران برملا سازیم. هر چند کارگران و زحمتکشان ایران، بنا به تجربه زندگی و فشارهای حاصل از تشدید سرکوب، فقر، تورم، گرانی و بیکاری رو به تزاید موجود در جامعه با عوام فریبی های احمدی نژاد آشنا هستند.
آنچه بر کلیت سخنرانی احمدی نژاد در مجلس حاکم بود، ظاهر شدن او در هیئت” اپوزیسیون “بود. و در کمترین حالت، اینگونه به نظر می رسید که انگار او در قدرت حضور ندارد و صرفا در یک متینگ انتخاباتی برای ورود دارو دسته اش به کاخ ریاست جمهوری در انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢ برنامه و شعارهای تبلیغاتی اش را ارائه می دهد.
احمدی نژاد که خود بر مضمون سخنرانی اش واقف بود، پیشاپیش با بیان اینکه اجرای مرحله دوم طرح “هدفمندی یارانه ها” و شعار او مبنی بر ٤ برابر شدن پرداخت نقدی یارانه ها به مردم هیچ ارتباطی با موضوع انتخابات پیش رو ندارد، عملا دست خود را رو کرد. او آنچنان از دستآوردهای مثبت اجرای مرحله اول طرح “هدفمندی یارانه ها” سخن راند، انگار نه انگار که بیکاری، تورم لجام گسیخته و گرانی سرسام آور موجود در جامعه، حاصل اجرای مرحله اول همین طرح “هدفمندی یارانه ها” بوده است. طرحی که اجرای آن تا همین لحظه نیز کمر کارگران و زحمتکشان را شکسته است.
احمدی نژاد برای عملی کردن اجرای مرحله دوم “هدفمندی یارانه ها” با شعار “ملتی که روی دریای ثروت نشسته است نباید فقیر باشد” رو در روی نمایندگان مجلس قرار گرفت. اینکه مردم ایران روی دریایی از ثروت نشسته اند، هیچ شکی در آن نیست. و باز اینکه، با چنین دریای ثروتی، توده های مردم ایران مستحق زندگی کردن در فقر و نابسامانی نیستند، بر کسی پوشیده نیست.اما، شگفتی در اینجاست که این سخن از زبان کسی بیان می شود، که طی ٨ سال نشستن بر صندلی ریاست جمهوری، فقر، تورم و بیکاری خانمان سوزی را بر توده های مردم ایران تحمیل کرده است. بنابر این، کارگران و توده های مردم ایران حق دارند یقه احمدی نژاد را بگیرند و سئوال کنند، حال که ملت ایران بر دریایی از ثروت نشسته است، چرا در حاکمیت جمهوری اسلامی و به طور اخص در زمامداری ٨ ساله دولت احمدی نژاد، در چنین شرایط اسفباری زندگی می کنند؟ چرا طناب گرانی هر روز و هر ساعت بر گردن آنان تنگ و تنگ تر می شود؟ چه کسی پاسخگوی رنج نداری ٨ میلیون بیکار در جامعه است؟ چگونه است همین مردمی که بر دریای ثروت نشسته اند، از درمان رایگان محرومند و مجبورند برای تامین معاش و پرداخت هزینه های درمانی شان، کلیه های خود را به حراج بگذارند؟ و ده ها پرسش دیگر که احمدی نژاد و دیگر مستولان جمهوری اسلامی باید نسبت به آن پاسخگو باشند.
آیا غیر از این است که بخش اعظم این ویرانی، ماحصل سیاستهای دولت احمدی نژاد و بعضا مربوط به اجرای مرحله اول طرح “هدفمندی یارانه ها” است. دریای ثروتی را که توده های مردم ایران بر روی آن نشسته و می بایست از آن در جهت رفاه، تامین اجتماعی، تامین دارو، بهداشت و درمان رایگان، رفع بیکاری و در یک کلام در جهت برخورداری از یک زندگی آسوده بهره مند شوند، عملا به صورت دزدی، رانت خواری و اختلاس های میلیاردی به جیب چپاول گران جمهوری اسلامی سرازیر شده است. که البته، احمدی نژاد نیز خود یکی از همین دزدان دریای ثروت توده های مردم ایران است.
برای دولتی که طی ٨ سال گذشته، ٥٣۱ میلیارد دلار از این دریای ثروت، درآمد داشته است و در همین مدت، گستره اختلاس های درون سیستم حکومتی، تنها در یک قلم به رقم ٣ هزار میلیارد تومانی رسیده است، معلوم است که در ذهن رئیس الوزراء این دولت، وجود ٨ میلیون بیکار در جامعه محلی از اعراب ندارد. معلوم است که دانش آموزان این کشور باید در آتش سوزی مدرسه ها جزغاله شوند. احمدی نژاد، به جای شرم ساری از سوختن و جزغاله شدن دانش آموزان روستایی در بیغوله هایی به نام مدرسه، از انجام “عمران و آبادانی روستاها” سخن گفت و به جای تعطیلی بسیاری از مراکز تولیدی که طی همین دو سال گذشته از گردونه تولید خارج شده اند، به شکل مشمئز کننده ای با تکرار انجام “کارهای بزرگ در تولید” گزافه گویی کرد.
احمدی نژاد، در مقام ریاست جمهوری نظام و بنا به تجربه ٨ ساله خود در پست ریاست جمهوری، بیشتر از گذشته با ویژگی های درونی نظام جمهوری اسلامی در رانت خواری، اختلاس، ارتشاء و در یک کلام، چنگ انداختن بر اهرم های اقتصادی کشور واقف شده است. علاوه بر این، او به این امر نیز توجه دارد و می داند که لازمه غارتگری و چنگ انداختن بر دریای ثروتی که توده های مردم ایران بر آن نشسته اند، حضور در قدرت سیاسی و یا دست کم نزدیکی به اهرم های قدرت است. لذا، او با طرح شکاف طبقاتی موجود در جامعه و گفتن اینکه “کسانی که دستشان می رسد و از حمایت سیاسی برخوردارند، در رتبه بالا قرار می گیرند و توده مردم به مرور از حوزه اقتصاد کنار گذاشته می شوند” نشان داد که به خوبی با مکانیزم رانت خواری در درون حاکمیت آشنا است. لذا بر بستر همین واقعیات موجود است که احمدی نژاد و گروه متحد او که طی ٨ سال گذشته با تکیه بر اهرم قدرت سیاسی، میلیاردها دلار حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان را بالا کشیده اند و در مسیر دزدی، چپاول، رانت خواری و اختلاس های میلیاردی، روی دولت های گذشته جمهوری اسلامی را سفید کرده اند، از هم اکنون برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ٩٢ خیز برداشته اند.
یاوه گویی های احمدی نژاد در مجلس از بابت “دست آوردهای مثبت طرح تحول اقتصادی” در اجرای مرحله اول آن، خصوصا در مورد “عدالت محوری” و توزیع یارانه های نقدی به مردم ایران آنچنان مشمئز کننده بود که اینبار حتا صدای اعتراض نمایندگان مجلس نیز در آمد .
احمد توکلی نماینده منتقد دولت، در مقابله با تبلیغات احمدی نژاد مبنی بر چند برابر شدن پرداخت نقدی یارانه ها، ضمن اشاره به افزایش میزان نقدینگی در جامعه و چاپ اسکناس های بدون پشتوانه دولت گفت: از صندوق توسعه ملی نباید برداشت کرد. معنیاش چاپ اسکناس پرقدرت است که به سرعت خاصیت یارانه نقدی را از دست خواهیم داد و مردم مایوس میشوند.
با هنر، نایب رئیس دوم مجلس اسلامی از این هم فراتر رفت و گفت:”٣٠ هزار تومان به مردم میدهیم، ٥٠ هزار تومان هزینه تورم را به آنها تحمیل میکنیم، ٥٠ هزار تومان میدهیم، ٨٠ هزار تومان هزینه تورم تحمیل میکنیم، …مسئله بیکاری و فروپاشی بعضی از بنگاههای تولیدی اظهرمن الشمس است. اگر ٤٠ هزار تومان را ٤٠٠ هزار تومان هم کنیم، فردا به تبع همین ٤٠٠ هزار تومان، مجبور میشویم از جیب دوم مردم ٥٠٠ هزار تومان برداریم”.
جملات بالا، تنها گوشه ای از سخنان نمایندگان مجلس در نقد حرف های احمدی نژاد بود. نمایندگانی که خود برنامه حذف سوبسیدها، گرانی اجناس و چند برابر شدن قیمت انرژی های حامل را تصویب کرده اند. همان نمایندگانی که اکنون در مجلس به صراحت اعتراف کرده اند، با یک دست ٥٠ هزار تومان به مردم میدهیم و با دست دیگر ٨٠ هزار تومان از جیب دوم آنها برمی داریم. و این، یعنی دزدی آشکار دولت و نظام جمهوری اسلامی از جیب بی بضاعت کارگران و توده های مردم ایران. نمایندگانی که خود در ایجاد وضعیت اسفبار موجود و تحمیل آن به توده مردم شریک اصلی دولت بوده اند، اما، هم اکنون که تشت رسوایی دولت احمدی نژاد از بام به زیر افتاده است و ویرانی حاصل از اجرای “هدفمندی یارانه ها” وضعیت معیشتی مردم را وخیم، تورم، گرانی و بیکاری را بر جامعه تحمیل، مراکز تولیدی را تعطیل و زندگی را بر کارگران و توده های مردم ایران تباه کرده است، به شعار کی بود، کی بود، من نبودم روی آورده اند. و در کشمکش های درونی هیئت حاکمه و نزاع دولت و مجلس، در حال تبرا جستن خود از وضعیت موجود هستند.
ای کاش یاوه سرایی های احمدی نژآد در همین ابعاد متوقف می شد. اما، انگار او تصمیم گرفته بود تا هر آنچه از عوامفریبی را در چنته داشت، در صحن مجلس بریزد. احمدی نژآد برای گسترش کشاورزی و گسستن از درآمد بی کران نفت، از احیای ٢٧ میلیون هکتار زمین قابل کشاورزی بدون مصرف در ایران سخن گفت. او در شرایطی از طرح زیر کشت بردن ٢٧ میلیون هکتار زمین های کشاورزی بدون کشت و رسیدن به خود کفایی را برای نمایندگان مجلس موعظه کرد، که طی ٨ سال گذشته و به طور اخص در زمان اجرای مرحله اول طرح “هدف مندی یارانه ها” به دلیل واردات بی رویه محصولات کشاورزی، بخش زیادی از تولیدات داخلی روی دست کشاورزان باقی ماند و هم اکنون بسیاری از همین زمین های کشاورزی دایر و زیر کشت رفته، به زمین های بایر و لم یزرع تبدیل شده اند. واکنش رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس به این قسمت از اراجیف احمدی نژاد آنچنان آشکار است که دیگر نیاز به هیچ توضیح بیشتری ندارد. رجایی گفت: ٨ میلیون تن گندم [از خارج] خریداری کردیم به قیمت متوسط ۱٠٠٠ تومان. اما، آن را از روستایی خودمان نخریدیم و آنقدر قیمت را پایین نگه داشتیم که یا از مرزها خارج شد و یا به گاوها داده شد”.
شعار “مردمی که قالی می بافند نباید روی حصیر بنشینند”، فراز دیگری از سخنان احمدی نژاد در حضور نمایندگان بود. بیان این موضوع از طرف احمدی نژاد، بی شک به عنوان یک طنز باعث مزاح کارگران کارگاه های قالی بافی ایران خواهد بود.
امروز کمتر کسی است که از رنج کار کودکان و زنان قالیباف در کارگاه های کوچک و نمور آگاهی نداشته باشد. کارگاه هایی که عمدتا با نیروی کار زیر ده نفر برای سرمایه داران، قالی می بافند. کارگرانی که فاقد پوشش بیمه های اجتماعی هستند. چرا که در نتیجه اجرای سیاست های ارتجاعی نئولیبرال رژیم، کارگاه های زیر ده نفره از شمول قانون کار خارج و در نتیجه از حق پوشش خدمات بیمه های اجتماعی محروم گشته اند. کارگرانی که اگر تا کنون قالی و یا گلیمی هم برای نشستن داشتند، جهت رهایی از چنگال گرانی، تورم و پاسخ گویی به نیازهای دارو، بهداشت و درمان خود و خانواده شان، باید آنرا نیز بفروشند و به نشستن روی همان حصیر بسنده کنند .
حکومت و رئیس الوزراء دولتی که خود یکی از تحمیل کنندگان اصلی شرایط موجود به کارگران قالیباف است و می بایست در مقابل استثمار و بی حقوقی آنان پاسخگو باشد، در هیئت “اپوزیسیون” ظاهر می شود و با عوام فریبی محض برای کسب رای همان کارگران و زحمتکشانی که آنان را از شمول قانون کار خارج و زندگی را بر آنان تیره و تار کرده است، شعار می دهد “مردمی که قالی می بافند نباید روی حصیر زندگی کنند و ملتی که روی دریای ثروت نشسته است نباید فقیر باشد”. به راستی که وقاحت را اندازهای نیست.
نظرات شما