عراق بار دیگر در آتش و خون

آتشی که از ده سال پیش در عراق با تجاوز نظامی امپریالیسم آمریکا و دیگر ارتش های اشغالگر شعله ور شد هنوز زبانه می کشد و این کشور ویرانه را خراب تر می کند و خون های زیادی را بر زمین می ریزد.

این بار انتخابات استانی بهانه ای برای یک رشته درگیری، انفجار و کشتار شد. این نخستین باری بود که دولت دست نشانده ی عراق می خواست پس از خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی در سال ٢٠١١، انتخاباتی را برگزار کند تا نشان دهد اقتداری دارد و از “دمکراسی صادراتی” بویی برده است، اما وضعیت چنان خراب بود که همین دولت نتوانست در یک سوم از ١۸ استان انتخابات را برگزار نماید و در ٣ استان کردستان همان انتخابات برای زمان دیگری در نظر گرفته شد. پیش از برگزاری انتخابات دست کم ١۴ تن از نامزدان به قتل رسیدند، بدون آن که نقش نیروهای رسمی و غیررسمی دولتی یا نیروهای مخالف آن از هر دسته و گروهی در این قتل ها مشخص گردد.

خبرگزاری فرانسه روز ۶ اردیبهشت ١٣٩٢ گزارش داد که سه روز خشونت در عراق ١۴۸ کشته بر جای گذاشته است، این در حالی ست که خبرگزاری رویترز روز پیش از آن از ١٧۹ کشته در سه روز درگیری خبر داده بود. همین رسانه روز ۷ اردیبهشت از قول “مسئولان دولت عراق” خبر داد که در پنج روز درگیری بین ارتش و نیروهای مسلح معترض و مخالف دولت ٢١۵ نفر کشته و ٣٠٠ تن زخمی شدند.

انتخابات استانی اخیر در واقع بهانه ای برای آغاز یک رشته درگیری نظامی شد، چرا که از ماه دسامبر ٢٠١٢ در مناطقی که عمدتاً سنی نشین هستند، چندین تظاهرات انجام شد و مطالبه ی برچیدن دولت نوری المالکی در آن ها مطرح گردید. هر چند تظاهرکنندگان مالکی را به تبعیض علیه سنیان متهم نمودند اما بسیاری بر این نکته انگشت گذاشتند که او به طور کلی قدرت را به انحصار درآورده است. وقتی نوری المالکی در سال ٢٠٠۶ نخست وزیری را به دست گرفت، یک رشته اعتراضات سنیان علیه شیعیان که نیروی غالب در دولت بوده و هستند، صورت گرفت که مانند دوره ی کنونی گسترده و خشونت بار نبودند و به همین جهت رفته رفته خاموش شدند. در این میان مقامات اقلیم کردستان که دارای خودمختاری نسبتاً گسترده ای شده است، توانستند در سال های نخست وزیری المالکی یک نیروی امنیتی نیرومند را در نزدیکی شهر کرکوک مستقر نمایند تا از منابع نفتی آن محافظت کنند، منابعی که آنان متعلق به مردم کردستان می دانند، هر چند در این شهر به جز کُردان، دیگر ملیت ها نیز حضور دارند و زندگی می کنند. به هر حال دولت نوری المالکی چه در زمانی که هنوز اشغالگران در عراق حضور داشتند و چه اکنون که حضور فیزیکی ندارند از برقراری یک نظم متعارف ناتوان ماند و خود دست به ایجاد نیروهای موازی همچون میلیشیا یا شبه نظامیان موسوم به “سحوه” زد که اکنون دست بالا را در درگیری ها به ویژه برضد نیروهای مخالف در عراق دارند. اما این شبه نظامیان مانند تمام نیروهای مشابه در دیگر نقاط جهان، همچون بسیجیان در ایران، در سرکوب اعتراضات توده ای و کارگری هم نقش بازی می کنند. اگر کسی به اظهارات وسام الحردان، رئیس سحوه گوش فرادهد، به آسانی تشابه موضع گیری ها او را به ویژه وقتی ضرب الاجل می دهد با فرماندهان اوباش بسیجی در ایران می بیند.

به جز بسیجیان عضو سحوه، نیروهای امنیتی عادی نیز در سرکوب هر گونه هر حرکت ضددولتی شرکت می کنند. این نیروهای امنیتی فقط در یک مورد در روزهای اخیر موجب شدند که ۵٣ نفر پس از یک تجمع ضد دولتی در الحویجه جان خود را از دست بدهند. در پی این اعتراضات و کشتار، نیروهای ارتش عراق که توسط اشغالگران آمریکایی و در طی حضور هشت ساله ی آنان در این کشور آموزش دیدند روز ۵ اردیبهشت به سلیمان بیک اعزام شدند تا این شهر را از دست نیروهای مسلحی که آن را در اختیار گرفته بودند، به درآورند. یک ژنرال عراقی به نام علی غیدان مجید به خبرگزاری فرانسه گفته است که مردان مسلحی که کنترل سلیمان بیک را به دست گرفته اند از اعضای القاعده و ارتش نقشبندی هستند. ارتش نقشبندی گروهی از سنیان هستند که در میان خود بسیاری از درجه داران ارتش صدام حسین را دارند. ارتش عراق مدعی شده است که همین ارتش نقشبندی در درگیری های الحویجه نقش داشته است. این در حالی ست که دو تن از سازماندهندگان این اعتراضات پس از آن اعلام نمودند که برای انتقام خون هایی که در الحویجه به زمین ریخته شد، گردانی تشکیل داده و به ارتش نقشبندی خواهند پیوست.

البته وضعیت در دیگر شهرها و مناطق عراق نیز آرام نیست. برای مثال روز ۵ اردیبهشت در فلوجه بین نیروهای پلیس و نیروهای القاعده درگیری رخ داد که دست کم دو نفر از هر طرف کشته شدند. در همین روز بمبی در جنوب بغداد منفجر شد که دست کم دو سرباز را به کشتن داد. البته این یگانه بمبی نبود که در بغداد منفجر شد و چندین انفجار دیگر در روز بعد منجر به مرگ لااقل ٢٠ نفر شد.

وضعیت نابسامان عراق و کشتار و خون ریزی موجب شده است که نهادهای بین المللی به جنب و جوش بیافتند. این چنین بود که مارتین کوبلر، نماینده ی سازمان ملل متحد روز ۶ اردیبهشت از “رهبران مذهبی و سیاسی” عراق خواست تا نگذارند “خشم به جای آشتی” بنشیند. او از آنان خواست که “عقلانیت” را فصل الخطاب نمایند.

نوری المالکی که پیش تر از جنگ داخلی و خطر بازگشت آن سخن گفته بود روز ۷ اردیبهشت مانند تمام حاکمان درمانده که دست خارجی را برای بحران های داخلی دراز می بینند اعلام نمود که کشمکش فرقه ای سوریه به عراق رسیده است!

البته دولت نوری المالکی که از سویی دست نشانده ی اشغالگران آمریکایی ست و از سوی دیگر زیر نفوذ همسایه ی شرقی خود قرار دارد که جای خود دارد، هر دولت دیگری در عراق سرکار می آمد وضعیت مردم آن بهتر از آن چه هست نمی شد.

عراق ده سال پس از تجاوز نظامی امپریالیستی آمریکا به تلی از خاک و خاکستر تبدیل شده است، دولت دارد اما هرج و مرج بر آن حاکم است. ارتش و پارلمان دارد اما گروه های مسلح گوناگون از القاعده گرفته تا ارتش نقشبندی و غیره در گوشه و کنار کشور، شهرها و روستاها را به دست می گیرند و به نوعی دیگر به سرکوب مردم می پردازند. در ده سال  گذشته به طور متوسط سه هزار نفر در عراق در هر ماه کشته شده اند. هزاران نفر را شکنجه کرده اند و زبان ها را بسته اند. این همه کشته و جان باخته فقط مربوط به دوران پس از اشغال، یعنی از سال ٢٠٠٣ تا امروز است. بر اساس آماری که یونسکو منتشر نموده است بین سال های ١۹۹١ تا ٢٠٠٣ لااقل یک ملیون عراقی که نیمی از آنان کودک بودند جان خود را به علت تحریم های ضدانسانی اقتصادی امپریالیستی از دست دادند. اما میلیون ها کشته در این سال ها تمام تراژدی نیست، بین دویست و پنجاه هزار تا یک میلیون نفر در عراق ناپدید شده اند و دو میلیون و هشتصد هزار نفر در داخل کشور وادار به جابه جایی شدند. سازمان صلیب سرخ جهانی می گوید که فقط تا ژوئیه ٢٠٠٧ لااقل دو میلیون و نیم عراقی از کشور خارج شدند. تجاوز نظامی و وضعیت کنونی عراق را به یکی از ناامن ترین کشورهای جهان تبدیل کرده است که به جز گروه های مسلح عمدتاً اسلامگرا، طعمه ی باندهای مافیایی شده است که یا همان گروه ها تشکیل می دهند یا نیروهایی از قبیل سپاه پاسداران ایران در رأسشان هستند. زنان و کودکان در چنین شرایطی بیش از بقیه جمعیت در معرض انواع خشونت ها قرار دارند.

درگیری های نظامی روزهای اخیر و کشتار معترضانی که هیچ گونه وابستگی به گروه های مسلح گوناگون ندارند همگی مبین این واقعیت اند که دمکراسی صادراتی دروغی بیش نبود، اما این یک دروغ و توهم ساده نبود، دروغی بود که بهایش با خون مردم بی دفاع پرداخت می شود، دروغی که تمام زحمات چندین دهه ای کارگران و زحمتکشان را نقش برآب کرد و آن چه آنان با عرق جبین خود پی ریختند نابود کرد و از میان برد. اگر بتوان فردایی برای مردم عراق تصور کرد، این فردا در دستان خود آنان است و نه این دولت و آن دولت که شیعه یا سنی باشد یا دست نشانده ی این قدرت و آن قدرت ریز و درشت.

متن کامل نشریه ۶۴۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.