کارگران، زحمتکشان، مردم آزادیخواه و ستم کشیده ایران
یازدهمین دوره نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری در ۲۴ خرداد برگزار میشود. رژیم استبدادی و دیکتاتوری عریان جمهوری اسلامی در حالی بساط خیمه شب بازی و مضحکه انتخابات ریاست جمهوریاش را به راه انداخته و پیرامون آن تبلیغ میکند که در طول بیش از سه دهه حاکمیت خود، ابتدائیترین حقوق مدنی و دموکراتیک را لگد مال نموده و مردم ایران را از آزادیهای سیاسی حتا در محدوده دمکراسیهای بوروژائی نیز محروم ساخته است. نه فقط به هیچ فرد، حزب و سازمان سیاسی مخالف رژیم اجازه فعالیت داده نشده است، بلکه حتا احزاب و گروههائی که کلیت نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند اما ممکن است در سلیقهها و برخی مسائل جزئی با جناح قدرتمند حاکم اختلاف داشته باشند، از تیغ استبداد و دیکتاتوری حاکم در امان نبودهاند. جمهوری اسلامی در شرایطی انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری را سازماندهی نموده که تضادهای مختلف اجتماعی فوقالعاده تشدید شدهاند. تمرکز و انباشت ثروت در یک قطب و فقر و نداری در قطب دیگر، تضاد این دو قطب را تشدید و زمینههای ستیز طبقاتی و گسترش آن را بیش از پیش تقویت نموده است. صرف نظر از وجود تنش و بحران در روابط و مناسبات خارجی، رژیم جمهوری اسلامی با بحرانهای حاد و متعددی در عرصه مسائل داخلی نیز دست به گریبان است. بحرانهای لاینحل، عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی را فرا گرفته است. تمام تلاش بورژوازی حاکم و جناحهای آن برای غلبه بر بحران با شکست و ناکامی روبرو شده است. اختلاف و کشمکش میان باندها و دار و دستههای طبقه حاکم و شکافهای درونی هیئت حاکمه نیز پیوسته شدیدتر و عمیقتر شدهاند.
از سوی دیگر، سیاستهای اقتصادی رژیم، تودههای کارگر و زحمتکش را به خاک سیاه نشانده است. امواج پی در پی گرانی، افزایش مداوم قیمت کالاها و خدمات مورد نیازمردم و تورّم افسار گسیخته، فشارهای اقتصادی بر گرده تودههای کارگر و زحمتکش را به نحو کم سابقهای افزایش داده و از حد تحمل آنها فراتر برده است. تنگناهای دهشتناک معیشتی ادامه زندگی اکثریت مردم زحمتکش جامعه را دشوار ساخته و آنان را در منگنه فقر و فلاکت فزون از حدی قرار داده است. رژیم سرمایهداری و استبدادی حاکم علاوه بر تحمیل زندگی پر مشقت و نکبتبار و تحمیل مرگ تدریجی برکارگران و اکثریت مردم جامعه، فضای سرکوب و خفقان را نیزبیش از پیش تشدید نموده، بازداشت و پیگرد و آزار فعالان و رهبران کارگری را افزایش داده است و هر فریاد اعتراض و مبارزه علیه نظم موجود را، با زندان و سرنیزه و سرکوب بیرحمانه پاسخ داده است. به رغم این اما خشم و نارضایتی در میان تودههای مردم زحمتکش نسبت به وضعیت موجود، بسی شدیدتر، گستردهتر و متراکمتر شده و تغییر و دگرگونی بنیادی نظم موجود، به خواست مبرم عموم تودههای مردم زحمتکش ایران تبدیل شده است.
کارگران، زحمتکشان، مردم آزادیخواه و ستم کشیده ایران
دستگاه استبدادی و ارتجاع طبقاتی در حالی بساط شعبده بازی، فریب و تحقیر مردم را پهن کرده است که تشدید تضادها و بحرانهای سیاسی و اقتصادی، از هم گسیختگی و بیثباتی درونی هیئت حاکمه، آسیبپذیری رژیم استبدادی حاکم را فوقالعاده افزایش داده است. در عین حال خطر انفجار نارضایتی تراکم یافته تودهای و شعلهور شدن یک مبارزۀ انقلابی زیر و رو کننده، استبداد حاکم و سران اصلی آن را به شدت بیمناک ساخته است. بر بستر چنین شرایطیست که صحنه گردانان اصلی این معرکه و بازی مسخره و تکراری، از مردم میخواهند وارد بازیِ ولی فقیه و گماشتگان وی در شورای نگهبان شوند و آراء خود را به نام یکی از منتخبینِ منصوبین خامنهای به صندوق رأی بریزند. هر چند استبداد حاکم برایش مهم است که با کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی، برای خود بویژه در انظار جهانی “مشروعیت” سازی کند، اما از آنجا که هر نمایشی ولو مسخرهترین آن نیز میتواند به عرصه درگیریهای حاد و کشمکش میان باندهای حکومتی تبدیل شود و بر آن بستر، نارضایتی تلانبار شده و خشم فرو خفته کارگران و زحمتکشان فوران کند، این تاکتیک نیز از دستور کار خامنهای دیکتاتور مطلقالعنان و گماشتگان وی در شورای نگهبان خارج شده است. اوضاع به قدری وخیم است که قدرت تمرکز یافته در دست شعبده بازان و دار و دسته مرتجع خامنهای، ظرفیت پذیرش هیچ درجهای از مانور سیاسی از نوع بازی دادن رقبای مرتجع خود و گرم کردن تنور انتخابات را ندارد. اگر در دورههای گذشته به منظور فریب مردم ناآگاه و یا کشاندن بخشهائی از مردم به پای صندوقهای رأی، بساط معرکهگیری رژیم به نحوی آرایش و تزئین میشد تا بخشهائی از مردم نهایتاً بین بد و بدتر به انتخاب بد روی آورند، مجموعه شرایط بحرانی رژیم، اینبار حتا استفاده از این امکان را نیز نا ممکن ساخته و تنها گزینهای که رژیم برای مردم قائل شده، گزینه بدتر است!
کسی میتواند واردعرصه انتخابات ریاست جمهوری دستگاه استبدادی شود که بی کم و کاست گوش به فرمان و نوکر حلقه به گوش خامنهای باشد. مردم ایران به ویژه بعد از انتخابات خرداد سال ۸۸ بیشتر به این موضوع پی بردهاند که نه انتخابات و میزان آراء ریخته شده در صندوقها، بلکه اراده خامنهای، فرمانروای دستگاه سیاسی استبداد حاکم است که رئیس جمهور تعیین میکند. آستانه مانور و تحمل نظام دیکتاتوری حاکم اکنون به قدری کاهش یافته است که حتا برپا دارندگان بساط استبداد نیز از گزند تیغ استبداد و دیکتاتوری برکنار نماندهاند. وقتی مرتجع به نامی مانند اکبر هاشمی رفسنجانی که فرزند اصیل حکومت اسلامی و از ستونهای اصلی نظام استبدادی جمهوری اسلامیست توسط خامنهای و گماشتگان وی در شورای نگهبان از بازی حذف میشود، این موضوع نه فقط یکبار دیگر ماهیت انتخابات قلابی از جمله مضحکه انتخابات ریاست جمهوری را در انظار همهگان برملا میسازد، بلکه در عین حال باریکتر شدن و ضعیفتر شدن بیش از پیش تکیهگاه استبداد حاکم را نیز نشان می دهد. نظام استبدادی حاکم برای نجات از فروبلعیده شدن در عمق گردابی که تضادها و بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فزاینده، آن را به اعماق خود میکشد، اکنون باید پایش را روی سر سازندگان نظام و فرزندان خود بگذارد تا غرق شدن خویش در این گرداب را به تأخیر اندازد. همینکه اما نظام حاکم باید فرزندان خود را بهبلعد و قربانی کند، همینکه برای نجات و تقویت خود باید خود را تضعیف کند و همینکه باید دست و پای خود را ببرد، پیکر خود را زخمی کند تا خود را از مهلکه نجات دهد، نشان دهنده این واقعیت است که کار این نظام به پایان رسیده است. مشکل دستگاه استبدادی حاکم اما فقط این نیست که برای نجات و تقویت خود، باید خود را تضعیف کند. این گزینه، کم هزینهترین گزینه دستگاه استبدادی در شرایط حاضر است. مشکل دستگاه استبدادی این هم هست که اگر دار و دسته خامنهای با پرداخت هزینه بسیار اندک و یا تقریباً بدون هزینه، در قبل از انتخابات، رفسنجانی را از بازی حذف نمیکرد و به علاج واقعه قبل از وقوع نمیپرداخت، آنگاه به احتمال خیلی زیاد باید پرداخت هزینههای بسیار هنگفتی را در بعد از “انتخابات ” متحمل می شد!
کارگران، زحمتکشان، مردم آزادیخواه و ستم کشیده ایران
دستگاه سیاسی استبداد و فرمانروای بلامنازع آن خامنهای، این بار نیز از همان صندوقی که احمدی نژاد را بیرون آورد، مهرۀ جیرهخوار و مطیع دیگری را ولو به ضرب زور و سرکوب و دستگیریهای گسترده، بیرون خواهد آورد. حتا از میان نامزدهای ریاست جمهوری مورد تأیید گماشتگان خامنهای، اینکه چه کسی بر این پست تکیه خواهد زد اراده خامنه ای آن را تعیین میکند. بر اکثریت مردم آگاه ایران پوشیده نیست که “انتخابات” ریاست جمهوری در ۲۴ خرداد، بیش از یک مضحکه و معرکهگیری شیادان حاکم برای به سخره گرفتن مردم نیست و تنها در خور سخره و تحریم فعال همین مردم است. طی ۳۴ سال حاکمیت ارتجاع اسلامی چندین رئیس جمهور آمدهاند و رفتهاند. تمام جناحهای بورژوازی حاکم در این سالها امتحان خود را پس داده و هیچیک از آنها، نه خواستهاند و نه توانستهاند منشأ اثری به نفع تودههای مردم باشند. رژیم سرمایه داری و استبدادی جمهوری اسلامی طی تمام دوران حاکمیت ننگین خود، جز کشتار و زندان، جز فقر و فلاکت، جز بیکاری و بی آیندگی، جز اعتیاد و فحشا و دهها مصیبت اجتماعی دیگر، ارمغان دیگری برای شما تودههای کارگر و زحمتکش نداشته است. مادام که این حکومت پا بر جا باشد، نه فقط هیچیک از مطالبات و حقوق اساسی تودههای کارگر و زحمتکش متحقق نخواهد شد، بلکه اوضاع در تمام زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وخیمتر میشود. تودههای زحمتکش و ستم کشیده ایران بدانند و آگاه باشند که هر مهرۀ رژیم استبدادی رئیس جمهور آن باشد، تغییری به نفع آنها رخ نخواهد داد. لذا یکبار دیگر باید دست رد بر سینه تمام مرتجعین بزنند، مضحکه انتخاباتی رژیم استبدادی را فعالانه تحریم کنند و با تشدید مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی، تکلیف نظام حاکم را یکسره سازند.
کارگران و زحمتکشان ایران!
راه دیگری برای رهائی از شرّ فجایع بیشماری که جمهوری اسلامی به بار آورده است، جز تشدید مبارزه و سرنگونی آن باقی نمانده است. بیائید به مقابله و رو در روئی مستقیم با رژیم برخیزیم و انتخابات نمایشی رژیم استبدادی را به نمایشی علیه نظم موجود تبدیل کنیم!
اعتصابات کارگری، اعتصاب معلمان و پرستاران زحمتکش میتوانند نقش مهمی در آغاز روند این مبارزه و رو در روئی ایفا کنند. بیائید اعتصاب را سازماندهی کنیم و با گسترش اعتصابات و فراروئی مبارزات تودهای به یک اعتصاب عمومی سیاسی، مسیر قیام مسلحانه و سرنگونی انقلابی بورژوازی حاکم را فراهم سازیم. جمهوری اسلامی را که سلب آزادیهای سیاسی مردم جز لاینفک موجودیت آن است و در آن هیچ جائی برای رأی و نظر و انتخاب مردم وجود ندارد براندازیم و با در دست گرفتن سرنوشت خود از طریق شوراها و برقراری حکومت شورائی الگوی دموکراتیکترین رژیم سیاسی را به مردم تمام کشورهای جهان ارائه دهیم.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
زنده باد آزادی – زنده باد سوسیالیسم
سازمان فدائیان (اقلیت)
خرداد ۱۳۹۲
کار – نان – آزادی – حکومت شورائی
نظرات شما