اعتصاب کارگران هفتتپه روز یکشنبه ۱۴ مهر دومین هفته خود را نیز پشت سر گذاشت. تمام رویدادهای یکی دو هفته اخیر و مرتبط با کارگران هفتتپه، بار دیگر این حقیقت را اثبات کرد که در هفتتپه، جز استمرار مبارزه متحد و مستقل کارگران، هیچ راهی برای تحقق مطالبات آنها وجود ندارد. کوششهای فراوانی بهعمل آمده است تا استقلال مبارزه کارگران را زیر ضرب برده و آن را به زیر چتر جناحها و افراد حکومتی بکشانند. گرایشی در درون کارگران پیوسته بر استمداد طلبی از ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه اصرارمیورزد و با جریان برنامهریزی شدهای که در اطراف “عدالتخواهی” وی به راه افتاده است، همراه میشود. اما این تلاشها تاکنون ثمری نداشته و نخواهد داشت. وقایع یک هفته اخیر نیز موید همین واقعیت است. پیش از آنکه به رویدادهای یک هفته اخیر مرتبط با هفتتپه بپردازیم، ضروری است یک موضوع را ولو کوتاه و مختصر، از نزدیک مورد بررسی قرار دهیم که آیا طبقه سرمایهدار حاکم در ایران در شرایط کنونی و در ارتباط با کارگران و مطالبات کارگری حاضر است اقداماتی به نفع کارگران انجام دهد و لااقل یک سری امکانات و امتیازاتی به کارگران بدهد یا نه؟
واقعیت این است که مبارزات طبقه کارگر و درجه آگاهی و تشکل کارگران ایران بویژه کارگران هفتتپه در چند سال اخیر با رشد و ارتقاء کمنظیری همراه بوده است. این مبارزات که پیوسته با تعمق و گسترش بیشتری همراه بوده، در پاییز سال ۹۷ به لحاظ شعارها و خواستها وارد مرحله کیفی جدیدی شد. ورود مستقل طبقه کارگر به عرصه مبارزه و گردآمدن عموم زحمتکشان بر گرد شعارها و پرچمی که این طبقه به اهتزاز درآورد، ترس و هراس شدیدی را در دل طبقه حاکم و دولت این طبقه انداخت.
طبقه سرمایهدار و دولت آن مستقل از اینکه کدام کشور سرمایهداری مورد نظر باشد، مبارزات طبقه کارگر را مستمراً رصد میکنند و برای مقابله با آن از شیوهها و تاکتیکهای گوناگونی استفاده میکنند. در میان این شیوههای گوناگون دو روش عمده، شناختهشدهتر هستند. نخست توسل به زور و سرکوب و دوم عقبنشینی موقتی و تاکتیکی و دادن برخی امتیازات جزئی به کارگران. بورژوازی از آن رو به دادن امتیاز به کارگران رضایت میدهد که از گردنه خوفناک گسترش و تعمیق بیشتر مبارزات طبقه کارگر، عبور کند و پس از گذشتن از این گردنه، امتیازات را پس میگیرد. بنابراین در جریان مبارزات طبقه کارگر و رشد آن ممکن است شرایط خاصی بوجود آید که حربه زور و سرکوب کارآیی لازم را نداشته باشد و شرایط و توازن قوا، امتیازات و امکاناتی را به سود کارگران رقم بزند. این شرایط در عین حال میتواند زمینه شکلگیری یا تقویت گرایشی در درون کارگران گردد که مبارزه کارگران و خواست طبقه کارگر را در چارچوب نظم موجود و امتیازات ناچیز طبقه حاکم محدود و مقید سازد.
در کشورهای سرمایهداری غرب، استفاده از این دو روش توسط طبقه سرمایهدار در مقابله با اعتلاء مبارزات طبقه کارگر معمول بوده است. تا آنجا که مربوط به انجام رفرم و دادن پارهای امتیازات جزئیست، کارگران نیز از امکانات و امتیازاتی در دورهها و در شرایط معینی که بورژوازی به آن رضایت داده نیز برخوردار شدهاند.
اما در جمهوری اسلامی موضوع کاملا متفاوت است. صرفنظر از نحوه تکوین سرمایهداری در ایران، موقعیت طبقه سرمایهدار و تفاوت آن با بورژوازی غرب که جای بحث آن این جا نیست، در ۴۰ سال حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، همانطور که همه کارگران نیز شاهد بودهاند، پاسخ طبقه سرمایهدار حاکم و دولت این طبقه به مبارزات و خواستهای کارگران، همواره زور و سرنیزه و سرکوب و زندان بوده است. اگر که به فرض در غرب و اینکه بورژوازی امکانات و امتیازات محدود و معینی در شرایط معینی به کارگران اعطا میکند و استفاده تاکتیکی از چنین موقعیتی میتواند معنایی داشته باشد، در جمهوری اسلامی اما از آن جا که حقوق کارگران به شدت نقض و پایمال شده است، حق ایجاد تشکل مستقل کارگری، حق تجمع و اعتصاب، آزادی عقیده و بیان و تحزب به رسمیت شناخته نمیشود،آزادیهای سیاسی لگدکوب طبقه مستبد حاکم شده است و تمام مفرها و منافذ جامعه مسدود شده است و همچنین از آن جا که طبقه سرمایهدار حاکم بر ایران فاقد موقعیت و ظرفیتهاییست که نمونه غربی آن هست، بنابراین در جمهوری اسلامی چنین تاکتیکی نمیتواند معنا و نتیجهای داشته باشد و اگر گرایش یا فردی بر پایه این خیال، مناسبات خود را با طبقه حاکم تنظیم کند، در واقع پا در مسیری که جز سراب نیست نهاده و قطعا سرش به سنگ خواهد خورد. هرگونه رویکردی در این زمینه که گویا ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه یا امثال وی میخواهند معضلی از معضلات کارگران هفت تپه را حل کنند، بی برو برگرد محکوم به شکست است.
رویدادهای یک هفته اخیر نیز به روشنی همین واقعیت را تایید میکنند. پس از چند هفته تبلیغ برنامهریزی شده در مورد ابراهیم رئیسی و داستان “انصافگرایی” وی، روز نهم مهرماه، قاضی مقیسه احکام صادره در مورد متهمان پرونده هفتتپه را تایید کرد. وی پس از انتقال اسماعیل بخشی، امیرحسین محمدی فرد، ساناز اللهیاری و امیر امیرقلی از زندان به دادگاه انقلاب تهران، در دفاع از احکام صادره در حضور متهمان اعلام کرد “احکام صادره علیه متهمان پرونده هفتتپه، “بسیار خداپسندانه و عادلانه بوده است”.
افزون بر این در هفتههای اخیر احضار و بازداشت فعالان اجتماعی نیز ادامه داشته و پی در پی احکام سنگین حبس و زندان نیز علیه آنها صادر شده است. دهها تن دیگر از این فعالان با احکام همین دادگاهی که متهمان پرونده هفتتپه و اول ماه مه را به حبسهای طولانی مدت محکوم نمود، سالهاست که در زندان بسر میبرند. در هر حال اظهار نظر قاضی مقیسه، تداوم احضارها و بازداشتها و محکمهها، بار دیگر تبلیغات دروغین و برنامهریزی شده رژیم در توصیف رأفت دستگاه قضایی و رئیس آن ابراهیم رئیسی را برملا نموده و پرده از ماهیت عوامفریبانه سخنان رئیس قوه قضاییه پیرامون بررسی “منصفانه” پرونده متهمان پرونده هفتتپه برداشته است.
علاوه بر اینها در همین بازه زمانی، فرمانده نیروی انتظامی و رئیس حفاظت اطلاعات شوش (بهمنی) رئیس نیروی انتظامی (بهاروند) همراه نیروهای مسلح تحت امر خود، ضمن حضور در شرکت هفت تپه، علناً کارگران اعتصابکننده را مورد ارعاب و تهدید قرار داده و هشدار دادند اگر همگی کارگران به سر کارهایشان برنگردند، باید منتظر پروندهسازی و به دنبال آن اخراج و زندان باشند. به دنبال حضور این نیروها در شرکت نیشکر هفت تپه ۳ تن از کارگران نیز به نامهای محمد خنیفر، ایمان اخضری و محسن چشمخاور به دادستانی استان در اهواز احضار شده و مورد تهدید و توهین رئیس اداره اطلاعات شوش که وی نیز در آنجا حضور داشت قرار گرفتند.
در مور د۲۰ کارگر اخراجی نیز ماجرا به همین شکل است. گرچه از۲۰ کارگر اخراجی، در اثر مبارزات متحدانه کارگران ۱۷ تن به سر کار بازگشتهاند، اما کارفرما از بازگشت به کار ۳ تن از کارگران به نامهای محمد خنیفر، ایمان خضری و عظیم سرخه ممانعت بهعمل آورده است. افزون بر آن دهها تن از کارگران معترض هفتتپه به صورت گروهی به نهادهای امنیتی احضار شده و مورد ارعاب و تهدید قرار گرفتهاند. دستگاه قضایی، انتظامی و همه نهادهای دولتی مانند همیشه از اسد بیگی و رستمی سهامداران شرکت نیشکر هفتتپه و عمال آنها دفاع و حمایت نمودهاند.
بنابراین نیازی به توضیح نیست که کارگران هفتتپه در مصاف و رویارویی با کارفرما و حامیان وی، به هیچوجه نباید نسبت به مقامات و تشکلها و نهادها و افراد حکومتی توهم یا انتظار چشمداشتی را داشته باشند. بلکه باید روی نیروی اتحاد و همبستگی طبقاتی خود حساب کنند و با استمرار مبارزه متحد و مستقل خود، کارفرما و حامیان دولتی آن را وادار به عقبنشینی کنند.
شواهد موجود حاکی از آن است که کارگران هفتتپه از اعتصابات و مبارزات ۱۲ ساله اخیر خود تجارب گرانبها و زیادی آموختهاند. عموم کارگران، دوست و دشمن خود را میشناسند. از اهمیت مبارزه مستقل و اتکاء به نیروی خود غافل نیستند. به شورای اسلامی کار اعتقادی ندارند. حامی سندیکای مستقل خویشاند و هیچگونه توهمی نسبت به نهادها، تشکلها و افراد حکومتی ندارند و نباید داشته باشند. مبارزات کارگران هفت تپه در واقع بر این محور اعتقادی است که وارد مراحل پیشرفته و شکوفاتری خواهد شد. هر فرد و گرایشی که بخواهد خلاف این روند را در پیش گیرد، در راهی خلاف منافع کارگران گام نهاده و در یک پروسه نه چندان طولانی، در میان کارگران ایزوله و طرد خواهد شد. هیچکس نمیتواند با زور و سرکوب و احضار و زندان، کارگران هفتتپه را مرعوب و مبارزه این کارگران را خاموش سازد. تجربه مبارزات کارگران هفتتپه این را ثابت کرده است که کارگران هفتتپه “تسلیم تهدید، زندان، اخراج و تطمیع” (۱)و امثال آن نخواهند شد.
در عین حال تمام آن روشها و تاکتیکهای کارفرما و حامیان دولتی آن که با عوامفریبی همراه و بر ناآگاهی مفروض کارگران استوار است نیز یقینا با شکست و ناکامی روبرو خواهند شد. این درست است که شرایط معیشتی و اقتصادی کارگران هفتتپه به شدت وخیم است و آنطور که خود کارگران بارها و بارها در اعتراضات خویش گفتهاند “کارگر هفتتپهایم – گرسنهایم گرسنهایم” با گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند، این “کارگران گرسنه، اما آگاه به ریشه گرسنگی و نابرابریها بسیار متمایز هستند با کارگران گرسنهای که تسلیم بی قید و شرط شرایط شدهاند” (۲)
بنابراین کارگران آگاه و مبارز هفتتپه، در دالان پیچ در پیچ عوامفریبیها و وعدههای طبقه حاکم راه خود را گم نخواهند کرد.
خوشبختانه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه به رغم سرکوب و حبس تنی چند از اعضای برجسته آن، توانسته است با حضور خود و با صدور اطلاعیهها، پیامها و موضعگیریهای به موقع، در کشمکش طبقاتی و مبارزات جاری در کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و در راستای حمایت از کارگران و همراهی و یاری به آنها، نقش فعالی ایفا کند. سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه در پیام خود خطاب به کارگران هفتتپه مورخ نهم مهرماه ۱۳۹۸ چنین مینویسد:
“عزیزان کارگر، همراهان آگاه و جسور، کارگران مبارز، شما بارها و بارها ثابت کردید که شایسته بهترین زندگی هستید. شما نشان دادید که برای گرفتن حق و حقوق پایمال شده، باید متحد شوید و بدون توهم به این یا آن فرد و جناح، تنها با اتکاء به نیروی طبقاتی میتوان به خواستهای خود رسید” (۳)
سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه در ادامه پیام خود، ضمن تاکید بر اتحاد و سنتهای مبارزاتی در هفتتپه مینویسد:
“کارگران نیشکر هفت تپه به مانند دیگر کارگران در امر مبارزه دارای سنتهای دیرینهای است. سنتی که حاوی نکات مهمی در امر مقابله با ستم و استثمار میباشد. سنت اتحاد و همبستگی و استقلال طبقاتی در راستای کسب مطالبات در مقابل صاحبان زر و زور. در تمام دورههای مبارزاتی، کارگران این سنت را مد نظر داشتهاند که باید مستقل از دولت و کارفرما و تنها با اتکاء به نیروی خود کارگران برای بدست آوردن مطالبات تلاش کنند” (۴) (تاکیدها از ماست)
این خط مشی صحیح و تأکید بجا و روشن سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه بر مبارزه مستقل کارگران، بدون توهم به این یا آن جناح و تنها با اتکا به نیروی خود کارگران، هیچ جای سخنی برای تفسیر باقی نمیگذارد.
همین خط مشی است که باید الگوی کارگران هفتتپه باشد.
همین خط مشی است که ضامن پیروزی کارگران هفتتپه است.
زیرنویس:
۱و۲ – اطلاعیه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ۱۰ مهر ۱۳۹۸
۳ و۴–اطلاعیه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ۹ مهر ۱۳۹۸
نظرات شما