امروز مبارزهی مسلحانه دیگر به عنوان یکی از گزینههای پیش روی کسانی که خواهان تغییر وضع موجودند قرار ندارد. در سطح جهانی دیگر سودای ضربه زدن به نظامهای سیاسی و اقتصادی حاکم برای ایجاد حتی کمترین شکافی در آنها دور از ذهن به نظر میرسد. شیوههای مبارزه را شرایط تاریخی و گفتارهای مسلط هر دوران تعیین میکنند، هیچگاه چنین نبوده که شکل خاصی از مبارزه برای همیشه از بین گزینههای موجود کنار گذاشته شود. مبارزهی مسلحانه هم در مقام شکلی از سیاستورزی، پس از ناامیدی از مجراهای رسمی سیاست در دههی ۴۰ و ۵۰ شمسی در سراسر جهان برای آزادیخواهان گزینهی اول بود؛ چه در میان آنانی که در اروپا و آمریکا میخواستند تغییری اساسی در وضعیت اقتصادی و سیاسی حاکم ایجاد کنند و چه در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین در بین کسانی که به مقابله با استعمار خارجی و یا استبداد داخلی در کشورهای خود رفته بودند. در ایران هم پس از بنبست مبارزات مسالمتآمیز بعد از کودتای آمریکای-انگلیسی-شاهنشاهی سال ۳۲، مبارزهی مسلحانه همچون گزینهی اصلی مخالفان نظام سلطنتی مطرح بود. خشونت بیحدی که بر مخالفان تحمیل میشد و هرگونه سیاستورزی قانونی را ناممکن میکرد و جو عمومی جهانی که در پی پیروزی انقلاب کوبا و مقاومت ویتنام در برابر آمریکا ایجاد شده بود، روشنفکران را به سوی بررسی هرچه بیشتر مشی مسلحانه سوق میداد. در دههی ۴۰ و پس از سیطرهی بیچونوچرای ساواک در عرصهی امنیتی، هرگونه تظاهرات مسالمتآمیز، اعم از سوگواری و اعتراضات صنفی، حتی در درون حصار دانشگاه با برخورد خشونتبار بیحدوحصری مواجه میشد. اینچنین بود که گروههای روشنفکری بسیاری حتی تا مرحلهی عملی مبارزهی چریکی پیش رفتند اما در این میان تنها یک گروه، یا در واقع پیوندی از دو محفل روشنفکری مجزا، بود که توانست عملیاتی را تا مرحلهای پیش ببرد که ردههای بالای سیاسی و نظامی کشور و همچنین افکار عمومی تا مدتها بعد تحت تأثیر قرار دهد. صفایی فراهانی از اعضای اصلی چریکهای سیاهکل در آن زمان به رفقایش گفته بود: تاکنون هرکاری که قصد انجامش را داشتیم پیش از شروع به شکست انجامیده، این بار نباید چنین شود . اما آن عملیات برای امروز ما چه دارد؟
پیش از ۱۹ بهمن ۴۹، افکار عمومی، دستگاه سیاسیـنظامی حاکم را شکستناپذیر میدانست، اینکه کسانی موفق شوند در یکی از شهرهای ایران، نهچندان دور از مرکز کشور، سلاح در دست به پاسگاهی حمله کنند، مطلقاً غیرقابلتصور بود. اسطورههای حکومتی که با ارتش قدرتمند و دستگاه امنیتی بیعیب و نقصش اجازهی هیچ تحرکی نمیدهد از آن روز، ابتدا در بین روشنفکران و سپس اندکاندک نزد افکار عمومی شکست. از طرف دیگر پس از سیاهکل این تصور که مخالفان مطلقاً ناتوان از عملی کردن طرحها و برنامههای خودند توخالی از آب درآمد. پیش از آن روز عمدهی محفلها و گروههای روشنفکری پیش از هرگونه حرکتی لو رفته و متلاشی شده بود، برنامهریزی برای راهپیمایی و تظاهرات عملاً ناممکن شده بود و در صورتی که کوچکترین تجمعی هم شکل میگرفت با سختترین برخوردها مواجه میشد. سازماندهندگان تجمعات دستگیر میشدند و حکمهای زندان طولانی میگرفتند، حکم اعدام برای مخالفان امری عادی بود. پس از آن روز زمستانی سال ۴۹، نه تنها محافل مرتبط با چریکهای سیاهکل موفق شدند سازمانی چریکی شکل بدهند که تا سالها دوام آورد و عملیاتهای موفق بسیاری را سازمان داد، بلکه گروهها، سازمانها و محافل متعدد دیگری نیز تشکیل شدند. مبارزهی انقلابی در داخل و خارج مرزهای کشور جانی تازه گرفت. گرچه اسطورههای چریکی آن دوران بر ذهن بسیارانی سنگینی میکرد اما معادلات دیگر برای همیشه تغییر کرده بود. حالا روشن بود که تنها طرف تعیینکننده قدرت استبدادی حاکم با توان مالی بیحساب و پشتیبانی امنیتی بیرحمش نیست. قدرتهای دیگری وارد کار شدهاند و مردم عادی نیز از این به بعد آن نیرویی را میسازند که بی شک خواهد توانست وضع موجود را به نفع خود تغییر دهد.
نکتهی اساسی دیگر در همینجا ریشه دارد، تا پیش از این، مبارزات اجتماعی و سیاسی در ایران همواره با سد استبداد و دخالت خارجی مواجه شده بود. چه کودتا برضد دولت ملی دکتر مصدق و چه پیشتر نیروهای خارجی در تمام حوادث داخلی ایران و حتی عزل و نصب شاهان تعیینکننده بودند. اما حالا نیرویی سربرآورده بود که مستقل از همهی قدرتهای جهانی و البته بدون هیچ وابستگی به نیروهای کهنهی موجود در سپهر سیاسی ایران بود. همیشه چنین بوده که ایجاد تغییرات بنیادین و سیاسی و اجتماعی در ایران بدون حمایت خارجی یا وابستگی به نیروهای مخالف و جناحهای قدرت داخلی تصورناپذیر تلقی میشده، اما چریکهای سیاهکل به ما میآموزند که اصل مبارزه با اتکا به قدرت خود، عرصههای تازهای پیش روی ما میگشاید و امکان گسست و خروج از بنبستهای پیشین را فراهم میکند. آنها دستاوردهای احتمالی عملیاتشان را فدای محاسابات بیپایان پیشینی نکردند و خود فداکارانه در برابر آنچه آینده به ارمغان خواهد آورد به دل طوفان وقایعی زدند که خود محرک اصلی و نیروی برانگیزانندهاش بودند. اتکا به خود در مبارزه و جستجو برای راههای خلاق و ابتکارات نو به ما امکان میدهد تا در فرآیند مبارزه و بیشک پس از تغییرات اساسی همهچیز را بر بنیادهایی نو پی بیفکنیم و زندگی را در همهی عرصهها تنها با اتکا به قدرت خود پیش ببریم.
چریکها در اعلامیهای که از پیش تهیه کرده بودند و در جریان عملیات پخش کردند خطاب به «برادران و خواهران هموطن» نوشته بودند: «حکومت ظلم و اربابان خارجیاش سالیان درازی است که بر دوش این ملت رنجدیده سنگینی میکند. جنگل، دریا و سایر منابع طبیعی را به اسم ملی شدن غارت میکنند. یگانه راه، جواب زور را با زور دادن است. حق گرفتنی است. دیگر ساکت نباید بود و تنها راه برانداختن ظلم، شرکت کارگران، دهقانان و روشنفکران در مبارزهای مسلحانه و سخت و طولانی است».
متن از گروه نویسندگان سرخط
نظرات شما