با گذشت بیش از یک سال از روی کار آمدن دولت روحانی نابسامانی های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی همچنان به قوت خود باقی ست و هیچ چشم اندازی نیز برای برون رفت رژیم از بحران های موجود متصور نیست. به رغم وعده های انتخاباتی روحانی مبنی بر کنترل گرانی و مهار شرایط رکود – تورمی حاکم بر اقتصاد ایران و نیز به رغم تبلیغات شبانه روزی مجموعه اعضای کابینه یازدهم که این روزها مدام بر کاهش تورم و رشد اقتصاد ایران تاکید دارند، آمارهای رسمی و واقعیت عینی زندگی روزمره کارگران و زحمتکشان ایران، خلاف ادعاهای دولت را نشان می دهد. افزایش ۵۰۰ هزار تومانی هزینه سبد کالایی یک خانوار کارگری در مقابل افزایش حدود ۱۲۱ هزار تومانی دستمزد کارگران بیانگر این واقعیت تلخ است که وضعیت معیشتی و سطح زندگی کارگران و توده های زحمتکش ایران نه تنها بهبود نیافته است بلکه، دست کم به میزان ۳۷۹ هزار تومان فقیرتر از پیش شده اند. تداوم این وضعیت همراه با اخراج سازی های کارگران که هم اینک به سیاست روتین دولت تبدیل شده است، عملا اعتراضات علنی و روبه رشد کارگران را بر انگیخته است. وضعیتی که موجب تهی تر شدن هرچه بیشتر سفره کارگران و در نتیجه منجر به افزایش اعتراضات و رو در رویی گریز ناپذیر طبقه کارگر با هیئت حاکمه ایران خواهد شد.
در کنار بحران اقتصادی که هم اکنون نوک پیکان آن طبقه کارگر و مردم تهیدست ایران را نشانه گرفته است، مطالبات زنان و نحوه برخورد جمهوری اسلامی با آنان، یکی دیگر از معضلات رژیم است که به شکل روز افزونی در حال سر باز کردن است. عدم پاسخگویی به مطالبات اولیه و برحق زنان همراه با افزایش سرکوب و فشارهایی که هم اینک بر زنان کشور وارد می شود، بیش از هر زمان دیگری چالشِ گریز ناپذیر زنان علیه اقدامات داعشی جمهوری اسلامی را بر انگیخته است. به عبارت دیگر، چالش زنان و مطالبات آنان، عرصه دیگری از شکست سیاست های هیئت حاکمه ایران است که مسئولان این رژیم در مواجهه با آن به ناتوانی و استیصال رسیده اند.
در عرصه اجتماعی ونابسامانی های مربوط به آن که خود بازتابی از بحران اقتصادی و دیگر تنگناهای حاکم بر جمهوری اسلامی است، وضعیت جامعه بسیار وخیمتر از عرصه های دیگر است. طبق آمارهای رسمی، هم اینک شیوع استفاده از انواع مواد مخدر، کاهش سن اعتیاد و ابعاد گسترش آن در جامعه به مرز بحران رسیده است. در کنار اعتیاد، کارتون خوابی در شهرهای بزرگ از جمله تهران به پدیده ای علنی و رو به رشد در معابر عمومی و زیر پل های شهر تبدیل شده است. طلاق و تن فروشی به نحو چشم گیری افزایش یافته و دامنه بی سوادی مطلق و کم سوادی به ۳۰ میلیون نفر رسیده است. افرایش میلیونی کودکان کار و کودکان خیابانی تنها یکی از جلوه های بحران بی سوادی و ترک تحصیل میلیون ها دانش آموز در مقطع ابتدایی به دلیل فقر ونداری خانواده های آن هاست.
جدای از واقعیت های موجود که بدان اشاره شد، با عروج داعش و شرایط ایجاد شده درعراق و سوریه، جمهوری اسلامی در بخشی از مناطق ایران از جمله استان های کردستان و سیستان و بلوچستان به نوعی با بحران امنیتی مواجه شده است. برآیند همه نابسامانی ها و ناامنی های موجود در جامعه، کشمکش هایی ست که هم اینک ابعاد آن به لحاظ سیاسی در درون هیئت حاکمه ایران بازتاب یافته است. کشمکش های میان مجلس و دولت، تنها گوشه ای از برآیند شرایط سیاسی حاکم بر جمهوری اسلامی است. عدم رای اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی روحانی در وزارت علوم، واکنش شتاب گونه دستگاه قضایی و نمایندگان مجلس ارتجاع در برخورد با سیاست های فرهنگی و اجتماعی کابینه دولت یازدهم و عربده کشی های روزانه داعشی های جمهوری اسلامی در مجلس و تریبون های نماز جمعه، جلوه هایی از موقعیت نا مناسب جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی را بازتاب می دهد. موقعیتی که با توجه به بحران هسته ای و ابهامات موجود بر سر توافقات جامع اتمی، محتملا دامنه کشمکش های سیاسی درون رژیم را در آینده افزایش نیز خواهد داد.
شکست و نابسامانی های جمهوری اسلامی اما، صرفا در حوزه موضوعات چالش برانگیز داخلی محدود نمانده و هم اینک این رژیم در عرصه منطقه ای نیز با تنگناها و چالش های عدیده ای مواجه است. تنگنا هایی که با گذشت هر روز راه نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه را محدودتر کرده و بعضا قدرت مانور این رژیم را در کشورهای عراق، سوریه و لبنان با دشواری مواجه کرده است. به رغم ادعاهای جمهوری اسلامی مبنی بر دامنه نفوذ و حضور نظامی اش در عراق، واقعیت این است که با اعلام خلافت اسلامی در عراق و سوریه توسط نیروهای داعش و سقوط دولت مالکی عملا از نفوذ و اقتدار پیشین این رژیم در عراق به نحو چشم گیری کاسته شده است.
با تشکیل نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا علیه داعش و پس از آن حملات هوایی نیروهای ائتلاف در سوریه، بار دیگر موضوع مقابله با دولت بشار اسد و بحث سرنگونی رژیم سوریه در محافل امپریالیستی و کشورهای منطقه تقویت شده است. در این میان، دولت ترکیه پیشتاز کشورهای منطقه در مسیر مقابله با دولت بشار اسد است. ادامه حملات داعش به سوریه، محاصره کوبانی و نیز کمک همه جانبه دولت ترکیه به مخالفین سوریه جهت مبارزه با رژیم بشار اسد، مناسبات سیاسی و همکاری های منطقه ای ترکیه و جمهوری اسلامی ایران را به طرز آشکاری مختل کرده است. بر بستر بحران عراق و تحولات جاری منطقه، یکی از راه های مهم ارسال تجهیزات نظامی جمهوری اسلامی به سوریه و متعاقب آن حزب الله لبنان اگر نگوییم مسدود، دست کم بسیار محدود شده است. لذا، در وضعیت موجود جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر، نگران موقعیت دولت بشار اسد و به تبع آن نگران از دست دادن نفوذ خود در سوریه و لبنان است.
گزارش اخیر تلویزیون سی ان ان، مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی مهاجران افغانی را که در ایران زندگی میکنند با پرداخت ۵۰۰ دلار در ماه اجیر کرده و برای جنگ با مخالفان بشار اسد به سوریه اعزام میکند، خود بیانگر دشوارتر شدن موقعیت جمهوری اسلامی در شرایط کنونی ست.
اگرچه ارسال سلاح و اعزام نیرو به سوریه موضوع تازه ای نیست و جمهوری اسلامی از مدت ها پیش به این امر اعتراف کرده، اما گزارش یادشده، می تواند گام دیگری برای قطع نفوذ و راههای مواصلاتی این رژیم با سوریه و نیروهای حزب الله باشد. علاوه براین، بان کی مون دبیر کل سازمان ملل نیز پیشتر در مورد “هدیه نظامی” جمهوری اسلامی به لبنان که در سفر علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به مقامات این کشور وعده داده شده بود، هشدار داد و گفت، طبق ماده پنجم قطعنامه ۱۷۴۷ سازمان ملل که مرتبط با تحریم های جمهوری اسلامی است، فروش، ارسال و یا انتقال هر نوع سلاح نظامی از ایران به لبنان ممنوع است.
علاوه بر فشارهای موجود، پیوستن عربستان به ائتلاف ضد داعش و به دنبال آن تشدید تنش های موجود میان هیئت حاکمه ایران و دولت آل سعود بر سر بحران یمن و سوریه نیز، ضربه دیگری بود که بر موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه فرود آمد. سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان روز ۱۳ اکتبر در کنفرانسی رسانه ای در جده اعلام کرد، نظامیان ایران در سوریه جزیی از نیروهای اشغالگر هستند و باید از سوریه خارج شوند. او هم چنین اضافه کرد، که ایران در کنار رژیم “فاقد مشروعیت” بشار اسد، علیه مردم سوریه میجنگد.
بیان چنین مواضع تند و تیزی از طرف مقامات عربستان سعودی و در پی آن تشدید تنش های موجود میان دو کشور، البته صرفا در محدوده جمهوری اسلامی و عربستان باقی نماند و به دنبال خود تیرگی روابط دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس با جمهوری اسلامی را نیز دامن زده است. در واقع از هر طرف که به اوضاع منطقه نگاه کنیم شرایط برای جمهوری اسلامی سختتر می شود. بر بستر چنین اوضاعی است که مقامات جمهوری اسلامی طی هفته های اخیر تلاش دیپلماتیک گسترده ای را در ارتباط با لبنان آغاز کرده اند تا شاید بتوانند نفوذ و موقعیت گذشته خود را دست کم در این کشور حفظ کنند. اما با توجه به مجموعه واقعیت های موجود و روند تحولات جاری عراق و سوریه، بعید به نظر می رسد که هیئت حاکمه ایران بتواند ترک های قابل توجه ای را که بر دیوار نفوذ و موقعیت سیاسی رژیم در سطح منطقه وارد شده است، ترمیم و بازسازی کند. روند اوضاع بیانگر تضعیف باز هم بیشتر موقعیت و نفوذ ۳۵ ساله جمهوری اسلامی در سطح منطقه است.
نظرات شما