یادداشت سیاسی- افزایش درگیری و تشدید ناآرامیها در فلسطین، بویژه در “بیتالمقدس” بین جوانان فلسطینی و ارتش متجاوز و مزدور اسرائیل، بار دیگر جان کری وزیر خارجه آمریکا را برای مذاکره به منطقه کشاند. وی در اردن و در حالی که از سوی وزیر خارجه این کشور همراهی میشد، گفت: “در حال تلاش برای خفه کردن جرقه تنشهای آشکاری هستیم که اگر به آتش تبدیل شوند مطلقا خارج از کنترل خواهد بود”.
دور جدید درگیریهای اخیر در شهر “بیتالمقدس” و دیگر شهرهای کرانه باختری، پس از حمله ارتش اسرائیل به نوار غزه در تابستان آغاز گردید که در روزهای اخیر و در پی تصمیمات تنشزای دولت راستگرای اسرائیل از جمله تصمیم به ساخت هزار واحد مسکونی در بخش عربنشین “بیتالمقدس” و نیز محدودیتهایی که برای رفتوآمد فلسطینیان به “مسجدالاقصی” ایجاد کرد، به وخامت گرایید. درگیریهایی که حتا برخی را به یاد انتفاضههای اول و دوم انداخت و صحبت از آغاز انتفاضه سوم کردند(۱). البته برای تبدیل شدن بحران اخیر به یک انتفاضهی دیگر راه درازی در پیش است و هنوز چشمانداز مشخصی در این رابطه وجود ندارد، بویژه به دلیل وضعیت خاص منطقه و عواملی که میتوانند در آن اثرگذار باشند.
در یک نمونه از همین درگیریها، روز ۲۰ آبان (۱۱ نوامبر) در شهر الخلیل و در حالی که ۱۵۰ جوان فلسطینی با کوکتلمولوتوف به مبارزه با سربازان مسلح اسرائیلی برخاسته بودند، یک جوان ۲۲ ساله فلسطینی با گلوله مزدوران ارتش اسرائیل جان خود را از دست داد. در پی این حادثه مروان برغوتی از رهبران مبارز سازمان آزادیبخش فلسطین که در زندانهای اسرائیل بسر میبرد، خواستار مبارزه مسلحانه و ادامه دادن راهی شد که تاکنون دهها هزار نفر بهخاطر آن جان خود را از دست دادهاند.
اما چرا اسرائیل در این شرایط به تنش در مناطق فلسطینی دامن میزند؟! واقعیت این است که ریشه سیاستهای اخیر دولت اسرائیل به تلاش سازمان آزادیبخش فلسطین و گروه حماس برای حل اختلافات بین این دو گروه و تشکیل دولت وحدت ملی برمیگردد. مذاکراتی که از حدود یک سال پیش آغاز گردید و در اردیبهشت سال جاری به توافق مشخصی در مورد تشکیل دولت وحدت ملی منجر گردید. این توافقات و ادامه مذاکرات در سوم مهرماه (۲۵ سپتامبر) حتا به واگذاری ادارهی نوار غزه به دولت وحدت ملی به ریاست محمود عباس انجامید.
تلاش گروههای فلسطینی که برخاسته از اراده و خواست مردم فلسطین برای برخورداری از تعیین سرنوشت میباشد، انزوای بیش از پیش دولت اسرائیل را در عرصهی بینالمللی بههمراه آورد.
دولت فلسطینی به رهبری محمود عباس، با پشتوانهی مبارزه و مقاومت مردم فلسطین، از چند سال پیش تلاش کرد تا با بهرسمیت شناخته شدن دولت فلسطین در مجامع بینالمللی، موقعیت دولت فلسطین را در عرصهی بینالمللی تقویت کرده و از آن به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن دولت صهیونیستی اسرائیل بهره بگیرد. این تلاشها در سال ۲۰۱۲ منجر به پذیرش کشور فلسطین به عنوان “کشور ناظر غیر عضو” (به جای نهاد ناظر غیرعضو) در سازمان ملل متحد شد و راه را برای عضویت دولت فلسطین در دیگر مجامع و سازمانهای بینالمللی باز کرد. یکسال پیش از این نیز دولت فلسطین به رغم مخالفت و تهدیدات آمریکا، با رای موافق ۱۰۷ کشور از جمله فرانسه در برابر تنها ۱۴ رای مخالف به عضویت یونسکو درآمده بود.
در سالهای اخیر بسیاری از کشورها، دولت مستقل فلسطین را بهرسمیت شناختهاند. حتا پارلمان انگلیس در ماه گذشته و در قطعنامهای دولت مستقل فلسطین را به رسمیت شناخت هر چند که این قطعنامه برای دولت این کشور غیر الزامی است، اما دولت سوئد به عنوان اولین کشور اتحادیه اروپا دولت مستقل فلسطین را به رسمیت شناخت و به این ترتیب راه برای شناسایی آن توسط دیگر دولتهای عضو اتحادیه اروپا باز شد.
در چنین شرایطیست که دولت نتانیاهو سعی میکند ورق را به نفع خود برگردانده و گاه با سوء استفاده از برخی حملاتی که غیرنظامیان و مردم معمولی اسرائیلی را هدف قرار میدهد، از رشد میزان محبوبیت فلسطینیان در افکار عمومی جهان که در چشمانداز نتیجهای جز به رسمیت شناخته شدن دولت مستقل فلسطین در سطح بینالمللی ندارد، جلوگیری کند. نتانیاهو در سخنانی، حملات اخیر به شهروندان اسرائیلی را نتیجه اقدامات محمود عباس دانسته و مدعی شد که وی در “بیتالمقدس” (اورشلیم) وارد یک جنگ تمام عیاربااسرائیل شده است. اتهام نتانیاهو علیه محمود عباس در حالیست که عمده تلاش محمود عباس در یکسال اخیر معطوف به ایجاد دولت وحدت ملی بوده است و این نشان میدهد که مشکل بزرگ نتانیاهو همان دولت وحدت ملی است که اکنون خود را برای ادارهی نوار غزه آماده میکند.
در یک نگاه کلی میتوان گفت که در شرایط کنونی نه تنها دولت وحدت ملی به ضرر اسرائیل بوده است، بلکه از نظر بینالمللی نیز اسرائیل به دلیل اقداماتوحشیانهاش علیه مردم فلسطین، در انزوای بیشتری قرار گرفته و از این رو بر هزینهی آمریکا در حمایت از اقدامات نژادپرستانهی دولت اسرائیل افزوده است و این همه در حالیست که در شرایط کنونی امپریالیسم آمریکا از بحرانیتر شدن اوضاع در فلسطین بهشدت در هراس است. از همینروست که اگر نگاهی به سابقهی تاریخی روابط سیاسی این دو کشور بیاندازیم هرگز روابط آن ها تا این حد سرد نبوده است.
واقعیت این است که دولت اسرائیل هرگز نمیتواند شرایط را به گذشته برگرداند و افزوده شدن بر حمایتهای رسمی از تشکیل دولت مستقل فلسطینی این را بهخوبی نشان میدهد. امروز حتا بسیاری از دولتهای امپریالیستی نیز به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه برای حل بحران فلسطین، تشکیل کشور مستقل فلسطین است. در واقع این دولتها برای افکار عمومی کشورهای خود نیز جوابی برای حمایتشان از دولت نژادپرست اسرائیل ندارند.
شکی نیست که در این میان مبارزات مردم فلسطین نقش اساسی را دارد. آنچه که این سیاستها و تردیدها را به دولتهای حامی اسرائیل تحمیل کرده، مبارزه و مقاومت مردم فلسطین است. مبارزهای که دهها سال بهطول انجامیده و دهها هزار فلسطینی برای آزادی سرزمینشان ازچنگال اشغالگران صهیونیست و در راه ایجاد کشور مستقل فلسطین، جان خود را از دست دادهاند.
تنها به رسمیت شناختن حق مردم فلسطین برای تشکیل دولت و کشور مستقل خود میتواند به این بحران خاتمه دهد. مردم فلسطین ثابت کردهاند که به رغم تمام فشارها و تمامی جنایاتی که در طول این سالها در مورد آنها از سوی دولت اسرائیل و حامیاناش روا داشته شده، بر حق و خواست خود پای میفشارند و حاضر به عقبنشینی نیستند. این خواست ملت فلسطین است که تمامی سیاستبازان و سیاستمداران را مجبور به پذیرش آن و تمکین در برابر آن کرده و حتا اگر سیاستمداری در فلسطین بخواهد از این خواست عدول کند، سرنوشتی جز طرد شدن از سوی ملت فلسطین نخواهد داشت.
پی نوشت:
۱ – انتفاضه اول مردم فلسطین از سال ۱۹۸۷ آغاز شد که چهار سال به طول انجامید. از جمله نتایج این انتفاضه را که در آن سه هزار فلسطینی جان خود را از دست دادند، میتوان تشکیل دولت خودمختار فلسطینی پس از مذاکرات اسلو در سال ۹۴ دانست. انتفاضه دوم نیز از سال ۲۰۰۰ آغاز گردید و ۵ سال بهطول انجامید. در این انتفاضه نیز حدود ۳ هزار فلسطینی جان خود را از دست دادند.
نظرات شما