یادداشت سیاسی- قتل “مایکل براون”، نوجوان ۱۸ ساله سیاهپوست (آفرو آمریکایی) در ماه اوت به دست یک پلیس سفیدپوست به نام “دارن ویلسون”، در شهر فرگوسن واقع در ایالت میسوری خشم بسیاری را در کشورهای مختلف برانگیخت. پس از قتل این نوجوان اعتراضات متعددی در این شهر و سایر شهرهای آمریکا و حتا اروپا به وقوع پیوست. پیشدادگاهی که باید درباره لزوم محاکمه پلیس سفیدپوست تصمیم میگرفت، رأی به بیگناهی این پلیس و عدم لزوم پیگرد قضایی داد و این بار نیز تظاهرات زیادی در بسیاری از شهرهای آمریکا و اروپا برگزار شد. این قتل، اولین مورد از خشونت پلیسهای آمریکا، به ویژه پلیسهای سفیدپوست علیه سیاهپوستان نیست. پیش از آن نیز در ماه ژوئیه امسال ۴ سیاهپوست غیر مسلح در شهرهای مختلف آمریکا به دست پلیس کشته شده بودند. ویژگی قتل براون، اعتراضات متعددیست که در پی آمدند و بار دیگر یادآور شدند، بیش از ۱۵۰ سال پس از صدور اعلامیه لغو بردگی هنوز تبعیض علیه رنگینپوستان و به ویژه سیاهپوستان در آمریکا رواج دارد.
در یک گزارش ۲۲ صفحهای به کمیته رفع تبعیض نژادی سازمان ملل در اوت ۲۰۱۴، دیدهبان حقوق بشر موارد متعددی از نابرابری نژادی ناشی از سیاستهای دولت ایالات متحده را برشمرده است. در گزارش آمده است ایالات متحده در رفع تبعیض نژادی در سیستم قضایی خود نیمگامهایی برداشته است. طبق این گزارش، به رغم نرخ مشابه مصرف مواد مخدر بین سفیدپوستان و سیاهپوستان، تعداد سیاهپوستان دستگیر شده نسبت به سفیدپوستان بیشتر است و در دادگاهها تعداد بیشتری از آنان محکوم به زندانهای طولانیمدت میشوند. در سال ۲۰۱۴، نیمی از اعدامشدگان در آمریکا، سیاهپوستان بودند، در حالی که آنان تنها ۱۳ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند. عدم وجود حمایت قانونی در مشاغل بخش کشاورزی که تعداد زیادی از کارگران آن را مهاجرین کشورهای آمریکای لاتین تشکیل میدهند، بر کودکان آنان اثرات سوئی دارد و تصمیم ایالات جنوبی آمریکا مبنی بر عدم پذیرش گسترش پوشش درمانی عواقب وخیمی برای سیاهپوستانی دارد که ۵۷ درصد از جمعیت این ایالات را تشکیل میدهند.
بازگردیم به پروندهی قتل مایکل براون. شهر فرگوسن، حومهها و محلاتی دارد با ساکنین مختلف. ساکنینی که نه بر اساس نژاد یا رنگ پوست، بلکه بر اساس درآمد و طبقه اجتماعی از هم تفکیک میشوند. درآمد ساکنین شهر فرگوسن (محل زندگی براون)، ۴۵ درصد کمتر از ساکنین “کرستوود” (محل زندگی ویلسون) است. ۱۴ درصد از اهالی فرگوسن دارای تحصیلات دانشگاهی هستند در برابر، ۴۵ درصد از ساکنین کرستوود از کالج فارغالتحصیل شدهاند. در حالی که ۲۲ درصد از اهالی فرگوسن زیر خط فقر زندگی میکنند، این رقم در کرستوود ۴ درصد است. دو سوم ساکنین شهر فرگوسن سیاهپوست و تنها ۶ / ۱ درصد ساکنین کرستوود سیاهپوستاند. پس میبینیم تنها رنگ پوست نیست که پلیس قاتل و نوجوان مقتول را از هم جدا میسازد. و این امر منحصر به این شهر نیست، اکثر محلات و حومههای شهرهای آمریکا برحسب درآمد تقسیم شدهاند. بر اساس گزارشی از سوی “مرکز مشترک مطالعات سیاسی و اقتصادی” تعداد محلات فقیرنشین در آمریکا در ۴۰ سال گذشته افزایش یافته است.
در سال ۲۰۱۰ طبق آمار، ۲۲ درصد کودکان زیر ۱۸ سال در فقر به سر میبردند. از این تعداد ۴ / ۱۲ درصد سفید پوست، ۲ / ۳۸ درصد سیاهپوست، ۳۵ درصد مهاجرین کشورهای آمریکای لاتین و ۶ / ۱۳ درصد مهاجران آسیایی بودند. در سال ۲۰۱۳، یونیسف اعلام کرد که ایالات متحده از نظر فقر کودکان در کشورهای توسعهیافته در رده دوم جای دارد.
مارتین لوترکینگ حدود ۵۱ سال پیش گفت: “یکصد سال بعد [پس از اعلامیه لغو بردگی] سیاهپوستان در جزیرهای منزوی و فقرزده در میانه اقیانوسی وسیع از رفاه مادی زندگی میکنند.”
و این حرف پس از این مدت هنوز درست است. طبق آمار ۲۰۱۳، در حدود ۲۸ درصد از سیاهپوستان در مقایسه با ۱۰ درصد از سفیدپوستان زیر خط فقر زندگی میکنند.
پس تبعیض نژادی در آمریکا تنها به عرصهی قضایی محدود نمیشود، بلکه تمام عرصههای زندگی را فرا گرفته است. اگر زمانی لینچ کردن (اعدام بدون دادگاه) سیاهپوستان و سوزاندن آنان توسط کوکلسکلانهای نژادپرست رایج بود، اکنون به نحوی دیگر زندگی بسیاری از آنان بر اثر این تبعیض نژادی تباه میشود. آنان بخش بزرگی از جمعیت فقیر و کم درآمد آمریکا را تشکیل میدهند، در محلات فقیرنشینی زندگی میکنند که دقیقا به همین علت آمار جرایم بالایی دارند و احتمال بزهکاری در میان نوجوانان و جوانان را بالا میبرد، از سیستم تحصیلات پیشدانشگاهی مناسبی برخوردار نیستند. از آنجایی که تحصیلات دانشگاهی در آمریکا هزینه و در برخی دانشگاهها هزینههای سرسامآوری دارد، اقلیتی از آنان به کالجها و دانشگاهها راه مییابند. حتا در صورت برخورداری از تحصیلات عالی، تبعیض نژادی در بازار کار، چالشیست دیگر بر سر راه زندگی شغلی آنان. با تبعیض و نابرابری در جامعه روبرویند. و این چرخه فقر و محرومیت، تبعیض و ارتکاب جرم و مجازات در زندگی آنان نسل پس از نسل ادامه مییابد.
اما به جز سیاهپوستان در تظاهرات گوناگون اخیر شاهد حضور سفیدپوستان بسیاری در اعتراض به قتل و حکم دادگاه بدوی بودیم. از اینرو، نمیتوان آنها را صرفاً “شورش سیاهپوستان” نامید. سفیدپوستانی که به همان طبقهی براون و خانوادهاش تعلق دارند و با آنان احساس همبستگی میکنند. هنوز آتش جنبش اشغال وال استریت و بعدها جنبش اشغال شهرها به خاکستری سرد تبدیل نشده است. جنبشی که خود را به درستی جنبش ۹۹ درصدیها مینامید. بحران اقتصادی که تمام جهان سرمایهداری از جمله آمریکا این سمبل سرمایهداری آزاد پیشرفته را فرا گرفته است، افراد بیشماری از طبقه متوسط را به سوی اقشار پایین و کم درآمد جامعه رانده است. اگر در جنبش اشغال، شکاف طبقاتی و اعتراض به این شکاف، وجه برجستهی آن بود، در اعتراضات اخیر، تبعیض نژادی نیز به آن افزوده شده است و این همدلی گسترده از سوی سفیدپوستان شاهدیست بر اعتراض و خشم آنان به شرایط زندگی کنونیشان. آنان در این پرونده، آینده خود و فرزندانشان را در نظامی بازمییابند که نه تنها بر سیاهپوستان بلکه بر طبقات و اقشار فقیر و محروم تبعیض روا میدارد.
اگر تجاوزات و دخالتهای نظامی و سیاسی و جنایات بیشمار کشورهای امپریالیستی، از جمله آمریکا را در گوشه و کنار جهان نیز نادیده بگیریم، ناهنجاریهای بیشمار جامعه آمریکا، این مهد دمکراسی بورژوایی و سرمایهداری نشان میدهند محو کامل تبعیض نژادی و بسیاری از نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در خود این کشورها نیز امریست ناممکن. آنان که سر بر این آستان فرود میآورند و استمرار نظام سرمایهداری و برقراری دمکراسی بورژوایی را راهگشای معضلات جوامع، از جمله ایران، جا میزنند، دروغپردازانیاند در خدمت این نظام و دشمن طبقاتی کارگران و زحمتکشان و اقشار محروم و فقیر. آنان از ما نیستند که بر مایند.
نظرات شما