روز شنبه شهر واشینگتن پایتخت آمریکا شاهد گستردهترین تظاهرات از زمان کشته شدن جورج فلوید به دست پلیس فاشیست و نژادپرست آمریکا بود. در این روز دهها هزار نفر در نزدیکی ساختمان کنگره، در کنار بنای یادبود آبراهام لینکلن و پارک لافایت که صدها مامور پلیس از آنجا راه نزدیک شدن معترضان به کاخ سفید را سد کرده بودند، تجمع کردند.
در این روز در بسیاری از دیگر شهرهای آمریکا از جمله نیویورک، لسآنجلس، فیلادلفیا، شیکاگو و سانفرانسیسکو تظاهرات مشابهی برگزار شد. در شهرهای کارولینای شمالی، زادگاه جرج فلوید، تظاهرکنندگان ضمن گرامیداشت یاد جورج فلوید دست به تظاهرات زدند. در روزهای گذشته خشونت پلیس در برخورد با تظاهرکنندگان که با تشویقها و تحسینهای دونالد ترامپ همراه بود، نه تنها نتوانست مانعی بر سر راه تداوم اعتراضات ایجاد کند، بلکه همدردی گسترده با تظاهرکنندگان را در آمریکا و دیگر کشورهای جهان به همراه آورد. همین مساله منجر به واکنش برخی از مقامات ایالتی و ممنوع کردن استفاده از برخی از ابزارهای سرکوب از جمله گاز اشکآور علیه تظاهرکنندگان در برخی از شهرها شد. همچنین مقررات منع عبور مرور شبانه نیز به همین دلیل در برخی از شهرها برچیده شد. در روزهای اخیر بویژه در روزهای جمعه و شنبه، بسیاری از شهرهای جهان از جمله در کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه، هلند، استرالیا و نیوزیلند نیز اعتراضاتی در حمایت از معترضان آمریکایی و محکومیت نژادپرستی برگزار شد و نشان داد که نژادپرستی در جهان سرمایهداری همچنان یک موضوع مهم و جهانی است.
بحران سیاسی و جنبش اعتراضی اخیر آمریکا که بعد از اعتراضاتی که در پی ترور مارتین لوترکینگ در سال ۶۸ رخ داد، بزرگترین و وسیعترین اعتراضات ضد نژادپرستی در آمریکا میباشد، در پی قتل جورج فلوید توسط پلیس فاشیست و نژادپرست آمریکا در ۲۵ ماه مه (۵ خرداد) آغاز شد. جورج فلوید که بود؟ او یکی از میلیونها انسانی بود که جامعه به شدت طبقاتی آمریکا که فاصله فقر و ثروت در آن بسیار گسترده است، حق نفس کشیدن را از آنها گرفته است.
جورج فلوید در محلهی بسیار فقیر “تردوارد” در جنوب شرقی بخش مرکزی “هیوستون” بزرگ شد، محلهای در قلب منطقه سیاهپوستنشین شهر. در دوران دبیرستان در تیم فوتبال آمریکایی (دبیرستان جک پیتز) بازی میکرد که در سال ۹۲ نایب قهرمان رقابتهای فوتبال آمریکایی ایالت تگزاس شد. او که حدود دو متر قد داشت، بعدها به عضویت تیم بستکبال کالج دولتی فلوریدای جنوبی در شهر ایون پارک درآمد، کالجی که در آن درس میخواند اما درس خود را نیمه تمام گذاشت. او حتا برای مدتی به زندان افتاد. بعد از زندان او به کارهای گوناگونی مشغول شد از جمله رانندگی کامیون. پیش از بحران کرونا نیز بهعنوان مامور امنیتی رستوران و کافه “کونگا لاتین بیسترو” کار میکرد، که با تعطیلی رستورانها او نیز مانند میلیونها آمریکایی دیگر کارش را از دست داد.
در پی انتشار فیلم ویدئویی دستگیری جورج فلوید که منجر به مرگ او شد، موجی از خشم و نفرت نسبت به اقدام وحشیانه پلیس، آمریکا را فرا گرفت. در فردای آن روز صدها نفر در خیابانهای میناپولیس شهری که جورج فلوید به دست ماموران پلیس به قتل رسیده بود دست به تظاهرات زدند. روز بعد اعتراضات به دیگر شهرهای آمریکا کشیده شد. معترضان در خیابانها دراز کشیده و آخرین جملات جورج فلوید را “نمیتوانم نفس بکشم” که بارها به مامور نژادپرست و قاتل پلیس گفته بود، فریاد زدند. در این روز تظاهرکنندگان خشمگین که به دلیل برخورد ملایم دادستانی با عامل قتل جورج فلوید و شرکایش و آزادی آنها، بیش از پیش به خشم آمده بودند در شهر مینیاپولیس مرکز پلیس را به آتش کشیدند و پلیسهای حاضر در این مرکز مجبور به فرار شدند. روز بعد ۲۸ مه دونالد ترامپ لفاظی علیه معترضان و تهدید آنها را آغاز کرد او در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: “وقتی که غارت شروع شود، تیراندازی هم شروع میشود” توئیتی که از سوی این شبکه اجتماعی به دلیل “حمایت از خشونت” غیرقابل رویت شد. در طول تنها ۵ روز اعتراضات به بیش از ۴۷ ایالت و ۱۴۰ شهر آمریکا کشیده شد و اقداماتی از قبیل برقراری مقررات منع عبور و مرور شبانه و حضور گارد ملی در شهرها نیز نتوانست مانع گسترش بیشتر اعتراضات شود. معترضان اعلام کردند “برای اینکه صدایمان شنیده شود مقررات منع عبور و مرور شبانه را نادیده میگیریم. این حق ماست که در خیابانها بمانیم”. اگرچه آمار دقیقی از میزان کشته شدگان، مجروحان و دستگیرشدگان منتشر نشده اما براساس برخی از گزارشها تاکنون بیش از ده نفر کشته، صدها نفر مجروح و هزاران نفر دستگیر شدهاند که دستگیرشدگان عموما بعد از بازجویی و تشکیل پرونده برای دادگاههایی که در ماههای آینده تشکیل خواهند شد پس از چند ساعت آزاد میشوند.
براساس نظرسنجی خبرگزاری رویترز و پایگاه نظرسنجی “ایپسوس” که در روزهای گذشته انجام شد، بیش از ۵۵ درصد آمریکاییها با عملکرد ترامپ در برخورد با تظاهرکنندگان مخالفت کرده و ۴۰ درصد از آنها شدیدا با آن مخالفت کردهاند، در برابر، یک سوم از شرکتکنندگان در این نظرسنجی عملکرد ترامپ را تایید کردهاند. یکی از نکات مهم این نظرسنجی این است که چیزی کمتر از یک چهارم آمریکاییها حتا تظاهرات خشونتآمیز را واکنشی مناسب به عملکرد ترامپ و پلیس دانستهاند که رقم بسیار بالایی است. براساس این نظر سنجی ۴۳ درصد عملکرد پلیس را خوب و ۴۷ درصد با آن مخالفت کردهاند. ضریب خطای این نظرسنجی مثبت یا منفی چهاردرصد برآورد شده است.
در این میان عملکرد دونالد ترامپ، اظهارات نفرتبرانگیز و نژادپرستانه او و انتساب اعتراضات به گروههای “تروریست” برای مردم ایران نه تنها یادآور سخنان مشابه خامنهای در برخورد با اعتراضات مردمی بود، بلکه نشان داد دولتهای سرمایهداری در برخورد با طبقات محروم و فریاد اعتراض آنها به ظلم و ستم حاکم بر مناسبات سرمایهداری تا چه حد شبیه یکدیگر هستند.
ترامپ روز شنبه ۲۹ مه در واکنش به تظاهرات روز جمعه در برابر کاخ سفید در توئیت خود نوشت: “جمعیت زیادی آمده بود که به صورت حرفهای سازماندهی شده بود. اما هیچ کس حتا در آستانه عبور از نردهها هم قرار نداشت. اگر این کار را انجام میدادند با وحشیترین سگها و شومترین سلاحهایی که من تاکنون دیدهام روبرو میشدند”. او دوشنبه اول ژوئن نیز در کاخ سفید در باغ گل رُز وعده استفاده از ارتش برای سرکوب اعتراضات را داد. او گفت اگر شهرها و ایالتها خود نتوانند اعتراضات را سرکوب کنند، ارتش را مستقر و “مشکل را بهسرعت برای آنها حل میکند”. او گفت: “من هزاران هزار نیروی سرتاپا مسلح نظامی و انتظامی را اعزام میکنم تا با اغتشاش و غارت، تخریب گسترده و حمله به دیگران مقابله کنند”.
او سپس از نیروهای پلیس مستقر در محل خواست تا با استفاده از زور تظاهرکنندگان را که در برابر کاخسفید گرد آمدهبودند متفرق سازد. بدین ترتیب پلیس ضد شورش آمریکا با استفاده از گلوله پلاستیکی و گاز اشکآور به سمت تظاهرکنندگان حمله کرد تا ترامپ پیاده مسیر کوتاه کاخسفید تا کلیسای سنتجان را طی کرده و با انجیلی در دست در برابر کلیسا عکس بگیرد. این اقدام ترامپ منجر به شکایت چندین گروه مدافع حقوق بشر آمریکایی از جمله “اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا” علیه او و پلیس شد که این اقدام او را نقض حقوقی دانستند که در قانون اساسی آمریکا آمده است.
ترامپ همان شب در توئیتر نوشت: “واشنگتن دی سی دیشب هیچ مشکلی نداشت. خیلیها دستگیر شدند. همه کارشان را عالی انجام دادند”، او در توئیتی دیگر نوشت: “نیویورک به دست غارتگران، اوباش، چپهای افراطی و دیگر انواع آدمهای پست و آشغال افتاد. فرماندار پیشنهاد کمک من برای استفاده از گارد ملی را رد کرد. نیویورک ریز ریز شد”.
ترامپ که بارها از استفاده از نیروی قهر علیه تظاهرکنندگان حمایت کرده و آن را تشویق کرده است در راس نظامی قرار دارد که قرنها سیاستهای نژادپرستانه را در جامعه آمریکا پیش برده و به سیاست حاکم تبدیل کرده است و در دفاع از آن، با سیاستهای خود بیش از پیش خشم دهها میلیون آمریکایی را برانگیخت. میلیونها انسانی که در زیر آوار نظام سرمایهداری خُرد شده و دیگر قادر به نفس کشیدن نیستند، آنهایی که با شیوع کرونا وضعیتشان بیش از گذشته و با سرعت رو به وخامت گرایید. تنها از ماه مارس و در پی شیوع ویروس کرونا حداقل ۴۱ میلیون نفر کار خود را در پی تعطیلی شرکتها و دیگر مراکز کاری از دست دادند بهنحوی که نرخ بیکاری در آمریکا به میزانی بیسابقه در تاریخ آمریکا رسیده است. تنها در هفته منتهی به ماه ژوئن، یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر تقاضای حقوق بیکاری کردند، در هفته قبل از آن دو میلیون و ۱۰۰ هزار نفر تقاضای بیمه بیکاری کرده بودند. میلیونها سیاهپوست و لاتینتبار در نتیجه مناسبات سرمایهداری حاکم بر جامعه آمریکا در فقر بسر میبرند آنهم در کشوری که بلندگوهای بورژوایی “رویای آمریکایی” را هر روز تبلیغ میکنند!!! اما “رویای آمریکایی” برای میلیونها سیاهپوست و سفید پوست و لاتینتباری که در زیر چرخهای این نظام در حال له شدن هستند، تنها داشتن یک سرپناه و یک زندگی حداقلی است، آن چه که از آن محروم هستند. فقری که در بخشی از جامعه تلنبار شده، در حالی که در آن سوی آلونکهای آنها و با فاصلهای تنها چند کیلومتری، بزرگترین و ثروتمندترین میلیاردرهای جهان و عظیمترین غولهای مالی، صنعتی و تجاری جهان حضور دارند. فقری که بویژه در سالهای گذشته به گسترش نارضایتی و تشدید مبارزات طبقاتی در جامعه آمریکا منجر شده است. اتفاقا روی کار آمدن دونالد ترامپ نتیجه همان افزایش فقر در بخشهایی از جامعه و گسترش مبارزات طبقاتی در سالهای گذشته بوده که بویژه بحران مناسباست سرمایهداری از سال ۲۰۰۷ آن را افزایش داده است. البته در عرصه سیاست آمریکا، تنها نتیجه و محصول این شرایط روی کارآمدن دونالد ترامپ نیست، راه افتادن جریان اعتراضی قوی به نظم موجود که بدنه اصلی آن را طیف وسیعی از جوانان آمریکایی تشکیل میدهند یک سوی دیگر ماجراست، جریانی که راهبر و بدنه اصلی اعتراضات اخیر از سیاه و سفید و لاتینتبار نیز هست. جریانی که اگرچه در مبارزات انتخاباتی درون حزبی حزب دمکرات، در راس آن برنی سندرز قرار گرفت، سناتوری که جناح “چپ” حزب دموکرات را رهبری میکند و خواستار رفرمهایی به نفع طبقه کارگر و محرومان جامعه در عرصه معیشتی و درمانی و غیره است، اما حتا در همان مبارزات انتخاباتی نیز این جریان نشان داد که به یک قدرت تودهای معترض، مستقل و غیرقابل چشمپوشی در جامعه آمریکا تبدیل شده است. این هم یک نتیجه دیگر و البته نتیجه و محصول بسیار مهم شرایط کنونی است.
این که مرگ جرج فلوید بدست چند پلیس نژادپرست توانست به چنین اعتراضاتی بیانجامد، در واقع ریشه در همین نابرابریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد که نژادپرستی حاکم که مستقیما برعملکرد پلیس تاثیر دارد، یک نمونه و تجلی آن است. به عبارت دیگر مرگ جرج فلوید جرقهای بود که به آتشی مهیب تبدیل شد و نشان داد که حتا پیشرفتهترین کشورهای سرمایهداری نیز در شرایط کنونی جهان در معرض گسترش اعتراضات طبقات محروم جامعه قرار دارند.
در اینجا لازم است تا اشارهای هر چند مختصر به دو گروه در رابطه با ایران داشته باشیم. یکی از آنها ترامپیستهای ایرانی هستند که بویژه در آمریکا زندگی میکنند. آنها در کمال بیشرمی سیاستهای ترامپ و جنایت پلیس را تایید و تظاهرکنندگان را مشتی خرابکار مینامند. یکی از آنها منصور اسانلو است که زمانی از فعالان جنبش کارگری در ایران بود اما با خیانت به کارگران به صف سلطنتطلبان و دیگر شکستخوردگان بورژوا پیوست. او در یک نوار صوتی که از او پخش گردید به چنان دروغها و خزعبلاتی پناه میبرد که هر شنوندهی منصفی را به دلیل شباهتهای گفتاری او با حاکمان جمهوری اسلامی به تعجب وا میدارد.
او نیز همچون ترامپ تظاهرکنندگان را مشتی اوباش مینامد و حتا با وقاحت منکر قتل جرج فلوید توسط پلیس میشود و میگوید “مگر چه کار کردند با اسلحه او را کشتند اعداماش کردند” و در عینحال سعی میکند از جرج فلوید یک آدم بسیار منفی که “در کار فیلمهای پورنو” بوده بسازد، تصویری که البته حتا در هیچ رسانهی وابسته به دولتهای امپریالیستی و غیره نیز وجود ندارد، او همان روش گفتاری خامنهای و دیگر جنایتکاران جمهوری اسلامی را به کار میبرد که معترضان به حکومت اسلامی را اوباش خوانده و انواع تهمتها و برچسبها را به معترضان میزنند. همانطور که مقامات جمهوری اسلامی معترضان را در زندان و در زیر شکنجه به قتل میرسانند و بعد میگویند خودکشی کرده یا غیره، او هم شکنجه جرج فلوید و مرگ او بر اثر شکنجه را نفی میکند. از دیگر لجنپراکنیهای او دیگر میگذریم، چرا که آنچه مهم است شباهتهای غیرقابل انکار امثال ترامپ، اسانلو و خامنهای است.
گروه دیگر اما همان خامنهای و دارودسته حاکمان است. خامنهای نیز با وقاحت در رابطه با حوادث آمریکا گفت: “مردم را میکشند، زبانشان هم دراز است، بعد از حقوق بشر دم میزنند. آن مرد سیاهی که کشته شد حقوق بشر نداشت؟” سخنانی که تبدیل به راه افتادن کارزاری علیه او و جمهوری اسلامی شد، آن هم با یادآوری جنایاتی که در طول ۴۱ سال حاکمیت جمهوری اسلامی رخ داده و مقامات حکومتی همواره با وقاحت تمام “زبانشان دراز بوده است” و “عذرخواهی هم نمیکنند”.
در پایان باید بر دو نکته تاکید کرد. عملکرد دولت آمریکا نشان داد که دولتهای سرمایهداری در جهان در همه جا به یک گونه هستند و هر جا که لازم ببینند برای حفظ نظم موجود به ارتش و دیگر نیروهای سرکوب پناه برده و این که اساسا وظیفه اصلی این نیروها چیزی نیست جز حفظ نظم موجود در کشور و در سطح جهانی. این را ما در ایران بارها و بارها دیدیم و این را امروز در آمریکا نیز بهوضوح میبینیم.
نکته دوم اینکه جنبش اعتراضی اخیر اگرچه توانست تاثیرات خاص خود را بگذارد و اساسا جنبشی در سطح جهان علیه نژادپرستی به راه انداخت، اما نمیتواند در همین محدوده به نتایج و دستاوردهای اساسی برسد. تا وقتی که نظام سرمایهداری حاکم است، گرایشهای فاشیستی و نژادپرستی نیز باقی خواهند ماند. بسته به شرایط این گرایشها قوی و یا ضعیف میشوند، همانطور که هم اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز جریانات راست افراطی حتا با گرایشات نئونازی تقویت شدهاند. موضوعی که کاملا متاثر از وضعیت کنونی جهان سرمایهداری، بحرانهای آن و تشدید مبارزات طبقاتی است. بنابراین تا زمانی که طبقه کارگر در راس جنبشی برای نابودی نظم حاکم سرمایهداری و برقراری سوسیالیسم قرار نگیرد و با انقلاب نظم حاکم به زیر کشیده نشود، جامعه سرمایهداری و تمامی پدیدههای منفی ناشی از این نظم از جمله نژادپرستی، بیکاری، فقر و تبعیض در مقیاسهای گوناگون همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد.
نظرات شما