لیبرالیستها میگویند بدنبال تحقق حق حاکمیت مردم برسرنوشت خود،ا زطریق آزادی انتخابات، آزادی بیان، آزادی تشکل واعتراض، برابری جنسیتی و پایه گذاری و استوارسازی روابط اجتماعی برمبنای قوانینی که مورد تآیید اکثریت باشدهستند.
آنان اجرای ایده آل هایشان را در گرو برگزاری یک انتخابات آزاد و با شرکت همه برای انتخاب مجموعه ایی از افراد ،جهت اداره امور جامعه اعم ازقانونگذاری، اجرا ومراقبت ازحدود قانون ،تحت اشکال پارلمانی و ریاستی میدانند.
دموکراسی مورد نظر آنان ،مبتنی بر مراجعه دوره ایی به آرا عمومی وبرگزاری انتخابات برای انتخاب مدیران وبرنامه های اعلامی ازطرف احزاب وافراد است.
جهت گیری اقتصادی لیبرالها،پذیرش وحرمت مالکیت خصوصی بر ابزارتولید واصل انگاشتن اقتصاد سرمایه سالار مبتنی برحفظ سودسرمایه وبهره مالکانه واصل عرضه وتقاضاست.(گیرم باجرح وتعدیل هایی)
آنان با شاهد آوردن جوامع وکشورهای غربی،توفیق ورفاه عمومی آنان را نشانه درستی عملی ایده های خود قلمداد کرده وضمن اقرار ضمنی ورقیق به نتایج ضدانسانی وخلاف عدالت وخوشبختی مردم،ذیل حاکمیت لیبرال دموکراسی مستقر،مدعی هستندکه درحال حاضرهیچ شکل بهتروتجربه شده ایی جهت اداره جامعه وتآمین بهروزی ورفاه مردم،موجودنبوده وسراغ ندارند.
درسپهرسیاسی ایران،جریانهای متنوعی ازاصلاح طلبان داخلی تامشروطه سلطنتی وجمهوری خواهان خارج نشین،مبلغ وخواهان چنین شکلی از اداره جامعه هستند.
حال فرض میکنیم همین فردا، بهرشکلی قدرت سیاسی بدست این آقایان بیافتد
شکل تحقق ایده الهایشان را ببینیم:
درکوی وبرزن تصاویری را بر در ودیوار میبینیم که نامزد مجلس موسسان یا پارلمان ملی اند.
شعارهایشان:آزادی،رفاه،دموکراسی وحاکمیت رآی مردم و…
کاندیداها:ازبهرام مشیری وعلیرضانوریزاده وفرخ نگهدار تاایرج مصداقی ومسیح علی نژاد ونرگس محمدی ونسرین ستوده ومحمدنوریزاد و….
بسیارخوبندومملواز چهره های موجه ومبارز.
بسلامتی ،
آزادی احزاب سیاسی وآزادی حجاب ورقص وآزادی عرق و ورق محقق میشود.
دیگر چه؟
وعده میدهند که با رفع موانع وایجاد قوانین جدید راه سرمایه گذاری داخلی وخارجی را باز وموجب ایجاد شغل میشوند.
فرض میکنیم موفق بشوند.
آمارمیدهند نرخ بیکاری در دوسال گذشته از مثلا ۳۴ درصد به ۲۹درصد رسیده.
شادمیشویم؟!
البته نرخ فحشا وتن فروشی که اکنون بنام صنعت سکس وکارگران جنسی تغییروقبح زدایی شده است بواسطه رفع موانع ونظام مندی قانونی،رشد ۱۴۳ درصدی داشته است وموجب کاهش نرخ فقرمطلق گردیده(موفقیت لیبرالیسم)
رشد اعتیاد ،جرم وبزه های اجتماعی بواسطه سیاست های نظام فاسد گذشته همچنان بالاست اما دولت برنامه هایی برای کاهش آن دارد که درصورت تآمین منابع لازم،ازسال آینده بتدریج اجرایی خواهدشد.انشاالله
به لطف شفافیت اقتصادی نرخ اختلاس ازمنابع عمومی به نصف کاهش یافت.معجزه لیبرالیسم!
سرمایه داران همچنان مالک کارخانه ها بنگاهها وابزار تولیدند و آمارهای دولتی نرخ رشد اقتصادی کشور را مثلا ۸ درصد اعلام میکنند.
مطبوعات ورسانه ها میدان نبرد ونقد وافشا گری احزاب لیبرال دموکرات وسکولار دموکرات وسوسیال دموکرات نسبت به یکدیگرند و مثلا مسیح علی نژاد علیرضا نوریزاده را به هیزی یافساد مالی متهم میکند و فلان روزنامه خبراز تجاوز فلان فوتبالیست به بهمان سلبریتی وهنرپیشه میدهد.
غوغا وجنجالهایی ازاین جنس تمامی ندارد.
آن هشتاد درصد جمعیت کارگر ومزدبگیر باید بسر کار بروند وطبق قانون تحت نظم کارگاه وکارخانه کار کرده وسر ماه حقوقشان که کمی بهترشده را دریافت کنند و این داستان ادامه دارد تا موسم انتخابات که میتوانیم با رآی خود مثلا دولت مهندس شریعتمداری را برکنار ودولت دکترسازگارا را بسرکار آوریم.
درسیاست خارجی ضمن برسمیت شناختن اسرائیل،با اعطای تسهیلات وامتیازاتی ویژه، ازدولتهای ثروتمند،موکدانه وملتمسانه خواهندخواست،درکشورسرمایه گذاری وایرانیان را به کارگری بگیرند.
چیز بیشتری برای افزودن به تجسم بهشت موعود لیبرالیسم به ذهنم نمیرسد.
کمونیستها چه میگویندونقدشان به آرمانشهرلیبرالی چیست؟
با ظهور متفکری بنام کارل مارکس ،نگرشی نو و علمی به جامعه شناسی ،اقتصاد سیاسی وفلسفه تکامل تاریخی جوامع انسانی مطرح ومورد اعتنا واستقبال قرار گرفت.
برمبنای این تلقی،موتورمحرکه تاریخ بشری،نبرد طبقاتی مردمانی ست که در قالب طبقه حاکم وطبقه محکوم قابل شناسایی ست.
مارکس در تبیین ایده وکشف شگرف خود،تکامل تاریخی جامعه بشری را به منازل ومراحل کاملا قابل شناسایی تقسیم کرده ونشان میدهد با شکل گیری ورسمیت یافتن “مالکیت خصوصی” جامعه انسانی از شکل” تولیدومصرف جمعی”(کمون اولیه)به شیوه تولیدی مالکیت خصوصی برنیروی کار،زمین وابزار تولیدوتغییرمناسبات تولیدی نقل مکان کرده ومردم به دو طبقه مالک ومملوک تقسیم شدند.
این کشفیات و نظرات،مصادیق و مابه ازا های عینی و واقعی داشته وازفرط صحت ودرستی،بسرعت اشاعه یافته وعالمگیر شده وحامیان وباورمندان پرشور وآگاهی یافت که “مارکسیست”نامیده شده ومنشآ تحولات وانقلاباتی در قرن بیستم شدند.
آموزه های مارکس نه تنها گذشته ورویدادهای تاریخی را بدرست ترین ومنطقی ترین شکل توضییح میدهد بلکه باتبیین سیرتکامل تاریخی جوامع، آینده رخدادها وتحولات راپیش بینی میکند.
مجهز شدن کمونیستها به این دانش اقناء گر و آگاهی علمی ومنطقی ست که مواضع آنان را نسبت به ایده های دیگرتوضییح میدهد.
درنگاه کمونیستها، نظام استبداد مذهبی فعلی تنها شکلی ازاشکال استیلای نظم سرمایه داری بوده وتغییر آن بشکل دیگری ازنظم سرمایه داری(مثلالیبرال پارلمانی)،نه تنهاتغییری ظاهری وغیرمحتوایی بوده و ازرنج ومشکلات مردمان زحمتکش وطبقات محکوم وستمگری واستثمارطبقه حاکم نمیکاهد که فریبی جهت تحمیق مردم تحت ستم خواهد بود.
کمونیستها معتقدند که بدلایل قطعی وقابل اثبات،تنها تغییری واقعی ودر راستای منافع کارگران ومزدبگیران است که به مناسبات تولیدی سرمایه داری ومالکیت خصوصی پایان داده واداره امور جامعه را درقالب شوراهای مردمی ،نظام مند نماید.
از آنجاکه اکثریت قاطع مردم ایران را کارگران ،مزدبگیران ،زحمتکشان،بیکاران وخانواده هایشان تشکیل میدهد،ادعای “اعمال حق حاکمیت ملت” درصورتی ممکن است که بالغومالکیت خصوصی، ثروت غارت شده توسط طبقه وجمعیت اندک حاکم،پس گرفته شده وجهت رفع نیازها وایجاد رفاه همگانی مورد استفاده قرارگیرد.
انقلاب اجتماعی سوسیالیستی تنها گزینه وامکانی است که میتواند به فوریت،با لغو مالکیت خصوصی برمنابع وابزار تولید،میلیونهانفر راازفقر وتنگدستی وبیکاری برهاند وبا تشکیل شوراهای پایه ای صنفی ومحلی وسازماندهی وشکل دهی آنان بشکل هرمی،اولا مناسبات اجتماعی تازه وشیوه ای انسانی از زیست جمعی رابنیان گذاشته وثانیآ تمام مظاهر ونتایج فاجعه بار استیلای نظام طبقاتی را بزداید.
در فردای پیروزی انقلاب اجتماعی سوسیالیستی،پیشروان متشکل انقلاب(حزب پیشآهنگ)،بفوریت باسازماندهی نهادهای آمارگیری واستخراج مختصات اقتصادی،رفاهی،آموزشی،بهداشتی و…تمامی افراد جامعه،میزان ونوع نیازها وبهرمندی یکایک افراد در اقصی نقاط کشور را بدست آورده وبا امکانات ومنابعی که با لغونهادهای مضرو پرخرج،مانند بنیادها،آستان ها، نیروهای مسلح غیرضرور،نهادهای زائددولتی،مذهبی ومنابع وبنگاه های تحت مالکیت سرمایه داران غارتگر ،دراختیار خواهد گرفت،به بازسازی وعمران ورفع نیازهای فوری مردم خواهدپرداخت.
جامعه سوسیالیستی همواره یک جامعه درحال کار،عمران وسازندگیست که جهت گیری ومقصود نهایی آن ازکار وتولیدثروت،نه پولدارشدن طبقه حاکم،که تآمین امکان رشد، رفاه وآسایش همه شهروندان است.
جامعه سوسیالیستی،غایت مطلوب هر انسانیست که از دیدن تقسیم مردم به فقیروغنی،زحمتکش ومفتخور وکارگر وسرمایه دار رنج میبرد وخواستار برابری و بهروزی همگانیست.
روشنفکران ومردمانی ضمن همدلی با آرمانهای سوسیالیزم،بیزار از استبداد ونگران تکرار نامیمون مصادیقی از مدعیان سوسیالیزم درکشورهای دیگرند.
بنظرمن نگرانی ایشان موجه بوده وبااذعان به نقش منفی تجربیات تاریخی وبخصوص اتحادشوروی وتبلیغات مسموم امپریالیستها،بخش مهمی از این نگرانیهاراحاصل کم کاری وکم توجهی سوسیالیستهای ایرانی میدانم که تاکنون نتوانسته ایم درفرهنگ وباور مردممان واژه سوسیالیسسم را مترادف با برابری،برخورداری ورفاه همگانی،نفی بهره کشی واستثمار و آزادی بی قیدوشرط درتمام شئون زندگی انسانی، معرفی کنیم ضمن انکه همه ماباید وبلکه موظفیم باشناسایی ومعرفی دلایل انحراف وناکامی برخی از کشورهای مدعی سوسیالیسم و ابداع وطراحی راهکارهایی اولا:ازتجربیات عینی دیگرملل درس گرفته وثانیآ برای همفکری وچاره اندیشی جهت اخذیک مدل اجرایی نظم سوسیالیستی بومی وخاص ایران که ابزارهایی اطمینان بخش،جهت ممانعت قطعی از استیلای استبدادی یک حزب ویا محفل در آن تعبیه شده باشد،بدست داده واز این رهگذر،آحاد جامعه وروشنفکران خیرخواه را باخود همراه کنیم.
مازیار
۱۵ شهریور ۹۹
نظرات شما