گرانی بیداد می‌کند

گرانی موج پشت موج، زندگی کارگران و زحمتکشان و اقشار بی‌چیز و حقوق‌بگیر را تهدید می‌کند، بی‌محابا و در خاموشی به ارکان زندگی، معیشت و سفره خانواده‌ها که دیگر چیزی در آن نمانده یورش می‌آورد. علیرغم بی‌تفاوتی مسئولین و ناباوری و ناتوانی مردم زحمتکش، هر بار ‌ قبل فشار و سنگینی کشنده و مرگبار خود را متوجه توده‌ها می‌کند. بدنبال گران شدن دلار وارزهای خارجی، درپی افزایش قیمت مسکن، و درآخر، افزایش قیمت ماشین و افزایش قیمت‌های هریک از اقلام کلان فوق روی اجناس و ارزاق عمومی مورد مصرف طبقه کارگر و توده های زحمتکش و اقشار پائینی جامعه سر شکن می‌شود، و از جیب آنان پرداخت می‌گردد، در عوض آشی را که سرمایه داران می‌خورند دهان اقشار پائینی وتوده های رنج و کار می‌سوزد.

«این روزها بازارهای اقتصادی یکی پس از دیگری شاهد افزایش قیمت سرسام‌آور شده و عملکرد هر یک از این بخش‌ها بهانه‌ای برای توجیهی گرانی‌ها می‌شود. به بیانی روشن‌تر بارها فرآیند توجیه کردن افزایش قیمت را در بازارهای مختلف دیده و شنیدهایم، به عنوان مثال حباب سکه باعث افزایش نرخ ارز شده و رشد قیمت ارز بازارها دیگر را تحت تأثیر قرار داده و هنگامی که هر بازار با رشد قیمت مواجه می‌شود عملکرد بازار دیگر را بهانه می‌کند. اثرپذیری بازارهای اقتصادی از یکدیگر مسئله مهمی است که بارها مورد بحث و بررسی تحلیلگران قرارگرفته است. به گفته آن‌ها با تزریق شوک و تغییر نرخ در یک بازار، دیگر بخش‌های اقتصاد تغییر رویکرد داده و مسیر دیگری را برای ادامه حرکت خود انتخاب می‌کنند.» -«گرانی کالاهای مصرفی و یا سرمایه‌ای تحت یک سری عوامل اقتصادی مرتبط به یکدیگر اتفاق می‌افتد و این فرآیند در یک کشور درگیر با تورم کاملاً طبیعی است و نمی‌توان انتظار داشت که افزایش قیمت تنها در یک بازار اتفاق بیفتد و این تورم به بخش‌های دیگر نرسد.»(نق قول از روزنامه‌های دولتی)

درکشاش بحران سیاسی – اقتصادی حاکم بر جامعه و طرح مطالبات حقوقی کارگران و زحمتکشان و حقوق‌بگیران که همچنان بدون پاسخ مانده‌اند بحران اقتصادی هرروز عمیق‌ترمی شود، گرانی شلاق ستم و استثمار خود را به شکل بیدادگرانه ای برگرده توده‌ها فرود می‌آورد. زنگ رقابت قیمتها و کورس بندی کالاهای اساسی زندگی معیشتی مردم مرتب در بی خبری و فراموشی آن‌ها نواخته می‌شود رقابت ‌ همچنان ادامه دارد. یکی بعد از دیگری.! حبوبات بعد از لبنیات، روغن به دنبال برنج، مرغ بدنبال تخم مرغ ویا بدنبال گرانی گوشت قرمز که حد اقل نزدیک به یک دهه است که از سفره خانواده‌های کارگر و زحمتکش و اقشار بی چیز رخت بر بسته وکمتر شاهد آن روی سفره خود هستند. وسایل ولوازم بهداشتی درشرایط اجبار به مصرف برای جلو گیری از بیماری مسری کرونا بخشی از هزینه‌های اضافی را روی دوش زحمتکشان گذاشته است. به پیروی از گرانی یک قلم کالا، کالاهای دیگرهمینطوربالا می‌روند. حمل ونقل، جابجائی وگرانی کرایه‌ها را، با افزایش تعرفه‌های دولتی روی برق، آب، گاز، کرایه خانه وخردوریزهای دیگر زندگی که جمع کنی کسری هزینه ماهیانه خانواده‌ها بیش از دو وسه حقوق ماهیانه دریافتی آنان است! بسیاری از خانواده‌ها ازخیلی اقلامی که روزانه نیاز به مصرف دارند چشم پوشی می‌کنند وعملا از دسترس آنان خارج شده. شاید فکر کنید که اغراق باشد اما یک واقعیت است خیلی از خانواده درتامین حداقل خورد وخوراکی که بشود بعنوان یک وعده غذا شکم خود را سیر کنند ناتوان هستند. این حداقل اسمش هرچیزی باشد مانند تخم مرغ، املت، گوجه بادمجان، ماکارونی، تخم مرغ وسیب زمینی و… خانواده‌های زیادی درآتش بی چیزی وفقر در حال سوختن ویرانی هستند. درخیابان های شهرهای بزرگ وکوچک بفاصله هرچند متردرپیاده رو وبرسرهرنبشی یک نفرنشسته که با آزمندی دستش را برای تکدی به طرف دیگران دراز می‌کند، پیر، جوان، زن، مرد، کوچک وبزرگ درحال فروش چیزهای خرد وریز هستند تا نان شب خودراتهیه کنند، چند جفت جوراب، چند عدد ماسک بهداشتی، لیف حمام وکهنه آشپزخانه، ظرف‌های کوچک‌ترشی وغذا می‌فروشند. چطور وچگونه با فروش این اجناس خورد ریز وحاصل آن می‌توانند حداقل نان خود را تهیه کنند آدم دچار شگفتی وحیران می‌شود. بسیاری از زنان خانواده‌های زحمتکش ودختران خانواده‌های بی چیز که دستشان از همه جا کوتاه شده برای حد اقل پولی که بخواهند ناچیزترین وسیله مورد نیاز خود را تأمین کنند آشکار افرد را دعوت به خلوت وهمنشینی می‌کنند ودر مورد خصوصی‌ترین مسائل خود سر صحبت را باز می‌کنند. گرانی هستی وحرمت انسانی بسیاری ازخانواده ها ی زحمتکش رالگد مال کرده. گرانی خوراک، پوشاک، داروودرمان بهداشت، حمل ونقل ومسکن … الی آخر.

برای آگاهی یافتن از قیمت برخی کالاها که مورد نیاز زندگی روزانه مردم است با ذکرقیمت روز انان که درپایگاه خبری «بهار» که دولتی است اشاره می‌کنیم، قیمتی هائی که همچنان ودر چشم بهم زدنی در حال صعودهستند.

“«گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد که قیمت هر کیلو برنج ایرانی از ۱۸ تا ۳۰ هزار تومان، برنج خارجی ۱۵ تا ۱۹ هزار تومان، چای ۸۰ تا ۱۷۰ هزار تومان، قند ۸ هزار و ۵۰۰ تا ۱۱ هزار تومان، روغن ۵ کیلویی ۵۰ تا ۵۵ هزار تومان، ماست ۹۰۰ گرمی ۱۲ هزار تومان، شیر بطری پرچرب ۶ هزار و ۵۰۰ تومان، ماست چکیده ممتاز ۸۰۰ گرمی ۹ هزار تومان، پنیر ۳۰۰ گرمی ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومان، ماست کم چرب ۲ کیلویی ۲۰ هزار تومان، ماست کم‌چرب ۱۵۰۰ گرمی ۱۶ هزار و ۵۰۰ تومان، پنیر سفید ۵۰۰ گرمی ۱۳ هزار و ۵۰۰ تومان، ماست پرچرب ۲ کیلویی ۲۲ هزار تومان و ماست کم چرب ۲ کیلویی ۲۳ هزار و ۵۰۰ تومان است. همچنین بازار محصولات پروتئینی نشان می‌دهد که قیمت هر کیلو مرغ ۱۹ هزار تا ۲۱ هزار تومان، سینه با کتف ۲۳ هزار تومان، سینه بدون کتف ۲۴ هزار تومان، فیله مرغ ۲۸ هزار تومان، شقه گوسفندی ۱۱۵ هزار تومان، سردست گوسفندی ۱۲۵ هزار تومان، شقه گوساله ۱۰۰ هزار تومان، سردست گوساله ۱۱۰ هزار تومان، راسته گوسفندی ۱۲۰ هزار تومان و راسته گوساله ۱۱۵ هزار تومان است.»

همین جا اشاره کنیم که این فهرست مواد غذائی بیشتر مربوط به اقشار دارا وپردرآمد وبالای شهری است و موجب ریشخند خانواده‌های کارگر و زحمتکش و اقشار پائینی جامعه، که عملاً از مصرف این مواد غذائی محروم هستند بخصوص با این مقیاس وکیل هرگز به فکرشان هم خطور نمی‌کند که مثلاً گوشت گوسفند بخورند تا چه رسد به یک شقه گوسفندی.! تازه هرروزهم دستشان از مواد غذائی حداقلی که تهیه می‌کردند کوتاه‌تر می‌شود. مرغ یک ونیم کیلوئی را که تا همین چند هفته پیش بیست هزار تومان می‌خریدند حالا قیمتش نزدیک چهل هزار تومان شده! قیمت یک قالب کره ۱۰۰ گرمی چیزی حدود ۳۵۰۰ تومان بوده حالا قیمتش به ۹۰۰۰ تومان رسیده! عمده غذای اقشار کم درآمد و حقوق بگیر حبوبات است که درلیست بالا اشاره‌ای به آنان نشده. هرکیلولوبیا بین سی هزار تا سی وپنج هزار تومان است، عدس هرکیلوبیست تا بیست وپنج هزار تومان، ماش هرکیلوبیست وپنج تاسی هزار تومان قیمت دارد. با توجه به گرانی این اقلام ضروری، نسبت به درآمدهای ماهیانه ناچیزخانواده های کارگروزحمتکش و حقوق بگیرکه نمی‌توانند هرماه دو کیلوازهرکدام این حبوبات را که غذای اصلی بخش بزرگی از جمعیت را تشکیل می‌دهد تأمین کنند، چگونه باید مواد غذائی ارزانتری تهیه کنند که پاسخگوی نیاز آنان باشد وجایگزین حبوبات چه چیزی می‌تواند باشد؟ واین چه میزان برای خانواده‌های کم درآمد که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند مشکل آفرین شده است. لبنیات ماست وپنیر که بخشی ازمواد غذائی خانواده‌ها را تشکیل می‌دهد نه تنها هرروز گران‌ترمی شود که هرروز از کیفیت مواد غذائی آنها نیز کاسته می‌شود. معلوم نیست چه چیزی وچه مواد افزودنی به لبنیات وبخصوص ماست اضافه می‌کنند که علیرغم پولی که در این شرایط سخت درمقابلش پرداخت می‌شود خورده نمی‌شود.! بخاطر مزه وبوی بدی که دارد. منحصر به یک مارک وچاپ هم نیست عموم لبنیاتی‌های بسته بندی را شامل می‌شود. درکنار مواد غذائی که مرتب از کیفیت آنها کاسته می‌شود، حجم ومیزان بسیاری از کالاها واقلامی که دریک وزن وحجم مخصوص وتعیین شده‌ای فروخته می‌شدند هرروزوزن آن کوچکتر وحجم آن کمتر می‌شوند. وقتی بد فروشی وکم فروشی وکلاه گذاری رایج نشئات گرفته از فرهنگ اسلامی را اضافه کنیم مصرف کنندگان چه فشاری را تحمل می‌کنند.

عملکرد رقابتی قیمتهای ارزاق عمومی وکالاهای اساسی مورد نیاز مردم شبیه دو امدادی می‌ماند که یک نفر با تلاش زیاد مثلاً دستمال یا کلاهی را که دردست دارد باسرعت به هم تیمی خود در ایستگاه بعدی می‌رساند وهمینطور نفر بعدی تکرار می‌کند، بااین تفاوت که مسابقه در یک جا پایان می‌یابد. رقابت کالا درمسابقه افزایش قیمت که به همین شکل انجام می‌گیرد منتها هیچ پایانی ندارد. دربازارهرروز یک کالا صدر نشین می‌شود، این صدر نشینی عمدتاً برمی گردد به افزایش قیمتی ناگهانی که کالا پیدا می‌کند، وبعد خارج شدن آن از دید خریداران که سرانجام علت کمیاب شدن کالا می‌شود. مثلاً دو هفته پیش شاهد صعود قیمت کره دربازار بودیم که بعد از یک کش وقوسی قیمت آن بیش ازدوبرابر افزایش پیدا کرد.:” این روزها گرانی اقلام سبد خانوار به تخم مرغ رسیده که این امر اقشار ضعیف جامعه را بیش از پیش دچار مضیغه کرده است چرا که در شرایط فعلی اقتصاد، افزایش چشمگیر تخم مرغ به عنوان ارزانترین پروتئین منجر به حذف این ماده غذایی از سفره خانوار شده است. گشت و گذار در سطح شهر نشان می‌دهد که قیمت هر شانه تخم‌مرغ در برخی مغازه‌ها به ۴۵ هزار تومان رسیده است که با ابن وجود برخی مغازه داران حاضر به فروش تخم مرغ شانه‌ای نیستند تا بتوانند با عرضه تخم‌مرغ به صورت دانه‌ای سود بیشتری را به جیب بزنند”

وقتیکه با نگاهی عمیق وهم جانبه به مسئله تغذیه وتامین موادغذائی مورد نیاز بدن انسان به جامعه نگاه کنیم ومحرومیت غذائی را که در این چند سال مردم تحمل کرده‌اند شبیه یک فاجعه ملی وانسانی است که مردم گرفتار شده‌اند. با حقوق‌های یکی دوبرابر زیر خط فقر وخیل جمعیت خانوارهای بی درآمد وکم درآمد، خانواده‌های کارگران روز مزد که با فاصله کار پیدا می‌کنند وکارگران ساختمانی وفصلی وپروژه ای که درآمد ثابتی ندارند ویا هرچند ماه یک بار حقوق می‌گیرند توده‌های رنج وکار با چه مشکلات ویرانگری روبرو هستند. پیرزنان وپیر مردان این خانواده با غذائی هائی که فاقد کیفیت مواد غذائی مناسب هستند چطور باید به بقا ادامه بدهند فکر کردن در موردش مشکل است.! چطورمرد خانواده که باید از بام تا شام بیل وکلنگ بزند با خوردن آب گوجه یا بادمجان سرخ کرده و یا با خوردن نان خیار وخربزه می‌تواند قوه بدنی خود را سالم نگهدارد ویا سوخت وساز ناشی از کار روزانه را جبران کند تا فردا بتواند به کار خود ادامه دهد. بچه‌های این خانواده‌ها را درنظر بگیرید که چگونه در محرومیت هستند. زنان این خانواده‌ها را تصور کنید چنانچه مثلاً حامله یا بیمار باشند با چه محرومیت ومشکلاتی روبروهستند.

گوشت قرمزکه یکی از نیازهای اصلی ومورد مصرف هرانسانی است، خیلی وقت است که درردیف افسانه‌ها قرار گرفته. فقط نامش با حسرت به گوش آشنا است وآویزان در چنگک قصابی‌ها دیده می‌شود. چند سال است که اکثریتی از مردم جامعه توانائی خرید گوشت قرمز را نداشتند، با خرید گوشت مرغ، حبوبات، لبنیات کنسرو ماهی وقارچ سعی می‌کردند این کمبود را جبران کنند. طی یک دوماهه اخیرقیمتها چنان درافزایش ودرجهش بوده که مردم ناتوان از خرید اقلام فوق هستند! طی همین چند ماه ودر فاصله چانه زنی روی دستمزد کارگران با دولت مثلاً قیمت یک کنسروماهی ۷۰۰۰ تومان بوده با یک کنسرو لوبیا که ۴۰۰۰ تومان بود یک وعده غذائی را برای خانواده‌های کم درآمد و زحمتکش تأمین می‌کرد. هنوز سال به نیمه نرسیده واز دوماه پیش قیمت کنسرو ماهی به ۱۷۰۰۰ تومان ولوبیا به بیش از ۹۰۰۰ تومان افزایش قیمت پیدا کرده است. این درحالی است که هنوزحقوق کارگران زیر ۲۵۰۰۰۰۰ تومان است. قیمت کالاهای مصرفی ومورد نیاز دوبرابر افزایش پیدا کرده. قارچ را که بخش وسیعی از مردم کم درآمد جایگزین گوشت کرده بودند، اول سال با قیمت هرکیلو ۷۰۰۰ تومان خریداری می‌شد طی مدتی کوتاه بیش از سه برابرافزایش قیمت پیدا کرده. هرکیلو ۲۵ تا ۳۰ هزارتومان رسیده مردم مانده‌اند حالا چه چیزی ویا چه مواد غذائی را جایگزین مواد فوق کنند که تا کنون می‌توانستند بخرند وحالا بااین جهش قیمت اجناس که از دسترس اکثریت وسیعی ازمردم خارج شده چه مواد غذائی جایگزین کنند، مردم چه کار باید بکنند؟ ولی فقیه بمثابه یار غارجبرئیل وخدا که نگاه زمینی ندارد وپیوسته در عروج وآسمان هاست سرکارش با دلار چند ده میلیاردی است وزندگی خداوندگاری که انتخاب کرده، فاصله‌اش با توده‌های فقیر و زحمتکش درخیال نمی‌گنجد. هرگزازجایگاهی که انتخاب کرده شایسته نمی‌داند که وارد امورات روزمره وطاقت فرسای زندگی توده‌های مردم بی چیز شود. رئیس جمهورمجری وناظر برامورات اجرائی کشوربا در اختیارداشتن سه قوه ونهاد تعیین کننده با طبع وتواضع اختیارنهاد های زیر دست خود را به نهاد های فرادست ارتقاء داده، درمقام پاسخگوئی همواره با بی شرمی زیاد بجای مخاطب قراردادن مردم وپاسخگوئی مسئولانه، سوم شخص غایب را مخاطب قرارمی دهد. قوه قضائیه هم که بقول جان باخته عزیزنوید افکاری شبانه روز دنبال گردن برای طناب دار می‌گردد! دراین میان چه کسی پاسخگوی مردمی است که زندگی آنان در حال سوختن ودود شدن است. اخبارازگوشه وکنار کشور واز شهرهای بزرگ وکوچک به گوش می‌رسد که خانواده‌های دربدر بدرشده زیر پل‌ها درحاشیه شهرها درکناردیوارهای مخروبه سایبان وجانپناهی برای خود درست کرده‌اند ومثلا زندگی می‌کنند. حال فکر کنید کسی که حرمت انسانی ازش گرفته شده چه غذائی درچنین شرایطی می‌خورد بی شک مانند انسان نه می‌خورد و نه زندگی می‌کند. درپیاده رو خیابان‌های شهرهای بزرگ افراد مفلوک وبیچیزی دراز کشیده‌اند وازروی ناچاری گرمای کشنده وطاقت فرسائی را متحمل می‌شوند شاید کسی پیدا شود پول خرد ویا اسکناس ناچیزی به آنان بدهد. شاید تصور شود که این یک پدیده شهری است واز قدیم بوده است؟ اما، امروزدرجامعه ما به یک مورد عمومی تبدیل شده بارها کنجکاو شدم که این افراد چه می‌خورند؟ در پایان هرروز بیسکویت ویا نان خالی با آب می‌خورند! جلو نانوائی‌ها سوپرمارکت‌ها همیشه افراد بینوا ودرمانده ای در کمین هستند که با خواهش می‌خواهند برایشان نان یک وعده را خرید کنید!

نان خود حدیث دیگری دارد همراه با جهش قیمت اجناس وکالا ها نمی‌تواند بی تفاوت باشد، هربار بفاصله کم افزایش قیمت پیدا می‌کند. نان لواش که عمده نان مورد مصرف عمومی است علیرغم جهش قیمت هردفعه وزن آن کمترمی شود واین موضوع روی پخت نان اثر می‌گذارد، نانوائی‌ها مانده‌اند که چگونه این نان را که مرتب درحال کوچک شدن ونازک شدن است پخت کنند بطوریکه مناسب باشد، یعنی نه نپخته وحالت خمیری داشته باشد ونه آنقدرحرارت تحمل کند که بسوزد وذغالی شود. جالب‌تر اینکه به گفته نانوائیها اغلب با ضرر وزیان به این کار ادامه می‌دهند ونمی توانند هزینه برق وآب مصرفی وپول کارگر وکرایه محل را جبران کنند. نان لواش که درمسیر گرانی به مینی نان لواشی تبدیل شده دارد به استاندارد تبدیل می‌شود و ۵۰۰ تومان قیمت گذاری شده. پول نان هرخانواده چهار نفری روزانه مبلغ ۸۰۰۰ هزارتومان می‌شود. فکرش را بکنید در شرایطی که بیکاری در اوج است گرانی بدون لگام می‌تازد حقوق‌های ناچیزی که پاسخگوی هزینه‌ها نیست هزینه‌ها آب وبرق وگازکرایه خانه تهیه دارو وسایل بهداشتی ومشکلات دیگرمانند کرایه‌های جابجائی، مردم در تلاشند تا سایه مرگ را اززندگی سخت وطاقت فرسا خود برانند! زندگی بمعنی واقعی ازمردم گرفته شده است.

این درحالی است که روحانی یکی ازشعارهای خود درسال های اخیر را ریشه کن کردن فقرمطلق عنوان کرده بود با اوضاع فعلی وتورمی که حاکم براقتصاد کشور است وسیر صعودی وگرانی جهشی که کالاها، اجناس وارزاق عمومی دارند، روند اقتصادی و زندگی مردم سیر معکوسی پیدا کرده، بطوریکه اقشار متوسط به سمت فقر ودرحال نزول هستند. محرومین وکم چیزان وبی چیزان قطعاً زندگی سخت و غیر انسانی را تحمل می‌کنند!

روحانی: “در زمینه تأمین موادغذایی مورد نیازاز نظراصل مواد دربازار وجود دارد، ا ما ا زنظرقیمت، این قیمت‌ها ناعادلانه و غیرمنصفانه ونادرست است؛ چرا مردم درفشارقرارمی گیرند باید پایش ونظارت کنیم و باید تعزیرات حکومتی با همه توان دربازار حضور داشته باشد وقوه قضاییه که اعلام آمادگی کرده است همه باید کمک ویاری کنیم.” رئیس جمهوری ا فزود: “وزیر معرفی کرده‌ایم و حق مجلس است که تأیید نکند وایراد حقوقی وقانونی نمی‌توانیم بگیریم، اما وزیر رأی کافی را نمی‌آورد و دوباره معطل می‌شویم تا وزیربعدی راتعیین کنیم؛ البته فردی شاید بگوید که حق مجلس است تا وزیرپیشنهادی را رد کند ومن هم قبول دارم، اما شرایط کنونی شرایط خاصی است.”

خبرگزاری مهر: رئیس اتاق اصناف تهران با بیان اینکه منبع گرانی اصناف نیست، گفت: آنچه مردم در بازار می‌بینند به ظاهر گرانفروشی است، اما این گرانی است نه گرانفروشی. قاسم نوده فراهانی در برنامه تیتر امشب، اظهار داشت: گرانی و گرانفروشی هر کدام جایگاه خود را دارد، اما به طور کلی گرانی به اصناف ربطی ندارد و اصناف نمی‌تواند کالا را گران کند. رئیس اتاق اصناف تهران گفت: آنچه مردم در بازار می‌بینند به ظاهر گرانفروشی است، اما این گرانی است نه گرانفروشی.

معاون اول رئیس جمهوری اسحاق جهانگیری که در مکتب استاد خود آموزش دیده ودر مکتب اسلامی به ملای کاملی تبدیل شده قضاوتش درمورد گرانی اجناس وناتوانی مردم در تأمین نیازهای اساسی خود در مانده، درجلسه ای برای بررسی قیمت کالاها اظهار داشت:”با بیان این که حمایت از تولیدکنندگان ونیز توجه ویژه و حمایت از مصرف کنندگان باید به صورت توأمان درتعیین قیمت‌ها مدنظرقرار گیرد، گفت: تعیین قیمت بایدبه گونه‌ای باشد که تولید مقرون به صرفه باشد و در عین حال باید به این موضوع نیزتوجه کرد که قیمت کالاهایی که بخش مهمی از سبد غذایی اقشار کم درآمد جامعه راتشکیل می‌دهد نباید به گونه‌ای تعیین شود که برمعیشت مردم فشار وارد شود.”

با نگاهی به تناقض وتناسخی که درسخنان رئیس جمهور ومعاونش ومسئول اتاق اصناف تهران بعنوان متولیان ومجریان وجود دارد می‌بینیم هرکدام به یک شیوه مجزا ودر تضاد با دیگری مسئله را بررسی می‌کنند، این خود دلیلی است که چگونه می‌توانند به قضیه تورم وگرانی که به بحران عمومی تبدیل شده پاسخ گویند جای تأمل وشک دارد که آیا این بحران تورمی که به سرعت وبا شتاب وارد مرزغیر قابل مهاری شده، با سیاست گذاری موجود مهار شدنی باشد.

آمال وآرزوهای ساده مردم که از چارچوب حداقل یک زندگی ساده ومعمولی بیشترفرا نمی‌رود هرروز کشته می‌شود وتبدیل به زخمهای کهنه زندگی آنان می‌شود. کارگرروز مزد وفصلی را درنظر بگیرید که با کار روزانه خود نان وماست وپنیری خریده وشام با زن وفرزندان خود با اشتها می‌خورد ودرآرزوی کار فردا می‌خوابد صبح سر میدان می‌رود وتا ظهرچشمش بدنبال فردی است که فقط یک روزکار اورا بخرد، اما دریغ از یک کارفرما، ظهرسرخورده وتلخ چون زهر ماردست خالی به خانه می‌رود بچه‌ها و مادردر بهتی ناباورانه به دستان خالی پدر نگاه می‌کنند وغم عالم را درسینه ودل فرومی برند، حکومتیان چه می‌دانند غم این خانواده چند است؟

حکومتیان کی می‌توانند به درک زندگی کارگران وزحمتکشان وتوده های کم درآمد آگاه شوند؟ چطور می‌توانند درک کنند مثلاً کارگربازنشسته صنایع فولاد راکه بهترین سال‌های عمرش را درکناردیگ گداخته وکوره مذاب با تحمل سختی وبا حداکثر تشویش کارکرده درسرانه پیری شاهد است که دختران بزرگ وتحصیل کرده‌اش بیکار بهترین سالهای عمرجوانی خود را درکنار پدری غمگین درخانه ای سرمی کنند که شادی برای یک لحظه به زندگی آنان سرک نمی‌کشد از درودیوارنفرت می‌بارد وبه آنان ناسزا می‌گوید وریشخندشان می‌کند! حکومتیان از درک این مسائل عاجز هستند، خودشان این شرایط را تحمیل زندگی کارگران وزحمتکشان و تهیدستان کرده‌اند، سیاست حکومت سرمایه داری حاصلش چنین است! روی سخن ما با کارگران وزحمتکشان ونیروکار وتولید است. مخاطب سخن ما خانواده هائی هستند که زندگی هرگز سر سازگاری با آنان نداشته وسهمشان از زندگی، فقرتهیدستی وبیکاری وبی چیزی بوده. روی سخن ما با کارگران پیشرو در صنایع بزرگ است که محرومین سهمی از تولید آنان ندارند. کارگرانی که خود سالهاست با زندگی پرمشقت ورنجبار دست وپنجه نرم می‌کنند وشاهد استثمار وتبعیض وبیعدالتی ونابرابری حاکم هستند. برای خلاصی از شرایط موجود باید حاشیه‌ها را کنار گذاشت، با مسائل جزئی دست وپا گیر یک بار برای همیشه بطور اصولی تسویه حساب کرد و کنارگذاشت. با اراده وپایبندی به مبارزه خود رهاگری ودست یازیدن به ابزار مبارزه انقلابی درمسیربراندازی نظام سرمایه داری حاکم وارد کارزار عملی پیگیری شد. کارگران صنعتی وپیشتاز درصنایع بزرگ با درارتباط قرار گرفتن با هم می‌توانند هسته سخت ومقاوم را درمقابل نظام سرمایه داری حاکم تشکیل بدهند، نقطه عطف وعزیمت جنبش کارگری را تشکیل بدهند تا دیگرکارگران وزحمتکشان درصنایع خرد وکارگاهها وکارخانه ها به انها بپیوندد. با اعتراضات سراسری ومشارکت عمومی، با اعتصاب سیاسی- عمومی سراسری دریک قیام مسلحانه همگانی نقطه پایانی برحیات رژیم سرمایه داری موجود بگذارند. درمسیر برپائی حاکمیت شورائی کارگران وزحمتکشان زخمهای کهنه ودیرینه جامعه، مردم وتوده های کارگر و زحمتکش راالتیام ببخشند.

زنده باد انقلاب- زنده باد سوسیالیسم

برقرار باد حاکمیت شورائی کارگران وزحمتکشان

کار نان آزادی حکومت شورائی

۲۸ شهریورنود ونه

فعالان کارگری جنوب- مهراب نوروزی

POST A COMMENT.