یادداشت سیاسی- خامنهای در پاسخ به نامه روحانی درباره پایان مذاکرات هستهای و کسب توافق، ضمن تشکر از تلاش هیئت مذاکرهکننده نوشت: “… به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.”
در خطبههای نماز جمعه روز ۲۷ تیر نیز درباره متن توافق هستهای ایران و آمریکا گفت: “البته برای تصویب این متن، یک مسیر قانونی پیشبینیشدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد.” و در ادامه مدعی شد، سیاست ایران در مقابل آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد و “در مورد مسایل دو جانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنایی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم،این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است.”
به این ترتیب او، ضمن پشتیبانی از تلاش دولت در پیشبرد و به سرانجام رساندن مذاکرات، تاکنون از تأیید صریح و مستقیم متن توافق شده خودداری کرده است. اما آیا این به معنای این است که با توافقات موافق نیست و آنها را تأیید نخواهد کرد؟
پس از اعلام توافق برجام، روحانی ادعا کرد: “عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا”. اصلاحطلبان و طرفداران دولت به شادمانی و پایکوبی پرداختند و این “پیروزی بزرگ” را جشن گرفتند. برخی ابراز نظر را به بررسی دقیق متن، یا به عبارت صحیحتر اعلام نظر خامنهای، موکول کردند. اما مخالفان سرسخت، به ویژه با انتشار پیشنویس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملی* به ابراز نگرانیها و حتا حملات شدید دست زدند.
فرمانده کل سپاه، روز شنبه اعلام کرد، در خصوص مذاکرات هستهای نگرانیهایی وجود دارد، اما روز دوشنبه درباره پیشنویس قطعنامه شورای امنیت تأکید کرد، چنین قطعنامهای “هیچگاه مورد پذیرش ما نخواهد بود” و ادامه داد: “امیدواریم شورای امنیت سازمان ملل وقت خود را برای تصویب چنین پیشنویسی به بطالت نگذراند.” یکی از شدیدترین حملات مخالفان، از سوی حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان صورت گرفت که با رد توافق هستهای و پیشنویس قطعنامه شورای امنیت، مدعی شد: “محال است حضرت ایشان [منظور خامنهایست] با توافقی که در آن از خطوط قرمز اعلام شده عبور شده باشد، موافق باشند.” در این مقاله که پیش از تصویب قطعنامه نوشته شده بود، شریعمتداری خواهان آن میشود که جمهوری اسلامی فوراً مخالفت خود را با پیشنویس این قطعنامه اعلام کرده و خواهان تغییر بخشهایی شود و از سوی دیگر نیز مجلس و شورای عالی امنیت ملی نیز نظر نهایی خود را درباره آن اعلام کنند.
اوایل تیرماه امسال، نمایندگان تصویب کردند که توافق هستهای ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک، باید به مجلس ارائه شود، اما بر اساس آن مصوبه، نیازی به تصویب این توافقنامه از سوی مجلس نیست؛ نمایندگان به جای آن، شورای عالی امنیت ملی را مرجع تصمیمگیری را درباره توافق هستهای معرفی کردند.
بدین ترتیب مجلس از جمع نهادهایی که بایستی این توافق را به تصویب برساند، خارج شده است. میماند شورای عالی امنیت ملی و خامنهای.
روحانی از سال ۶۸ تا ۹۲ به نمایندگی از سوی خامنهای عضو این شورا و سال ۸۴ هم دبیر آن بوده است. دبیری که از سوی رئیس جمهور انتخاب میشود و همزمان از سوی خامنهای به عنوان نماینده رهبری در شورا منصوب میشود. بنابراین در آشنایی روحانی با سیاستهای این شورا که مهمترین وزنه تصمیمگیری در سیاست خارجی و امور دفاعی و امنیتی ایران محسوب میشود، و رعایت این سیاستها جای تردیدی نیست.
میماند خامنهای. آنچه مسلم است، بدون توافق خامنهای مذاکرات نه آغاز میشد، نه ادامه مییافت و نه به نتایج کنونی میرسید. او پس از تشدید بحران با غرب بر سر برنامه هستهای و وضع بحرانها، چارهرا تنها در مذاکره و کسب توافق دید. راه حلی که مستلزم مذاکره مستقیم با آمریکا بود. اکنون نیز، پس از کسب توافق، خواه در پاسخ به نامه روحانی و خواه در سخنرانی نماز جمعه تغییر محسوسی در مواضع قبلی وی نسبت به مذاکرات مشاهده نمیشود. وی از آغاز مذاکرات دولت روحانی با کشورهای ۱ + ۵ همواره در فرصتهای گوناگون به “عدم اعتماد” نسبت به برخی از کشورهای طرف مذاکره، به ویژه آمریکا اشاره کرده، در مواقعی نسبت به نتایج مذاکرات ابراز بدبینی کرده، اما ضمن حمایت از دولت روحانی ، بر رعایت “خط قرمزها” تأکید میکند.
وی با توجه به وقوف غرب به جایگاهاش در جمهوری اسلامی و سیاستگذاریهای رژیم، و نقش ظاهراً فراجناحی که میکوشد در دعواهای جناحهای رژیم بر سر مسایل مختلف ایفا کند، همواره فاصله معینی را با تیم مذاکرهکننده دولت حفظ کرد. بر این بستر شاهدیم که در هر برهه زمانی خاص، بر یکی از جنبهها، یعنی بیاعتمادی و بدبینی نسبت به طرف مقابل مذاکرهکننده یا حمایت از تلاشهای دولت، با فراز و نشیبهای مذاکرات تأکید میکند. زمانی که مذاکرات با دستانداز یا شروط خاصی از سوی کشورهای ۱ + ۵ روبرو میشود، خامنهای با تأکید بر جنبه بدبینی، بیحاصلی مذاکرات و “زیادهخواهی”، از سویی، به طرف خارجی، خطر قطع مذاکرات را گوشزد میکند و از سویی دیگر “دلواپسان” داخلی را دلگرم و آرام میسازد. زمانی که مذاکرات بدون دستانداز پیش میروند از دولت و تیم مذاکرهکننده حمایت میکند، به غرب نسبت به رعایت توافقات اطمینان میبخشد و به جناحهای مخالف داخلی هشدار میدهد این “فرزندان انقلاب” را “سازشکار” نخوانند.
و در همه حال، مستقیم و غیر مستقیم، از ادامه مذاکرات حمایت میکند، زیرا ادامه مذاکرات و به ثمر رساندن آن به هر شکل ممکن، از مأموریتهای مهم دولت روحانی بود. وی در سخنان روز جمعه، در تأیید ضمنی توافق هستهای، گفت: “گردش صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند.”
و این تنها نمیتواند متن توافق هستهای باشد، زیرا روحانی در گفتگوی تلویزیونی روز ۲۳ تیر، اعلام کرد، این توافق مراحلی دارد و متن این توافق و همچنین متنی که برای شورای امنیت سازمان ملل تهیه شده باید در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد و مسلما خامنهای نیز در جریان “متن شورای امنیت سازمان ملل” قرار داشته است.
با توجه به این مجموعه، خامنهای اکنون در موقعیت دشواری قرار دارد. از سویی چارهای جز تن دادن به این توافق ندارد، از سوی دیگر او مانده و رفع و رجوع “لافهای در غریبی”** قبلی، کاهش مخالفتهای درونی تا حد ممکن، بدون آسیب رساندن به وجههی فراجناحیاش و رفع و رجوع قطعنامه مصوب شورای امنیت ملی سازمان ملل، پیش از تأیید رسمی متن توافق از سوی شورای امنیت ملی و شخص وی.
از اینرو صبح شنبه ۲۷ تیر، در دیدار با جمعی از مسئولان کشور، سفرای کشورهای اسلامی، گفت: “ملت ایران نیز باید متحد باشد و قضایای هستهای نباید زمینهساز دو دستگی در کشور شود زیرا موضوع هستهای به وسیله مسئولان مربوطه خود در حال پیگیری است و مسئولان به دنبال منافع ملی هستند.” و به این ترتیب زمینهسازی برای خاموش کردن صدای مخالفان را آغاز کرد.
زیرنویسها:
* این قطعنامه روز دوشنبه ۲۹ تیر با موافقت هر ۱۵ عضو شورای امنیت ملی سازمان ملل به تصویب رسید.
** اشاره به سخنان خامنهای در نماز جمعه است که گفته است: “یک مطلب دیگر هم که نکتهى آخر است عرض بکنم. این آقا گفته است که میتواند ارتش ایران را نابود کند. قدیمىهاى ما اینجور حرفها را «لاف در غریبى» میگفتند.”
نظرات شما