برپایی انقلاب اجتماعی یک ضرورت تاریخی است و تحقق آن نیز در گرو سازماندهی طبقه کارگر و بسیج دیگر نیروهای اجتماعی متحد این طبقه در کشاکش نبردی مداوم، پویا و خستگی ناپذیر با جمهوری اسلامی و بورژوازی حاکم بر ایران و تبلیغ و ترویج مستمر این نیاز تاریخی است. نبردی بی امان با چشم انداز رسیدن به آزادی وسوسیالیسم. روشن است که تحقق یک چنین امر خطیری بدون مبارزه ای پیگیربرای از میان برداشتن تنگناها، دشواری ها و ناهمواری های موجود در مسیر کارزار طبقاتی کارگران و توده های زحمتکش ایران میسر نخواهد بود. پوشیده نیست که موجودیت جمهوری اسلامی اولین مانعیست که بایدازسر راه برداشته شود. بدون از میان برداشتن این مانع، که همانا سرنگونی طبقه حاکم برایران است، انتظار رسیدن به یک دگرگونی بنیادی و برپایی انقلاب اجتماعی امری محال و غیر ممکن است.
سرنگونی جمهوری اسلامی نیز، خود منوط به پیش فرض هایی است که بدون فراهم ساختن آنها، از میان برداشتن این رژیم و طبقه سرمایه دار حاکم بر ایران چندان آسان نخواهد بود. تردیدی نیست که جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از مجموعه نظم جهانی سرمایه، تاکنون از هیچ اقدامی جهت در انقیاد نگه داشتن توده های میلیونی مردم ایران کوتاهی نکرده است. سرکوب، شکنجه و اعدام مستمر مخالفین، اولین و آشکارترین گام عملی این نظام در ۳۷ سال گذشته بوده است. اما، ساده انگارانه است که بپنداریم هیئت حاکمه ایران فقط به اتکای فضای امنیتی، پلیسی و ابزارهای مستقیم سرکوب توانسته است توده ها را مرعوب و به انقیاد خود در آورد. در این میان، تلاش طبقه حاکم با تبلیغ و اشاعه مستمر ایدئولوژی بورژوائی و خرافات مذهبی، پخش شبانه روزی اخبار کذب، جعل و واژگونهسازی حقایق برای بیاعتبار کردن سوسیالسم و سازمان های انقلابی و کمونیست با هدف نفوذ ارتجاع اسلامی و ایدئولوژی بورژوائی در ذهن و باور توده ها، نقشی به مراتب پررنگ تر از سرکوب های عریان داشته است. بیان چنین واقعیت تلخ و گزنده ای، پیش از هرچیز تاکیدیست بر اهمیت امر تبلیغ و ترویج تئوری سوسیالیسم علمی در میان طبقه کارگر، اشاعه اندیشهها و افکارعلمی، ترقیخواهانه و دمکراتیک در میان عموم تودههای زحمتکش به قصد تاثیر گذاری بر ذهنیت اجتماعی و خنثیسازی اندیشههای بورژوائی، افکار غیر علمی و خرافاتی.
تبلیغات مستمر و مخربی که جمهوری اسلامی تاکنون با استفاده از ابزارهای مدرن تبلیغاتی و با صرف هزینه های گزاف همراه با بکارگیری نیروهای سازمان یافته در داخل و خارج انجام داده است، جدای از هدف در انقیاد نگه داشتن توده ها، دست کم موفق شده است بخش وسیعی از نیروهای سیاسی و اجتماعی را نیز منزوی، ناامید و منفعل سازد. نیروهایی که با از دست دادن افق دید مبارزاتی و سوسیالیستی، یا عملا در برابر دگرگونی های عمیق اجتماعی ایستاده اند، یا در کسوت مبلغان رژیم درآمده اند و یا از فعالیت های سیاسی و مبارزاتی سرخورده شده و همانند پاندولی در زمین و هوا معلق مانده اند.
نفوذ جمهوری اسلامی در میان بخشی از اپوزیسیون و دامنه تبلیغات وسیع آن جهت به انفعال کشاندن نیروهای سیاسی مخالف، خصوصا آنهایی که به اجبار راهی تبعید شده اند، از جمله یکی از اهداف جمهوری اسلامی از همان آغاز تا به امروز بوده است. هدفی که هیئت حاکمه ایران طی دهه های گذشته در ابعاد بی سابقه ای برایش نیرو، وقت و سرمایه گذاری کرده است. شکست انقلاب و به موازات آن طولانی شدن دوران تبعید و سرخوردگی های ناشی از آن، بستر مناسبی برای تبلیغات رژیم در داخل و خارج شد.
در واقع، رژیمی که در عرصه پیشبرد ارتجاع اسلامی و مقابله با اندیشه های سوسیالیستی و ترقی خواهانه از همه ابزارهای مدرن تبلیغاتی و پیشرفته جهانی بهره گرفته است، در همان حال تلاشش بر این بوده و هست تا به ضرب زندان و شلاق و شکنجه آحاد جامعه را از امکان دستیابی به همان ابزارهای اطلاع رسانی عمومی باز دارد. تا در خلاء صدای نیروهای مبارز، انقلابی و کمونیست، ناامیدی را در جامعه گسترش و مردم را نسبت به هرگونه دگرگونی و تحقق انقلاب اجتماعی منفعل و بدبین سازد.
لذا، با توجه به همه این واقعیات عینی لازم به تکرار نیست که یکی از محوری ترین اهداف تبلیغ و ترویج، مقابله با تبلیغات زهرآگین و دروغ بافی های جمهوری اسلامی است. مقوله ای که در پیوند با تبلیغ و ترویج سوسیالیسم نه تنها می تواند مسیر پیشروی تبلیغات مخرب جمهوری اسلامی را سد کند، بلکه می تواند بر بحران سرخوردگی، یاس و ناامیدی موجود نسبت به تحولات اجتماعی آنگونه که نیروهای وازده از انقلاب آنرا تبلیغ و ترویج می کنند نیز فائق شد.
در دورانی که کمونیست ها فاقد کمترین امکانات و ابزارهای تبلیغاتی بودند، لنین در نکوهش ناامیدی، سرخوردگی و تسلیم شدن به استبداد پلیسی و نیز در اهمیت تبلیغ و ترویج و فراهم سازی ابزار آن می گفت: “نباید از این جهت که صداهای اعتراض سیاسی امروز اینقدر ضعیف، کم و مردد هستند، نا امید شد. دلیل آن به هیچ وجه در این نهفته نیست که مردم، بطور جمعی به استبداد پلیسی تن دردادهاند، بلکه علت در این است که افرادی که توانایی و آمادگی آنرا دارند تا بدی اوضاع را افشاء کنند، دارای هیچگونه تریبونی نیستند تا از این تریبون برای مردم صحبت کنند”(۱).
این سخن لنین در زمانی بیان شده است که بلشویک ها از کمترین ابزار تبلیغ و ترویج در روسیه تزاری برخوردار نبودند. آنها حتا فاقد یک نشریه سراسری برای بیان اندیشه های خود در میان کارگران و توده ها بودند. اما در شرایط امروز، به رغم همه محدودیت ها، سختگیری ها و بگیر و ببندهایی که جمهوری اسلامی در مسیر مبارزات طبقه کارگر و توده های مردم ایران ایجاد کرده است، هرگز قادر نشده تا سازمانهای کمونیست و چپ، فعالان کارگری و جوانان را از دست یابی به ابزارهای مدرن اطلاع رسانی باز دارد. این تغییر اوضاع، همان وجه مثبتی است که اکنون سازمان های کمونیست و به طریق اولی طبقه کارگر باید بتواند از آن به نفع خود سود ببرد. به عبارت دیگر، در وضعیت کنونی و با توجه به میزان ظرفیت بهره گیری از مجموعه ابزارهای اطلاع رسانی ست، که وظیفه کمونیست ها در امر تبلیغ و ترویج سوسیالیسم برجسته تر می شود.
نظر به هجوم تبلیغاتی بورژوازی جهانی و تلاشهای شبانه روزی ارتجاع اسلامی و طبقه سرمایه دار حاکم که می کوشند تا همچنان طبقه کارگر و توده ها را در انقیاد و ناآگاهی نگه دارند، رسالت و نقش سازمان های مارکسیستی و کمونیستی از یک سو در افشاء و خنثی سازی تبلیغات مخرب آنان دو چندان می شود و از سوی دیگر تلاش آنان در امر تبلیغ و ترویج سوسیالیسم و اندیشه های طبقه کارگر اهتمام بیشتری را طلب می کند.
درست است که طبقه سرمایهدار حاکم با استفاده از امکانات مالی، رسانه ای و ابزارهای مدرن تبلیغاتی نسبت به توان و امکانات کمونیست ها و عموم جریانات چپ و انقلابی همواره دست بالا را داشته و دارند، اما فراموش نکنیم که در شرایط امروزی کمونیست ها نیز در حد قابل توجه ای از امکان دسترسی به ابزارهای مدرن و پیشرفته تبلیغاتی برخوردار هستند. اگر در گذشته های نه چندان دور کمونیست ها و سازمان های سیاسی با محدودیت شدید ابزارهای تبلیغی و ترویجی مواجه بودند و در این میان، تنها امکان آنان نشریات زیر زمینی و بعضا استفاده از رادیو بود، اما اکنون به یُمن پیشرفت های تکنولوژی و دسترسی نسبتا رایگان به برخی از آنها، دست کمونیست ها و فعالین کارگری نیز در مقابله با تبلیغات مخرب، یک سویه و ارتجاعی جمهوری اسلامی و نیروهای مدافع سرمایه داری تا حدود زیادی بازتر از گذشته است.
اگرچه، استفاده از ابزارهای سنتی تبلیغ و ترویج از قبیل نشریه، پخش تراکت، شعارنویسی روی دیوار، تبلیغ کلامی و شفاهی در محیط کار و حتا رادیو و تلویزیون در شرایط امروز نیز مفید هستند و کماکان می توانند کاربرد تبلیغی داشته باشند، اما فراموش نکنیم که دامنه تاثیرگذاری شیوهها وابزارهای سنتی تبلیغ و ترویج در مواجهه با سیل روزافزون ابزارهای پیشرفته تبلیغاتی و اطلاع رسانی از قبیل شبکه های اجتماعی، فیس بوک، توئیتر، وایبر، واتس آپ و اینستاگرام مدام محدودتر میشود. ابزارهایی که هم اکنون به صورت میلیونی در میان جوانان و نیروهای سیاسی از جمله کمونیست ها و فعالان کارگری کاربرد پیدا کرده اند. استفاده بهینه از این ابزارهای پیشرفته مجازی همراه با بکارگیری شیوه های درست، موثر و مداوم تبلیغ و ترویج سوسیالیسم علاوه بر خنثا سازی تبلیغات مسموم جمهوری اسلامی و همه مدافعان نظام استثمارگر سرمایه داری، می تواند پاسخگوی نیاز کارگران و توده مردم در بیان چرایی برپایی یک انقلاب اجتماعی نیز باشد.
مضافا اینکه در روند مبارزه طبقاتی مولفه دیگری نیز هست که همواره به نفع نیروهای کمونیست و فعالان کارگری عمل می کند و آنهم شرایط عینی و واقعیت اقتصادی زندگی کارگران و توده های محروم است. شرایطی که با موازین، اصول و شعارهای آزادی خواهانه و سوسیالیستی کمونیست ها و فعالین کارگری انطباق دارد و از این رو تا حدودی هم می تواند ضعف برخورداری همه جانبه کمونیست ها از ابزارهای تبلیغ و ترویج را کاهش دهد. بر بستر همین واقعیت مادی زندگی کارگران و توده های محروم است که کمونیست ها می توانند بر معضل نابرابری امکانات وسیع اطلاع رسانی فائق آیند و تا آنجا که ممکن است در امر تبلیغ و ترویج و سطح آگاهی های سیاسی و سوسیالیستی طبقه کارگر موثر و مفید واقع شوند.
نکته دیگری که می بایست در امر تبلیغ و ترویج بدان توجه کرد، شیوه و موضوع تبلیغ است. برای مقابله با جعلیات و تبلیغات مخرب جمهوری اسلامی و طبقه حاکم، کافی نیست تا فقط به افشاء شرایط سرکوب و استثمار کارگران در محیط کار و کارخانه بپردازیم و لاجرم در همین سطح متوقف شویم. پرداختن به شرایط معیشتی و زندگی اقتصادی کارگران اگرچه اقدامی مفید و لازم است، اما کافی نیست. افشاء شرایط اقتصادی و بیداری خواست وخامت معیشتی طبقه کارگر بدون توجه به بیداری سیاسی آنان، چندان راه به جایی نخواهد برد. در مسیر مبارزه طبقاتی و در تلاطم نبرد بی امان کارگران با صاحبان سرمایه، وقتی “در بین طبقه کارگر خواست افشاء وضعیت اقتصادی کارخانه را بیدار کردیم؛ آنوقت باید قدم بعدی را برداریم. یعنی در تمام اقشار نسبتا آگاه خلق، خواست افشاء مسائل سیاسی را بیدار کنیم(۲).
با بیداری خواست افشاء موضوعات سیاسی در طبقه کارگر و نیروهای متحد آن است که راه نفوذ و اثرگذاری تبلیغ و ترویج انقلاب اجتماعی نیز باز و هموارتر می شود. با چنین ضرورتی ست که در مسیر تبلیغ و ترویج و به عنوان یک مبلغ خوب هرگز نباید روی موضوعات خاص متوقف شد. پرداختن به موضوعات خاص اگرچه برای افشاء رژیم و به طریق اولی در افشاء ماهیت سیاست های ارتجاعی طبقه حاکم لازم است، اما هرگز کافی نیست. در تبلیغ و ترویج با طرح هر موضوع خاص و پرداختن به آن، همزمان لازم است بین خاص و عام یک پیوند دیالکتیکی برقرار کرد تا حضور عام در خاص همواره برای کارگران و توده مردم قابل لمس باشد. موضوعاتی از قبیل حجاب اجباری و ضروت لغو آن، افزایش دستمزد، سرکوب، زندان، اعتیاد، فحشاء، وجود فساد و اختلاس در بطن نظام و نمونه های از این دست همه جزو موضوعات خاص هستند. پرداختن به اینگونه موارد جهت افشاء سیاست های ارتجاعی رژیم اگرچه همواره امری لازم هستند، اما هرگز نباید ما را از پیوند زدن اینگونه موضوعات خاص به پدیده عام باز دارد. برپایی انقلاب اجتماعی، انجام دگرگونی های بنیادین، تبلیغ و ترویج سوسیالیسم و اندیشه انقلاب کارگری همان مقوله عامی است که لازم است همواره در تبلیغ و ترویج و در پس بیان هر موضوع خاصی بر آن تاکید شود. به عبارت دیگر در تبلیغ و ترویج روی مقوله انقلاب اجتماعی نباید صرفا روی موضوعات خاص متمرکز شویم و بگوییم: علت اینکه ما خواهان انقلاب هستیم، این است که می خواهیم از نکبت حجاب اجباری رها شویم و یا دزدی و فساد و اعتیاد در جامعه برچیده شود. اگرچه انقلاب اجتماعی پاسخگوی حل همه این معضلات است، اما هیچکدام از این پدیده ها و حتا مجموعه ای از این موارد خاص نمی تواند بیان کل مسئله باشد. ضرورت نیاز به انقلاب اجتماعی را نباید صرفا به اینگونه موضوعات خاص محدود ساخت. انقلاب اجتماعی با لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید ولغو استثمار،فی نفسه مطالبات رفاهی، برقراری آزادی های سیاسی- اجتماعی، برابری کامل حقوق زن و مرد، آزادی کامل عقیده، بیان، مختار و مجاز بودن هرفرد جامعه درداشتن یا نداشتن دین وکلیه مطالبات دموکراتیک و آزادیخواهانه را نیز در بطن خود پاسخ داده و به آن جامه عمل خواهد پوشاند.
در برهه کنونی و در میان انبوه تبلیغات ضد کمونیستی و ضد کارگری، وظیفه تمامی نیروهای مدافع طبقه کارگر و در راس آنان، احزاب و سازمان های کمونیستی است که جدای از افشاء گری علیه طبقه حاکم در ایران و خنثی سازی جعلیات رژیم، ایده های سوسیالیستی و کمونیستی را به درون طبقه کارگر ببرند و آنان را به سمت مبارزه برای دگرگونی نظم سرمایهداری موجود به حرکت در آورند. چرا که “هیچ حزب سیاسی که می خواهد از ماجراجویی پرهیز کند، نمی تواند برنامۀ عمل خود را بر مبنای پیش بینی انفجارها و اغتشاشات پایه گذاری کند. ما باید راه خودمان را در پیش گیریم. کار منظم خود را بطور صحیح انجام دهیم و هر چقدر کمتر بر حوادث غیرمترقبه حساب کنیم، به همان اندازه احتمال اینکه توسط “تغییرات تاریخی” غافلگیر شویم، کمتر است(۳).
(۱)، (۲) و (۳) – لنین :ایسکرا شماره ۴
نظرات شما