جنبش طبقاتی کارگران ایران طی دو سال اخیر وارد مراحل رشد یافتهتری شده است. درحالیکه جنبش کارگری از این آمادگی برخوردار است تا گامهای بلندتر و بزرگتری را در مسیر تکاملی خود بردارد، اما همچنان از یک پراکندگی دردناک که نقطه ضعف بزرگ جنبش کارگریست، رنج میبرد. طبقه حاکم با تحمیل پراکندگی بر مبارزات کارگری، از تبدیل جنبش طبقاتی کارگران به یک جنبش سازمانیافته سرتاسری ممانعت به عمل آورده است. اغراق نیست اگر بگوییم اعتراضات و اعتصابات کارگری در طی سه دهه اخیر، تا بدین حد پرشمار و گسترده نبوده است. اما این مبارزات و اعتصابات، به دلیل پراکندگی نتوانستهاند طبقه حاکم را عقب برانند و به نتایج مطلوب برسند. کثرت اعتراضات و اعتصابات گسترش یابنده کارگری در سرتاسر کشور، نقطه قوت جنبش کارگریست، اما مجزا و پراکنده بودن این اعتصابات، نقطه ضعفیست که سالها در جنبش کارگری درباره آن و چکونگی غلبه بر آن، بحث و گفتگو و اظهارنظر شده، بیآنکه یک راهکار عملی و منطبق بر شرایط ارائه شود و کمک کند تا جنبش کارگری در مسیر سازمانیابی سراسری و برونرفت از پراکندگی، گامی ولو کوچک به جلو بردارد.
هر کارگر آگاه و پیشرو و هر فعال چپ کارگری این را میداند که یکی ازمعضلات بزرگ جنبش کارگری پراکندگی و بیتشکلی کارگران و محرومیت طبقه کارگر از تشکلهای طبقاتی خویش است. موقعیتی ناخواسته که طبقه حاکم آن را بر کارگران تحمیل نموده است. تشکلهای کارگری فعلا موجود از نوع سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه و سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکرهفتتپه، گرچه فعالیتهای مبارزاتی قابل توجهی در راستای تامین منافع کارگران انجام دادهاند، اما تعرضات پیدرپی بورژوازی حاکم علیه این تشکلها و محرومسازی عموم کارگران از حقوق و آزادیهای سیاسی و دموکراتیک، منجمله حق ایجاد تشکل مستقل، راه فعالیت علنی تودهای این تشکلها را مسدود ساخته و سطح فعالیت و کارآئی آنها را بسیار کاهش داده است به نحوی که نه فقط نمیتوانند گامهای موثری در راستای بسیج تودۀ کارگران و سازماندهی اعتصاب رانندگان درمقیاس سراسری و یا اعتصاب همزمان در چند کشت و صنعت بردارند، بلکه حتا برای سازماندهی یک اعتصاب یا حرکت اعتراضی کارگری غیرسراسری و در محدوده یک واحد نیز با محدودیت و سرکوب و احضار و محاکمه و زندان روبرو هستند . با این همه از این دو سندیکا و هر تشکل دیگری از این دست و فراتر از آن، از هر تشکلی که توسط خود کارگران ایجاد شده باشد و در راه رشد و ارتقاء سازمانیابی و احقاق حقوق و منافع کارگران تلاش و مبارزه کند، فعالانه باید حمایت کرد. حمایت فعالانه از این تشکلها و مبارزاتشان و نیز پشتیبانی کامل از مقاومت و تلاشی که برای ادامه کاری و تحمیل موجودیت خود بر رژیم سیاسی حاکم بهعمل آوردهاند، گرچه لازم و ضروری است، اما درمانی بر درد پراکندگی نیست و لذا کافی نیست. کمیتهها و تشکلهای کارگری در نقطه تولید نیز که برای رشد و توسعه آن بیوقفه باید تلاش نمود، در بهترین حالت سازمانده اعتصابات منفرد و مجزا در هر واحد تولید هستند که مجزا و منفرد بودن اعتصابات در هر واحد تولید نیز عین پراکندگیست! جنبش کارگری در لحظه کنونی علاوه بر ایجاد و تکثیر کمیتههای کارگری در نقطه تولید، نیازمند تشکلهاییست که هماهنگکننده اعتصابات پراکنده و سازمانده اعتصابات سراسری باشد. جنبش کارگری نیازمند تشکلهای سرتاسری کارگریست!
تشکل سراسری کارگری، مختصات و چگونگی ایجاد آن بیبحث و سابقه در جنبش کارگری نیست. این موضوع در تمام دوران حاکمیت جمهوری اسلامی به ویژه پس از فعال شدن دو سندیکای کارگری شرکت واحد و هفت تپه در دهه هشتاد، یکی از مشغولیتهای فکری کمونیستها و کارگران آگاه بوده است. بحث تشکل سراسری کارگری اما زمانی در جنبش کارگری به نحو پر سر و صدایی مطرح شد که برخی فعالان کارگری و کوشندگانی که در این راه گام نهادهبودند، بیانیه کوتاهی را در آبان سال ۹۳ پیرامون ایجاد تشکل سراسری کارگری انتشار دادند. پروژه این دوستان برای ایجاد تشکل سراسری کارگری که از همان آغاز با ابهامات و ناروشنیهای زیادی همراه بود، واکنشهای شدیدی را در جنبش کارگری و در میان فعالان سیاسی و کارگری درپیداشت.
از مباحث و صحبتهای کوشندگان این پروژه، مشخص شد که منظور آنها از تشکل سراسری کارگری، تشکلیست مرکب از برخی فعالان کارگری و تشکلهای فعالان کارگری. نیات کوشندگان این پروژه پیرامون هماهنگی فعالیتهای کارگری یا وحدت میان فعالان و تشکلهای کارگری فینفسه بد نبود و اگر به نحوی عملی میشد که میتوانست تعداد زیادی از فعالان کارگری و تشکلهای فعالان کارگری را در ظرف بزرگتر و تشکل واحدی سازمان دهد، دستکم میتوانست تا حدودی از پراکندگی در میان فعالان کارگری بکاهد و فرقهگرایی در میان آنها را تضعیف کند. اما از درون این تلاشها که تحت عنوان ایجاد تشکل سراسری کارگری انجام میشد و با جنجالهای زیادی همراه شد، نه فقط تشکل سراسری کارگری درنیامد و نمیتوانست دربیاید، بلکه چنین بهنظر میرسد که حتا در حد ایجاد تشکل سراسری فعالان کارگری هم توفیقی بدست نیاورد! این نکته کاملا روشن بود که تشکل سراسری کارگری نمیتواند از فراز سر کارگران و از تجمیع چند تن از فعالان سیاسی و کارگری منفرد در خارج از نقطه تولید بوجود آید. این پروژه، پاسخ مشخص به معضل مشخص و در شرایط مشخص نبود. از این رو با همان سرعت و شتابی که در جنبش کارگری و در میان فعالان سیاسی و کارگری به بحث داغ و تندی تبدیل شده بود، با همان سرعت و شتاب نیز محو و ناپدید گردید.
اگر که ارائه درکهای مبهم و ناپخته از تشکل سراسری آن هم در خارج از محیط کار، که ازهمان آغاز مهرناکامی را برپیشانی داشت و راه به جایی نبرد، اما خود کارگران که درگیر پراتیکمبارزاتی در محل کار و نقطه تولید هستند، در طی سالهای اخیر، پاسخهایی برای این معضل جنبش کارگری داشته و راه غلبه بر آن را نیز نشان دادهاند.
پرسش این است که برای غلبه بر بحران پراکندگی، کارگران کجا و چگونه عمل کردهاند؟ چه راه و روشی پیش پای جنبش کارگری نهادهاند؟
و پاسخ؟ پاسخ را باید ازپراتیک مبارزاتی آنها دریافت!
آنچه را که کارگران در عمل خودشان و در مبارزات خودشان نشان دادهاند این است که آنها مقدم بر هر چیز، در سطح یک رشته تولیدی یا خدماتی، میان خود ارتباط و اتحاد برقرار نمودهاند. کارگران پیشرو در برخی رشتهها، توانستهاند نوعی تشکل فرا کارخانهای مرکب از کارگران پیشرو یک رشته را سازمان دهند و همین تشکلها قادر شدهاند اعتصابات کارگری در کارخانههای مختلف یک رشته تولیدی یا خدماتی را سازمان دهند. اتحاد میان کارگران آگاه و پیشرو کارخانههای مختلف یک رشته تولیدی یا خدماتی، ایجاد تشکل سراسری در یک رشته تولیدی و خدماتی و سازماندهی اعتصابات سراسری در آن رشته! این است تجربه عملی طبقه کارگر و پاسخ مشخص آن به یک معضل مشخص ، در شرایط مشخص!
برای صحت این مدعا، میتوان به سه نمونه از سازماندهی اجتماعات و اعتصابات هماهنگ کارگری در برق، مخابرات و پتروشیمی اشاره کرد؛
در تاریخ ۳۰ فروردین سال جاری، ۶۰۰ کارگر برق منطقهای و در مرداد همین سال ۸۰۰ کارگر برق منطقهای که از استانها و شهرهای مختلف، به نمایندگی از ۵۰۰۰ کارگر این رشته به تهران رفته بودند، در برابر نهاد ریاست جمهوری و مجلس دست به تجمع زدند. در آذر و دی و اسفند ۹۳ نیز ۵۰۰ کارگر این رشته از سراسر کشور در برابر مجلس دست به تجمع زدند. در سطح استان تهران نیز چند اعتصاب و تجمع اعتراضی مرکب از کارگران برق منطقهای شهرهای مختلف استان تهران، در برابر مجلس و ساختمان وزارت نیرو برپا شد.
اعتراضات سراسری کارگران مخابرات روستایی نیز در دو سال اخیر بسیار چشمگیر بود. ۷۰۰ کارگر مخابرات که از شهرها و استانهای مختلف به تهران رفته بودند، یکبار در ۲۴ خرداد، بار دیگر در ۲۹ مهر سال ۹۳ در برابر مجلس دست به تجمع زدند. اول اردیبهشت ۹۴ نیز ۱۶۰۰ کارگر این رشته، ایضا از شهرها و استانهای مختلف، در مقابل ساختمان مخابرات در تهران دست به تجمع زدند.
اعتصابات هماهنگ مجتمع پتروشیمی های اروند، تندگویان، فجر و بعدا فارابی در مهرماه سال جاری نیز نمونه دیگری از حضور فعال کارگران آگاه و پیشرو و ارتباط و هماهنگی میان کارگران این واحدها و سازماندهی اعتصاب رشتهای است. اگر کارگران پیشرو در این سه – چهار مجتمع پتروشیمی در منطقه ماهشهر توانستهاند میان خود پیوندها و ارتباطهایی ایجاد کنند و اعتصابات هماهنگی را در این واحدها سازمان دهند، بیشک آنها قادرند با استفاده از امکانات مختلف و پوششهای مناسب، با دیگر مجتمعهای پتروشیمی این منطقه نیز ارتباط برقرار سازند و در نوبتهای بعدی، اعتصاب را به کل پتروشیمیهای منطقه ماهشهر گسترش دهند. در برخی از رشتههای تولیدی دیگر از جمله در خودروسازیها نیز، اعتصابات و حرکتهای اعتراضی همزمان رخ داده است که دراینمورد نیز می توان به اعتراضات هماهنگ شده ایرانخودرو، سایپا و پارسخودرواشاره نمود.
اعتصابات و اجتماعات اعتراضی هماهنگ در رشته برق، مخابرات، پتروشیمی و تا حدی خودروسازیها که در فوق به آن اشاره شد، نشان دهنده وجود ارتباط میان کارگران پیشرو واحدهای مختلف در این رشتهها و وجود نوعی سازمانیابی و تشکلیست که اعتصاب هماهنگ در واحدهای مختلف این رشتهها را سازمان دادهاند. این کمیتههای هماهنگکننده در واقع نقطههای تشکل سرتاسری در یک رشته تولیدی و خدماتی هستند. این است آنچه که کارگران در عمل و در جریان مبارزه طبقاتی به آن رسیدهاند و آن را پیش بردهاند. این است آن شکل مشخص سازماندهی و تاکتیک مناسبی که از درون مبارزه طبقاتی کارگران جوشیده و سر بر آورده است. باید از کارگران آموخت و با تحلیل و بررسی دقیق مبارزات و اعتصابات کارگری، راهی را که پیشروان جنبش کارگری نشان دادهاند بیرون کشید ، بر آن پرتو افکند و حلقه اصلی را چسبید! برای غلبه بر پراکندگی و گذار از اعتصابات پراکنده به یک جنبش سازمانیافته سرتاسری، مقدم بر هر چیز باید تشکلهای سرتاسری در هر رشته تولیدی و خدماتی را ایجاد کرد. این است راهنمای عمل همه کارگران پیشرو و فعالان کارگری!
ازبحثهائی که فوقاً به آن پرداخته شد می توان چنین نتیجه گرفت؛ جنبش کارگری ایران در شرایط حاضر به چنان مرحلهای از رشد و پیشرفت رسیدهاست که بتواند بر معضل پراکندگی کنونی غلبه کند و مانعی را که طبقه حاکم بر سر راه تبدیل جنبش طبقاتی کارگران به یک جنبش سازمانیافته سرتاسری قرار داده، از سر راه خود بردارد. کارگران ایران با برپایی هزاران اعتصاب در کارخانهها و موسسات تولیدی و خدماتی در سرتاسر ایران، سازمانیافتگی و همبستگی خود را در سطح هر واحدی تولیدی و خدماتی به نمایش گذاشتهاند. این درجه از سازمانیافتگی که گویای مرحله ای از رشد و اعتلاء جنبش طبقاتی کارگران است، درعین حال افقهای جدیدی را در برابر کارگران و جنبش کارگری گشوده و زمینه را برای گذار به جنبش سازمانیافته و سرتاسری فراهم ساخته است. گذار از اعتصابات پراکنده به اعتصابات سراسری و به یک جنبش سرتاسری سازمان یافته، مقدم بر هر چیز مستلزم ایجاد تشکلهای سراسری در هر رشته تولیدی و خدماتیست. این وظیفه بر عهده قشر پیشرو و آگاهتر کارگرانیست که در حال حاضر نیز سازمانده اعتصابات فزاینده در هر کارخانه و مؤسسه تولیدی و خدماتی هستند. در تمام کارخانهها و مؤسسات تولیدی و خدماتی از خودروسازیها، سیمانسازیها و لاستیکسازیها گرفته تا نفت و گاز و معدن و فولاد و پتروشیمیها، کارگران آگاه و پیشرو میتوانند با استفاده از پوششهای طبیعی و امکانات مختلف با یکدیگر پیوند و ارتباط برقرار کنند. خواستهای واحد، شرایط کار مشابه و علل شغلی دیگر، کارگران هر یک از این رشتهها را اتوماتیک وار به هم نزدیک میسازد. با ایجاد کمیتههای مخفی هماهنگی که آگاهترین و پیشروترین کارگران کارخانههای یک رشته تولیدی یا خدماتی در آن متشکل میشوند، شاکله اولیه تشکلهای سرتاسری در آن رشته تولیدی یا خدماتی را برپا کنیم و اعتصابات سراسری را سازمان دهیم. فراموش نکنیم که گذار جنبش طبقاتی کارگران از مبارزات پراکنده به سطح یک جنبش سازمانیافته سرتاسری قبل از هر چیز در گرو ارتباط فعال و سازمانیافتگی کارگران کارخانههای یک رشته تولید و ایجاد تشکل سراسری در آن رشته است. بدیهیست که در جریان رشد و ارتقاء مبارزات طبقه کارگر، از طریق بهم پیوستن رشتههای مختلف تولیدی و خدماتی میتوان به یک جنبش سرتاسری سازمانیافته شکل داد و یکی از مهمترین موانعی را که طبقه حاکم بر سراه راه جنبش طبقاتی کارگران ایران ایجاد نموده، از میان برداشت!
روشن است که طبقه حاکم که ازتشکلیابی طبقه کارگر وحشت دارد، به طرق مختلف منجمله ازطریق شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر که تشکلهای پلیسی رژیم درمحیطهای کار هستند، دست به خرابکاری خواهد زد وبرمحدودیت ها وفشارهای خود خواهد افزود.کارگران پیشرو درهمه حال باید هوشیار باشند. رسیدن به هدف دشوارو راه پیچیده و طولانیست، اما ازآن جا که منطبق بر عمل مبارزاتی طبقه کارگراست دست یافتنیست.
کنفرانس پانزدهم سازمان ما که در مهر ماه سال جاری برگزار شد، ضمن تاکید بر ضرورت غلبه بر پراکندگی مبارزات کارگری و گذار به یک جنبش سازمانیافته سرتاسری، به درستی بر این نکته انگشت گذاشت که این گذار، نیازمند ایجاد تشکلهای سرتاسریست و عملیترین راه ایجاد چنین تشکلهایی، در گام نخست، ایجاد تشکل سرتاسری در هر رشته تولیدی و خدماتیست. کنفرانس پانزدهم سازمان فدائیان اقلیت، با استفاده از تجارب مبارزاتی طبقه کارگر و تکیه بر آن، بر ایجاد کمیتههای مخفی هماهنگی مرکب از کارگران آگاه و پیشرو کارخانههای یک رشته تولیدی یا خدماتی، به مثابه نطفههای تشکل سراسری در آن رشته تولیدی و خدماتی تاکید نمود. کنفرانس سازمان، ضمن تاکید بر استفاده از تمام انواع تشکلهای پوششی و هر امکان و فعالیت قانونی و غیرقانونی و نیز تاکید بر تلفیق مناسبی از کار مخفی و علنی، علاوه بر ایجاد و تکثیر هستههای سرخ و کمیتههای مخفی کارخانه، بر ایجاد کمیتههای مخفی هماهنگی کارخانههای مختلف یک رشته تولید که شرایط ویژه کنونی و سطح رشد جنبش کارگری آن را در دستور کار فعالان کارگری و کارگران آگاه و پیشرو قرار داده است تاکید نمود.
غلبه بر پراکندگی و گذار به یک جنبش سازمانیافته سرتاسری از مسیر ایجاد تشکلهای سرتاسری میگذرد و مقدمه ایجاد تشکلهای سرتاسری، ایجاد تشکل در هر رشته تولیدی و خدماتیست!
نظرات شما