جوله سیاسی – تبلیغی پیشمرگههای حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) در هفته پایانی خرداد و هفته نخست تیر ماه ۹۵ در منطقه اشنویه، مریوان و مهاباد، مورد حمله وحشیانه مزدوران تا بدندان مسلح حکومتی قرار گرفت که با مقابله پیشمرگان روبرو شد و به درگیری نظامی انجامید. در این درگیریها ۹ تن از پیشمرگان حدکا جان باختند و تعداد زیادی از نیروهای سرکوب از جمله معاون فرمانده سپاه پاسداران در اشنویه به هلاکت رسیدند. نیروهای مسلح و سرکوبگر رژیم، در طی این یورشها، مناطق مرزی کردستان ایران و عراق و نیز مناطق کوهستانی داخل کردستان ایران را به شدت توپ باران کرده و خسارتهای زیادی به اهالی منطقه وارد ساختند. بدنبال آن سپاه پاسداران تهدید کرد قرارگاههای حدکا در خاک عراق را مورد حمله هوایی قرار خواهد داد.
چند روز پس از این درگیریها، شورای نظامی حدکا با صدور بیانیهای در ۱۵/ ۴/ ۹۵، بر ادامه فعالیت پیشمرگههای حزب در عمق خاک کردستان ایران تاکید نمود. حدکا در این بیانیه نوشت، روز ۱۳ تیر برای گردشگران حاضر در منطقه “هاوشیانی” مهاباد، تجمع سیاسی وسیعی برپا نموده که در آن تعداد کثیری از مردم شهرهای مهاباد، پیرانشهر، نقده و اشنویه حضور داشتند و سخنان یکی از مسئولان حزب درباره “سیاستها، مواضع و خیزش مجدد” حزب، با تشویق گسترده حضار روبرو شده است.
جوله سیاسی – تبلیغی، یکی از اشکال مرسوم و همیشگی فعالیت گروهها و احزاب سیاسی در کردستان بوده است. تبلیغ سیاسی در میان مردم کرستان، حق مسلم هر حزب و جریان سیاسی است. حدکا نیز مستقل از ماهیت بورژوائیاش، همچنین سایر احزاب و گروههای سیاسی، باید از حق آزادی تبلیغ مواضع سیاسی خود در میان مردم برخوردار باشند. پیشمرگههایی که درجوله سیاسی – تبلیغاتی یا سیاسی – تشکیلاتی شرکت میکنند، اگرچه مسلح هستند، اما عموما قصد درگیری نظامی یا حمله به نیروهای مسلح رژیم را ندارند، ولی چنانچه مورد حمله آنان واقع گردند، بدیهیست که از خود دفاع میکنند. درگیریهای اخیر حدکا و سپاه پاسداران نیز عینا دارای همین مختصات بوده است. بنابراین ممانعت از حضور سیاسی و تبلیغ که جزء حقوق اولیه احزاب است و مهمتر از آن حمله وحشیانه مزدوران رژیم و کشتار مبلغان و پیشمرگان حدکا، اقدامیست جنایتکارانه و به شدت محکوم است.
اما جوله سیاسی و تبلیغ سیاسی یک مساله است و اینکه آیا در شرایط کنونی میتوان از طریق عملیات نظامی، مردم کردستان را بسیج کرد و به مبارزه نظامی علیه جمهوری اسلامی کشاند، مساله دیگر!
نزدیک به دو دهه است که حدکا بیآنکه اشکال مختلف مبارزه را نفی کرده باشد، اما مبارزه نظامی نداشته است. اینکه اکنون از “خیزش دوباره” حزب سخن میگوید این البته میتواند نشاندهنده چرخش سیاست عملی حدکا در کردستان باشد. سخنان مصطفی هجری نیز این برداشت را تقویت میکند. مصطفی هجری دبیرکل حدکا در سخنرانی خود به مناسبت سالگرد جمهوری کردستان در اول بهمن ۹۴ در شهر اربیل پایتخت اقلیم کردستان گفت: به دلیل تغییرات استراتژیک و معادلات سیاسی ابر قدرتهای جهان و منطقه، برای اولین بار شرایط مناسبی در راستای منافع ملی کردها ایجاد شده که در طول تاریخ ملتمان بینظیر بوده است. وی در ادامه افزود” در کل میتوانیم بگوییم که با تمام مشکلات پیشرویمان، زمینهای مناسب برای رسیدن به پیروزی مهیا شده است.”(تأکید ها همه جا ازماست)
دبیرکل حدکا البته نه در مورد کم و کیف این “تغییرات استراتژیکی و معادلات سیاسی ابرقدرتها که شرایط مناسب و بینظیری را برای “پیروزی” مهیا کرده است سخنی گفت و نه در مورد “مشکلات پیشرو”! اما حدود دو ماه بعد (۲۹/ ۱۲/ ۹۴) در مراسم جشن نوروز که در کوههای مرزی ایران برگزار شد، از مردم خواست که توان خویش را در کوهستانها و شهرهای کردستان یکپارچه سازند و زندگی نوینی را برای خود رقم زنند. دبیرکل حدکا گفت “پیام ما در عید نوروز این است که صدا و توان خود را در کوهستانها و شهرهای کردستان برای ایجاد یک نیروی قدرتمند و سرنوشتساز یکپارچه نماییم که زندگی نوینی را به دور از زیردستی و محرومیت از حقوق برایمان رقم بزند. حزب دمکرات کردستان ایران این توانایی و پتانسیل را در مردم کردستان ایران میبیند و در بسیاری از رویدادهای سالیان گذشته شاهد بروز این تواناییها بوده است، از همین رو بر این باوریم که میتوانیم همه با هم نوروز سال جدید ۱۳۹۵ خورشیدی را به سالی متفاوت از سالیان گذشته و حامل پیام و وعده امید به رستاخیزی سرفرازانه تبدیل نماییم”.
در اینجا نیز هیچگونه تحلیل مشخصی از شرایط مشخص بدست داده نمیشود و درباره این که “رستاخیز سرفرازانه” چگونه قرار است جنبه عملی خود بگیرد سخنی گفته نمی شود. اما همپای این موضعگیریها، دبیرکل حدکا، پیرامون شعار سرنگونی جمهوری اسلامی و ضرورت آن نیز صحبت میکند و بر این نکته تاکید میشود که “با بودن این رژیم، ایدههای حزب متحقق نخواهد شد” مصطفی هجری ضمن تاکید بر سرنگونی رژیم، غفلت از مبارزه انقلابی و کاهش روحیه انقلابی را سرآغاز یک استحاله خطرناک میداند و معتقد است جریانی که از حدکا جدا شد و خود را “پیروان کنگره چهارم” معرفی میکرد، دچار این استحاله شده است و آن را هشدار میدهد. دبیرکل حدکا سعی میکند این موضوع را نیز دستمایه “خیزش مجدد” حزب خود سازد! تاکید بر مبارزه انقلابی و روحیه انقلابی البته به خودی خود امری مثبت است. تاکید بر سرنگونی جمهوری اسلامی نیز گرچه از این بابت که از مرزهای تغییر و اصلاح وضع موجود در چارچوب رژیم جمهوری اسلامی عبور میکند و چنین پنداری را غیرممکن میشمارد مثبت است، اما این تاکید هنوز چیزی را مشخص نمیکند چرا که کم نیستند نیروهای سیاسی مرتجعی ازنمونه سلطنت طلبان که خواهان سرنگونی رژیم هستند. بنابراین طرح مساله سرنگونی و تاکید بر آن بدون آنکه مشخص باشد چه نیرویی و چگونه قرار است این رژیم را سرنگون سازد – فعلا از این بحث مهم که چه حکومتی جای آن مینشیند میگذریم – نه فقط هیچ چیز را حل نمیکند بلکه ابهامات فراوانی را نیز همراه دارد. آنچه که از مجموع صحبتها و موضعگیریهای دبیرکل حدکا میتوان به آن پیبرد، این است که حدکا فعالیت نظامی و انجام یک سری جولههای سیاسی – نظامی را مجدداً در دستور کار خود قرار داده است. گرچه هنوز در آغاز راه است اما این سیاستی است که باید اجرائی شود تا از شرایطی که “مناسب” و “بینظیر” خوانده شده به سود حزب و احیانا به سود مبارزات مردم کردستان استفاده کند.
اما آیا با چند جوله سیاسی – تشکیلاتی و یا عملیات نظامی درکردستان می توان جمهوری اسلامی را برانداخت؟ بسی دور از ذهن و بسیار بعید است که حدکا و دبیرکل آن نداند که با چند جوله سیاسی – نظامی در کردستان نمیتوان جمهوری اسلامی را سرنگون ساخت. حال اگر چنین است، حدکا چگونه میخواهد جمهوری اسلامی را سرنگون سازد؟ این پرسش بسیار مهمی است که حدکا و دبیرکل آن باید به آن پاسخ صریح بدهد. صریح یا غیرصریح اما هر کسی که مواضع حدکا و دبیرکل آن را دنبال کرده باشد، پاسخ این پرسش را دریافته است. حدکا و دبیرکل آن در ملاقاتهای مکرر خود با مقامات دست دوم آمریکایی از جمله کمیته امور خارجه سنای آمریکا در ۱۱/ ۳/ ۹۴، تلاش نموده است دولت آمریکا را از نرمش در برابر جمهوری اسلامی و توافق با آن بازدارد و این دولت را به سرنگون ساختن رژیم ترغیب کند و در نهایت خواستار این شده که اگر توافقی هم با جمهوری اسلامی صورت میگیرد، اما فشار علیه جمهوری اسلامی ادامه داشته باشد. طرف مقابل نیز با گفتن اینکه در رفتار جمهوری اسلامی هیچگونه تغییری ایجاد نشده، تا حدی با حدکا همراهی نموده است. همین تقاضای حدکا از دولت آمریکا در مورد تشدید فشار بر جمهوری اسلامی، تا حدزیادی تمایل حدکا و چگونگی سرنگونی جمهوری اسلامی را نیز روشن میسازد. دبیرکل حدکا، زمانی که موضع خودش را در مورد شعار سرنگونی بیان میکرد، نوشت “هنگامی که حزب ما شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را تصویب میکند، مقصود این است که اساسا ذات و سرشت این رژیم علیرغم برخی تفاوتهای ظاهری همان ذات و سرشت … رژیم صدام حسین در عراق، یا حکومت قذافی در لیبی است” وی در ادامه میافزاید “به همان اندازه که این حکومتها – هنگامی که مشکلاتشان به حد فروپاشی رسید – توانستند در برابر امواج سرنگونی مقاومت نمایند، جمهوری اسلامی نیز در زمان مقتضی، به همان اندازه میتواند از سرنگونی خویش جلوگیری نماید” (توضیحی درباره شعار سرنگونی جمهوری اسلامی ۱۵/ ۴/ ۹۵ – سایت حدکا)
با این نقلقولها کنه اهداف حدکا روشن میشود و دیگر نیازی به توضیح بیشتر و ذکر این نکته باقی نمیماند که وجه مهم استراتژی حدکا و دبیرکل آن برای سرنگونی جمهوری اسلامی، دخالت قدرتهای امپریالیستی به رهبری آمریکاست. جمهوری اسلامی باید به شیوه رژیم قذافی و یا صدام حسین سرنگون گردد. جمهوری اسلامی نمیتواند از سرنگونی خود جلوگیری کند، همانطور که رژیمهای صدام حسین و قذافی نتوانستند.
سرنگونی ارتجاع اسلامی به یاری ارتجاع امپریالیستی! این فشرده آن چیزی است که حدکا و دبیرکل آن در رویای تحقق آن یا شاید بتوان گفت در آرزوی تحقق آن است.
سال ۸۲ پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام حسین و اشغال عراق که متعاقب آن احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد عراقی در پناه امپریالیسم آمریکا به نان و نوایی رسیدند، حدکا همراه با خیل دیگری از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی دست استمداد به سوی آمریکا دراز کرد و دولت امپریالیستی و تجاوزگر آمریکا را به تکرار سناریوی عراق در ایران ترغیب میکرد. حدکا در آن مقطع نیز آمادگی خویش را برای ایفای همان نقشی که بورژوا – ناسیونالیستهای کرد عراقی ایفا کردند، اعلام نمود. سیزده سال بعد از آن ماجرا که سرمنشاء کشتارها وفجایع بزرگی شد که تا به امروز ادامه یافته و کل خاورمیانه را درخود غرق ساخته است، حدکا و دبیرکل آن بار دیگر ولو در شکلی خجولانه، از سرنگونی جمهوری اسلامی به روش سرنگونی رژیم قذافی و صدام حسین سخن می گوید.
بر کسی پوشیده نیست که قدرتهای امپریالیستی و در راس آن امپریالیسم آمریکا، در راستای تامین منافع اقتصادی و سیاسی خود، اپوزیسیون بورژوائی دست آموزخودرا بسیج و سازماندهی نموده و درجریان منازعات خود با جمهوری اسلامی ازاین اپوزیسیون بهره برداری می کند. بدیهیست که امپریالیسم آمریکا درمیان نیروهای اپوزیسیون بورژوائی، برای آن دسته از نیروهایی که توان و آمادگی بیشتری برای مسلح شدن و برآورده ساختن خواست آن را دارند، حساب بیشتری باز کند و جریانهایی از نوع حدکا نیز در این زمینه از موقعیت بهتر و شانس بیشتری برخوردارند. این موضوع اما عموما تابعی است از میزان تنش میان رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و ارتجاع امپریالیستی به رهبری آمریکا و با آن تناسب مستقیم دارد. هر چقدر نزاع و اختلاف میان این دو نیروی ارتجاعی شدیدتر شود، امکان استفاد ه از این نیروها و ماجرای آلترنانیوسازی امپریالیستی نیز پررنگتر میشود.
این تنشها اما از بداقبالی حدکا در دوره اوباما و در قیاس با دوره بوش پسر کاهش یافته و به موازات آن از کوششهای دول امپریالیستی در ارتباط با آلترناتیوسازی نیز کاسته شده است. دولت اوباما هیچگاه سیاست تعویض رژیم را در رابطه با جمهوری اسلامی که هزاران تن از کمونیستها و دشمنان آشتیناپذیر امپریالیسم را به زندان و جوخههای مرگ سپرده است، دنبال نکرده است. گرچه نزاع و کشمکش میان ارتجاع اسلامی و ارتجاع امپریالیستی پایان نگرفته و مادام که جمهوری اسلامی بر سر کار باشد نیز پایانی بر آن متصور نیست، اما توافقات هستهای و برجام، بار دیگر نشان داد که تمام نزاع بر سر کسب امتیاز و عقب راندن جمهوری اسلامیست نه سرنگونی آن.
چهار سال پیش درست در چنین روزهایی، مجموعهای از نیروها، احزاب و سازمانهای اپوزیسیون بورژوائی همراه بخشهایی از اصلاحطلبان رانده شده از حکومت و سبزها، سخت به تکاپو افتاده و تحت حمایت و تشویق قدرتهای امپریالیستی سرگرم آلترناتیوسازیهای بورژوا امپریالیستی بودند، در آن موقع نیز اپوزیسیون بورژوایی از “فرصت مناسب” و موقعیت استثنائی پیش آمده سخن میگفت و به دامان امپریالیسم متوسل شد که آلترناتیوی شبیه آنچه در سوریه شکل داده شد ایجاد کند. پروسه مذاکرات و توافق هستهای اما پروژه آلترناتیوسازی را موقتا به پشت صحنه راند. تمنای بورژوازی اپوزیسیون برای “مداخله بشردوستانه” آمریکا با چنان مخالفتی از سوی مردم آگاه و نیروهای کمونیست و انقلابی روبرو شد و چنان بیآبرویی و رسوایی برای مدافعان آن ببار آورد که دیگر جرات تکرار آن را نیافتند.
صرفنظر از اینکه “خیزش مجدد” حدکا تا چه حد سازمانگر یک مبارزه نظامی تودهای باشد یا در خدمت مبارزه مستقل مردم کردستان علیه رژیم جمهوری اسلامی قرار بگیرد، همچنین مستقل از آنکه تا چه میزان توجه قدرتهای امپریالیستی را به خود جلب کند یا با چراغ سبز آنها همراه بوده باشد، اما واقعیت این است که مجموعه شرایط حاکم بر ایران و کردستان به نحوی نیست که عملیات نظامی حدکا بسیجکنندهی تودههای مردم کردستان برای سرنگونی رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی باشد.
اگرچه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که پاسدار انواع تبعیضات و نابرابریها منجمله تبعیض و نابرابری ملی، مذهبی و طبقاتیست، در اِعمال سرکوب و تبعیض هیچ فرصتی را از دست نداده و نیاز به هیچ مستمسکی ندارد، اما روشن است که با سوءاستفاده از عملیات نظامی حدکا، بر ابعاد سرکوبگریها و میلیتاریزه کردن بیش از پیش کردستان میافزاید.
مردم آگاه و زحمتکش کردستان تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهند مساله ملی کرد، به ابزاری در دست احزاب بورژوا ناسیونالیست، یا وسیله معاملات سیاسی و بدتر از آن به جزئی از پروژههای ارتجاع امپریالیستی مبدل گردد. رژیم جمهوری اسلامی، ملت کرد را در معرض شدیدترین ستم و سرکوب و تبعیض قرار داده و مردم زحمتکش کردستان را از حقوق اولیه و دمکراتیکشان محروم ساخته است. به این تبعیض و ستم و سرکوب باید پایان داد. کارگران و زحمتکشان کردستان منافعی جدا از کارگران و زحمتکشان سراسر کشور ندارند. رژیم جمهوری اسلامی را بیهیچ تردید و گذشتی با تمام دستگاههای عریض و طویل آن باید سرنگون ساخت و از ریشه برانداخت. ارتجاع اسلامی باید بدست تودههای مردم ایران و در یک انقلاب قهرآمیز سرنگون شود.
سازمان ما که خواهان اقدامات متحد کارگران تمام ملیت های ساکن ایران و تودههای زحمتکش و ستمدیده برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی، استقرار فوری حکومت شورایی و برافتادن تبعیض و نابرابری طبقاتیست، خواستار برابری کامل تمام ملیتهای ایران است. سازمان فداییان (اقلیت) خواهان اتحاد داوطلبانه و آزادانه تمام ملیتهای ساکن ایران است. مردم کردستان باید از خودمختاری وسیع منطقهای برخوردار باشند و از طریق شوراهای منتخب خود، در کنگره سراسری شوراهای نمایندگان کارگران و زحمتکشان، در تعیین سیاستهای عمومی و اداره امور کشور مشارکت و مداخله داشته باشند. این است یگانه راه انقلابی پایان محرومیتها و ستم ملی مردم زحمتکش کردستان.
نظرات شما