۲۵ اسفند (روز جانفشاندگان فدائی) روزی است که سازمان ما بار دیگر بر دلاوری و قهرمانی کمونیستهایی که در طول نیمقرن گذشته در صفوف سازمان ما برای آزادی و سوسیالیسم با پاسداران جامعه طبقاتی پیکار کردند و جان فشاندند ارج مینهد و یاد و نام این رفقای قهرمان را پاس میدارد.
کمونیستها در سراسر جهان همواره مظهر پیگیر مبارزه برای رهایی انسان از چنگال ستم، استثمار و اسارت بودهاند.
در تمام دوران سلطه نظم سرمایهداری، مبارزه علیه ستم، استثمار و اسارت انسان جزئی جدائیناپذیر از تاریخ بشریت بوده است. پیشروترین و آگاهترین انسانهایی که در این نبرد حضورداشته، همواره با بیرحمانهترین سرکوب و کشتار طبقه سرمایه دار مواجه بودهاند. تاریخ تمامدورانی که سرمایهداری حاکم شده است، مملو است، از کشتارهای وحشیانهای که طبقه حاکم در سراسر جهان علیه کمونیستها به راه انداخته است.
در ایران نیز در طول یکصد سال اخیر، همواره وضع بر همین منوال بوده است. از همان نخستین روزی که بنیانگذاران سازمان چریکهای فدائی خلق ایران نیز نبرد حماسی خود را در سیاهکل آغاز نمودند، ستمگران حاکم بر ایران،این دشمنان آزادی و رهایی تودههای مردم ایران، کشتار بیرحمانه انسانهایی را در دستور کار قراردادند که دریکی از سیاهترین دوره های دیکتاتوری و اختناق در ایران، پرچم آزادی و سوسیالیسم را به اهتزاز درآورده بودند.
رژیم شاه که با رویدادی نامنتظره در جزیره ثبات و آرامش خود، روبهرو شده بود، با این خیال خام که میتواند با بسیج نیروی نظامی و کشتار چریکها، ثبات و آرامش گورستانی مطلوب خود را بازگرداند، پس از ظاهراً پیروزی نظامی بر مبارزان جنگل، دادگاههای نظامی خود را برای صدور احکام اعدام رفقایی که دستگیرشده بودند، بر پا کرد. هنوز چند روزی از حمله مسلحانه به پاسگاه سیاهکل نگذشته بود که رژیم شاه فدائیانی را که در جریان نبرد سیاهکل به اسارت دژخیمان درآمده بودند، در یک محکمه نظامی به اعدام محکوم کرد. در آخرین روزهای اسفندماه سال ۴۹ رفیق علیاکبر صفایی فراهانی فرمانده عملیات سیاهکل را به همراه رفقا احمد فرهودی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بندهخدا لنگرودی، شعاعالدین مشیدی، اسکندر رحیمی، غفور حسنپور اصیل، محمدهادی فاضلی، عباس دانش بهزادی، هوشنگ نیری، جلیل انفرادی و اسماعیل معینی عراقی را به جوخه اعدام سپرده شدند . دو عضو دیگر گروه سیاهکل، رفقا مهدی اسحاقی و محمدرحیم سماعی، در حین نبرد جان فشانده بودند.
اما برخلاف تصور جلادان رژیم شاه، این وحشیگری و کشتار مانع از ادامه نبرد نشد. مبارزه تازه آغازشده بود. سال ۵۰ با موج وسیعی از مبارزات قهرمانانه و حماسی چریکهای فدائی در شهرها ادامه یافت. با نبردی که از سیاهکل آغازشده بود، نسلی از انقلابیون کمونیست در ایران پا به عرصه مبارزه نهاده بودند که نمونهای از صداقت، ازخودگذشتگی، قهرمانی، جانفشانی و آشتیناپذیری بانظم حاکم بودند. این مبارزه بهسرعت در جامعه انعکاس یافت و گروهگروه زنان و مردان انقلابی به صفوف فدائیان پیوستند. بهجای هر رفیقی که درنبرد با دشمن جان میداد ، یا به اسارت دشمن درمیآمد، دهها و صدها رفیق دیگر جای او را گرفتند. رژیم شاه که بر این پندار خام بود با کشتار حماسهآفرینان سیاهکل از رویدادی که جزیره ثبات و آرامش او را برهم زده، نجاتیافته است، با موج گستردهتری از مبارزانی روبهرو گردید که مدام بر تعداد آنها افزوده میشد. تمام دستگاه پلیسی و امنیتی رژیم همه امکانات خود را بسیج کردند تا شاید بتوانند با سرکوب و کشتار وحشیانهتر، مبارزهای را که آغازشده بود، در نطفه خفه کنند. در سال ۵۰ دهها تن از برجستهترین رهبران و بنیانگذاران سازمان، درنبرد با دشمن طبقاتی جان فدا کردند، یا به اسارت درآمدند. در خردادماه دو تن از رفقای برجسته سازمان رفقا امیر پرویز پویان و اسکندر صادقی نژاد درنبرد با دشمن طبقاتی جان فشاندند. در مهرماه اولین زن فدائی، رفیق مهرنوش ابراهیمی در یک نبرد قهرمانانه با مزدوران ساواک جان باخت. رژیم شاه که از گسترش مبارزات وحشتزده شده بود، برشدت سرکوب افزود. در اسفندماه سال ۵۰ گروهی از رفقا که به اسارت رژیم درآمده بودند و زیر وحشیانهترین شکنجههای ساواک نمونهای از مقاومت و ایستادگی را نشان داده بودند، در دادگاه نظامی به محاکمه کشیده شدند. آنها اما با دفاع جسورانه از اهداف و آرمانهای بزرگ خود، دادگاههای نظامی را به عرصه محاکمه و محکوم کردن رژیم دیکتاتوری عریان شاه تبدیل کردند. جلادان دادگاه نظامی اغلب این مبارزان کمونیست ازجمله، رفیق مسعود احمدزاده از رهبران برجسته سازمان را به جوخه اعدام سپردند. اما پایانی بر مبارزهای که در سیاهکل آغازشده بود، نبود. مبارزه ادامه یافت. تا سال ۵۷ که رژیم شاه سرنگون شد، در هرسال دهها تن از رفقا یا درنبرد مسلحانه با دشمن ستمگر جان باختند یا به جوجه اعدام سپرده شدند. رفقا ، بهروز دهقانی، مهدی فضیلت کلام، احمد زیبرم، چنگیز قبادی، پیرو نذیری ، حسن نوروزی، مرضیه اسکویی، یوسف زرکاری، حمید مؤمنی، نزهت روحی آهنگران، نسرین و سیمین پنجه شاھی، علیاکبر جعفری، نسترن و لادن آلآقا به همراه دهها تن از رفقای دیگر درراه اهداف کمونیستی سازمان جان باختند. بهرغم این سرکوب و کشتار، نفوذ و اعتبار سازمان در جامعه به درجهای افزایشیافته بود که زندانهای رژیم مملو از اعضا و هواداران سازمان چریکهای فدائی خلق ایران شده بود. رشد و گسترش سازمان، رژیم شاه را چنان وحشتزده کرد که برای گرفتن انتقام از سازمان، دست به یک جنایت هولناک زد. اعضای گروه رفیق جزنی را که سالها پیش به حبس محکومشده و چندین سال از حبس خود را سپری کرده بودند، روز ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ در تپههای اوین تیرباران کرد.این وحشیگری اوج درماندگی و شکست رژیم بود. در سالهای ۵۴ و ۵۵ دهها تن دیگر از رفقا درنبرد رویاروی با مزدوران ساواک رژیم شاه قهرمانانه جنگیدند و جان فشاندند. در ۸ تیرماه رهبر برجسته سازمان، رفیق حمید اشرف به همراه تعدادی از اعضای رهبری سازمان درنبردی نابرابر چندین ساعت قهرمانانه با مزدوران سرکوبگر رژیم جنگیدند و جان خود را فدای اهداف کمونیستی سازمان کردند.
بهرغم تمام وحشیگری و سرکوبهای رژیم، اما سازمان دوام آورد و قهرمانی و فداکاری بیدریغ رفقا در مبارزه تا سرنگونی رژیم شاه ادامه یافت.
رژیم سلطنتی محمدرضا شاه پسازآن همه جنایت، وحشیگری و کشتار، سرانجام با قیام مسلحانه مردم ایران سرنگون شد و سازمان ما با سرفرازی قد علم کرد. بااینهمه، بهرغم تمام مبارزات، قهرمانی و فداکاری رفقای سازمان ، با سرنگونی رژیم شاه، قدرت سیاسی در دست کارگران و زحمتکشان قرار نگرفت، بلکه گروه دیگری از مرتجعین سرکوبگر بار دیگر بر کشور حاکم شدند. پوشیده نبود که با این اتفاق جدید، تودههای مردم ایران بازهم اسیر و گرفتار رژیمی سرکوبگرتر از رژیم شاه شدهاند و کمونیستها با موج جدیدی از سرکوب و کشتار مواجه خواهند بود. بهرغم اینکه با قیام مسلحانه تودههای مردم ایران، دستگاه سرکوب رژیم سابق ازهمگسیخته شده بود، اما هیئت حاکمه جدید از همان آغاز به قدرت رسیدن، سرکوب و کشتار را از سر گرفت. در جریان سرکوب مردم کردستان،بار دیگر تعدادی از رفقای سازمان ما به جوخه اعدام سپرده شدند. تعدادی از فعالان کارگری سازمان توسط عوامل رژیم ترور شدند. در جریان سرکوب مردم ترکمنصحرا، رهبران خلق ترکمن رفقا توماج، جرجانی، واحدی، مختوم توسط جلادان حکومت اسلامی به قتل رسیدند. تا پیش از انشعاب سال ۵۹ در سازمان، لااقل ۵۰ تن از رفقای ما توسط مزدوران رژیم ددمنش جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
خیانت جریان موسوم به اکثریت به اهداف و آرمانهای سازمان و پیوستن آنها به اردوی ضدانقلاب حاکم، ضربهای سخت به سازمان و جنبش کمونیستی ایران بود. این جناح فدائیان اقلیت بود که میبایستی باتحمل تمام فشار سرکوب رژیم، از اهداف و آرمانهای کمونیستی سازمان ، از آزادی و سوسیالیسم دفاع کند.
در پی انشعاب، وحشیگری جمهوری اسلامی علیه سازمان ما به نهایت شدت خود رسید. جناح فدائیان اقلیت که پاسدار اهداف و آرمانهای سوسیالیستی و آزادیخواهانه و سنتهای مبارزاتی سازمان بود، با هیچ ارتجاعی سر سازش نداشت. سازمان ما دشمن آشتیناپذیر رژیمی ارتجاعی بود، که وظیفه دیگری جز سرکوب انقلاب و به بند کشیدن مردم ایران نداشت. مبارزه سازمان ما علیه رژیم حاکم میبایستی تشدید شود و تشدید شد. جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ارتجاعی خود سرکوب سازمان را در دستور کار قرارداد و با کشتاری که از سال ۶۰ در سطحی گسترده سازمان داد، صدها تن از رفقای ما را تا سال ۶۷ به جوخه اعدام سپرد. مقاومت و ایستادگی رفقای ما در این دوره چندساله زیر شکنجه، در زندانها، در لحظه اعدام، در نبردهای مسلحانه رودررو با مزدوران امنیتی و نظامی رژیم نیز همانند دوران رژیم شاه، حماسی و قهرمانانه بود. هزاران تن از فدائیان اقلیت سالها به بند کشیده شدند و صدها تن به جوخه اعدام سپرده شدند. بر طبق فهرستی که از جانفشاندگان سازمان از سیاهکل تا به امروز تهیهشده و در سایت اینترنتی سازمان ما موجوداست، از حدود ۹۰۰ رفیق جانفشانده که اسامی آنها در این یادنامه آمده است، بیش از ۶۰۰ تن از آنها رفقایی هستند که توسط رژیم فاشیست و آدم کش جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
رفیق سعید سلطانپور شاعر، نویسنده و عضو هیئت نویسندگان نشریه کار که از چهرههای برجسته هنر و ادبیات ایران بود، در نخستین گروه اعدامشدگان سال ۶۰، تیرباران شد. البته پیش از سال ۶۰ نیز رفقای دیگری از اعضای سازمان توسط رژیم به قتل رسیده بودند. کارگر کمونیست،رفیق جهانگیر قلعه میاندوآب، تنها یک نمونه بود. در طول سال ۶۰ اکثر اعضای کمیته مرکزی سازمان ما، رفقا سیامک اسدیان ( اسکندر) ، منصور اسکندری تربقانی ، محسن مدیر شانهچی ، محمدرضا بهکیش(کاظم)، یدالله گل مژده( نظام)، احمد غلامیان لنگرودی (هادی) درراه اهداف آرمانهای کمونیستی سازمان جان فشاندند. در جریان ضربات اسفندماه سال ۶۰،علاوه بر تعدادی از اعضای مرکزیت سازمان، رفیق جعفر پنجه شاهی(خشایار) و تعدادی از رفقای چاپ و توزیع نشریه کار در درگیری با مزدوران رژیم جان باختند.
پس از انشعاب که سازماندهی کمیتههای منطقهای، شهری، کارگری، محلی و ویژه از اهمیت مبرمی برخوردار بود، تعدادی از رفقا خستگیناپذیر تلاش نمودند و هزاران فعال و هوادار را سازماندهی کردند. اغلب این رفقا ازجمله قاسم سید باقری، توکل اسدیان،محمدرضا ستوده، اکبر صمیمی، رضا نعمتی، ابوالفضل قزل ایاق، قدرت الله ارجمندی، نبی (علی) جدیدی، مسعود رحمتی،، محمد کس نزانی، انور اعظمی، مهدی خانزاده، علی رضا بامری، صمد حسین زهی، درراه انجام این وظیفه توسط جلادان حکومت اسلامی به قتل رسیدند.
در جریان سرکوبهای وحشیانه رژیم ستمگر جمهوری اسلامی، دهها تن از فعالین کارگری عضو سازمان ازجمله رفقا احمد منادی، غلامرضا مولائی بیرگانی، خیرالله حسنوند، جهانبخش سرخش، مرتضی کریمی، محمد علی ابرندی، محمد رضا راستی، هوشنگ کیانی، رضا حسینی مستعان، موسی آباد ، حسین ملا طالقانی، داوود مداین، لقمان مدائن، عبدالرضا ماهیگیر، عبدالکریم عبدالله پور، علی میرشکاری، هوشنگ احمدی، بیژن اسلامی، ونداد ایمانی، احمد برار پور، بیگ محمدی هزاوه، ملک محمد جاوه، محمد چشم به راه، محمود خاموشیان، اکبر مسلم خانی، حسین محمدی، رحمت فتحی، بهزاد عمرانی، قدرتالله شاهین سخن در زمره رفقائی بودند که توسط جمهوری اسلامی کشتار شدند. تنها در جریان ضربه سال ۶۴ به کمیته کارگری تهران متجاوز از ۶۰ تن از رفقای کارگر دستگیر شدند که اکثر آنها اعدام شدند.
در این سالهای سرکوب و کشتار، حدود ۵۰ تن از زنان کمونیست، از جمله، رفقا زهرا بهکیش(اشرف)، ، نفیسه ناصری، ویدا گلی آبکناری، منیژه طالبی، سوزان نیکزاد، مریم توسلی، ژیلا سیاب، ناهید محمدی، مریم دژآگاه، زهرا بیدشهری، زهرا فرمانبردار،فاطمه محمدی، نادره نوری، فریده یوسفی، خاطره جلالی و دهها رفیق دیگر در راه آرمانهای آزادیخواهانه و سوسیالیستی سازمان جان فشاندند.
بهرغم تمام وحشیگری رژیم و کشتار اعضا، فعالان و هواداران سازمان در طول تمام این سالها، اما ارتجاع حاکم هرگز نتوانسته و نخواهد توانست، سازمان ما را از ادامه مبارزه برای تحقق اهداف کمونیستی خود بازدارد. این رژیم جمهوری اسلامی است که بهرغم تمام اقدامات جنایتکارانه و فاشیستیاش، امروز در جایگاهی قرارگرفته است، که رژیم ستمگر شاه در واپسین روزهای حیات ننگینش قرارگرفته بود. چندان نیز به طول نخواهد انجامید که این رژیم نیز همچون سلف خود به دست کارگران و زحمتکشان ایران به گور سپرده شود.
در ۲۵ اسفند سالروز جانفشاندگان سازمان، بار دیگر بر عهد و پیمان همیشگی خود با رفقای جانفشاندهمان پای میفشاریم که به اهداف و آرمانهای کمونیستی سازمان، دفاع از آزادی و سوسیالیسم پایبند خواهیم ماند و به مبارزه برای سرنگونی نظم موجود، استقرار حکومت شورایی کارگری و برقراری سوسیالیسم ادامه خواهیم داد. جاودان باد، نام و یاد فدائیانی که در راه اهداف و آرمانهای سازمان مبارزه کردند و جان فشاندند.
در سایت “اخبار روز” نامهای سرگشاده به اعضای جان به در برده از سازمان فداییان اقلیت! بقلم منصوره بهکیش انتشار یافته و پرسشهایی مطرح شده است. لطفا پاسخ دهید!
کاربر گرامی،
ما موظف نیستیم به تمام سؤالاتی که در فضای مجازی منتشر می شود، پاسخ دهیم. رفیق منصوره خود تاکنون چنین درخواستی نکرده است. اما در صورتی که این رفیق یا هر فرد دیگری، سؤالی دارد و خواهان پاسخ سازمان است، می تواند مستقیما با سازمان تماس بگیرد.