سرکوب و دستگیری ها، مقاومت و مبارزه!

در طول حیات ننگین جمهوری اسلامی، روزی نبوده و نیست که اخبار دستگیری های سیاسی جدید منتشر نشده باشد. اخباری که در این اواخر امکان نفوذ به رسانههای عمومی و انعکاس آن نزد افکار عمومی را یافته اند، حاکی از گستردگی و تشدید سرکوب در نظام دیکتاتوری مذهبی و سرمایه داری جمهوری اسلامی می باشند. در همین راستا در ماه گذشته، همزمان با اِعمال فشار، احضار و تهدید فعالان کارگری پیش از روز جهانی کارگر و در این روز شاهد دستگیری های متعدد در شهرهای تهران، سنندج و سقز بودیم. به این آمار شماری از دستگیری های دانشجویان، فعالان جنبش اعتراضی معلمان و حقوق کودکان نیز افزوده می گردد.
ناگفته نماند که دستگیرشدن در رژیم خودکامه ای مانند جمهوری اسلامی، خود آغاز اسارت در بند سرنوشتی نامعلوم است که لزوماً به اتهام وارد شده ربطی ندارد. نوشتن در یک وبلاگ میتواند مانند مورد ستار بهشتی به مرگ در زیر شکنجه منتهی گردد. یا سرنوشت شاهرخ زمانی، فعال کارگری که دارای ۱۱ سال حکم زندان بود و در اثر عدم رسیدگی پزشکی و چه بسا شکنجه های مضاعف در زندان کشته شد و یا فعال دانشجویی، اکبر محمدی، دستگیر شده در قیام دانشجویی ۱۸ تیر که چند روز پس از اعتصاب غذای خشک به نحو “مشکوکی” جان خود را از دست داد، نمونههایی از ددمنشی افسارگسیخته ی رژیم جمهوری اسلامی می باشند.
رژیم جمهوری اسلامی که ستونهای خود را بر زمین گلگون از خون نیروهای کمونیست، انقلابی و آزادیخواه بنا کرد، طی ۳۷ سال سیطره ی خود، نه تنها هرگز هیچ سطحی از آزادیهای سیاسی، از جمله آزادی عقیده و بیان، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و تشکل های سیاسی را به مردم نداد بلکه آزادی هائی را که مردم به چنگ آورده بودند نیز از آن‏ها گرفت و ابعاد سرکوب را همواره گستردهتر کرد. رژیم دیکتاتوری ایران با حذف خونین نیروهای انقلابی از عرصه ی سیاسی جامعه، جاده را برای سرکوب وسیعتر و تجسس و تعقیب دیگر اقشار اجتماعی باز کرد و مهار گسیخته یکته تاز آن گردید.
اکنون دیگر از فعال صنفی کارگری یا معلمی گرفته تا خبرنگار و وکیل دادگستری و یا فعال زنان و یا حتی فعال حقوق کودکان و … همه در زیر سایه ی شوم تعقیب و دستگیری و شکنجه قرار دارند. حتی برخی از دست اندرکاران رژیم که زمانی مستقیماً خود کمر به قتل انقلابیون بسته بودند و اکنون بر مبنای منافع جناحی خود به غر و لند های انتقاد گونه روی آورده اند از مصونیت تام و تمام برخوردار نیستند و دستگیر شده و به زندان می افتند. هرچند که مسلماً دوران بازجویی و زندان خود را کاملاً متفاوت از شاهرخ زمانی ها می گذرانند.
در ضمن بایستی به این نکته توجه داشت که تقریباً تمامی اخباری که در این رابطه منتشر می شوند، مربوط به دستگیری افراد شناخته شدهای میشوند که به ویژه در تشکلی هرچند تحت فشار سرکوب و با محدودیتهای متعدد، مانند تشکل های کارگری، تشکل های معلمان، دانشجویان، فعالان حقوق کودک و فعالان زنان جای دارند. همچنین افرادی که به دلیل شغل خود، از جمله وکالت یا روزنامه نگاری، همراهان و یارانی دارند و افراد سرشناسی هستند، دستگیری ها ی شان علنی شده و وضعیت آنان در رسانهها پیگیری می شود. در این بین اما، متأسفانه افراد ناشناختهای برای افکار عمومی هستند که با اتهامات مختلف سیاسی مرسوم در رژیم جمهوری اسلامی، دستگیر، شکنجه، اعدام و حتی سربه نیست می شوند، که در هیچ رسانه ای و جایی نامی از آنان برده نمی شود. این امر به ویژه در مناطق محروم ، از جمله در استان های خوزستان و سیستان و بلوچستان صورت می گیرد.
بر خلاف آنچه خوش باوران یا توهم پراکنان ادعا و تبلیغ می کردند، توافقنامه ی برجام و چرب زبانی های سیاسی و خوش خدمتی های اقتصادی سران جمهوری اسلامی به کشورهای غربی هیچگونه ربطی به رعایت حقوق شهروندی و بازتر شدن فضای سیاسی جامعه نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. اعدام ها در زمان روحانی مکار به شدت افزایش یافت و احکام سنگین برای فعالان کارگری و دیگر اقشار اجتماعی به طرز کم سابقه ای تثبیت شد.
به رغم تمامی اقدامهای سرکوبگرانه ی رژیم، ابعاد دستگیری ها از سویی دیگر نشانه ی جریان داشتن مقاومت و مبارزه است. بیش از هر چیز فشار اقتصادی روزافزون راه چارهای برای کارگران و اقشار زحمتکش و کم درآمد نمی گذارد، جز فریاد خشم برآوردن و قدم گذاشتن در راه مبارزه برای تغییر وضعیت موجود و مناسبات حاکم. پیروزی مبارزات دیگر برای کسب حقوق دموکراتیک مانند حق آزادی بیان، در گرو سرنوشت این مبارزه است و تنها در اتحاد و همبستگی به سرانجام میرسند.
در وهله ی کنونی، دفاع از حقوق دموکراتیک و مبارزه برای رهایی کارگران و معلمان زندانی و هر زندانی دیگر که به دلیل استفاده از حق آزادی بیان، عقیده، تجمعات و ایجاد تشکل های مستقل با هر گرایش و تعلق فکری و مذهبی که دارند، یکی از مهمترین عرصه های مبارزه علیه دیکتاتوری رژیم می باشد. رساندن اخبار در این زمینه به سراسر ایران و به گوش افکار عمومی جهان، حمایت از خانوادههای آنان و پیگیری وضعیت آنان و مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی یکی از وظائف هر انقلابی و انسان آزادیخواه است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۱۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.