موج چهارم کرونای جهش یافته، سراسر کشور را فرا گرفته و بیشترین شهرهای ایران در وضعیت قرمز هستند. وزارت بهداشت که هفته پیش وضعیت ۲۹۵ شهر را قرمز اعلام کرده بود، طی بیانیه ای در روز جمعه ۲۷ فروردین اعلام کرد، از میان ۲۹۵ شهری که در وضعیت “قرمز” بودند، اکنون ۶۳ شهر در وضعیت “سیاه” قرار گرفته اند. ستاد مقابله با کرونا اما با کمی تعدیل، وضعیت این ۶۳ شهر را نه “سیاه” که فراتر از قرمز خوانده است.
شرایط سخت و مرگبار این تعداد از شهرهای ایران چه طبق نظر وزارت بهداشت قرمز و “سیاه” باشد و چه بر اساس گفته ستاد ملی مقابله با کرونا “، قرمز و فراتر از قرمز”، بیان این وضعیت های متفاوت برای توده های مردم ایران که روزانه بیش از ۲۵ هزار نفر به کووید ۱۹ مبتلا می شوند و بیش از ۴۰۰ نفر نیز به صورت روزانه در مسلخ کرونا قربانی می شوند، دیگر رنگی ندارد. چرا که اکنون سراسر کشور یکسره “سیاه” و سیاه پوش است. آنچه این روزها مردم ایران بدان گرفتار شده اند، شرایط مرگباری است که با سرعتی بالا بر جان و زندگی توده های مردم ایران آوار شده است. طبق آخرین بیانیه وزارت بهداشت، در ۲۹۵ شهر ایران یکسره سیاهی و مرگ جاریست، ۹۹ شهر نارنجی هستند و ۴۵ شهرستان هم در وضعیت زرد قرار دارند. شهرها و مناطقی که طبق مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا، از روز شنبه ۱۴ فروردین، مسافرت و یا ورود و خروج به شهرهای قرمز و نارنجی ممنوع اعلام شده است. در کنار ۴۳۹ شهری که با رنگ سیاه و قرمز و نارنجی و زرد مشخص شده اند، فقط ۹ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند. در این میان، وضعیت تهران با داشتن بیش از ۱۳۰ کشته در روز و بستری شدن روزانه بیش از ۱۵۰۰ بیمار جدید مبتلا به کووید ۱۹، آنچنان وخیم و مرگبار است که مینو محرز، عضو ستاد علمی مبارزه با کرونا از یک هفته پیش وضعیت تهران را “سیاه” اعلام کرده است.
آنچه پیک چهارم کرونا را نسبت به سه موج پیشین آن متفاوت کرده است، سرعت انتقال، گسترش سریع و شیب تند مرگ و میر روزانه مبتلایان کووید ۱۹ است. سرعت انتقال و ابعاد گسترده کرونای جهش یافته انگلیسی به حدی بالاست که به مدت یک هفته، آمار رسمی جانباختگان کرونا از ۷۰ نفر در روز به بیش از ۳۰۰ نفر در روز گزارش شد و تعداد مبتلایان روزانه نیز از ۷ هزار نفر به بالای ۲۵ هزار نفر در روز رسیده است. وضعیتی بسیار سخت و کشنده که به اعتراف حسن روحانی در روزها و هفته های پیش رو، موج چهارم کرونا از آنچه هست، “بلندتر و سخت تر” هم خواهد شد. وضعیتی که هم اینک در گزارش های وزارت بهداشت منعکس است.
بر اساس اطلاعیه رسمی وزارت بهداشت، آمار جانباختگان در روز جمعه ۲۷ فروردین، ۳۲۸ نفر اعلام شده است؛ که در مقایسه با روز چهارشنبه با یک افزایش ۲۴ نفری، رکورد تازه ای برجای گذاشت.البته تعداد جانباختگان کرونا در روز یکشنبه ۲۹ فروردین با برجای گذاشتن یک رکورد تازه، به ۴۰۴ نفر در روز افزایش یافت. آمار مبتلایان جدید کووید ۱۹ هم، ۲۵ هزار و ۲۶۱ نفر گزارش شده است که ۳ هزار و ۲۰۷ نفر از آنان در بیمارستان های کشور بستری شده اند. اعلام اینگونه آمارهای رسمی در شرایطی است که سازمان نظام پزشکی کشور و حتی کسانی از درون ستاد ملی مبارزه با کرونا، آمارهای دولتی را غیر واقعی دانسته و بارها اعلام کرده اند که تعداد واقعی کشته شدگان و مبتلایان روزانه ویروس کرونا ۲ تا ۳ برابر آمارهای رسمی اعلام شده توسط وزارت بهداشت است. در واقع آنچه باید بر آن صحه گذاشت اجرای سیاست جنایتکارانه دولت جمهوری اسلامی مبنی بر “ایمنی گلهای” است که حاصل آن در روزهای اخیر با قربانی شدن ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر در روز آشکار شده است. وضعیت مرگباری که همچنان در حال شتاب است و آنگونه که حسن روحانی و وزارت بهداشت اعلام کرده اند، با شدت گیری موج چهارم کرونا، آمار فوتی های روزانه کرونا در ایران به طور رسمی هم چهار رقمی خواهد شد.
بالا رفتن سریع آمار مبتلایان و شیب تند مرگ و میر ناشی از اپیدمی کرونای جهش یافته، تنها یک سوی این معادله مرگبار در وضعیت کنونی ست. طرف دیگر این معادله، آشکار شدن بحران در مدیریت کرونا است که این روزها در درون دولت و وزارت بهداشت بازتاب بیرونی یافته است. شیوع پیک چهارم کرونا، به نسبتی که موجب افزایش مرگ و میر و بالا رفتن سریع آمار مبتلایان کرونا در ایران شد، به درجه ای هم بر شکاف و بحران مدیریت کرونا در جمهوری اسلامی افزود. دامنه این بحران که در روزهای گذشته به صفحات روزنامه های حکومتی و رسانه های خبری کشیده شده است، از یک طرف شکاف میان وزارت بهداشت و حسن روحانی را بازتاب داده است و از طرف دیگر کشمکش ها و اختلافات درونی اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا را علنی کرد.
ماجرا به روز های پیش از تعطیلات نوروزی بر می گردد. به روزهایی که وزارت بهداشت و جامعه پزشکی ایران نسبت به شیوع ویروس کرونای جهش یافته به دولت هشدار دادند و خواستار ایجاد محدودیت های سفری و همچنین بستن مرزهای زمینی، هوایی و آبی کشور در ایام تعطیلات نوروزی شدند. با این همه و به رغم نگرانی های موجود، نه تنها مرزها، خصوصا مرزهای زمینی ایران و عراق توسط دولت بسته نشدند، بلکه محدودیت های مسافرتی هم به طور واقعی ایجاد نگردید. نتیجه آن شد که با پایان تعطیلات نوروزی، به یکباره سراسر ایران با موج جدیدی از شیوع و گسترش اپیدمی کرونا مواجه شد. با بالا رفتن آمار مبتلایان، بیمارستان ها از بیماران حاد کرونایی پر شدند، تعداد زیادی از بیماران جدید در سالن ها و راهروی بیمارستان ها خوابانده شدند و اکنون کار به جایی رسیده است که پذیرش همه بیماران حاد کرونایی عملا ناممکن شده است. در واقع یکی از دلایل بالا رفتن آمار کشته شدگان روزانه، پر شدن ظرفیت بیمارستان هاست، که کادر درمانی را در وضعیت ناچاری گزینش میان بیماران وخیم و وخیم تر قرار داده است.
با شکل گیری این وضعیت مرگبار، بحران در مدیرت کرونا نیز علنی شد. ابتدا، مسئولان بهداشتی روز سه شنبه ۱۷ فروردین، با صدور اطلاعیه ای کم سابقه، خواستار “دو هفته تعطیلی کامل سراسری” در کشور شدند. آنان در اطلاعیه خود هشدار دادند، اگر “بلافاصله” این تعطیلی کامل و سراسری دو هفته ای اجرا نشود، “حداقل ۲۰ هزار نفر” بر اثر ابتلا به کووید ۱۹ جان می بازند و آمار فوتی ها هم ممکن است به “بالای ۶۰۰ نفر” در روز برسد. اگرچه چند ساعت بعد، صدور این اطلاعیه و درخواست “دو هفته تعطیلی کامل سراسری” از طرف روابط عمومی معاونت وزارت بهداشت تکذیب شد، اما یک روز بعد، سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت با اعلام اینکه آمار فوتی ها در روزهای آتی به ۶۰۰ نفر در روز خواهد رسید، بر بحرانی بودن وضعیت موجود مهر تائید زد. ایرج حریرچی، مدیر کل وزارت بهداشت نیز در یک برنامه تلویزیونی با تاکید بر افزایش فوتی های روزانه به بالای ۶۰۰ نفر اعلام کرد، افرادی در درون ستاد ملی مبارزه با کرونا هستند که نمی خواهند شرایط برای مردم بهتر شود. وقتی خبرنگار از او پرسید که این افراد چه کسانی هستند؟ اعلام کرد، از ذکر نام آنان معذور است.
با علنی شدن اختلافات در درون ستاد مدیریت کرونا، حسن روحانی در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا که ریاست آن را خود عهده دار است، گفت: ستاد ملی کرونا یک سخنگو دارد، نمی شود هرکسی در تلویزیون چیزی بگوید. در مبارزه با کرونا همه باید یک صدا باشیم”. این سخنان حسن روحانی، واکنش وزیر بهداشت را بر انگیخت. سعید نمکی در پاسخ به روحانی اعلام کرد: “در زمینه حرف غیر کارشناسی از محل مورد اعتماد کارشناسی مردم، اگر انتظار تک صدایی داریم، اشتباه است؛ من نمی توانم با سلامت مردم مصالحه کنم”. سعید نمکی از موقعیت پیش آمده استفاده کرد و به سخنان پیشین روحانی که گفته بود، “ستاد ملی مبارزه با کرونا تصمیمی می گیرد، همه مسئول هستند و باید آن را اجرا کنند، گفت: “مصادیق را وزارت بهداشت تعیین می کند. اصلا ستاد ملی مقابله با کرونا بدون مصادیق وزارت بهداشت معنایی ندارد. اصلا ما بیرون می آییم، آن ها تصمیم بگیرند و به ما ابلاغ کنند. اینطور نمی توان مملکت را اداره کرد. ما در دام یکی از سهمگین ترین اپیدمی های این مملکت هستیم”.
ماجرای اختلافات دورنی به اینجا که رسید، محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی نیز وارد گود شد و در واکنش به سخنان سعید نمکی که پیش از این وزارت کشور را در بازگذاشتن مرزهای زمینی کشور مقصر دانسته بود، گفت: “نباید توفیقات را متعلق به یک دستگاه دانست و در زمان خیزش بیماری دستگاه های دیگر را مقصر خواند. مردم شاهد رفتارهای ما هستند و دوگانگی ها و ریاکاری ها را تشخیص می دهند”.
به راستی ریشه بحران در مدیریت کرونا کجاست و چرا این بحران اکنون علنی شده است؟ اینکه گفته شود بحران موجود فقط محصول اوج گیری موج چهارم کرونا در ایران است، حرف دقیقی نیست. بحران موجود نتیجه شکست کل سیاست های کرونایی دولت جمهوری اسلامی در ۱۵ ماه گذشته است که اکنون با اوج گیری پیک چهارم به صورت علنی در درون وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با کرونا بازتاب یافته است.
در پیک های گذشته اپیدمی کرونا، توده های مردم ایران با آمار کشته شدگان بالاتر از امروز هم مواجه بوده اند. برای نمونه، آمار کشته شدگان رسمی کرونا در آبان ماه ۹۹، از میزان فوتی های روزهای اخیر هم بیشتر بود. در “دوشنبه های سیاه” آبان سال گذشته، بر اساس همان آمارهای رسمی و جعلی وزارت بهداشت، بیش از ۳۳۵ نفر در روز جان باختند. در آن روزها هم وضعیت همانند امروز آنچنان فاجعه بار بود، که وزیر بهداشت، معاونان او و مسئولین ستاد ملی مبارزه با کرونا در یک “هم صدایی” مشترک اعلام کردند، ای مردم به داد ما برسید که ما “به تنهایی قادر به کنترل و متوقف کردن اپیدمی کرونا در ایران نیستیم”. چرا در آن روزها و در آن “دوشنبه های سیاه” آبان گذشته وزیر بهداشت، حسن روحانی و ستاد ملی مبارزه با کرونا همانند روزهای اخیر به پر و پای هم نپیچیدند و گریبان همدیگر را نگرفتند؟
روشن است با اوج گیری پیک چهارم، اکنون شیرازه مدیریت بحران کرونا به طور واقعی از دستشان در رفته است. اکنون نه تنها آبرویی برایشان در نزد توده های مردم باقی نمانده است، بلکه با علنی شدن اختلافات درونی دیگر قادر نیستند تا سمفونی مرگبار “تک صدایی” ماه های گذشته خود را به گوش توده های مردم ایران برساند. اکنون همه دعوای درونی آنان بر سر این است که تشت رسوایی بی لیاقتی و بی کفایتی شان در مدیریت کرونا آنچنان از بام به زیر افتاده است که هر طرف چاره کار را در مقصر اعلام کردن طرف مقابل می داند. در این وضعیت که شکست سیاست های کرونایی رژیم برای همگان روشن شده است، حسن روحانی، برای کتمان شکست مدیریت کرونا، همچنان به دنبال وحدت رویه و اعلام “تک صدایی” در بیان آمار و ارقام جعلی کشته شدگان و مبتلایان کووید ۱۹ است. وزیر بهداشت هم از سرِ استیصال اعلام کرده است: “اینطور نمی توان مملکت را اداره کرد. ما در دام یکی از سهمگین ترین اپیدمی های این مملکت هستیم”.
در واقع اکنون بر مجموعه شکست های ۱۵ ماهه دولت در مدیریت بحران کرونا، باید ناکامی دولت در واکسیناسیون مردم را نیز اضافه کرد. در چند ماه گذشته، خواست واکسیناسیون رایگان، مطمئن، سریع و همگانی به یکی از مطالبات ضروری مردم ایران تبدیل شده است. مطالبه ای که از طرف دولت اساسا جدی گرفته نشده و بی توجهی دولت در امر واکسیناسیون و اینکه کمتر از نیم درصد از مردم ایران تا کنون واکسینه شده اند، یکی دیگر از علل شکاف موجود بحران در مدیریت کروناست. امری که با توجه به نارضایتی عمومی مردم و نزدیک بودن نمایش انتخاباتی خرداد ماه، بیش از هر مولفه دیگری موجب تعمیق شکاف بحران در مدیریت کرونا شده است.
نظرات شما