“نظام سلامت،علی رغم آن دستآوردی که مرگ ها را بُرد به سمت تک رقمی، ما آمدیم روی پنجاه و خورده ای دوباره. بعد از آن مدت ها جون کندن شبانه روزی، گفتیم آقا تمام عضلات ما درد می کنه، افسار این اژدها را به سادگی نکشیدیم، ما این را[منحنی نزول مرگ را] با فتوشاپ نشان نمی دیم…این بچه ها دارند بال بال می زنند تا این منحنی سر به نزول میآره، نگذارید دوباره این افسار از دست ما در بره، امروز در رفت. امروز مهار اژدهای کووید ۱۹ چموشِ سرکش فعلا از دست ما در رفته است. حالا کی دوباره ما این مرگ سه رقمی را بیاوریم زیر سه رقمی، نمی دونم کی؟ بهر حال آلان شرایط ما، شرایط بسیار سنگین و دشواری است”. تاکید از ما است
سطور بالا بخشی از سخنان سعید نمکی، وزیر بهداشت جمهوری اسلامی در روز یکشنبه ۱۵ فروردین است که به صورت زنده از تلویزیون شبکه خبر ایران بخش شد. نمکی، در مقام وزیر بهداشت که مسئول اصلی جان و سلامت توده های مردم ایران است، در شرایطی از ناتوانی خود و وزارت خانه مربوطه اش در مهار اژدهای چموشِ سرکش کووید ۱۹ فغانش به آسمان بلند شده است، که خود یکی از مسببان اصلی شیوع بی رویه کرونا در ایران است. وزیر بهداشت کابینه روحانی، که سوگند پزشکی در مقابل حفظ جان و سلامت مردم خورده است، از همان بدو ورود ویروس کرونا به ایران، هم صدا با کل کابینه، حقیقت ورود کرونا به ایران را از مردم پنهان کرد. دروغ بافی، پنهانکاری و جعل آمار کشته شدگان و مبتلایان کرونا که تا امروز هم ادامه یافته است، از جمله سیاست رایج وزارت بهداشت در ۱۴ ماه گذشته بوده است. سعید نمکی، به جای اینکه به فکر جان و سلامت توده های مردم ایران باشد، به جای اینکه تمام توان و امکانات وزارت بهداشت و نظام سلامت را در مسیر مهار کووید ۱۹ هدایت کند، از همان ابتدا، در مقام سرباز ولایت پر طنین تر از خامنه ای و روحانی بر طبل فریب و پنهانکاری کوبید و سخنگویان وزارت بهداشت نیز هر روز با اعلام مشتی جعلیات در سیمای جمهوری اسلامی ظاهر شدند. سعید نمکی به عنوان بالاترین مقام بهداشتی کشور، به جای اینکه بر امر قرنطینه کردن مناطق آلوده به کرونا، اصرار ورزد، تمام قد به اجرای سیاست “ایمنی گله ای” مورد نظر هیئت حاکمه ایران همت گماشت. او، در پیشبرد “ایمن سازی گله ای”، یعنی اجرای کشتار جمعی توده های مردم ایران در هم صدایی با خامنه ای و حسن روحانی سنگ تمام گذاشت، ورود کرونا به شهر قم را به مدت یک ماه کتمان کرد، خود و معاونانش، به تأسی از شعار “قرنطینه بی قرنطینه” عملا راه ورود ویروس کرونا به سرتاسر ایران را هموار کردند، در برابر فرمان بازگشایی مدارس مقابله نکردند، در برگزاری کنکور سراسری با کابینه همصدا شدند، به تاسی از خامنه ای و روحانی بر طبل هرچه با شکوه تر برگزار شدن مراسم ماه محرم کوبیدند. برای چند ماه تمام اماکن زیارتی را باز گذاشتند. در عوض، اگر صدای اعتراض و هشداری از طرف عناصری از درون وزارت بهداشت، سازمان نظام پزشکی، روسای دانشگاه های علوم پزشکی یا ستادهای مقابله با کرونا برخاست، با امنیتی کردن فضای کرونایی کشور، هر صدای اعتراضی را سرکوب کردند.
سعید نمکی، وزیر بهداشت جمهوری اسلامی، اکنون در شرایطی با آه و ناله و فغان فریاد می زند، “نگذارید مهار اژدهای چموشِ سرکش کووید ۱۹ دوباره از دست ما در برود”، که اپیدمی ویروس کرونا در ۱۴ ماه گذشته هیچ وقت در ایران مهار نشد و آمار مرگ و میر مبتلایان کووید ۱۹ نیز هرگز در مسیر تک رقمی قرار نگرفت. آنچه در این مدت اتفاق افتاد، همانا دستکاری دولت در کم و زیاد کردن آمار مبتلایان ویروس کرونا و میزان مرگ و میر ناشی از آن در دوره های متفاوت بود. دوره هایی که به فراخور پیشبرد سیاست های مورد نظر دولت در ایام برگزاری کنکور، وقت بازگشایی مدارس، فرا رسیدن ایام محرم، فاطمیه، دهه فجر و انتخابات کاهش می یافت، در عوض با نزدیک شدن به چهارشنبه سوری، ایام نوروز و دیگر مراسم های شادمانی مردم، دوباره بالا می رفت.
ادعای وزیر بهداشت مبنی بر اینکه موج چهارم کرونا بعد از تعطیلات نوروزی شروع شد و پیامد آن مهار اژدهای کرونای انگلیسی از دست او و وزارت بهداشت خارج شده است نیز ادعایی پوچ و حرف بی ربطی است. اپیدمی کرونا در ایران هیچ وقت مهار نشد تا چه رسد به اینکه دوباره افسار آن از بازوان “رستم دستان” وزیر بهداشت خارج شود. بر اساس ادعای سعید نمکی، موج چهارم کرونای جهش یافته انگیسی از روز یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، که کشتگان این روز در کمتر از ۲۴ ساعت با شتابی تند از مرز۹۰ نفر هم گذشت، شروع نشد. این موج یک ماه و نیم پیش از آن، درست در زمانی که مردم خوزستان یکسره در تب ویرانگر کرونا می سوختند و جان می دادند، آغاز شد. از همان زمانی که بیمارستان های خوزستان دیگر تختی برای پذیرش مبتلایان نداشتند، از همان روزهایی که مرگ و میر کرونایی به کابوس مردم خوزستان تبدیل شد. درست در زمانی که کادر درمانی بیمارستان های اهواز با خستگی و تن فرسودگی همچنان برای نجات بیماران به صورت شبانه روزی تلاش می کردند، اما سعید نمکی، این وزیر بهداشت مزدور، که از سوگند پزشکی فقط سوگند وفاداری به خامنه ای جلاد را یاد گرفته است، باز هم خوزستان را قرنطینه نکرد، باز هم با بی توجهی به خستگی و فرسودگی کادر درمانی بیمارستان های اهواز، با وقاحت تمام اعلام کرد، “من نمی توانم پرستاران مناطق غیر آلوده را به مناطق آلوده” اعزام کنم.
از وزیر بهداشتی که بارها و بارها در هر مناسبتی با صدای بلند اعلام کرده است “من سرباز خامنه ای هستم”، انتظاری بیش از این نباید داشت. او، پیشتر نیز در ۲۹ مهر ۱۳۹۹ در استان آذربایجان غربی با عجز و لابه ای مشابه هفته پیش گفته بود، “ایهاالناس” به داد من برسید. اگر “بال شکسته ما را ترمیم نکنند، اپیدمی در این مملکت جمع نمی شود و ما ته رودخانه باید جنازه و زخمی جمع کنیم…هر شب آمارهای استان ها را می خوانم یکی از اضطراب هایم این است که به سیاه چاله ای بیفتیم که در آمدن از آن کار دشواری است”. و حالا این سیاه چال برای مردم ایران ایجاد شده است.
سعید نمکی، با بیان اینگونه عجز و لابه و التماس که هر چند وقت یکبار تکرار می کند، در صدد است تا بر عملکرد جنایتکارانه خود و وزارتخانه بهداشت سرپوش گذاشته، دستان خود را از جنایت و کشتار بشوید و خود را از جایگاه “قاتل و جانی” به جایگاه “قربانی” و “مظلوم” بنشاند.
وزیر بهداشت جمهوری اسلامی به این تباهی و کشتار بسنده نکرد. او، در موضوع حیاتی واکسیناسیون توده های مردم ایران نیز خود را به بند کفش های فرمانده خود، یعنی خامنه ای گره زد. وقتی خامنه ای جنایتکار ورود واکسن های فایزر، مادرنا و اکسفورد را به ایران ممنوع کرد، سعید نمکی بلا فاصله از جایگاه مقام وزارت بهداشت و با اتکا به علم پزشکی به تایید نظر خامنه ای برخاست و دستور منع خرید و واردات واکسن های معتبر و مورد تایید سازمان بهداشت جهانی را صادر کرد.
نتیجه همه اقدامات جنایتکارانه این کهنه سرباز ولایت، که به اشتباه نام وزیر بهداشت بر خود نهاده است، نه پاسداری از سلامت و جان مردم، که مجیزگویی تهوع آور از سیاست ایمن سازی جمعی روحانی و خامنه ای شد. سیاستی مخرب و ویرانگر که از همان آغار ورود ویروس کرونا به ایران شروع شد و تاکنون هم ادامه داشته است. محروم کردن توده های مردم ایران در برخورداری از واکسیناسیون سریع، رایگان و همگانی، ادامه همان سیاست کلی نظام در فرستادن مردم به مسلخ کووید ۱۹ است، که اکنون با اوج گیری دور چهارم شیوع کرونا و اعلام اینکه کشتار مردم به ۶۰۰ نفر در روز خواهد رسید، تجلی بیشتری یافته است. از شروع واکسیناسیون، حدود چهار ماه گذشته است. در این مدت اغلب کشورهای جهان در سرعت بخشیدن به واکسینه کردن رایگان شهروندان خود شتاب گرفته اند. در جمهوری اسلامی اما تا کنون فقط نیم درصد از جمعیت ۸۴ میلیون نفری واکسینه شده اند. در این مدت حتی همه پرستاران و کادر درمانی نظام سلامت که در خط مقدم مبارزه با کرونا قرار دارند و از این نظر با بیشترین خطر مواجه هستند واکسینه نشده اند.
در واقع آنچه سبب شد تا توده های مردم ایران این چنین در چنبره کشتار بیماری کرونا گرفتار شوند، همانا عملکرد جنایتکارانه نظام جمهوری اسلامی بوده است که اجرای این سیاست هم توسط سعید نمکی و وزارت بهداشت عملی شد و اکنون با کابوس گسترش مرگ، سراسر ایران را فرا گرفته است. درست از روز ۱۵ فروردین که سعید نمکی اعلام کرد، مهار کرونا از دست او در رفته است، به فاصله سه روز، بیش از ۲۵۷ شهر از جمله همه مراکز استان ها و کلان شهرهای ایران در وضعیت قرمز قرار گرفتند. شهرها یکی پس از دیگری به سرعت برق و باد از زرد به نارنجی و از نارنجی به قرمز تبدیل شدند. طبق جدیدترین رنگ بندی های ویروس کرونا، اکنون فقط ۱۱ شهر از جمله شهرهایی در سیستان و بلوچستان در وضعیت آبی هستند. آمار کشته شدگان و مبتلایان نیز طی سه روز به طور سرسام آوری بالا رفت. تعداد رسمی جان باختگان کووید۱۹ که در یک ماه گذشته همواره بین ۵۰ تا ۷۰ نفر گزارش می شد، در روز یکشنبه ۱۵ فروردین به ۹۳ تن رسید و با فاصله ۲۴ ساعت از مرز ۱۷۰ نفر هم گذشت. روز دوشنبه ۱۶ فروردین، وزارت بهداشت آمار رسمی جان باختگان را ۱۷۲ نفر اعلام کرد. این رقم در روز سه شنبه، ۱۷۴ نفر و روز چهارشنبه ۱۸ فروردین، ۱۹۳ نفر اعلام شد. سخنگوی وزارت بهداشت روز یکشنبه ۲۲ فروردین تعداد کشته شدگان در شبانه روز گذشته را ۲۵۸ نفر اعلام کرد. آمار قطعی مبتلایان نیز که در یک ماه گذشته بین ۶ تا ۸ هزار نفر در نوسان بود، طی سه روز آن چنان شتاب گرفت که در روز چهارشنبه ۱۸ فروردین، به رقم ۲۰ هزار ۹۵۴ نفر رسید و پس از ۲۴ ساعت، با اعلام ۲۲ هزار و ۵۸۶ نفر بیمار جدید مبتلا به کرونا، رکورد شکست و بدین صورت موج چهارم کشتار و مرگ کرونایی در سرتاسر ایران با طنینی پر طبل تر از موج های گذشته به صدا در آمد. کشتار و مرگی فجیع که شوربختی آن در تهران با پر شدن تخت بیمارستان ها و بالا رفتن آمار کفن و دفن کرونایی در بهشت زهرای تهران که به گفته محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران به ۶۰ نفر در روز رسیده است، بیشتر از مناطق دیگر به گوش می رسد. کشته شدگانی که به گفته علیرضا زالی از کودک یک ساله تا مرد ۸۵ ساله در میان آن ها بوده است. شهری اسیر در تلاطم امواج کووید ۱۹، که وضعیت آن اکنون دیگر در رنگ بندی کرونایی وزارت بهداشت هم نمی گنجد و به گفته مینو محرز، عضو کمیته علمی ستاد ملی مبارزه با کرونا، به وضعیت “سیاه”رسیده است. وضعیت بسیار حاد و کشنده ای که طی هفته گذشته منجر به علنی شدن بحران کرونا در درون کابینه و وزارت بهداشت هم شده است. تا جاییکه رسانه های داخل ایران در روز سه شنبه ۱۷ فروردین گزارش دادند که وزارت بهداشت در اطلاعیه ای کم سابقه “دو هفته تعطیلی کامل سراسری” را ضروری دانسته و هشدار داده است، اگر “بلافاصله” چنین نشود، “حداقل ۲۰ هزار نفر” از کرونا جان خواهند باخت و آمار فوت ممکن است به “بالای ۶۰۰ نفر” در روز برسد. اگرچه چند ساعت بعد، وزارت بهداشت اعلام کرد هیچ بیانیه ای در باره ضرورت تعطیلی دو هفته ای کشور و احتمال افزایش فوتی های کرونا تا ۶۰۰ نفر در روز را صادر نکرده است، اما سیما سادات لاری سخنگوی وزارت بهداشت در روز چهارشنبه ۱۸ فروردین اعلام کرد، اگر کشور به مدت دو هفته تعطیل نشود، شمار مرگ و میر به بالای ۶۰۰ نفر در روز می رسد. علاوه بر سیما لاری، ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت و پیام طبرسی، رئیس بخش اورژانسی بیمارستان مسیح دانشوری نیز نسبت به بالا رفتن آمار جانباختگان کرونا تا ۶۰۰ نفر در روز هشدار داده اند. هشدارهایی که سرانجام به اعلام تعطیلی ده روزه دولت در تهران و دیگر مناطق قرمز از روز شنبه ۲۱ فروردین شده است.
روشن است طرف اصلی همه این هشدارها خامنه ای، روحانی و سعید نمکی، وزیر بهداشت و کل رژیم جمهوری اسلامی است. وزیری که خود را سرباز خامنه ای معرفی کرده و از این نظر، وظیفه اصلی خود را نه در حفظ جان و سلامت مردم، که اجرای نعل به نعل دستورات جایتکارانه خامنه ای و نظام دانسته است. وزیر بهداشتی که مستقیم و غیر مستقیم شریک جرم خامنه ای و روحانی در کشتار بیش از ۲۰۰ هزار نفر از توده های مردم ایران توسط ویروس کرونا بوده است. مجرمی که اکنون دریافته نه فقط در نزد توده های مردم، که در نزد جامعه پزشکی ایران نیز به عنوان فردی جنایتکار شناخته می شود در همراهی با خامنه ای و روحانی مردم را به قتلگاه کرونا فرستاده است. اینکه او در روز چهارشنبه ۱۸ فروردین، سه روز بعد از شکل گیری موج چهارم کرونا، طی نامه ای سرگشاده اعلام کرده است: “ما ملت امام حسینیم، پایدارتر از آن هستیم که استعفا بدهیم”، واکنشی به موقعیت ناپایدار او در درون وزارت بهداشت و جامعه پزشکی ایران است. سعید نمکی با آگاهی از دست داشتن در سرعت بخشیدن به شیوع ویروس کرونا و نقشی که در همراهی با نظام در کشتار توده های مردم ایران داشته است، اکنون در نامه ای گلایه آمیز خطاب به معاونان و روسای دانشکده های علوم پزشکی و تمام کادر درمانی کشور با عجز و لابه همیشگی خود نوشته است: “اینجانب به شیوه مکتوب و گفتمان آکنده از اعتراض و تقاضا و التماس، هر چه باید، قبل از تعطیلات منعکس کردم؛ می دانستم که کوچکترین بی احتیاطی چه موج سخت و طاقت فرسای دیگری خواهد آفرید که با همه امواج قبلی متفاوت است… اینجانب با شناختی که از قدرت سرایت، بیماری زایی و مرگ و میر ویروس جدید داشتم با مکاتبات عدیده از بخش های مختلف درخواست کردم تا موضوع را جدی بگیرند و بتوانیم در حد امکان ویروس را در استان خوزستان زمین گیر کنیم، تقاضا کردم راهها را از مناطق آلوده به دیگر نقاط از زمین و هوا و دریا سد کنیم و نگذاریم منابع آلوده به یکی از سهمگین ترین عوامل بیماری زا جابجا شوند”. تقاضاهایی که جملگی در هوا ماند، نه راه های زمینی و نه راه های هوایی کشور بسته شدند و نه محدودیت های رفت و آمد شهری ایجاد شد.
سعید نمکی، مثل همه جانیان جمهوری اسلامی، این همه را گفته تا خود را تبرئه کند، تا دستان خون آلود خود را پنهان سازد، تا همچنان سر سپردگی و مزدوری خود را به خامنه ای و روحانی نشان دهد. او از فرهنگ روضه خوانی و مرثیه گویی رژیم مبنی بر اینکه: “ما میراث دار سرزمین شهیدانیم. ما ملت امام حسینیم. بیتابیهایمان نیز برای حفظ جان و موقعیت و آبروی خودمان نیست” بهره گرفته تا به مردم ایران و جامعه پزشکی بگوید، به کوری چشم شماها، اگر ۲۰۰ هزار نفر دیگر هم کشته شوند “ما پایدارتر از آن هستیم که استعفا بدهیم”.
متن کامل نشریه کار شماره ۹۱۵ در فرمت پی دی اف
نظرات شما