“انتفاضه” قاسم سلیمانی در بحرین

kar_logo01موضع‌گیری تند و تهدیدآمیز قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قبال اقدام رژیم آل‌خلیقه در بحرین، مبنی بر لغو تا بعیت “شیخ عیسی قاسم”، یکی از روحانیون شیعه مورد حمایت جمهوری اسلامی، مثل توپ در آسمان خاورمیانه صدا کرد و به سرعت برق و باد در فضای سیاسی پرتنش  ومتشنج این منطقه و جهان پیچید. قاسم سلیمانی در بیانیه کوتاهی، تجاوز به حریم این روحانی شیعه را، عبور از “خط قرمز” و مسبب آتشی خواند که در بحرین و سراسر منطقه شعله‌ور خواهد شد! وی با بیان این‌که؛ جز مقاومت “مسلحانه” راهی در برابر مردم بحرین باقی نمانده است، از آغاز یک “انتفاضه خونین” سخن گفت و عواقب‌ آن را برعهده کسانی گذاشت که به “گستاخی حکام بحرین مشروعیت می‌دهند”!

“عیسی قاسم‌ ” روحانی شیعه و یکی از دست پروردگان رژیم جمهوری اسلامی است که از سال ۱۹۹۲ میلادی، قریب به ده سال در ایران و نزد آیت‌الله‌های حوزه علمیه قم درس می‌خواند و آموزش می دید. وی سال ۲۰۰۱ به بحرین بازگشت تا به قول “تسنیم” “زمام هدایت ملت بحرین را برعهده بگیرد” .عیسی قاسم که از پیروان خمینی و “انقلاب اسلامی‌”ست، چه در حیات خمینی چه بعد از آن، همواره مورد حمایت‌های بی‌دریغ جمهوری اسلامی قرار داشته است. رژیم آل‌خلیفه در واکنش به تحریکات شیعیان توسط جمهوری اسلامی، ضمن ایجاد بعضی محدودیت‌ها برای وی و برخی دیگر از شیعیان، تابعیت وی را که متولد “الدراز” یکی از روستاهای اطراف “منامه” پایتخت بحرین است، سلب نمود که واکنش شدید و خشمگینانه سپاه قدس را درپی داشت.

اظهار نظرها و موضع‏گیری های خبرساز توسط سران سپاه البته امرغریبی نیست. در روزها و هفته‌های اخیر نیز فرماندهان سپاه و نیروهای مسلح رژیم، پیرامون توانائی‌ها و پیشرفت‌های نظامی و قدرت موشکی جمهوری اسلامی، فراوان رجز‌خوانی نموده و شاخ‌وشانه کشیده بودند. اما ورود مستقیم و بی‌واسطه سپاه به ماجرایی که در اساس ربطی به جمهوری اسلامی ندارد و در نهایت به وزارت امورخارجه آن مربوط می‌شود، حاکی از آن است که جمهوری اسلامی در ادامه سیاست‌های جنگ‌طلبانه و ماجراجویانه‌اش برای دست‌یابی به اهداف و مقاصد جاه‌طلبانه و توسعه‌طلبانه، خود را برای حضور گسترده‌تر نظامی در جای جای منطقه آماده می‌کند که تهدید نظامی بحرین توسط قاسم سلیمانی، جزئی از همین سناریوست.

اما تهدید آشکار نظامی دولت بحرین و آغاز انتفاضه خونین برای سرنگونی آن، تنها موضع فرمانده نیروهای قدس سپاه نبود. وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران و نماینده ولی‌فقیه در آن، نمایندگان مجلس، امام‌های جمعه، حزب‌الله لبنان، سپاه بدر عراق و دیگرانی از همین قماش، در اظهارات و بیانیه‌های خود، ولو گاه با اندک تفاوتی در لحن، جملگی بر اصل موضوع و مضمون موضع‌گیری قاسم سلیمانی صحه گذاشتند. صرف‌نظر از این‌که دارودسته حسن روحانی با اعلان جنگ سپاه قدس علیه دولت بحرین تا چه حد روی موافقت نشان داده باشد یا نه، اما مسلم است که این موضع‌گیری، نه موضع یک فرد یا سپاه، بلکه موضع کلی جمهوری اسلامی‌ در قبال بحرین و گشودن صفحه جدیدی در حدود و میزان مداخله در این کشوراست.

شخص خامنه‌ای نیز در سخنان روز شنبه پنجم تیر که برای چندمین بار تاکید نمود برخورد با دشمنان باید بر اساس روحیه انقلابی باشد، به دولت بحرین هشدار داد که تعرض به شیخ عیسی قاسم، جز این‌که جوانان پرشور و حماسی بحرین به هرگونه اقدامی علیه حکومت دست بزنند، ثمر دیگری ندارد. کیهان باند شریعتمداری که سخنگوی جناح مسلط حکومتی‌ست و معمولا از خبرها و تصمیمات مهم درونی حکومت نیز اطلاع دارد، در “یاداشت روز” دوم تیر با عنوان “بحرین و فرمان آماده‌باش سردار سلیمانی” چنین فاش ساخت که، جمع‌بندی جمهوری اسلامی دربارۀ “سطح دفاع از مردم بحرین” دچار تغییر شده و وضعیت جدیدی پدیدآمده  است. کیهان در توضیح مختصات وضعیت جدید نوشت “در وضع جدید ملاحظات سیاسی  مردم بحرین و جمهوری اسلامی کنار می‌روند و روش انقلابی که سرنگونی رژیم جنایتکار بحرین است را در دستورکار قرار می‌دهند” کیهان در این یادداشت که مورد استقبال فوری گردانندگان خبرگزاری تسنیم قرار گرفت و بازنشر یافت، خطاب به “مردم بحرین” اعلام کرد؛ از این پس می‌توانند اسلحه بدست گیرند و روش مسالمت‌آمیز مبارزه را به روش انقلابی تبدیل کنند. کیهان نسبت به دریافت “کمک‌های موثر” جمهوری اسلامی به”مردم بحرین” اطمینان داد و درعین‌حال تاکید نمود که “عدم اتصال زمینی” بحرین با ایران، مانع کمک‌های جمهوری اسلامی نخواهد بود! کیهان بیانیه و موضع‌گیری سلیمانی را نمونه‌ای از “انقلابی‌گری” – که این روزها ورد زبان خامنه‌ای است در قبال دیپلماسی – که روحانی بر آن تاکید می‌کند – نقطه آغاز یک تحرک جدی به قصد دفاع موثر از “حقوق مردم” بحرین دانست و در پایان چنین اتمام حجت نمود که “ایران و بخصوص سردار سلیمانی وقتی وارد پرونده‌ای می‌شوند آن را در میانه راه رها نمی‌کنند و کاری را تا به انتها نرسانند رها نمی‌کنند.”!!

موضع قاسم سلیمانی و توضیح کیهان را اگر درکنار این سخنان حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان قرار دهیم که خطاب به همه دنیا گفت: تمام پول و بودجه و هزینه های حزب الله ازخورد و خوراک گرفته تا تسلیحات و موشک، همه را جمهوری اسلامی تأمین می کند! این برداشت قوت بیشتری می گیرد که جمهوری اسلامی درموضوع کشمکش ها و درگیری های قومی و مذهبی و رقابت های منطقه ای، باقوت بیشتری وارد صحنه می شود و پرصدا تر ازهمیشه برطبل جنگ افروزی و تشنج افرینی می کوبد.

صرف‌نظر از ماهیت ارتجاعی و سرکوب‌گر رژیم حاکم بر بحرین، بیانیه کوتاه قاسم سلیمانی چنان‌که کیهان شریعتمداری نیز به توضیح و تشریح آن پرداخت، یک تهدید جدی نظامی، تحریک شیعیان علیه سنی‌ها، مداخله آشکار و بی‌پرده در امور داخلی یک کشور همسایه است که جزئی جدائی‌ناپذیر از سیاست‌های جاه‌طلبانه و پان‌اسلامیستی رژیم جمهوری اسلامی‌ست. توسعه‌طلبی پان‌اسلامیستی جمهوری اسلامی و دامن زدن به اختلافات و جنگ‌های فرقه‌ای و مذهبی در منطقه خاورمیانه موضوع جدیدی نیست. جمهوری اسلامی یک دولت مذهبی‌ست که داعیه رهبری شیعیان جهان را دارد. رژیم مذهبی و شیعی جمهوری اسلامی، با اتخاذ و اجرای سیاست‌های توسعه‌طلبانه و مداخله‌جویانه، سعی کرده است تحت لوای حمایت از شیعیان، هژمونی خود را بر کشورهای منطقه اعمال کند. جنگ افروزی و مداخله‌جویی از مختصات دولت مذهبی حاکم بر ایران و منطبق  بر جاه‌طلبی‌ها و سیاست‌های هژمونی‌طلبانه و پان‌اسلامیستی آن است. جمهوری اسلامی از طریق تحریک شیعیان و سازماندهی گروه‌های مسلح مذهبی، برانگیختن شورش‌ها و برافروختن جنگ‌های فرقه‌ای و مذهبی و حضور مستقیم و غیرمستقیم در آن است که اهداف و مقاصد توسعه‌طلبانه خود را در منطقه پیش می‌برد. یک روز عراق، روز دیگر سوریه، روزبعد یمن و امروز نوبت بحرین است . دخالت درامور داخلی کشورهای منطقه، ایجاد و تقویت گروه های اسلام گرای شیعی و تسلیح ان ها، ازهمان اغاز از ویژگی های بارز سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده است که تا به امروز نیز ادامه یافته است.سیاست های تجاوزکارانه و پان اسلامیستی جمهوری اسلامی و همتایان و رقیبان آن درمنطقه خاورمیانه، جنگ های فرقه ای و مذهبی حاصل این سیاست ها نه فقط زیان ها و آسیب های جدی برمردم بی دفاع منطقه و شرایط زندگی میلیون ها انسان وارد آورده است بلکه دربرخی ازاین کشور ها مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن ویرانگری های عظیم و کشتارهای فجیع و بی سابقه ای ببارآورده است.

پوشیده نیست که تهدیدات نظامی فرمانده نیروهای قدس سپاه، که بی اذن و اجازه فرمانده کل، علی خامنه ای هرگزبرزبان وی جاری نمی شد، تضاد ها و کشمکش های چند گانه موجود درمنطقه را بیش از پیش تشدید خواهد کرد. این تهدیدات که تا همین لحظه نیز اختلاف و کشمکش میان ائتلاف کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی و دولت مذهبی حاکم برایران را تشدید نموده، اگر به مرحله اجرا گذاشته شود، تأثیرات ویرانگر و نابود کننده آن درمنطقه، صدبار فاجعه بارتر از آن‏چه اکنون هست خواهد بود. شعله جنگ به همه کشورهای منطقه سرایت خواهد کرد و  خاورمیانه به یک قتل‏گاه واقعی که میلیون ها انسان را به کام خود می کشد بدل خواهد شد.

اما این هنوز تمام نتایج جنگ افروزی ها وسیاست های توسعه طلبانه و پان اسلامیستی رژیم جمهوری اسلامی نیست. فجایعی که این سیاست درعرصه داخلی ببارآورده و بیش از این ببار خواهد آورد، کم‏تر از فجایع منطقه ای ان نیست. جمهوری اسلامی سالانه میلیاردها دلار حاصل دسترنج کارگران را صرف هزینه های سنگین دستگاه نظامی خود کرده است. بودجه ارگان های سرکوب و نظامی، بویژه بودجه سپاه و ارتش هر ساله افرایش یافته است. درحالی‌که اکثریت قریب به اتفاق کارگران و زحمتکشان ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، میلیون‌ها تن از جوانان و مردم ایران بیکارند، روزانه صدها کارگر اخراج و به خیابان پرتاب می‌شوند که هیچ‌گونه ممرّ درآمدی ندارند، درشرایطی که حتا دستمزدها و حقوق‌های ناچیز کارگران، معلمان و بازنشستگان نیز بموقع پرداخت نمی شود و کارگری که کار می‌خواهد یا طلب مزد می‌کند به زیر شلاق گرفته و زندانی می‌شود، درحالی که میلیون‌ها کودک کار و زنان خیابانی و کارتن خواب در فقر و نداری و بی‌مسکنی بسر می‌برند و کودکان حتا پیش از تولد به فروش می‌رسند! جمهوری اسلامی هر ساله میلیاردها دلار چه به شکل پول نقد و چه به صورت تجهیزات و تسلیحات، برای پیش‌برد سیاست‌های پان‌اسلامیستی خود درسوریه و لبنان و یمن وعراق و دیگر کشورهای منطقه هزینه می‌کند. جمهوری اسلامی با این سیاست‌ها نه فقط میلیاردها دلار ثروت جامعه را صرف جاه‌طلبی‌های ماجراجویانه خود نموده و با ربودن نان از سفره کارگران، گروه‌های اسلام‌گرای شیعی را در منطقه تقویت کرده است، بلکه در کنار قدرت‌های امپریالیستی و دیگر دولت‌های ارتجاعی منطقه، به رشد ارتجاع‌گرایی در منطقه خاورمیانه و تقویت بنیادگرایان اسلامی از نمونه داعش و النصره نیز یاری رسانده است.

به‌رغم آن‌که دخالت‌های نظامی و سیاست‌های تجاوزکارانه و هژمونی‌طلبانه جمهوری اسلامی در سوریه و عراق و یمن یکی پس از دیگری با شکست و رسوایی روبرو شده، اما جمهوری اسلامی نه فقط از دمیدن بر شیپور تشنج‌آفرینی، جنگ‌های فرقه‌ای – مذهبی و توسعه‌طلبی دست برنداشته بلکه روزبروز بر دخالت‌های نظامی خود در کشورهای منطقه افزوده است. جمهوری اسلامی که تا همین یک سال پیش حضور نیروهای نظامی خود را در سوریه انکار می‌کرد، بعدها که تعداد کشته‌شدگان سپاه فزونی یافت به نحوی که دیگر نمی‌توانست جناز‌ه‌ها را از چشم شهرها و شهروندان پنهان سازد و پی‌برد که دولا دولا نمی‌تواند شترسواری کند، به حضور نیروهای نظامی خود در سوریه اعتراف کرد و در این جنگ ارتجاعی تا آنجا پیش‌ رفت که واحدهای نظامی ارتش خود را نیز به سوریه اعزام نموده است.

این واقعیتی‌ست که جمهوری اسلامی در مناقشه هسته‌ای با دولت آمریکا و دیگر کشورهای موسوم به (۱ + ۵) تحت تاثیر مجموعه‌ای از فشارها به ویژه از ناحیه تحریم‌ها، به عقب‌نشینی تن داد و برجام را پذیرفت. کشورهای (۱ + ۵ ) بر این تلاش بودند که پرونده هسته‌ای را به اهرم فشاری برای عقب راندن جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و کنار نهادن سیاست‌های پان‌اسلامیستی و توسعه‌طلبانه آن تبدیل کنند. اما جمهوری اسلامی حتا در بحبوحه منازعه هسته‌ای نیز یک لحظه، اهداف توسعه‌طلبانه و هژمونی‌طلبانی خود را فراموش نکرد و از دخالت‌های مستقیم و غیرمستقیم در کشورهای منطقه دست برنداشت. رویه‌ای که سی و هفت سال ادامه داشته است. جمهوری اسلامی البته نمی توانست و نمی تواند دراین عرصه عقب نشینی کند مگر آن که آن‏چه را که تا کنون بوده زیر سئوال ببرد وموجودیت جمهوری اسلامی با مختصاتی که تا کنون داشته است را نفی کند.

سی و هفت سال حاکمیت رژیم سرمایه‌داری و مذهبی جمهوری اسلامی بر ایران و تعقیب مداوم اهدافی پان‌اسلامیستی و توسعه‌طلبانه، جز تشدید کشتار و تقویت جدال‌های مذهبی و فرقه‌ای در منطقه و جز خسارت‌ها و آسیب‌های گوناگون اقتصادی و اجتماعی ثمر دیگری برای مردم ایران نداشته است.

فقر و فلاکت و بیکاری میلیونی، شلاق و زندان و اعدام، بی‌آیندگی گسترده جوانان و چند میلیون معتاد، تن‌فروشی، کارتن‌خوابی و کودکان کار و خیابانی باضافه مشتی‌خرافه، تمام آن چیزی است که جمهوری اسلامی طی ۳۷ سال حاکمیت ننگین خود تحویل مردم ایران داده است. اقلیتی کم شمار، مشتی مرتجع، مفتخور و استثمارگر، سرنوشت ده‌ها میلیون انسان را در دست خود گرفته ، جامعه را به هر سو می‌کشند و هر روز فاجعه جدیدی می‌آفرینند. یک روز هوس می‌کنند از طریق کربلا راهی قدس شوند، روز دیگر ثروت‌های ملی و دسترنج کارگران را به پای بشار اسد می‌ریزند ویا درماجراجوئی های یمن حیف و میل‏اش می کنند یا صرف حزب‌الله لبنان و گروه‌های اسلام‌گرای شیعی مشابه آن می‌کنند و امروز از آغاز انتفاضه خونین در بحرین‌ سخن می‌گویند!

به این وضعیت باید پایان داد و بر این فجایعی که مدام و هر بار در شکلی تکرار می‌شوند، بایستی نقطه پایان گذاشت. اما تا جمهوری اسلامی بر سر کار باشد، این فجایع نیز خواهد بود.

برای پایان دادن به این فجایع و رهایی از شر تمام مصائبی که رژیم سرمایه‌داری و مذهبی جمهوری اسلامی ببار آورده است، راه دیگری در برابر کارگران و زحمتکشان ایران نمانده است جز آن‌که مبارزه علیه رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی را تشدید کنند، تمام نظم موجود را از ریشه براندازند و با استقرار یک حکومت شورایی، سرنوشت خویش و اداره امور جامعه را، خود در دست گیرند!

متن کامل نشریه کار شماره ۷۲۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.