روز یکشنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۰، رسانه های داخلی و خارجی از انتشار فایل صوتی مصاحبه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران با سعید لیلاز، عضو حزب کارگزاران و از اعضای ستاد انتخاباتی حسن روحانی خبر دادند. مصاحبه ای که روز ششم اسفند ۱۳۹۹ در قالب برنامه ای با عنوان “تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید” در مرکز “بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری” به ریاست حسام الدین آشنا، مشاور ارشد حسن روحانی ضبط شده بود. مصاحبه ای ۷ ساعته که قرار بود “محرمانه” باقی بماند، اما اکنون سه ساعت و یازده دقیقه آن به بیرون درز پیدا کرده است.
انتشار بیرونی این مصاحبه صوتی، همانند آبی که در خوابگه مورچگان ریخته باشند، سراسیمگی، بلبشو و واکنش های تند و تیزی را در درون دولت، نهادها حکومتی و رسانه های رنگارنگ جمهوری اسلامی دامن زد. ساعتی پس از انتشار این فایل صوتی، سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی با اعلام اینکه فایل بخش شده “مخدوش و تقطیع شده” است، گفت: “این گفتگو صرفا برای ثبت در حافظه سازمانی دولت تدبیر و امید ضبط شده و قرار به انتشار آن نبوده است…ما در انتخاب تیم تهیه، عوامل و نگهداری فایل ها هیچ نقشی نداشتیم و نمی دانیم چه کسانی، چگونه و چرا چنین کرده اند. یک امر غیر قانونی اتفاق افتاده و باید بررسی شود”.
حسن روحانی، در اولین جلسه هیئت دولت با اعلام اینکه هدف از انتشار این نوار ضربه زدن به مذاکرات هسته ای است گفت، به وزیر اطلاعات دستور داده است تا “عوامل توطئه شناسایی” و بدون هرگونه اغماضی مجازات شوند. علی ربیعی، سخنگوی دولت، انتشار مصاحبه ظریف را “توطئهآمیز” خواند و گفت، این فایل “توسط افرادی که هویت آنان در حال بررسی است به سرقت رفت و منتشر شد”. بعد از واکنش های دولت و صدور مجوز برای وزارت اطلاعات جهت کشف “توطئه”، دادسرای عمومی و انقلاب تهران نیز برای اینکه بررسی پرونده یکسره در اختیار وزارت اطلاعت کابینه روحانی قرار نگیرد با صدور اطلاعیه ای از “بازگشایی پرونده در دادسرای امنیت تهران” برای بررسی “انتشار و قرار دادن اطلاعات طبقه بندی شده کشور در اختیار افراد فاقد صلاحیت” خبر داد.
در سوی دیگر این ماجرای به ظاهر “رسوایی بزرگ”، چهره ها و رسانه های به اصطلاح اصولگرا و منتقد کابینه روحانی، به شدت به ظریف حمله کردند و او را به خاطر سخنان “افشاگرانه ای” که در باره قاسم سلیمانی در عرصه سیاست خارجی و حاکمیت “میدان به دیپلماسی” گفته بود، به “خیانت” و “به خطر انداختن منافع ملی” متهم کردند. سخنگوی کمیسون امنیت ملی مجلس، از دعوت ظریف برای حضور و پاسخگویی در مجلس ارتجاع اسلامی خبر داد. مجتبی ذوالنوری، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز با طرح این ادعا که ظریف گفته بود دو نسخه از این مصاحبه وجود دارد که یک نسخه در اختیار وی و دیگری در اختیار مجموعه حسام الدین آشنا است، دولت را متهم کرد که در تشکیلاتش “نفوذی و جاسوس وجود دارد”. منصور حقیقت پور، از اعضای کمیسیون امنیت مجلس نیز با بیان اینکه، “یک تار موی حاج قاسم سلیمانی را به آقای ظریف نمی دهیم”، او را متهم کرد که “تمام خطوط نظام را زیر سئوال برده است”.
پس از واکنش های افراد و نمایندگان وابسته به جناح به اصطلاح اصول گرای رژیم، خبرگزاری های منتسب به سپاه پاسداران و رسانه های موافق و منتقد کابینه حسن روحانی وارد میدان شدند. خبرگزاری فارس در مقاله ای با تاکید بر اینکه، ظریف با این فایل صوتی و تقابل با “قهرمان میدان” به مرز نابودی سیاسی و اجتماعی رسید، نوشت: فرا متن این مصاحبه در یک جمله خلاصه می شود؛ بر خلاف تصور رایج در جمهوری اسلامی نه تنها رئیس جمهوری اختیار ندارد، بلکه بر خلاف تصور پیشین، حاکمیت دوجانبه نیز وجود ندارد و تنها و تنها قاعده بازی حاکم بر اداره کشور، قواعد “میدان” است و راهبردی نظامی”. روزنامه رسالت، در روز سه شنبه هفتم اردیبهشت، با تیتر “نارفیق”، مصاحبه ظریف را خوشایند “ضد انقلاب” خواند. شرق با اشاره به زمان مذاکرات وین نوشت: چه کسی افشا کرد و چه کسی سود برد؟ وطن امروز، با تیتر “دوقطبی علیه مردم”، ظریف را “حقیر” خواند. صبح نو، “غروب ظریف” را تیتر زد و نوشت: آیا این فایل صوتی نقطه پایان ظریف است؟
واکنش تند روزنامه های منتقد دولت، در روز چهارشنبه هم ادامه یافت. وطن امروز، با نشان دادن دست قطع شده قاسم سلیمانی، “هزینه میدان برای دیپلماسی” را تیتر زد. کیهان شیعتمداری، با تاکید بر “فرار از ننگ کارنامه خالی با تهیه و انتشار فایل صوتی” نوشت: “فایل صوتی یاد شده بر خلاف ادعا، و های و هوی آقایان، محرمانه نبوده و از سوی دولت و با خودسوزی ظریف برای انتشار تهیه شده است. مخاطب آن نیز مردم ایران نیستند، بلکه آقای روحانی از این طریق برای دشمن پیام فرستاده است”. روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران با تیتر “پس لرزه های رسوایی بزرگ”، از عواقب انتشار فایل صوتی محمد جواد ظریف خبر داد.
رسانه های فارسی زبان خارج از کشور نیز هر کدام به فراخور حال خود، روی آن قسمت هایی از مصاحبه ظریف که با سیاست های آنان همسویی داشت، جنجال به راه انداختند. رسانه های خبری مخالف سیاست های روسیه با استناد بر بخشی از سخنان ظریف، مبنی بر کارشکنی ها و تلاش روسیه برای اینکه “توافق هسته ای انجام نشود”، “سفر سلیمانی [در تیر ۹۴] به روسیه به اراده مسکو شکل گرفت نه اراده ما”، “روسیه و فرانسه” در دادن پیشنهادی مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی “هر شش ماه یک بار موظف به تمدید مجوز از شورای امنیت برای ادامه توافق هسته ای باشد” و یا “ما ادعا می کنیم که آقای سلیمانی پوتین را به جنگ [در سوریه] کشید. اما پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین وارد جنگ شد، اما با نیروی هوایی، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید” و “اراده روسیه به آن بود که دستاورد وزارت خارجه ایران را نابود کند”، عمدتا روی وابستگی جمهوری به روسیه متمرکز شدند.
رسانه های فارسی زبان معتقد به “اصلاح نظام” هم بر فرازهایی از سخنان ظریف که عموما بر یکه تازی سپاه پاسداران و حاکمیت “میدان” بر دیپلماسی تاکید داشت، متمرکز شدند. سخنانی مبنی بر اینکه: “حمله به سفارت عربستان و گرفتن دو کشتی آمریکایی” بزرگترین خدمت مخالفان داخلی برجام به “دشمن” بود. “در جمهوری اسلامی میدان [سپاه] بر همه چیز حاکم است”، “میدان حاکم بر تبلیغاته، میدان حاکم بر اظهار نظرهاست، میدان حاکم بر همه چیز است”. قاسم سلیمانی معتقد بود چون “میدان اصل است، فرضا اگر استفاده از هما دو درصد نسبت به ماهان مزیت داشته باشد باید از هما استفاده کرد، ولو اینکه ۲۰۰ درصد به دیپلماسی کشور هزینه بخورد”. این دسته از رسانه ها و جریانات معتقد به تغییر و اصلاح در ساختار جمهوری اسلامی آنچنان برای محمد جواد ظریف هورا کشیدند که انگار در طول ۴۲ سال حاکمیت مرگبار “میدان” بر جان و زندگی توده های مردم ایران، آن ها تازه با خبر شده اند که “در جمهوری اسلامی میدان بر همه چیز حاکم است”. آن هم از زبان کسی که به قول خودش از ۲۰ سالگی در جایگاه دیپلماسی کشور در نقش ماله کشی جنایات جمهوری اسلامی نقش پر رنگی داشته است. دیپلمات مزدوری که دست کم در ماجرای سرنگونی هواپیمای اوکراینی نشان داد تا چه حد دیپلماسی مورد ادعای خود را برای حفظ اقتدار همان “میدان” به کار گرفته است.
ظریف در این مصاحبه”محرمانه” در مورد ایفای نقش خود برای ماله کشی جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی که توسط دو موشک زمین به هوای سپاه پاسداران ساقط شد و تمام ۱۷۶ سرنشین آن جان باختند، گفته است: “ظهر جمعه (هواپیمای اوکراینی بامداد روز چهارشنبه ۱۸ دی ۹۸ مورد اصابت موشک قرار گرفت) رفتم به جلسه ویژه ای که در دبیرخانه شورای امنیت گذاشته بودند… در آنجا گفتم اکنون دنیا می گوید که موشک به این هواپیما اصابت کرده است، اگر واقعا موشک خورده بگین که ببینم ما چگونه می توانیم آن را علاج کنیم”. (تاکید از ماست).
آنچه بدان اشاره شد، خلاصه ای از مجموعه واکنش های دولت، نهادهای حکومتی و رسانه داخل و خارج بود که طی چند روز گذشته بازتاب بیرونی یافته اند. برکناری حسام الدین آشنا، مشاور ارشد کابینه حسن روحانی که مصاحبه فوق تحت مسئولیت او انجام شد، اعلام ممنوع الخروجی ۲۰ نفر از کارکنان دولت و سیگنال های تهدیدآمیز مخالفان ظریف، بخشی از تبعات اولیه انتشار این فایل صوتی بوده است. در این میان، آنچه مهم است و حتی از محتوای این فایل “محرمانه” اهمیتی بیشتری دارد، پاسخگویی به این پرسش است که این نوار چرا و بر بستر چه شرایط سیاسی حاکم بر رژیم منتشر شده است؟ انتشار سخنان ظریف، به سود چه کسانی یا چه جناحی از حاکمیت بوده است؟ آیا انتشار این مصاحبه، به تعبیر روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران، فقط یک “رسوایی بزرگ” است، که اکنون گریبان کابینه روحانی را گرفته است یا پیامی که بازتاب فروپاشی درونی نظام است؟ مسائلی که در این چند روزه از طرف رسانه های داخل و خارج به طور ریشه ای به آن پرداخته نشد.
بر خلاف پاره ای از ادعاها که سعی دارند انتشار این فایل را به نفع جناحی از حاکمیت تفسیر کنند، روشن است که انتشار سخنان ظریف، اساسا به نفع هیچ کدام از جناح های درون رژیم نبوده است. اگر چه هرکدام از جناح های جمهوری اسلامی سعی دارند از این ماجرا به نفع خود سود ببرند، اما انتشار این مصاحبه از جمیع جهات به ضرر کل هیت حاکمه ایران بوده است. انتشار این فایل صوتی، حتی رسوایی نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری خرداد ۱۴۰۰ را نیز عریان تر کرد. پس انتشار مصاحبه ای را که کل نظام از آن متضرر شده است، نمی توان صرفا در قالب یک “رسوایی بزرگ” برای بخشی از نظام تعبیر کرد. خروجی انتشار این فایل صوتی، پیام روشنی از فروپاشی درونی نظام برای همگان است.
وضعیت پیش آمده بازتاب عمق بحران ژرفی است که از دی ماه ۹۶ جمهوری اسلامی را به چالش گرفت، در آبان ۹۸ رژیم را به مرز فروپاشی کشاند و اکنون نتایج آن دو خیزش و قیام شکوهمند توده های مردم ایران، در فروپاشی و اضمحلال درونی کل هیئت حاکمه بازتاب یافته است. بحرانی ژرف که هم اینک وقوع یک انقلاب اجتماعی را حتی برای مقامات جمهوری اسلامی آشکار کرده است.
محمد جواد ظریف، که طی چهار دهه همانند یک سرباز مخلص جمهوری اسلامی، پیش برنده سیاست سرکوبگرانه “میدان” رژیم بوده است، اکنون چرا باید علیه همین حاکمیت “میدان”، که بازوی اصلی خامنه ای است، سخن بگوید؟ چرا باید کل نظام جمهوری اسلامی را زیر سئوال ببرد؟ چرا باید علیه روسیه و خوشایند کشورهای غربی سخن بگوید؟ چرا باید آشکار و نهان برای تبرئه و دور نگه داشتن خود از حاکمیت “میدان” زمینه سازی کند؟
روشن است که او صدای انقلاب توده های مردم ایران را زودتر از دیگر مسئولان رژیم شنیده است. ظریف با وقوف از عمق بحران فروپاشی و اضمحلال درونی نظام، با یک دور اندیشی حساب شده و با تظاهر به اینکه در حاکمیت “میدان” نقشی نداشته است، به نوعی در تلاش است تا بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی چنانچه از چنگ دادخواهی مردم ایران گریخت، دست کم برای خود و خانواده اش مصونیتی در قلب آمریکا فراهم کند.
بحران اضمحلال درونی جمهوری اسلامی، فقط برای امثال ظریف روشن نشده است. احمدی نژاد هم، با زبانی به مراتب عریان تر از ظریف بر فروپاشی نظام تاکید دارد. او، هفته پیش در جمع هوادارانش در اردبیل به صراحت اعلام کرد، مسئولان جمهوری اسلامی از هم اکنون “جزیره ای خریده اند” تا در لحظه خطر به آنجا فرار کنند.
این همه هیاهویی که طی روزهای گذشته چه از طرف دولت و جریانات درون حاکمیت، و چه از طرف رسانه های داخل و خارج در مورد انتشار فایل صوتی محمد جواد ظریف به راه افتاد، و هر کدام به عمد صرفا روی حواشی این اقدام متمرکز شدند، تماما تلاشی بود تا پیام اصلی این “رسوایی بزرگ” را، که همانا انقلابی قریب الوقوع و فروپاشی نظام جمهوری اسلامی است، از نگاه کارگران و توده های مردم ایران پنهان سازند.
نظرات شما