در شرایطی که بحرانهای علاج ناپذیر نظم موجود در ایران عمق و ژرفای بیسابقهای یافته، ورشکستگی و بن بست سیاسی طبقه حاکم به نهایت خود رسیده است، بحران سیاسی ژرفی جامعه ایران را فراگرفته و تودههای مردم ایران با مبارزات علنی و مستقیم خود آشکارا نشان دادهاند که دیگر نمیخواهند و نمیتوانند نظم ارتجاعی حاکم را تحمل کنند، جمهوری اسلامی بار دیگر در تدارک برپائی خیمهشببازی موسوم به انتخابات برآمده است.
اگر طبقه حاکم بر ایران و پادوان تبلیغاتچی آن، سالها با ایجاد جو ارعاب ، آراء قلابی و ساختگی، عوامفریبی بر سر اصلاحطلب و اصولگرا و بالاخره انتخاب میان بد و بدتر، میکوشیدند بر این واقعیت سرپوش بگذارند که مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی و تمام نظم ارتجاعی موجود هستند، در دیماه سال ۹۶ تودههای کارگر و زحمتکش مردم ایران با برپائی موج گستردهای از تظاهرات در خیابانهای چندین شهر ایران، آشکارا نه به اصلاحطلب و اصولگرا، نه به جمهوری اسلامی، نه به تمام نظم حاکم بر ایران را با صدای بلند اعلام کردند. این مبارزات فقط در محدوده اعتصابات، تظاهرات و هزاران مورد از تجمعهای اعتراضی ضد دولتی با شعارهای رادیکال محدود نماند، بلکه تودههای زحمتکش در قیام آبان ماه سال ۹۸ که تقریباً تمام شهرهای ایران را فراگرفت، برای سرنگونی جمهوری اسلامی مستقیماً اقدام کردند. بنابراین، سطح مبارزه بسیار فراتر از شعار نه به جمهوری اسلامی رفت و مستقیماً سرنگونی عملی رژیم در دستور کار قرار گرفت. ارتجاع البته با کشتار و سرکوب گسترده توانست خود را موقتاً نجات دهد.اما نفرت و انزجار از جمهوری اسلامی نه کاهش، بلکه افزایش یافت. مبارزه در ابعاد گستردهتری ادامه یافت و امروز این سرنگونی، مبرمتر از هر زمان دیگر همچنان در دستور کار تودههای کارگر و زحمتکش، قرار دارد. درچنین شرایطی از اوضاع سیاسی، پوشیده نبود که مردم ایران یک سال پیش مضحکه انتخاباتی مجلس ارتجاع اسلامی رژیم را نیز تحریم کنند و رژیم را با تمام تقلبهایش ناگزیر سازند که اعتراف کند تقریباً ۶۰ درصد مردم در این خیمهشببازی شرکت نکردند.
بنابراین پیشاپیش روشن است که کارگران و زحمتکشان ایران، اکنون نیز پاسخی کوبندهتر از گذشته به رژیم خواهند داد.
نفرت و انزجار مردم از جمهوری اسلامی و جناحهای طبقه حاکم، رسوایی و ورشکستگی این رژیم اکنون به مرحلهای رسیده که حتی تعدادی از گروهها و سازمانهای اپوزیسیون بورژوائی نیز که سالها مستقیم و غیرمستقیم از رژیم حمایت میکردند، آنها نیز در برابر خیمهشببازی جدید رژیم، شعار تحریم انتخابات و برخی از آنها تحریم فعال را مطرح کردهاند. در واقعیت اما برای این هر دو دسته، تحریم چیزی جز امتناع از رأی دادن نیست و این امتناع جز یک تحریم منفعلانه و غیرفعال معنا نمیدهد. آنها خواهان برافتادن نظم حاکم بر ایران نیستند. از دیدگاه آنها، تحریم تنها یک وسیله اعمال فشار به رژیم برای به عقب واداشتن آن، با هدف کسب برخی امتیازات است. گروهی از این جریانات بورژوائی چیزی جز این نمیخواهند که خامنهای کنار برود، ولیفقیه جدیدی بهجای او بنشیند و از دامنه اختیارات او کاسته شود. این است هدف آنها از طرح شعار تحریم. اما گروهی دیگر در ظاهر خواستار گذار از جمهوری اسلامی و بهجای آن استقرار یک جمهوری بهاصطلاح دمکراتیک و غیرمذهبیاند. اما از آنجائی که آنها نیز از مدافعین نظم سرمایهداری حاکم بر ایراناند، با انقلاب و سرنگونی قهری جمهوری اسلامی و درهم شکستن تمام دستگاه دولتی موجود مخالفت جدی دارند. آنها میخواهند بدون اینکه آسیبی به دستگاه دولتی موجود با تمام نیروی سرکوب پلیسی، نظامی، امنیتی و بوروکراتیک آن وارد آید، جمهوری اسلامی در جریان مبارزهای به اصطلاح مسالمتآمیز تحت نظارت سازمان ملل کنار رود و سپس با اصلاحاتی محدود در رو بنای سیاسی، نام جمهوری اسلامی را به جمهوری دمکراتیک و لائیک تغییر دهند. این یعنی تلاش برای حفظ نظم موجود و فریب مردم ایران. چراکه جمهوری اسلامی همانگونه که در چهار دهه گذشته بهوضوح نشان داده است، نه با مبارزهای مسالمتآمیز کنار میرود و نه اجازه خواهد داد که سازمان ملل در این رابطه نقش و دخالتی داشته باشد. بر کسی پوشیده نیست که این رژیم همواره حتی مسالمتآمیزترین مبارزات مردم ایران را با بیرحمانهترین شیوهها، سرکوب کرده است. به همگان نشان داده که تا آخرین لحظات حیات ننگینش با تکیهبر نیروی سرکوب، با بیرحمی، کشتار، زندان و اختناق از موجودیت خود دفاع خواهد کرد. بنابراین روشن است که چرا تمام این جریانات اپوزیسیون بورژوائی حتی هنگامیکه لفظ فعال را برای تحریم به کار میبرند، خواهان چیز دیگری جز تحریم غیرفعال یعنی امتناع خشکوخالی از رأی دادن نیستند. این امتناع از رأی دادن کمترین خطری را متوجه رژیم نخواهد کرد و فاقد هرگونه اهمیت جدی است. چون امتناع از رأی دادن بهخودیخود هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد. رژیم به روال گذشته از روشهای مختلفی که برای اعلام آراء قلابی همواره استفاده کرده، استفاده میکند و درنهایت نیز وقتیکه دیگر بر هر کسی آشکارشده است که مردم در این مضحکه شرکت نمیکنند، حرف آخر خود را میزند و آنچه را که امثال مصباح یزدی سالها پیش مطرح میکردند و میگفتند که رژیم مشروعیتش را نه از رأی مردم بلکه از خدا میگیرد، رسماً اعلام میکند. همگان شنیدند که اخیراً سخنگوی شورای نگهبان در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت از منظر حقوقی، مشارکت احتمالی پایین در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ هیچ مشکل حقوقی برای رژیم ایجاد نخواهد کرد و اعتبار و مشروعیت جمهوری اسلامی همچنان پابرجا خواهد بود. به زبان صریح، وی میگوید، رأی مردم برای رژیم همواره بیاعتبار بوده است. درنهایت این به اصطلاح انتخابات، صرفاً ازاینجهت برای رژیم اهمیت داشته که آن را نیز به چماقی برای سرکوب مردم تبدیل کند و از آن برای مصرف خارجی و انکار سرکوبگریهای بیرحمانه استفاده نماید. یادمان هست که سال گذشته وزیر خارجه جمهوری اسلامی در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون طلوع افغانستان در پاسخ به این سؤال که چرا مردم ایران باید اینهمه فشار را متحمل شوند، پاسخ داد:” یک دلیل وجود دارد و این است که ما خودمان انتخاب کردیم یکجور دیگر زندگی کنیم.” همین وزیر خارجه جمهوری اسلامی بود که سال ۹۸ در سوئد با حضور خبرنگاران، نمایندگان سازمانهای غیردولتی، نمایندگان پارلمان و سیاستمداران ، در پاسخ به سؤال پایمال شدن حقوق انسانی مردم ایران، از اساس آن را انکار کرد و گفت: “چطور ممکن است ما به مردم ظلم بکنیم، آنها را سرکوب کنیم ولی مجدد ۷۳ درصد آنها در انتخابات شرکت کنند و از حکومت حمایت کنند.”
اما همانگونه که گفته شد، مردم ایران پاسخ این یاوه سرائیهای سران رژیم را در خیابانها دادند. تودههای مردم ایران با مبارزات خود نهفقط سالهاست که از تحریم غیرفعال فراتر رفته بلکه تا سرنگونی رژیم که بیان روشنی از مخالفت با تمام نظم موجود است، پیش رفتهاند. بنابراین، تحریم فعال معنای دیگری جز فراخواندن مردم به رویآوری به آن اشکال مبارزهای ندارد که سرنگونی جمهوری اسلامی را تسریع کند.
وقتیکه مردم یک کشور انتخابات قلابی رژیم سیاسی حاکم را بایکوت میکنند به این معناست که مردم هرگونه اعتماد به طبقه حاکم و سیستم سیاسی آن را ازدستدادهاند و میخواهند سیستم دیگری را جایگزین آن کنند. وقتیکه مردم به این درجه از بیاعتمادی به سیستم سیاسی موجود رسیده باشند و شرایط عینی جامعه نیز امکان برانداختن آن را فراهم کرده باشد، برای برچیدن انتخابات قلابی، راه دیگری در پیش ندارند جز آنکه تمام نظم موجود و طبقهای را که پاسدار این نظم سیاسی است سرنگون سازند. در اینجاست که بحث تحریم فعال پیش میآید. تحریم فعال به این معناست که برای جاروب کردن تمام سیستم انتخاباتی، سیاسی و اجتماعی موجود، باید به تاکتیکهای مؤثر و کارا برای برانداختن جمهوری اسلامی روی آورد. باید اعتصابات تودهای سرا سری برپا کرد. باید به اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه روی آورد. چراکه بدون در پیش گرفتن این اشکال مبارزه تغییری در اوضاع رخ نخواهد داد و نظم ارتجاعی حاکم همچنان پابرجا خواهد بود.
بنابراین اگر در شرایطی که نفرت تودههای مردم ایران از نظم حاکم بر ایران به نهایت رسیده است، اگر برای مردم به کلی بی اهمیت است که رژیم دیکتاتوری عریان، کدام کارگزار استبداد را از صندوقهای رأی قلابی درمیآورد و در راس دستگاه اجرائیاش قرار میدهد، اگر اپوزیسیونهای بورژوائی با طرح شعار تحریم، چیزی جز امتناع خشکوخالی از رأی دادن یعنی بقای رژیم استبدادی نمیخواهند، وظیفه تمام نیروهای کمونیست، چپ و انقلابی، تبلیغ گسترده و تلاش عملی در میان تودههای کارگر و زحمتکش ، برای برپائی اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه بهعنوان تاکتیکهای مؤثر تحریم فعال برای برچیدن بساط انتخابات قلابی و فرمایشی، برای جایگزین کردن آن با سیستم انتخاباتی نوینی است که مردم را بر سرنوشت خود حاکم سازد. این سیستم انتخابی نوین ، این سیستم سیاسی جدید چیزی جز یک نظم شورابی، یک حکومت شورابی نخواهد بود.
نظرات شما