هرچه به تاریخ برگزاری مضحکه انتخاباتی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ نزدیکتر می شویم، عمق و ژرفای رسوایی و کثافات درونی نظام جمهوری اسلامی بیشتر ظاهر می شود. ورشکستگی جمهوری اسلامی به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی اخلاقی به حدی رسیده است که برگزاری مناظره های تلویزیونی از پیش طراحی شده برای کاندیدای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری نیز نتوانست کمترین کورسویی بر تاریکخانه “انتخاباتی” رژیم بتاباند. این مناظره های به اصطلاح انتخاباتی در شرایطی برگزار شدند که صدای بلند تحریم فعال “انتخابات” همراه با شعار سرنگونی جمهوری اسلامی هر روز بلند و بلندتر می شود. این روزها، ننگ و رسوایی خیمه شب بازی انتخاباتی رژیم، آنچنان از پرده بیرون افتاده است که اکثریت مطلق توده های مردم ایران که از پیش بر بی مایگی، دروغگویی، لاف زنی و دادن وعده های توخالی عناصرمفلوک شرکت کننده در این شوهای تلویزونی آگاه بودند، حتی زحمت دیدن و شنیدن یاوه های کاندیدای منصوب ریاست جمهوری شورای نگهبان را نیز به خود راه ندادند.
نظر سنجی های رسمی رژیم حاکی از آن است که ۷۰ درصد مردم ایران این مناظره های “انتخاباتی” را نگاه نکرده اند. به عبارت دیگر، توده های رنج کشیده مردم ایران که در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، با شعار “اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمام ماجرا”، در گستره ای به وسعت ایران و در ابعادی میلیونی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را فریاد زدند، اکنون در ادامه مبارزات خود به تحریم فعال نمایش انتخاباتی روی آورده اند و حاضر نیستند وقت خود را برای شنیدن اراجیف هفت مزدور جمهوری اسلامی تلف کنند. هفت عنصر فاسدی که بیش از چهار دهه در تمامی جنایات و آدم کشی های جمهوری اسلامی شریک بوده اند، اما اکنون طوری سخن می گویند که انگار از کره مریخ آمده اند، آدم های منزّهی هستند که از ۴۲ سال کشتار و جنایات و قتل عام های جمهوری اسلامی به دور بوده اند و اکنون در این روزهای “خطیر” پا به میدان گذاشته و با وعده آزادی برای زنان، تامین نان و کار برای بیکاران، رسیدگی به معاش زنان خانه دار و سرپرست خانواده و دادن وعده های دروغین دیگری از قبیل افزایش یارانه ها از ۴۵ هزار تومان به ۴۵۰ هزار تومان در ماه می خواهند توده های مردم ایران را به رای دادن ترغیب کنند. یک مشت وعده های دروغین و توخالی، که در طی بیش از چهار دهه، هر چهار سال یکبار به صورت مشمئز کننده ای تکرار می شوند و هر بار نیز در مواجهه با دیوار بلند استبداد مطلقه دینی حاکم به جمهوری اسلامی در پستوی فراموشی و انکار سپرده می شوند.
شنیدن وعده “رعایت حقوق شهروندی زنان” از جمله دروغ های بزرگی ست که در هر دوره “انتخاباتی” با آب و تاب توسط یاوه گویان کاندیدای ریاست جمهوری تکرار و شنیده شده است. در این دوره نیز هر یک از هفت کاندیدای منصوب شورای نگهبان در مناظره های تلویزیونی با تاکید بر “حقوق زنان”، سعی کردند خود را “ناجی” زنان ایران معرفی کنند. اینبار اما با وضعیت انقلابی حاکم بر جامعه و از بام به زیر افتادن تشت رسوایی وعده های دروغین “آزادی” زنان و رعایت “حقوق شهروندی” آنان توسط “اصلاح طلبان” حکومتی، شنیدن اینگونه وعده های پوچ و توخالی، آنچنان مضحکه عام و خاص شده است که دیگر حتی ریشخند تمسخر را نیز بر لبان زنان و عموم توده های مردم ایران خشکانید.
بی حقوقی محض زنان در جمهوری اسلامی نیاز به هیچ توضیحی ندارد. در حاکمیت ۴۲ ساله ارتجاع اسلامی، بی حقوقی محض زنان، اعمال تبعیضات جنسیتی، تحمیل حجاب اجباری، سرکوب بی وقفه آنان و اعمال دیگر محرومیت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان آنچنان عریان و آشکار است، که رهایی از همه گند و کثافات جمهوری اسلامی به خواست عمومی زنان ایران تبدیل شده است. عمومی شدن مطالبه رهایی و نجات زنان از بربریت جمهوری اسلامی به حدی رسیده است که هر یک از مزدوران و فریبکاران کاندیدای ریاست جمهوری اسلامی در این دوره “انتخاباتی” نیز وعده “گشایش” وضعیت زنان و رعایت “حقوق شهروندی” آنان را هرچند نه به گستردگی دفعات پیشین، اما تاحدودی که برایشان ممکن بود، تکرار کردند.
اگر در دوران خاتمی، وعده “آزادی زنان”، برای زنان بورژوا- فمینیست جذابیت داشت، اگر طرح شعار وسوسه برانگیز تامین “حقوق شهروندی” زنان توسط خاتمی، بخش وسیعی از زنان خرده بورژوای مرفه را برای سال های متمادی به حمایت همه جانبه از “اصلاح طلبان” حکومتی کشانید، اگر پس از خاتمی، حسن روحانی نیز در مضحکه انتخاباتی سال ۱۳۹۲، با توسل به سراب “رعایت حقوق شهروندی زنان”، بار دیگر به جناح “اصلاح طلبان” حکومتی نیرو بخشید و خون دوباره ای در رگهای خشک شده سراب “اصلاح پذیری نظام” دمید، اکنون اما زنان جامعه و عموم توده های مردم ایران به تجربه دریافته اند که با بودن نظام جمهوری اسلامی، نه تنها کمترین گشایشی در وضعیت آنان رخ نخواهد داد، نه تنها بهبودی در شرایط اجتماعی و سیاسی آنان حاصل نخواهد شد، که شرایط برای آنان باز هم سخت و سخت تر خواهد شد. از این رو طرح شعار رعایت “حقوق شهروندی” زنان در مناظرههای انتخاباتی این دوره، نه فقط گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن نیافت، بلکه به رسوایی بیشتر نظام و مفتضح شدن کامل کاندیداهای فریبکار ریاست جمهوری دوره سیزدهم نیز تبدیل شد.
دروغ پردازی کاندیداهای منصوب خامنه ای البته فقط به دادن وعده تامین “حقوق شهروندی” زنان خلاصه نشد. وعده بهبود شرایط معیشتی، رعایت حقوق زنان خانه دار، رسیدگی به وضعیت زنان سرپرست خانواده و به طور کلی وعده افزایش ۴۵۰ هزار تومانی یارانه ها، از جمله وعده های دروغین دهان پرکنی بودند که هر کدام از فریبکاران به اصطلاح کاندیدای ریاست جمهوری به تناسب قد و قواره ای که داشتند، مطرح کردند.
اینکه چرا در این دوره، به جای متمرکزشدن بر وضعیت “حقوق شهروندی” زنان، همه کاندیداها سعی کردند روی شرایط معیشتی اقشار پایینی جامعه و بطور اخص روی زنان خانه دار و زنان سرپرست خانوار متمرکز شوند، برخاسته از شرایط اقتصادی بسیار وخامتبار حاکم بر زندگی عموم زنان، بخصوص تنگناهای معیشتی زنان سرپرست خانوار است. اینبار، مشکلات اقتصادی زنان ایران و به طور اخص انبوه معضلات معیشتی زنان سرپرست خانوار سبب شد تا هر یک از دغلکاران منصوب خامنه ای با دادن وعده های دروغین معیشتی، سعی کنند دست کم این بخش از زنان جامعه را به پای صندوق های رای بکشانند.
بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار که به بررسی وضعیت زنان سرپرست خانوار در بازه زمانی سال های ۹۰ تا ۹۸ پرداخته است، تعداد زنانی که خرج خود و خانواده تحت سرپرستی شان را تامین می کنند با یک افزایش ۲۷ درصدی از ۲ میلیون و ۷۷۳ هزار نفر به ۳ میلیون و ۵۱۷ هزار نفر افزایش یافته است. در چنین وضعیتی با مردانه بودن بازار کار ایران، تشدید سرسام آور گرانی و تورم، و افزایش بیشتر نرخ بیکاری زنان بر اثر شیوع کرونا، اوضاع برای زنان و به طور خاص برای زنان سرپرست خانوار بسیار وخیم و تهدید آمیز شده است.
حال در چنین وضعیتی که موج تحریم فعال “انتخاباتی” تمام کشور را فرا گرفته است، در شرایطی که ضرورت برپایی یک انقلاب اجتماعی راستین به امری اجتناب ناپذیر در جامعه تبدیل شده است، و در عین حال توده های مردم ایران برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی خیز بر داشته اند، روشن است که تکرار وعده های دروغین دوره های قبل همانند گشودن روزنه های امید در وضعیت سیاسی، حقوقی و اجتماعی زنان و تکرار وعده باز گرداندن “حقوق شهروندی” زنان به آنان، کمترین محلی از اِعراب نداشته و نخواهد داشت. در وضعیت انقلابی حاکم بر فضای سیاسی ایران، حتی همان بخش از زنانی که تا پیش از این به “اصلاح طلبان” حکومتی دل بسته بودند، به تاسی از مبارزات پر شور توده های مردم ایران و به تاسی از شعار “اصلاح طلب اصول گرا، دیگه تمام ماجرا”، به صف تحریم کنندگان نمایش انتخاباتی ۲۸ خرداد پیوسته اند. در این میان اما، وعده های دروغین معیشتی و افزایش ۴۵۰ هزار تومانی یارانه ها، دست کم برای سه و نیم میلیون از زنان سرپرست خانوار و انبوه زنان خانه دار شهری و روستایی می تواند انگیزه ای برای کشاندن آنان به پای صندوق های رای باشد. نکته ای که اینبار از چشم فریبکاران و شیادان این دوره از نمایش انتخاباتی رژیم دور نمانده و آنان را بر آن داشت تا در مناظره های تلویزیونی خود بر روی اینگونه وعده ها بیشتر متمرکز شوند. وعده های دروغینی که از همین حالا توخالی بودن آن برای عموم زنان و مردان آگاه جامعه روشن است. اکنون در شرایط ورشکستگی اقتصادی رژیم، بر کسی پوشیده نیست که وعده افزایش ۴۵۰ هزار تومانی یارانه ها حرف مفتی بیش نیست که فقط از دهان شارلاتان های منصوب شورای نگهبان بیرون می آید. از میان جمعیت ۸۴ میلیونی کشور، اگر فقط به ۶۰ میلیون نفر در هر ماه یارانه ۴۵۰ هزار تومانی پرداخت شود، با یک حساب سرانگشتی برای یک ماه ۲۷ هزار میلیارد تومان و برای یک سال رقمی معادل ۳۲۴ هزار میلیارد تومان باید یارانه پرداخت گردد. رقمی معادل تقریبی۸۰ درصد کل بودجه عمومی کشور، روشن است که پرداخت چنین رقمی برای هر دولت ورشکسته جمهوری اسلامی امری محال و غیر ممکن است.
علاوه بر وعده های معیشتی، وعده های بهداشت و درمان نیز همانند وعده بهبود شرایط معیشتی زنان خانه دار و سرپرست خانوار، مشتی حرف های مفت و مجانی بودند که هر کدام از یاوه گویان کاندیدای “انتخاباتی” منصوب خامنه ای، برای خالی نبودن عریضه و پیشی گرفتن از رقبای خود، در مناظره های “انتخاباتی” تکرار کردند.
به رغم اینکه چهارچوب این مناظره های تلویزیونی و خط قرمزهای آن برای هفت کاندیدای برگزیده نظام از قبل توسط خامنه ای مشخص شده بود، اما در بخش هایی از این مناظره ها به خصوص در مناظره سوم، در پی سخنان افشاگرانه ای که هفت مزدور خامنه ای مدام علیه یکدیگر تکرار کردند، مشخص شد نظام جمهوری اسلامی تا چه حد به گسیختگی درونی و سقوط نزدیک شده است.
اکنون در این روزهای پر تلاطم، نتیجه تجربه ۴۲ سال مبارزات خونین توده های مردم ایران علیه جمهوری اسلامی به عینه در مقابل چشمان عموم توده های مردم ایران است. این تجربه مبارزاتی به همه زنان و مردان، به کارگران و معلمان، به بازنشستگان و دانشجویان و عموم توده های مردم ایران آموخته است که تحریم وسیع “انتخابات”، فقط یک گام کوچک در مسیر براندازی جمهوری اسلامی است. اکنون که با مناظره های “انتخاباتی”، چشم انداز سقوط رژیم از هر زمان دیگری آشکارتر شده است، لازم است با گسترش مبارزات خیابانی و اعتصابات وسیع کارگری راه سرنگونی جمهوری اسلامی را بیش از پیش تسریع کرده و در نهایت با سازماندهی اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه توده ای، کل طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار منافع آن را ساقط و بر ویرانه های این نظم طبقاتی استثمارگرانه حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان را مستقر سازیم.
نظرات شما