“خبرها خوابیده، حالا چنان کاری میکنیم با شما که راه خانه و اسم پدر و مادرتان را فراموش کنید”، این سخنان یکی از بازجویان، یکی از شکنجهگران، یکی از همان “ضابطان” دستگاههای امنیتی و قضایی خطاب به یکی از دستگیرشدگان اعتراضات اخیر خوزستان است.
اگرچه جمهوری اسلامی با ارسال وسیع نیروهای سرکوبگر و نظامی کردن شهرها، قطع اینترنت و بازکردن آبهای پشت سد کرخه که برای فصل پاییز ذخیره شده بودند، بهطور موقت اعتراضات خوزستان را که میرفت سراسری شود و تا اندازهای نیز شد، سرکوب کرد؛ اما هنوز صدها تن از کودکان و جوانان و دیگر مردم ستمدیدهی خوزستان که در این اعتراضات و یا بعد از پایان اعتراضات و با گشتن خانه به خانه، دستگیر شدهاند، در زندان هستند. اگرچه جمهوری اسلامی با این کار میخواهد از مردم خوزستان انتقام بگیرد، اما بیشک نه فقط بر خشم و نفرت مردم خوزستان، بلکه بر خشم و نفرت مردم ستمدیده در سرتاسر ایران خواهد افزود.
براساس گزارش یکی از خبرنگاران هوادار رژیم به نام حامد هادیان در روزنامه همشهری، تنها در شهر سوسنگرد ۳۰۰ نفر دستگیر شدهاند. همچنین در بین دستگیرشدگان اعتراضات خوزستان تعدادی کودک وجود دارند، از جمله ایوب عبود النمنوم ۱۲ ساله که در بخش شاوور از توابع شهرستان کرخه بازداشت شد و میلاد عبیداوی ۱۴ ساله که در شهر بستان از توابع شهرستان دشتآزادگان دستگیر گردید. در اعتراضات خوزستان، مردم از پیر و جوان تا کودک در اعتراض به بیآبی شرکت داشتند. تنها در سوسنگرد و به اعتراف حامد هادیان در همان گزارش، تعداد شرکتکنندگان در تظاهرات به ۱۲هزار نفر رسیده بود. به همین دلیل هم در میان دستگیرشدگان از کودک تا پیر و جوان وجود دارند. در میان کشتهشدگان این اعتراضات نیز که تاکنون نام ۹ نفر اعلام شده است، یک نوجوان به نام هادی بهمئی اهل روستای سوسن ایذه وجود دارد که تنها ۱۷ سال داشت و در شهر ایذه با گلوله دژخیمان جمهوری اسلامی در خون سرخ خود آرام گرفت. همچنین در شبکههای اجتماعی فیلمهایی از زخمی شدن کودکان از جمله یک کودک ۱۱ ساله با گلولههای ساچمهای دژخیمان رژیم منتشر شده است.
در حالی که در روزهای بعد برخی از مقامات رژیم مدعی شدند که بازداشتشدگان آزاد شدهاند، و روزنامه جوان متعلق به مقامات حکومتی نیز روز ۴ مرداد نوشت محسنی اژهای در تماس تلفنی با رئیس کل دادگستری استان خوزستان دستور آزادی سریعتر معترضان خوزستان را صادر کرده است، اما حتا همان موقع نیز گشتهای خانه به خانه برای دستگیری معترضان ادامه داشت. برای نمونه ۱۲ مرداد در روستای “کردستان بزرگ” از توابع شهرستان بهبهان ۸ نفر توسط نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم دستگیر شدند.
کریم حسینی نماینده مجلس اسلامی از اهواز ۷ مرداد در پاسخ به سوال یک خبرنگار در رابطه با وضعیت کودکان بازداشتشده گفت: “آمار دقیقی از این افراد وجود ندارد آن چیزی که اکنون ما در حال پیگیری آن هستیم برای کلیه افراد در همه سنین است که اکنون در بازداشت هستند و در صورت عدم ارتکاب به جرم باید آزاد شوند”. شمخانی دبیر شورای امنیت ملی نیز در توئیتر خود نوشت: “به نیروهای امنیتی دستور داده شد بازداشتیهای حوادث اخیر خوزستان که عمل مجرمانهای نداشتهاند به سرعت آزاد شوند”. “در صورت عدم ارتکاب جرم” “عمل مجرمانه” همگی کلمات رمز رژیم برای دستگیری و در زندان نگاه داشتن معترضان خوزستان است، چرا که برای جمهوری اسلامی هرگونه اعتراضی، هر گونه شعار علیه خامنهای جرم است و مرتکبان “مستحق زندان و مجازات” و این را رئیس دادگستری خوزستان به روشنی بر زبان آورد وقتی که گفت: ” رسیدگی و برخورد با عوامل تجزیه طلب و معاند که تلاش داشتند از اعتراضات بحق مردم سوء استفاده کنند با جدیت انجام خواهد شد”.
اساسا زندان یکی از ابزارهای مهم اعمال حاکمیت و تحمیل ارادهی طبقه حاکم بویژه در رژیمهای استبدادی و دیکتاتوری بر تودههای ستمدیده و استثمارشده است، از جمله حکومت دینی حاکم بر ایران که با موج وسیعی از اعتراضات تودهای روبروست و تنها پاسخ آن به تودهها سرکوب است. زندانهایی که زندانبانان با اختیارات بیحدوحصر خود از اعمال هیچ شکنجهای ابا ندارند. بیهوده نیست که نام حکومت اسلامی با زندان و شکنجه پیوند خورده است.
سپیده قلیان یکی از بیشمار زندانیان مردم ستمدیدهی خوزستان و ایران است، دختر شجاع، مبارز و آگاه خوزستان که به دلیل دفاع از خواستهای کارگران، به دلیل دفاع از خواستهای مردم ستمدیدهی خوزستان، مورد خشم رژیم دزدان و فاسدان قرار گرفت و در زندان بوشهر ۷۰۰ کیلومتر دورتر از محل زندگی اقواماش در تبعید و زندان است و حتا چندی پیش رئیس زندان چند تن از زندانیان جاهل را با وعده وعید مامور ضرب و شتم او کرده بود. نه فقط زندانهای خوزستان که زندانهای سرتاسر ایران امروز پُر هستند از سپیدهها. از مردان و زنان و جوانان شجاعی که به پا خاستند، حاضر به پذیرش ظلم نشدند و سر تسلیم نیاوردند به فرود. آنهم در برابر حکومتی سفاک که برای طنابهایاش دنبال گردن بود و جوانان شجاعی همچون نوید افکاری و مصطفی صالحی را تنها به جرم اعتراض به دار آویخت. مرگ بر این حکومت جنایتکار، حکومت دزدان و فاسدان.
امروز هم هیچکس نباید دستگیرشدگان اعتراضات خوزستان را به فراموشی بسپارد. این حق را نداریم. این حق را نداریم که زندانیان سیاسی را به فراموشی بسپاریم. شاید نمونه شهر جونقان، اگرچه یک نمونهی کوچک است، یک مثال خوبی برای ما باشد.
سهشنبه ۱۹ مرداد، ماموران امنیتی رژیم به منزل حبیب فدایی ساکن شهر جونقان ریخته و او را بازداشت کردند. او پیش از این نیز به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی و سخنرانی در این تجمعات بازداشت شده بود. در پی بازداشت وی، جمعی از مردم جونقان دست به تجمع زده و خواهان آزادی وی شدند. ادامه اعتراضات مردم جونقان با خواست آزادی حبیب فدایی، منجر به آزادی وی در روز بعد یعنی چهارشنبه ۲۰ مرداد شد.
رژیم از ابزار زندان و شکنجه برای ترساندن تودهها بهره میبرد، به همین دلیل بهترین راه مقابله و بیاثر کردن این ابزار این است که این ابزار را به ضد خود تبدیل کرد. به این معنا که آزادی زندانیان سیاسی را به یک خواست مهم تودهها تبدیل کرده و برای آزادی آنها از جمله دستگیرشدگان اعتراضات اخیر خوزستان، دستگیرشدگان قیام آبان ۹۸ و دیگر زندانیان سیاسی دست به اعتراض زد. همین مساله آزادی فوری تمامی دستگیرشدگان خوزستان میتواند و باید به یکی از مطالبات مردم خوزستان و دیگران در سرتاسر ایران تبدیل شود. اگر خواست آزادی زندانیان سیاسی خود به یک موضوع اعتراضی تبدیل شده و تودهها را به خیابانها بکشاند، تیغ زندان کُند شده و نه فقط این ابزار حکومت برای ترساندن تودهها از کارآیی میافتد، بلکه به ابزاری برای گسترش اعتراضات و در نتیجه ریختن هر چه بیشتر ترس در میان تودهها خواهد انجامید. همانگونه که در جریان اعتراضات سال ۵۷ نیز خواست آزادی زندانیان سیاسی در شعارهای صدها هزار مردم معترض، رژیم فاسد پهلوی را وادار به آزادی زندانیان کرد و تودهها را یک گام به پیروزی نزدیکتر ساخت.
روشن است که نه مشکل آب مردم خوزستان حل شده و نه مشکل برق آنها و نه مشکل کار و نان و آزادی مردم ستمدیدهی خوزستان و ایران، و نه اساسا قرار است در این حکومت این مشکلات حل شده و خواستهای مردم برآورده شود. همین روز شنبه ۲۳ مرداد در شهرک واوان اسلامشهر و در پی قطع ۸ ساعته برق مردم دست به اعتراض زده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. در خوزستان نیز معضل آب ممکن است به یک موج جدید اعتراضی تبدیل شود. معضل آب تنها مربوط به امسال نیست، سالهاست که مردم خوزستان به خاطر آب دست به تجمع اعتراضی میزنند. سال گذشته در غیزانیه اهواز بر سر آب آشامیدنی درگیری وسیعی بین مردم و نیروهای رژیم رخ داد که به مجروح شدن تعدادی از اهالی غیزانیه منجر گردید. بر این مساله نیز باید تاکید کرد که در همین اعتراضات اخیر مساله مردم خوزستان تنها آب نبود. مردم خوزستان از فقر، بیکاری، از سرکوب و نبود آزادی به خشم آمدهاند. اما به یکباره بیآبی نیز به معضلات بیشمار این مردم افزوده شد و خشم آنها شعلهور گردید. بدیهیست که این خشم بار دیگر و هر بار گستردهتر از قبل شعلهور خواهد شد و باز بدیهیست که حکومت اسلامی دست به کشتار زده و تعداد زیادی را دستگیر خواهد کرد. بنابراین چاره کار این است که ابزار سرکوب رژیم همچون زندان را بیاثر کرد. چاره این است که خواست آزادی فوری و بیقید و شرط تمامی زندانیان سیاسی در فضای کشور طنین افکن شده و به یک معضل بزرگ رژیم تبدیل گردد. چاره این است که در ابعادی وسیع به اعتراض برخاست.
به یاد داشته باشیم که جمهوری اسلامی از تودهها میترسد، از قدرت آنها، از اتحادآنها. واکنش رژیم به اعتراضات اخیر خوزستان بار دیگر این واقعیت را ثابت کرد. در سوسنگرد و به اعتراف خبرنگاران رژیم ۱۲ هزار نفر در تظاهرات شرکت کرده بودند، یعنی از هر ده نفر جمعیت این شهر یک نفر. اما به رغم این مساله رژیم به شدت به وحشت افتاد و تظاهرات آرام مردم سوسنگرد را با هجوم نیروهای گارد ویژه به خشونت کشاند. حال تصور کنید تمام خوزستان نه از ده نفر یک نفر که از هر ده نفر ۵ نفر به تظاهرات بیایند و نه فقط در خوزستان که در تمام ایران. آنگاه چه اتفاقی خواهد افتاد؟! بدون تردید ترس بر رژیم مستولی شده و شهامت و از خودگذشتگی و اراده سرنگونی رژیم در میان تودهها تقویت خواهد شد و این تنها راه برای آزادی فوری و بیقید و شرط تمامی زندانیان سیاسی از جمله دستگیرشدگان اعتراضات اخیر خوزستان است. تنها با مبارزه و گسترش اعتراضات میتوان به آزادی زندانیان سیاسی امید بست و راه رژیم برای زندانی کردن معترضان را تا حدود بسیار زیادی مسدود کرد.
نظرات شما