هفته گذشته انتشار تصویری از پانزده دانشجوی دختر فارغ التحصیل دانشگاه تهران به شکل گسترده ای در شبکه های اجتماعی بازتاب یافت. آنچه باعث دست به دست شدن این تصویر در فضای مجازی و برافروختن خشم نیروهای مدافع حجاب اسلامی در جامعه شد، همانا “کشف حجاب” جمعی تعدادی از دانشجویان فارغ التحصیل دانشگاه تهران بود. تصویر دانشجویانی که با لباس یکسانِ فارغ التحصیلی – روپوش مشکی و یقه قرمز رنگ – در مقابل سردرِ معروف دانشگاه تهران ایستاده و عکس یادگاری گرفته اند. در این عکس، بجز یک نفر، بقیه دختران کشف حجاب کرده و بدون روسری با چهره هایی شاداب در کنار هم به ردیف ایستاده اند. این عکس اولین بار روز یکشنبه ۱۵ آبان توسط سایت امنیتی “انصاف نیوز” منتشر شد. این سایت اقدام دانشجویان را تحت عنوان “کشف حجاب” تیتر زد و در گزارش خود با انتشار واکنش های منفی و غضب آلود برخی از کاربران توئیتری که جملگی از حامیان جمهوری اسلامی و مدافعان تحمیل حجاب اجباری به زنان هستند، نسبت به این اقدام دختران دانشجو واکنش نشان داد.
انتشار عکس دانشجویان “کشف حجاب” کرده و سرعت چرخش آن در شبکه های اجتماعی، همانند آبی که در خوابگه مورچگان ریخته باشند، خشم حکومتیان و طرفداران حجاب اسلامی را بر انگیخت. سایت امنیتی “انصاف نیوز”، از جمله سایت هایی بود که با روی کردی امنیتی اقدام به درج پاره ای از واکنش های خشم آلود کاربران اجتماعی مدافع حجاب اسلامی کرد و با این اقدام خود به ایجاد یک فضای امنیتی علیه دختران دانشجو دامن زد. یکی فریاد بر کشید: “مسئولان امنیتی! نهاد دانشگاه! کجایید؟ پرده دری تا کجا باید اتفاق بیفته تا شما کمی دردتون بگیره؟” آن دیگری با توسل به طناب پوسیده نفوذی ها بانگ برآورده: “نفوذی ها این بار قراره چه غلطی بکنن که دارن سوژه سازی میکنن برای انحراف افکار عمومی؟” دانشجوی محجبه ای از جیره خواران جمهوری اسلامی در توئیترش نوشت: “ننگ بر اساتید و دانشکده هایی که به جای تربیت انسانِ تراز انقلاب، موجب فساد فکری و اخلاقی می شوند”. کسانی هم از این همه فراتر رفته و با ماسک دفاع از تمدن و هویت “ملی” ایرانیان، این اقدام دانشجویان را “برنامه های دشمنان برای زمین زدن تمدن ۷ هزار ساله ایران” و “از بین رفتن حیا و عفت زنان و دختران” دانستند.
فردای انتشار عکس دانشجویان “کشف حجاب” کرده، پانزده دختر حزب اللهی، با چادرهای مشکی، روسری و ماسک قرمز در همان نقطه، مقابل سردرِ دانشگاه تهران به صف ایستادند تا تصویر خود را به جای تصویر زنان “بی حجاب” بنشانند، زنان دانشجویی که به زعم آنان نمای دانشگاه تهران را “مخدوش” کرده اند. وقتی فریاد وا اسلاما از هر طرف بلند شد، شهردار تهران نیز وارد میدان شد. علیرضا زاکانی برای جلوگیری از تکرار چنین رویکردی توسط دیگر دانشجویان دختر، در اقدامی “عاجل” جلوی دانشگاه تهران را با پارچه ای سبز پرده کشی کرد و با این اقدام خود به جای دختران “کشف حجاب” کرده بر سردر دانشگاه تهران حجاب کشید.
در فضای ایدئولوژیک ارتجاع حاکم بر ایران، اقدام شجاعانه دانشجویان دختر فارغ التحصیل دانشگاه تهران، آنچنان برجسته و چشمگیر شد، که عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان – وابسته به سپاه پاسداران- برای بی اثر کردن این حرکت جمعی “دختران سردرِ دانشگاه تهران” اساسا منکر ایرانی بودن این دانشجویان شد و آنان را تعدادی دانشجوی خارجی معرفی کرد. در این میان البته، آن دسته از نظریه پردازان مدافع جمهوری اسلامی که عموما از منظر “منافع ملی” نسبت به هرگونه حرکت اعتراضی در جامعه واکنش نشان می دهند، اینبار با استناد به اینکه اینگونه اقدامات زنان، جامعه را به سمت “دو قطبی” و “جنگ خیابانی” می کشاند، به ضدیت با حق آزادی زنان در انتخاب پوشش برخاسته و خشم خود را نسبت به “کشف حجاب” دانشجویان این چنین بروز دادند: “کاش زنان و دختران ایران، چه آن ها که پوششی شبیه دختران عکس بالایی دارند، [تصویر جمعی و بی حجاب دختران فارغ التحصیل در مقابل سردر دانشگاه تهران] و چه آن ها که شبیه عکس پایینی هستند، [تصویر جمعی دختران حزب اللهی، محجبه و چادر سیاه در مقابل سردر دانشگاه تهران] فریب این صف آرایی ها و تقابل ها و دوقطبی های کاذب را نخورند. این مسیر انحرافی، فرجامی جز جنگ خیابانی و فروپاشی جامعه ایرانی ندارد”. عجبا! این نظریه پردازان مزدور جمهوری اسلامی انگار تازه از کره مریخ به ایران پا گذاشته اند که تا این حد از “جنگ خیابانی” تمام عیاری که رژیم طی ۴۲ سال گذشته علیه زنان به راه انداخته است، بی خبر بوده اند.
اکنون همه کسانی که اندک شناختی از ماهیت سرکوبگرانه و ضد زن بودن جمهوری اسلامی دارند، بر این امر واقفند که بیش از چهار دهه است نیروهای پلیس و گشت ارشاد و عناصر “آتش به اختیار” رژیم در قالب یک “جنگ خیابانی” علنی و عریان، سرکوب همه جانبه زنان کشور را در برنامه های امنیتی خود داشته اند. چهل و دو سال است که گله های حزب اللهی به بهانه بدحجابی در کوچه و خیابان به چهره زنان تیغ کشیده اند، به صورت شان اسید پاشیده اند، فضای مدرسه و دانشگاه را بر آنان تنگ کرده اند، راه نفس کشیدن آزادانه آنان را در پارک ها و مکان های تفریحی بسته اند. در تمامی این سال ها، زنان ایران وقت و بی وقت و به بهانه های مختلف در خانه و کوچه و خیابان اذیت و آزار دیده اند، توهین و تحقیر شنیده اند و سال از پی سال با سرکوب و ضرب و شتم پلیس و گشت ارشاد مواجه بوده اند. اگر این اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی طی ۴۲ سال گذشته اعلام یک “جنگ خیابانی” اشکار علیه زنان جامعه نبوده است، پس چه نامی باید بر آن گذاشت؟ طی این سال ها، زنان بسیاری زندان و شکنجه و اعدام شده اند. بسیاری از آنان به جرم دفاع از آزادی و حق انتخاب پوشش با تهدید و ارعاب مداوم نیروهای امنیتی و گله های های حزب اللهی مواجه بوده اند. بسیارانی مورد سرکوب و تجاوز و تحقیر واقع شده اند و تعداد زیادی از آنان، هم اینک به جرم دفاع از حقوق مسلم خود به زندان و حبس محکوم شده اند. این نظریه پردازان و مدافعان حجاب اسلامی که اینک نگران “دو قطبی” شدن جامعه هستند، طی این سال ها که جمهوری اسلامی به طور علنی در مقابل زنان صف آرایی کرده است در کدام گوری بودند، که اکنون با این اقدام متهورانه دختران دانشجو اینگونه برآشفته شده اند و با نگرانی نسبت به صف آرایی و بروز “جنگ خیابانی” میان اقلیت زنان مزدور حزب اللهی با اکثریت مطلق زنان مدافع آزادی و حق انتخاب پوشش، هشدار می دهند؟
طی ۴۲ سال گذشته، اگرچه زنان ایران در مقابل تحمیل حجاب اجباری سکوت نکردند و در تمامی این سال ها با چنگ و دندان از آزادی پوشش و برابری حق و حقوق فردی و اجتماعی شان دفاع و در مقابل اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی مبارزه و مقاومت کرده اند، اما این مقاومت و پایداری آنان از دی ماه ۹۶ به این سو شکل و شمایل دیگری گرفته است. حرکت متهورانه “دختران خیابان انقلاب” در دیماه ۹۶، آغاز فصل نوینی از مبارزه و مقابله علنی زنان در برابر “جنگ خیابانی” تحمیلی رژیم بر آنان بود. دختران جوانی که همگام با خیزش انقلابی جوانان و توده های معترض ایران در دی ماه ۹۶، یکی پس از دیگری “کشف حجاب” کردند، روسری را بر بلندای چوب بستند و با موهای رها شده در باد بر سکوهای بلند خیابان انقلاب تهران قامت کشیدند. قهرمانانی که زان پس، شهامت و دلیری و شجاعت آنان در مقابله با تحمیل حجاب اجباری در استعاره ای با عنوان “دختران خیابان انقلاب” گل داد. دختران و زنان جوانی که به تدریج حضور اعتراضی شان در حرکت های اجتماعی فزونی یافت و در روزهای قیام شکوهمند آبان ۹۸، در عرصه های مختلف به “میان داری” و “میدان داری” اعتراضات خیابانی تبدیل شدند.
آنچه در دی ماه ۹۶، تحت عنوان “دختران خیابان انقلاب” شکل گرفت، آنچه در اعتراضات آبان ۹۸ به “میدان داری” زنان تعبیر شد و آنچه اکنون با حرکت کشف حجاب “دختران سردرِ دانشگاه تهران” در جامعه ظهور یافته است، جملگی مجموعه بهم پیوسته ای هستند که پوشش تحمیلی جمهوری اسلامی را به طور علنی به چالش گرفته اند. چالشی که برخاسته از شرایط عینی و انقلابی جامعه است. شرایطی پر تلاطم که از دی ماه ۹۶ با شکل گیری یک دوران انقلابی در جامعه، ظرفیت ایستادگی و تهاجم زنان در مقابله با جمهوری اسلامی را بالا برده است. در واقع، آنچه اکنون جمهوری اسلامی، سایت های امنیتی و همه طرفداران حجاب اسلامی را نگران کرده است، نه ایجاد “دوقطبی” و شروع “جنگ خیابانی” در جامعه، که همانا مبارزه علنی و آشکار زنان در مقابله با “جنگ خیابانی” ۴۲ ساله جمهوری اسلامی است، که تاکنون به صورت یکطرفه بر زنان ایران اعمال شده است. اکنون اما زنان و دختران ایران به تأسی از شرایط انقلابی موجود و در پرتو گسترش اعتراضات سراسری نیروی بیشتری گرفته اند تا با کشف حجاب و دفاع علنی از حق آزادی پوشش و برابری، “جنگ خیابانی” یکطرفه رژیم علیه زنان را به سمت رژیم برگردانند.
پوشیده نیست پافشاری جمهوری اسلامی بر حجاب اجباری که طی ۴۲ سال گذشته اجرای آن را با سرکوب و بگیر و ببند بر زنان تحمیل کرده است، بخشی از هویت ایدئولوژیک ارتجاع اسلامی حاکم بر ایران است. از این رو، باید برای همگان و بویژه زنان ایران روشن شده باشد که دست یابی به حق آزادی و انتخاب پوشش برای زنان هرگز با بودن جمهوری اسلامی ممکن نیست و نخواهد بود. اینکه کشف حجاب دختران فارغ التحصیل دانشگاه تهران اینچنین خشم نیروهای امنیتی و مزدوران جمهوری اسلامی را بر انگیخته است، صرفا یک حرکت گذرا در مقابله با حجاب اسلامی تعبیر نخواهد شد. همه زنان و دخترانی که تا به امروز به یک مبارزه جدی و رادیکال علیه حجاب اجباری برخاسته اند، چه “دختران خیابان انقلاب” و چه “دختران سردر دانشگاه تهران”، و چه بسیار زنان و مردانی که طی سال های گذشته به طور واقعی خارج از چهارچوب های قوانین جمهوری اسلامی مدافع حق آزادی پوشش و برابری حقوق زنان بوده و هستند، باید بدانند، چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه خوشمان بیاید و چه نیاید، هرگونه اقدامی که در مسیر “کشف حجاب” باشد، عملا به معنای مقابله با موجودیت و استمرار نظام ضد زن و سرکوبگر حاکم بر ایران تلقی خواهد شد. لذا، بر همه نیروهای مترقی و مدافع آزادی و برابری حقوق زنان لازم است تا با حمایت از هر حرکت مبارزاتی زنان، خاصه “کشف حجاب” در ایران پشتیبانی کرده و با اقدامات نظری و عملی به گسترش حرکت مبارزاتی آنان در جامعه یاری رسانیم.
روشن است، در وضعیت کنونی که شکاف میان توده های مردم و جمهوری اسلامی به صورت روزانه عمیق و عمیق تر می شود، در شرایطی که مشکلات درونی نظام مدام افزایش می یابند، در وضعیتی که بحران های سیاسی و اجتماعی به شکل بی سابقه ای ادامه حیات را بر رژیم دشوار کرده اند، در وضعیتی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی به بن بست رسیده و انزوای آن در عرصه بین المللی از هر زمان دیگری بیشتر شده است و جامعه با یک دوران انقلابی پر تلاطم مواجه است، مجموعه وضعیت موجود، فرصت مغتنمی برای زنان ایران است که آنان در همراهی با دیگر جنبش های اجتماعی و روی آوری هر چه بیشتر زنان به “کشف حجاب”، گام های موثرتری در مقابله با “جنگ خیابانی” یکطرفه جمهوری اسلامی علیه زنان برداشته شود.
نظرات شما