بحران‌آفرینی جمهوری اسلامی در عراق

با حمله پهپادی گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به جمهوری اسلامی ایران به اقامتگاه نخست‌وزیر عراق،  دور جدیدی از بحران‌آفرینی جمهوری اسلامی در عراق آغازشده است.

از هنگامی‌که کشور عراق توسط امپریالیسم آمریکا اشغال گردید و گروه‌های مرتجع اسلام‌گرا و قوم‌گرا تحت حمایت نیروی اشغالگر به قدرت حاکم بر عراق تبدیل شدند، مردم این کشور لحظه‌ای آرامش نداشته‌اند. یکی از عواقب اشغال نظامی عراق و به قدرت رساندن اسلام‌گرایان توسط امپریالیسم آمریکا، نقش و نفوذی است که جمهوری اسلامی ایران از طریق گروه‌های اسلام‌گرای شیعه، به‌ویژه از طریق سازمان‌دهی گروه‌های شبه‌نظامی در این کشور به دست آورده است. این گروه‌های شبه‌نظامی، تحت اتوریته سپاه قدس عمل می‌کنند و پیش برنده سیاست جمهوری اسلامی در عراق‌اند. علاوه براین‌که گروه‌های مسلح به همراه سازمان‌های سیاسی اسلام‌گرای شیعه کوشیده‌اند، تأمین‌کننده منافع و سیاست جمهوری اسلامی در عراق باشند، یکی از وظایف گروه‌های شبه‌نظامی، ترور و کشتار مردم عراق بوده است که به مخالفت با سیستم سیاسی حاکم و باندهای دزد و فاسد آن برخاسته‌اند. همین گروه‌های شبه‌نظامی هستند که در جریان جنبش سراسری مردم عراق موسوم به انقلاب تشرین علیه نظم ارتجاعی حاکم بر این کشور و مداخلات جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۸، به همراه نیروهای امنیتی، متجاوز از  ۶۰۰ تن از مردم عراق، به‌ویژه فعالان سیاسی مخالف را به قتل رساندند.  این وحشی‌گری شبه‌نظامیان اسلام‌گرا و مداخلات روزافزون جمهوری اسلامی، چنان خشم و نفرت مردم عراق را برانگیخت که در چند شهر کنسولگری‌های جمهوری اسلامی را به آتش کشیدند. این جنبش گسترده که چندین ماه به طول انجامید، منجر به سقوط کابینه عادل عبدالمهدی گردید. باندهای‌ فاسد حاکم بر عراق برای نجات خود از بحرانی که این کشور را فراگرفته بود، یک انتخابات زودهنگام برپا ساختند تا شاید بر این بحران غلبه کنند. اما به‌رغم این‌که درنتیجه سرکوب و کشتار وحشیانه مردم، انقلاب تشرین به نتیجه نرسید و جنبش فروکش کرد، اما بحران سیاسی همچنان لاینحل ماند. لذا انتخابات اخیر هم نه‌تنها مشکلی را حل نکرد، بلکه تبدیل به  بحران دیگری در این کشور گردید.

نخست این‌که با این انتخابات، اکثرت بزرگ مردم مخالف نظم حاکم که می‌دانستند با انتخابات، تغییری در سیستم سیاسی سرتاپا فاسد که در آن قدرت سیاسی به‌حسب مذهب و ملیت و قومیت میان باندها تقسیم‌شده است، رخ نخواهد داد، آن را تحریم کردند و حدود ۶۰ درصد از واجدین حق رأی در این انتخابات شرکت نکردند. این بایکوت گسترده، ضربه دیگری به دارو دسته‌های حاکم وارد آورد و نشان داد که گروه‌های حاکم بر عراق چیزی جز یک اقلیت ناچیز اسلام‌گرا و قوم‌گرای منفور در میان مردم عراق  نیستند.  ثانیاً این به‌اصطلاح انتخابات، شکاف‌های درون گروه‌های حاکم را عمیق‌تر کرد. نفرت مردم عراق از جمهوری اسلامی و گروه‌های وابسته به آن به درجه‌ای است که حتی اقلیتی از مردم عراق که در انتخابات شرکت کردند، به گروه‌های شبه‌نظامی مزدور وابسته به جمهوری اسلامی که زیر چتر ائتلاف الفتح  متشکل شده بودند، رأی ندادند. درنتیجه، این گروه‌‌ها نزدیک به دوسوم آراء خود را  نسبت به انتخابات پیشین از دست دادند و تنها ۱۷ کرسی به دست آوردند. آرای تعداد دیگری از گروه‌های اسلام‌گرای شیعه نیز به‌شدت کاهش یافت. تنها یک گروه، گروه اسلام‌گرای مقتدا صدر که شعار خود را مخالفت با هرگونه دخالت کشورهای خارجی در عراق قرار داده بود، بیشترین آراء را با ۷۳ نماینده به دست آورد. شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری امثال حشدالشعبی و «عصائب اهل الحق»   که تابع هیچ قانون و انتخاباتی نیستند، نتیجه انتخابات  را با این ادعا که تقلب شده نپذیرفتند و «هادی العامری» رئیس ائتلاف الفتح  پس از اعلام نتیجه انتخابات، بیانیه‌ای صادر و تأکید کرد: «به هر قیمتی که شده، ما این نتایج ساختگی را نمی‌پذیریم و از آرای نامزدهای خود و رأی‌دهندگانمان با تمام قدرت دفاع خواهیم کرد». نخستین واکنش عملی این گروه نیز برپائی تظاهرات در اطراف منطقه سبز و تلاش برای ورود به این منطقه حفاظت‌شده بود که به درگیری با نیروهای امنیتی و کشته شدن دو نفر انجامید. پی آمد بعدی آن روی‌آوری گروه‌های مسلح شبه‌نظامی  به اقدامات نظامی از طریق  حمله پهپادی به محل سکونت نخست‌وزیر عراق بود. گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به جمهوری اسلامی برای جبران شکست خود، سه پهپاد انفجاری را برای کشتن نخست‌وزیر عراق به پرواز درآوردند که دوتای آن‌ها توسط ارتش عراق نابود شد، اما پهپاد سوم به اقامتگاه الکاظمی اصابت کرد، اما وی از این حمله جان سالم به در برد.

مصطفی الکاظمی نخست‌وزیر عراق در واکنش به این حمله تروریستی به اقامتگاه خود گفت: “کسانی که جنایت دیروز را مرتکب شدند به‌خوبی می‌شناسیم و آن‌ها را تعقیب و رسوا خواهیم کرد. آن‌ها کسانی هستند که در تلاش‌اند امنیت عراق را به هم بزنند و می‌خواهند این کشور را به کشور باندها تبدیل کنند اما ما می‌خواهیم کشور را بسازیم”.

نخست‌وزیر عراق البته کتمان کرد که از مدت‌ها پیش، باندهای مذهبی، قومی و طایفه‌ای هستند که بر عراق حکومت می‌کنند. مگر این گروه‌های رنگارنگ اسلام‌گرا و قوم‌گرا که هرکدامشان دمشان به یک قدرت خارجی نیز وصل است و کارشان چپاول و غارت کشور و سهم‌بری از درآمدهای نفتی است، چیز دیگری جز باندهای مافیائی هستند؟ بر مردم عراق پوشیده نیست که آن‌ها جز یک‌مشت باندهای مافیائی مسلح و غیرمسلح برای غارت و چپاول کشور نیستند.  در طول ۱۸ سالی که آن‌ها بر عراق‌ حکومت می‌کنند، میلیاردها درآمد حاصل از فروش نفت را به جیب زدند و آنچه برای توده‌های مردم عراق برجای گذاشته‌اند، فقر اکثریت بزرگ مردم، میلیون‌ها بیکار، محرومیت مردم حتی از داشتن ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی و خدمات عمومی بوده است.

نخست‌وزیر عراق در این موضع‌گیری خود، حتی جرئت نکرد نام این گروه‌هایی که قصد ترور وی را داشتند، بیاورد. دلیل آن‌هم پوشیده نیست. او نه می‌خواهد و نه قدرت آن را دارد که وارد درگیری با این گروه‌ها که جمهوری اسلامی آن‌ها را رهبری می‌کند بشود. البته وی نیروی نظامی و تانک‌های ارتش عراق را به خیابان‌های بغداد آورد، اما لشکرکشی وی چیزی جز یک حرکت نمایشی نبود.

اقدام نظامی گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به جمهوری اسلامی علیه نخست‌وزیر این کشور، حامل این پیام سیاسی بود که قدرت نه از صندوق رأی بلکه از لوله تفنگ بیرون می‌آید. این پیامی نه‌فقط برای گروه‌های رقیب که بیشترین آراء را به دست آوردند، بلکه پیامی از طرف جمهوری اسلامی برای مردم عراق نیز بود که قصد عقب‌نشینی از دخالت‌ و بحران‌آفرینی در عراق را ندارد. هدف سیاسی جمهوری اسلامی که پشت این اقدامات نظامی قرار دارد، این است که در عراق نیز همانند لبنان، مستقل از خواست مردم این کشور،  گروه‌های مسلح وابسته به جمهوری اسلامی همواره بخشی ثابت از قدرت سیاسی باقی بمانند. این تلاش جمهوری اسلامی سرمنشأ یک کشمکش و بحران دائمی میان گروه‌های رقیب در عراق خواهد شد که حتی در شرایطی نظیر لبنان می‌تواند تا مرحله جنگ داخلی نیز پیش برود.

تحت چنین شرایطی هیچ چشم‌اندازی برای نجات عراق از بحرانی که در آن گرفتار است، وجود ندارد. این بحران تنها در شرایطی می‌تواند حل شود که یا مردم عراق برای سرنگونی تمام  باندهای حاکم به پا خیزند و به جنبشی گسترده‌تر از انقلاب تشرین شکل دهند و بساط باندهای حاکم و نیروهای مسلح آن‌ها را برچینند، یا مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی اقدام کنند و مردم کشورهای منطقه خاورمیانه، ازجمله عراق  را از شر بحران‌آفرینی، جنگ‌افروزی و توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی نجات دهند. تا زمانی که این اتفاقات رخ ندهد، نه عراق از بحران‌های پی‌درپی نجات خواهد یافت و نه مردم عراق از سلطه باندهای حاکم و سیستم سیاسی فاسد رهایی خواهند یافت.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.