خاوران

امسال نیز بسان سال‌های پیش، به خون خفتگان خاوران، میزبان خانواده‌های‌شان بودند. سال‌هاست که این‌گونه است. اولین جمعه شهریور، روزی‌ست که خانواده‌ها دسته دسته، از راه‌های دور و نزدیک به‌دیدار سروهای خفته در خاک‌های خاوران می‌روند. تا فراموش نشود، آن جنایات، آن‌چه بر عزیزان‌شان رفت.

هیچ نشانی نیست، جز خاک. اما جای جای این خاک، نشان ظلمی‌ست که فراموش نخواهد شد.
جای جای این خاک، انسان‌هایی را در آغوش گرفته که بر پیمان خود ایستادند، عاشقانه آزادی را ستودند و برای آن عشق بر چوبه‌های دار بوسه زدند.
آن‌ها رفتند، عاشقانه، با عشق به زندگی، با عشق به خانواده‌های‌شان. به پدران، به مادران، به همسران، به فرزندان، به خواهران و برادران‌شان.
و این عشق،
هر سال خانواده‌ها را به این خاک می‌کشد.
در کجای این خاک خفته عزیزش؟! هیچ نمی‌داند. اما هر ذره‌ی این خاک بوی عزیزش را می‌دهد.
هر جای این خاک یک بو می‌دهد و همه جا بوی عزیزش.
هر سال موهای‌ش سپیدتر می‌شود.
هر سال با تهدید و توهین و دستگیری روبروست.
اما هیچ چیز نمی‌تواند او را از دیدار عزیزش در اولین جمعه شهریور باز دارد، حتا درهای بسته‌ی گلزار خاوران، حتا خیابان‌های بسته با مزدوران جمهوری اسلامی.
درود بر این مادران.
درود بر این پدران.
درود بر این خواهران و برادران.
درود بر تمام کسانی که سروهای خاوران را در این سال‌ها تنها نگذاشتند.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۲۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.