یکشنبه ۳ بهمن کارگران بازنشسته در برخی از شهرها از جمله تهران، مشهد، اهواز، اصفهان، رشت و تبریز در اعتراض به سیاستهای جمهوری اسلامی و عدم پاسخگویی به خواستهایشان دست به اعتراض زدند. در تهران کارگران بازنشسته صنعت فولاد در برابر ساختمان مرکزی صندوق بازنشستگی کارگران فولاد در خیابان وزرا دست به تجمع زدند. در اصفهان و اهواز نیز کارگران بازنشسته فولاد در برابر دفاتر استانی این صندوق دست به تجمع زدند. همچنین در شهرهای مشهد، رشت و تبریز کارگران بازنشسته در برابر ادارات تامین اجتماعی استان تجمع اعتراضی خود را برپا کردند. کارگران بازنشسته در این تجمعات با بیان اینکه ظلم و ستم پایدار نمیماند، ضمن اعتراض به وعدههای توخالی و دروغین دولت، با شعارهایی همچون “عزا عزاست امروز روز عزاست امروز سفره بازنشسته روی هواست امروز”، “سفره ما خالیه ظلم و ستم کافیه”، “فریاد فریاد از این همه بیداد” اعتراض و خشم خود را نسبت به نظم حاکم فریاد زدند.
یکشنبه گذشته ۲۶ دیماه نیز کارگران بازنشسته از جمله بازنشستگان صنعت فولاد در برخی از شهرها از جمله تهران، اهواز، رشت، اصفهان، لوشان، کرمانشاه و خرمآباد دست به تجمع اعتراضی زده بودند. در آن روز صدها کارگر بازنشسته تهران با شعارهایی همچون “بازنشسته می میرد تبعیض نمیپذیرد”، “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد”، “فریبکاری کافیه سفره ما خالیه” در برابر مجلس اسلامی دست به تجمع زده و خواستهای خود را فریاد زده بودند. کارگران بازنشسته بیش از یکسال است که در یکشنبههای اعتراض با وجود تمامی مشکلاتی که با آنها روبرو هستند، از شیوع کرونا تا دستگیری، ضربوشتم و تهدیدات دستگاههای سرکوب، همچنان به حضور خود در خیابانها ادامه داده و با صدایی رسا اعلام کردند که “تنها کف خیابون بدست میآد حقمون”. بویژه در اسفند سال گذشته و فروردینماه سالجاری شاهد پرشکوهترین و فراگیرترین اعتراضات خیابانی کارگران بازنشسته بودیم که گاه حتا به دو تجمع اعتراضی در هفته افزایش یافته بود.
در این هفته و در پنجمین سالگرد آتشسوزی ساختمان پلاسکو که ۱۶ آتشنشان در شعلههای آتش و یا در زیر آوار جان باختند، آتشنشانان نیز تجمع بزرگی در برابر شهرداری تهران در روز چهارشنبه ۲۹ دی برگزار کردند. بهرغم تمام وعدههای مقامات دولتی به آتشنشانان در ارتباط با بهبود وضعیت حقوقی و نیز شرایط کاری و ابزار و امکانات مورد نیازشان، تاکنون هیچ گامی از سوی این مقامات برداشته نشده است. آتش نشانان در تجمع اعتراضی خود شعار دادند: “معیشت مناسب حق مسلم ماست”، “خستهایم از وعده و دروغ نه از آتش و دود”. آنها بویژه خواستار افزایش حقوق متناسب با تورم و هزینههای زندگی، تامین مسکن مناسب و محسوب شدن کار آتشنشانان بهعنوان کار سخت و زیانآور هستند.
در روز چهارشنبه کارگران میدان نفتی یادآوران نیز در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل دست به اعتصاب و اعتراض زدند. مجموعه دریافتی این کارگران کمتر از ۵ میلیون تومان است. همچنین در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه کارگران مخابرات زیر مجموعه “شسکام” (شرکت سرمایه گذاری کارکنان ارتباطات و مخابرات) در استان گیلان در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، نوع قرارداد کاری و ناکارآ بودن بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی دست به اعتصاب زدند. پنجشنبه کارگران “کشتوصنعت نیشکر میانآب” نیز دست به اعتصاب و راهپیمائی زده و در محوطه کارخانه نسبت به دستمزد پایین و دیگر مطالبات خود از جمله در رابطه با نوع قراردادها و بیمه دست به اعتراض زدند، اعتصابی که همچنان (تا روز یکشنبه) ادامه داشته است.
بازنشستگان مخابرات نیز روز ۲۶ دی دست به تجمع زده و قرار است روز دوشنبه ۴ بهمن بار دیگر برای رسیدن به خواستهای خود از جمله پرداخت پاداش بازنشستگی دست به تجمع اعتراضی بزنند. عدم پرداخت پاداش بازنشستگان از معلمان تا مخابرات و غیره به یکی دیگر از معضلات بازنشستگان تبدیل شده که مدام بزرگتر و بزرگتر میشود. در همین هفته یک “استاد شیمی” بازنشسته دانشگاه کاشان در اعتراض به عدم پرداخت پاداش بازنشستگی خود در برابر چشمان دانشجویان دست به خودسوزی زده و جان باخت.
همچنان که همگان شاهد هستند، تعداد تجمعات اعتراضی روزانه در حال افزایش است. از کارگران مراکز تولیدی و خدماتی همچون کارگران شهرداریها تا بازنشستگان، معلمان، پرستاران، بیکاران و دیگر گروههای اجتماعی، حتا مالباختگان بورس. کار به جایی رسیده است که کارکنان دستگاه قضایی نیز در اعتراض به وضعیت حقوقی خود دست به اعتراض سراسری زدهاند. یکی از تجمعات دو هفته اخیر تجمع بازنشستگان نیروی انتظامی بود که نیروی انتظامی برای کنترل اوضاع در محل اعتراض بازنشستگان نیروی انتظامی مستقر شده بود!! این هم شاید طنز تلخ حال و روز امروز مردم ما باشد!
براساس اطلاعیههای منتشره در شبکههای اجتماعی همچنین قرار است دوشنبه ۴ بهمن (امروز) بازنشستگان آموزش و پرورش در تهران در خیابان فاطمی در برابر صندوق بازنشستگی کشوری و در استانها در برابر صندوق بازنشستگی استان، در اعتراض به عدم اجرای همسانسازی و وضعیت معیشتی بازنشستگان، دست به تجمع اعتراضی بزنند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان نیز ضمن حمایت از تجمع بازنشستگان با انتشار اطلاعیهای فراخوانی برای اعتصاب در مدارس در روزهای ۹ و ۱۰ بهمن و تجمع اعتراضی سراسری در ۱۱ بهمن داده است که جزئیات این اعتراضات بهزودی از سوی شورای هماهنگی اعلام خواهد شد.
در قطعنامه پایانی تجمع بازنشستگان آموزش و پرورش در برابر صندوق بازنشستگی به تاریخ ۴ بهمن که دو روز قبل از تجمع در شبکههای اجتماعی منتشر شده، آمده است: “ما پیشکسوتان آموزش و پرورش امروز در این محل گرد آمدهایم تا با فریاد حقطلبانهی خود به کسانی که طی سالیان دراز با ادعای متولی بودن برای این قشر فرهیخته جز حقکشی و به تاراج دادن سرمایهی یک عمر زحمت و تلاش ما قدمی برنداشتهاند بگوییم، تا به دست آوردن حق و حقوق پایمال شدهی خود از پای نخواهیم نشست”. بازنشستگان در این قطعنامه ضمن تاکید بر خواستهای حقوقی و معیشتی خود، خواستار آزادی فوری و بیقیدوشرط همکار بازنشسته خود محمدتقی فلاحی و دیگر معلمان و بازنشستگان زندانی شدند.
اینکه روزانه بر دامنه اعتراضات افزوده میشود و مدام بخشهای دیگری از جامعه برای رسیدن به خواستهایشان کف خیابان را انتخاب میکنند، نتیجه شرایط واقعی زندگی آنهاست. بهغیر از سرمایهداران و مقامات دولتی و کسانی که در ارتباط با آنها هستند، عموم مردم در شرایط سختی زندگی میکنند. یک بیماری سخت میتواند خانوادهای را که تا پیش از این وضعیت زندگی متوسطی داشت، مجبور به حراج داراییاش کرده و آنها را حتا به زیر خط فقر پرتاب کند. مخالفت با مدیری در محیط کار و یا بر زبان راندن موضوعی برخلاف موضع حکومت، اگر به زندان ختم نشود به اخراج از کار و از دست دادن ممر معاش منجر میگردد. مردم از خفقان نفرتانگیز حاکم به تنگ آمدهاند، از ستم، از زورگویی به خشم آمدهاند. این اعتراضات نشان میدهد که مردم از شرایط سخت زندگیشان، از شکاف عمیق طبقاتی، از فساد و دزدی مقامات حکومتی خسته و بیزار هستند. از مزدوران و آدمکشانی که خود در رفاه بسر میبرند، اما برای مردم موعظه میکنند که “کم بخورید، یک وعده غذا بخورید، پیامبر گفته کسی که سه وعده غذا میخورد افساری به گردناش بیاندازید و به طویله ببرید” بیزار و خشمگین هستند. از آخوندها به عنوان نماد حکومت مذهبی متنفر هستند و عمامههایشان را لگدمال میکنند، آخوندهایی که به اعتراف آخوند فاضل میبدی با لباس معمولی به خیابان میروند تا از مردم فحش نخورند.
رشد اعتراضات در عینحال نشان از این دارد که تیغ سرکوب رژیم دیگر کارآیی گذشته را ندارد و ترس مردم تا حدود زیادی ریخته است. افزایش روزانه زندانیان سیاسی، از جمله کسانی که به دلیل فعالیت تبلیغی در شبکههای اجتماعی و حتا شعارنویسی بر دیوارهای شهر دستگیر میشوند اما بهرغم این موضوع مدام بر تعداد این افراد در شبکههای اجتماعی و خیابانها افزایش مییابد، یک نمونه روشن از کاهش ترس و فروریختن قدرت سلاح رژیم است. شعارهای تند و رادیکال مردم در اعتراضات نیز همین پیام را در خود دارد. حتا مالباختگان بورس نیز شعارهایی همچون “مرگ بر این دولت مردم فریب” سردادند و کارکنان دستگاه قضایی جدا از دروغگو خطاب کردن رئیسی و قالبیاف شعارهایی همچون “مجلس بیکفایت، مرگ بر این عدالت” سر داده بودند.
این که فردی همچون محمدزارع فومنی مدیر مسئول روزنامه “اصلاحات” که فشلی این جریان بر تمام مردم ثابت شده، جرات کرده و در همایش “خانه احزاب” در وزارت کشور میگوید: “چه کردید با این ملت، چه کسانی پاسخگوی ۴۳ سال مدیریت نالایق مدیران جمهوری اسلامی هستند؟ نمایندگان منفعت طلب مجلس! به جای بستن فضای مجازی به فکر نان مردم باشید، مردم گرسنه هستند. دو دستی خود را فروختیم و شدیم مستعمره چین و روسیه” و یا اینکه معاون اجتماعی وزیر کشور از افزایش میل به تغییر در میان مردم در تحقیقات معاونت تحتنظر خود خبر میدهد، بیانگر عمیقتر شدن شکاف و بحران درونی هیات حاکمه، تزلزل در میان نیروهای حکومت و ناتوانی آن در مقابله با گسترش اعتراضات است، اعتراضاتی که بوی سرنگونی جمهوری اسلامی از آنها برخاسته است.
یک نکته مهم دیگر این است که سیاستهای طبقه حاکم خود عاملی برای افزایش نارضایتیهاست. سیاستهای حاکم بر بودجه ۱۴۰۱ یک نمونه آشکار است که با افزایش فقر، خالیتر کردن هر چه بیشتر سفره مردم و خطر انفجار گرانی و رشد تورم، زمینه گسترش و فراگیرتر شدن اعتراضات را فراهم میسازد، سیاستهایی که برخی به دلیل وضعیت مالی جمهوری اسلامی برای حاکمان ناگزیر و برخی دیگر نیز نتیجه سیاستهاییست که جمهوری اسلامی موجودیت خود را با آنها تعریف کرده است. همچون ادامه و حتا تشدید سیاست پاناسلامیستی دولت “شیعه مذهب” جمهوری اسلامی که سالانه میلیاردها دلار در اثر دخالت در جنگها و درگیرهای منطقهای بر سر کسب قدرت و نفوذ، خرج بر دوش مردم ایران میگذارد.
هماکنون برخی از تشکلهای مستقل کارگری همراه با چند تشکل دیگر با اعلام اینکه خط فقر به ۱۶ میلیون تومان رسیده اعلام کردند که هیچ کارگری نباید کمتر از این مبلغ دستمزد دریافت کند. البته مساله تنها خط فقر نیست. موضوع این است که زندگی در رفاه حق تمامی کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران، کشاورزان، بیکاران و خلاصه تمامی آحاد جامعه است. تامین اجتماعی از گهواره تا گور حق تمامی افراد است. بیکاران مسئول بیکاری خود نیستند، این دولت است که باید به تمامی بیکاران حق بیکاری به میزان نیازهای یک خانواده پرداخت کند. آموزش و پرورش رایگان و با کیفیت حق تمامی کودکان است.
جمهوری اسلامی اما همانطور که تاکنون نشان داده و کابینه رئیسی بهعنوان مامور اجرای سیاستهای این دولت تلاش دارد آن را به عیانترین شکلی اجرا کند، درست در جهت مخالف تمامی این حقوق اولیه و ضروری زنان و مردان و کودکان و جوانان جامعه حرکت میکند که برشمردیم. بنابراین طبیعیست که شاهد گسترش اعتراضات، گسترش مبارزه طبقاتی و بالاخره قدرتمندتر شدن صفوف فشرده، متحد و مستحکم کارگران و زحمتکشان، آن جمعیت عظیم بیش از ۹۰ درصدی جامعه علیه قدرتمداران ستمگر، دزد و فاسد جمهوری اسلامی باشیم.
نظرات شما