جمهوری اسلامی، عامل مصایب افغان‌ها در ایران

روز ۱۶ شهریور، معاون هماهنگ‌کننده نیروی انتظامی استان فارس در یک کنفرانس خبری، از کشف “انواع مواد مخدر، اسلحه، پودرهای غیرمجاز و قرص‌های روان‌گردان، مشروبات الکلی و فیلم‌های مستهجن” و دستگیری ۹۰۰ نفر، از جمله “۲۷۷ نفر اتباع بیگانه غیرمجاز” طی یک “عملیات گسترده” خبر داد. در این کنفرانس خبری، همچنین، نمایشگاهی از “مکشوفات کلانتری‌های شیراز در ۴۸ ساعت گذشته”، به همراه “اتباع بیگانه غیر مجاز” در قفسی دارای کاغذنوشته‌ی “دستگیری اتباع بیگانه” برگزار شد.
انتشار عکس‌های “اتباع بیگانه غیر مجاز” با چشم‌بندهای سفید، چنان خشم و نفرتی را برانگیخت که چند روز بعد “مرکز اطلاع‌رسانی ناجا” ناچار شد “شایعات و خبرهای منتشره” را تکذیب و اعلام کند: “در میان افراد دستگیر شده تعداد معدودی نیز از اتباع خارجی حضور داشتند.”
بیش از سه دهه جنگ، ناامنی، فقر و بیکاری در افغانستان موجب گریز و مهاجرت بیش از ۲ / ۷ میلیون افغان به خارج از مرزها و بیش از یک میلیون نفر آواره در داخل افغانستان گشته است. آمار‌های متعددی در مورد تعداد مهاجران و پناهندگان افغان در ایران منتشر می‌شود. وزارت مهاجرین و عودت‌کنندگان افغانستان، در سال ۲۰۱۶، تعداد مهاجران افغان دارای مدرک در ایران را ۸۴۰ هزار نفر، تعداد دارندگان اقامت موقت را ۴۵۰ هزار نفر و پناهندگان و مهاجران بدون مدرک را حدود یک میلیون نفر اعلام کرده است. برخی از مقامات ایران نیز تعداد کل آنان را رقمی بالغ بر ۳ میلیون نفر می‌دانند.
در میان آنان هستند افرادی که سالیان درازی‌ست که به ایران گریخته‌اند و در این کشور زندگی و کار می‌کنند؛ هستند افرادی که در این جا تشکیل خانواده داده‌اند؛ هستند افرادی که در ایران به دنیا آمده‌، رشد و تحصیل کرده و هنوز حتا افغانستان را ندیده‌اند؛ و هستند افرادی که از مادران ایرانی زاده شده‌اند. آنان در پروسه ارزش‌آفرینی و اقتصاد ایران، سالیان مدیدی‌ست که نقش دارند، با وجود این، هنوز “اتباع بیگانه” نامیده می‌شوند و همواره در معرض خطر اخراج‌اند. در سال ۱۳۹۳، بنا به گزارش کمیسیون حقوق بشر افغانستان، بیش از ۲۱۶ هزار نفرازایران اخراج شدند. در سال جاری، بر اساس گزارش وزارت مهاجرین افغانستان در سپتامبر ۲۰۱۶، روزانه حدود ۱۵۰۰ افغان از ایران با توسل به زور و خشونت اخراج می‌شوند. وزیر کشور در شهریور ماه امسال، از دستگیری و اخراج ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار “افغانی غیرمجاز” در ایران گزارش داد.
آزار و اذیت افغان‌ها به پناهجویان “غیرمجاز” محدود نیست. گزارش‌های خبری و فیلم‌های ویدئویی در مورد توهین و بدرفتاری با پناهندگان افغان کم نیستند. گزارش‌های متعددی از سوی نهادهای بین‌المللی در مورد بدرفتاری و نقض حقوق انسانی پناهجویان افغان در ایران منتشر شده است. در یکی از گزارش‌های دیده‌بان حقوق بشر در سال ۲۰۱۳، به بدرفتاری‌هایی از جمله خشونت جسمی، بازداشت در مکان‌های غیربهداشتی در شرایط غیر انسانی، پرداخت اجباری پول برای انتقال به کمپ‌ها، کار اجباری و جدایی از خانواده‌ها اشاره شده است. در نتیجه این شرایط، بسیاری از افغان‌ها چنان از شرایط زندگی در ایران به تنگ آمده‌اند که حاضرند دوباره به کشورشان بازگردند. اما بسیاری پس از بازگشت بر اثر ناامنی و بیکاری قادر به ماندن در افغانستان نیستند.
از سال گذشته، روند گریز پناهندگان از ایران به ترکیه شدت گرفته است. آنان می‌خواهند از طریق ترکیه به یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شوند. در شهریور ۹۴، فرمانده مرزبانی استان آذربایجان غربی از دستگیری ۲۲ هزار نفر در مرزهای این استان خبر داد. اکثر این دستگیرشدگان مهاجران و پناهجویان افغان بودند. برخی از پناهندگانی که به ترکیه رسیده‌اند از تیراندازی سربازان ایرانی به سوی آنان در مرزها خبر می‌دهند.
با آن که بیش از ۳۰ سال است که موج پناهندگی افغان‌ها به ایران ادامه دارد، و با آن که برخی از آنان خدمات زیادی به جمهوری اسلامی کرده‌اند، با وجود این نژادپرستی و افغان‌ستیزی در تار و پود ارگان‌ها و سران جمهوری اسلامی تنیده شده است.
محمدرضا پورابراهیمی، نماینده کرمان در مجلس شورای اسلامی، در آذر ماه سال گذشته خواستار آن شد “هزینه حضور مهاجران افغان بالا رود”. یعنی “برای ماندن در ایران هزینه اقتصادی بالایی بپردازند.” این در حالی‌ست که اکثریت قریب به اتفاق افغان‌ها، در ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، به سخت‌ترین کارها مشغول‌اند و از حداقل امنیت اجتماعی و حمایت‌های قانونی محروم‌اند. وی در شهریور ماه امسال خبر داد در جلسه شورای تأمین استان کرمان با حضور وزیر کشور مقرر شده تا “طرح جامع ممنوعیت کامل حضور افاغنه” در کرمان تدوین شود. هم‌اکنون اقامت افغان‌ها در ۱۵ استان ایران ممنوع است.
هم‌صدا با مقامات دولتی، تشکل‌های دولتی “کارگری” اشتغال افغان‌ها در ایران را یکی از علل بیکاری در ایران معرفی می‌کنند. سال گذشته بود که تشکل دولتی “خانه کارگر” در راه‌پیمایی اول ماه شعارهای نژادپرستانه علیه کارگران افغان سر داد. اما واقعیت آن است که بر اثر بحران اقتصادی و رکود، هر ساله واحدهای تولیدی بسیاری تعطیل می‌شوند، بی آن که فرصت‌های شغلی متناسب با جمعیت آماده برای ورود به بازار کار ایجاد شود. به گزارش مرکز آمار در یک سال گذشته حدود ۲۶۰ هزار شغل از بین رفته است. هم‌اکنون تعداد بیکاران رقمی در حدود ۱۰ میلیون نفر تخمین زده می‌شود، در حالی که تعداد کل مهاجران افغان شاغل شاید به چند صد هزار نفر برسد. گذشته از آن، مهاجران افغان اجازه اشتغال در مشاغل محدودی را دارند. بر اساس فهرست رسمی وزارت کار، اتباع کشور افغانستان تنها در گروه‌های شغلی‌ی کوره‌پزخانه‌ها، کارهای ساختمانی و کارگاه‌های کشاورزی اجازه کار دارند. نه تنها قانون کار و بیمه تأمین اجتماعی، بلکه دریافت حداقل دستمزد نیز شامل آنان نمی‌شود. بنابراین دستمزدشان بسیار کم‌تر از دستمزد کارگر ایرانی‌ در کار مشابه است. به جز آن از بیمه و مزایای بازنشستگی نیز محروم‌اند. این کارگران افغان که در معرض وحشیانه‌ترین و شدیدترین استثمار ممکن در جامعه سرمایه‌داری قرار دارند، سودهای کلانی نصیب کارفرمایان می‌کنند. سران جمهوری اسلامی به نیاز به این کارگران ارزان واقف‌اند، با وجود این، شرایط کار و زندگی آنان را هر چه دشوارتر و مشقت‌بارتر می‌کنند. در تیر ماه امسال، دولت در بخشنامه‌ای، اشتغال اتباع خارجی در دستگاه‌های دولتی و عمومی غیر دولتی ایران را ممنوع اعلام کرد.
بسیاری از کودکان خانواده‌های افغان امکان تحصیل در مدارس را ندارند. تعدادی به علت اقامت غیر قانونی یا نداشتن شناسنامه نمی‌توانند در مدارس ثبت‌نام کنند. در اردیبهشت ۹۴ ظاهرا خامنه‌ای دستور داد کودکان خانواده‌های فاقد مدارک قانونی در مدارس ثبت‌نام شوند. اما این دستور، گرهی از مشکل آنان باز نمی‌کند. یک سو، اجرای “دستور” است، سوی دیگر، هراس خانواده‌ها از شناسایی‌شان توسط مقامات دولتی و امکان اخراج. از آن گذشته، نه تنها کودکان فاقد مدارک قانونی، بلکه کودکانی هم که دارای اجازه اقامت قانونی و مدارک شناسایی لازم هستند، به علت شهریه‌های اجباری نمی‌توانند به تحصیل خود ادامه دهند. در سال ۹۳ وزارت آموزش و پرورش تصمیم گرفت شهریه دانش‌آموزان پناهنده را نسبت به سال قبل سه برابر افزایش دهد. پس از تجمع زنان مهاجر و پناهنده افغان در برابر کمیساریای عالی سازمان ملل، روحانی دستور داد در سال تحصیلی ۹۴ – ۹۳ از کودکان افغان شهریه گرفته نشود. اطلاعیه‌ای که گویا نه به اطلاع مدارس رسیده و نه به اطلاع خانواده‌ها.
در گزارشی به تاریخ دی ۱۳۹۳ در “شبکه آفتاب” آمده است: “ثریا، مادر کارگر افغان که چهار فرزند محصل دارد و در یکی از شهرستان‌های حومه‌ی شهریار زندگی‌ می‌کند، می‌گوید: «برای این چهار فرزند ۵۰۰ هزارتومن باید می‌پرداختم‌، به دلیل اینکه نتوانستم پول کافی تهیه کنم، محمدامین پسر کوچکم را به کلاس اول نفرستادم. ترسیدم اعتراض کنم و برای بچه‌های ما بد شود.»
عباس حسینی کارگر ساختمانی است. می‌گوید: «همگی ما پس از این که خبر هدیه‌ی رییس‌جمهوری را از تلویزیون شنیدیم خیلی خوشحال شدیم، هفته‌ی بعد با خیال راحت دست بچه‌ها را گرفتم و بردم برای ثبت‌نام اما گفتند باید پول بپردازیم، تازه از سال گذشته هم گران‌تر کرده بودند. پرسیدم مگر اعلام نکردند که از افغانستانی‌ها پول نگیرید، اما معاون مدرسه عصبانی شد.”
مدارس هم‌چنان به گرفتن شهریه به بهانه‌های گوناگون ادامه می‌دهند. مبالغی که در صورت عدم پرداخت نه تنها از دادن کارنامه دانش‌آموزان خودداری می‌شود، بلکه در سال بعد نیز این کودکان ثبت‌نام نمی‌شوند.
در گزارش دیگری در مهر ۹۵، مدیر عامل انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده می‌گوید: بر اثر وجود موانعی “تنها ۱۰ درصد کودکان بازمانده از تحصیل افغان در مدارس ثبت‌نام شدند.” کودکانی که به این ترتیب از تحصیل بازمی‌مانند، به خیل عظیم کودکان کار ایرانی می‌پیوندند که یا در خیابان‌ها یا در کارگاه‌ها مشغول به کارند.
کودکانی هم که از امکان ادامه تحصیل، از نظر مدارک قانونی و شهریه، برخوردارند، با مشکلات دیگری مواجه‌اند. در شهریور ماه، اعلام شد که افغان‌ها در انتخاب رشته‌های فنی و حرفه‌ای در مدارس کشور با محدودیت مواجه‌اند، علت نیز از قول معاون مرکز امور بین‌الملل وزارت آموزش پرورش “حفظ موقعیت شغلی برای ایرانیان” عنوان شد. طبق این طرح تعدادی از هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای از ثبت‌نام اتباع افغان خودداری می‌کنند و تعدادی دیگر با دریافت شهریه‌های بیش‌تر نسبت به ایرانیان آنان را می‌پذیرند. اما باز به گفته انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده، نه در تمام رشته‌ها مثل حسابداری که متقاضی ایرانی زیادی وجود دارد. در یک مورد به دانش‌آموزی گفته‌اند فقط می‌تواند در دو رشته آشپزی و خیاطی ثبت‌نام کند.
سیدعلی خرم، استاد حقوق بین‌الملل و سفیر اسبق ایران در مقر اروپایی سازمان ملل، نیز در مصاحبه‌ای می‌گوید، اتباع افغان می‌توانند با گرفتن پذیرش وارد دانشگاه‌ها شوند، اما با پرداخت شهریه‌ای بیش‌تر. بسیاری از جوانان افغان، در مصاحبه‌ها می‌گویند بر اثر عدم توان مالی پرداخت شهریه‌ها و هزینه تحصیل در دانشگاه‌ها نمی‌توانند ادامه تحصیل دهند.
از جمهوری اسلامی انتظاری بیش از این نمی‌توان داشت. حکومتی که بر مردم کشور خود چنین جنایاتی را روا می‌دارد، بر مردمان کشور همسایه ظلم و ستمی چند برابر را تحمیل خواهد کرد. اما از آن شرم‌آورتر، آزار، تحقیر و توهین غیررسمی، اما بسیار رایج، در جامعه علیه افغان‌هاست. در سال ۹۱ بود که به بهانه تجاوز به دختری در شهر یزد، عده‌ای از اوباش و مردم ناآگاه به ضرب و شتم ساکنان افغان یکی از محله‌های یزد و آتش زدن خانه‌های آنان دست زدند. در نتیجه این وحشی‌گری حدود ۲۰۰ نفر از پناهجویان افغان بی‌خانمان شدند. بر اثر انتشار شایعه‌ای، عده‌ای اوباش به روستای نظام‌آباد قزوین حمله کردند . پس از این ضرب و شتم مردم و غارت خانه‌ها، از ۱۴۰ خانوار افغان، ۱۲۵ خانوار خانه خود را رها کردند و رفتند. یا بنری که در سال ۹۲ بر سردر مدرسه‌ای در اصفهان نصب شده بود و خواهان عدم حضور افغان‌ها در مدرسه شده بود. یا نگاهی بیندازید به نظرات نژادپرستانه منتشره در زیر اخبار مربوط به افغان‌ها در رسانه‌های دولتی و نیمه دولتی ایران.
و این همه ماجرا نیست. در آذر ماه سال ۹۲، خبری مبنی بر کشته شدن ده افغان در سوریه منتشر شد. در گزارش دیگری در سال ۹۳ آمده است، ایران برای جنگ در سوریه، هزاران پناهنده افغان را با دستمزد ماهانه ۵۰۰ دلار و پیشنهاد اقامت در ایران اجیر کرده است. به جز افرادی که با این وعده‌ها داوطلبانه عازم جبهه‌های جنگ در سوریه می‌شوند، هستند جوانانی که به زور به جنگ ارسال می‌شوند. در گزارش سال جاری دیده‌بان حقوق بشر آمده است که هزاران مهاجر افغان بدون اوراق هویت با زور به مزدوری گرفته شده‌اند تا در جبهه سوریه بجنگند. به برخی از این افراد که زیر ۱۸ سال بوده‌اند، گفته شده یا باید به نفع ایران بجنگند یا به افغانستان بازگردانده می‌شوند. تاکنون نیز عده‌ای از آنان در قالب نیروهای “گردان‌های فاطمیون” در سوریه کشته شده‌اند.
جمهوری اسلامی همواره یکی از عوامل مانع برقراری صلح و آرامش در کشورهای همسایه از جمله افغانستان بوده است. اکنون نیز با پیگیری این سیاست جدید و تقویت طالبان، از سویی، بر وخامت شرایط افغانستان می‌افزاید و از سویی دیگر، افغان‌های گریخته از جنگ و فقر را در داخل ایران به تحمل زندگی دشوار و غیر انسانی وامی‌دارد.
با تأسف فراوان برخی مردم ناآگاه تحت تأثیر تبلیغات نژادپرستانه‌ی رسانه‌ها و سران حکومتی به این باور رسیده‌اند که افغان‌ها عاملین بروز جرائم و جنایات در ایران هستند و افغان‌ستیزی خود را با این بهانه توجیه می‌کنند. اما با نگاهی به آمار جنایت و جرایم در ایران، متوجه می‌شویم این جرائم گوشه کوچکی از کل آمار جنایت و جرائم در ایران را تشکیل می‌دهند که معدودی از افغان‌ها مرتکب می‌شوند، نه همه‌ی این مردمان زحمتکش. از مزدوران و جیره‌خواران رژیم که بگذریم، اگر اندکی به شرایط زندگی دردناک افغان‌ها در ایران بیاندیشیم، تنها حس همدردی با این مردمان رنج‌دیده و تحت ستم و نفرت از عاملین این سرنوشت دردناک باقی خواهد ماند.
گرچه، در میان ایرانیان، خیل عظیم کارگران آگاه نیز هستند که کارگران افغان را بخشی از طبقه کارگر ایران می‌دانند، وتوده‌هایی که می‌دانند دشمن رویاروی نه افغان‌ها، بلکه سران رژیم حاکم‌اند، اما سران حکومتی از قماش طالبان در افغانستان و داعش در عراق و سوریه جمهوری اسلامی و طالبان و داعش می‌کوشند تخم نفاق و دشمنی مذهبی و ملی را در میان ایرانیان و افغان‌ها و عراقی‌ها و سوری‌ها بپاشند تا به زندگی نکبت‌بار خود ادامه دهند. اما توده آگاه مردم ایران باید دست به دست توده‌های آگاه افغان‌ و عراقی و سوری به مصاف نیروهای جنایت‌کار و سیاه اسلام‌گرا بروند. تنها در صورت پیروزی در این نبرد است که می‌توانند در کنار یکدیگر در صلح و آرامش و رفاه و فارغ از مرزهای جغرافیایی به عنوان انسان‌هایی آزاد زندگی کنند.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۲۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.