بی مسئولیتی نسبت به جان مردم، پیک ششم را به ارمغان آورد

از دو ماه پیش که سویه جدید “اومیکرون” در افریقای جنوبی و پس از آن در بعضی از کشورهای اروپایی شناسایی شد، مسئولان حکومتی و بهداشتی ایران با خوش خیالی زایدالوصفی از عدم ورود سویه جدید کرونا به ایران حرف می زدند و از این بابت به خود می بالیدند و ابراز خرسندی می کردند. این اظهار خرسندی و شادمانی آنان در شرایطی بود که دست کم از اواخر آذر ماه خبرهایی مبنی بر شناسایی ویروس جهش یافته اومیکرون در بعضی از مناطق مرزی کشور انتشار یافته بود.

از همان آغاز  شناسایی ویروس پیشرفته اومیکرون، سازمان جهانی بهداشت نسبت به سرعت انتقال این سویه جدید هشدار داد و مدام یادآور شد که تنها راه پیشگیری از ابتلا‌ی عمومی، انتقال گسترده و کاهش مرگ و میر ناشی از سویه اومیکرون، همانا اجرای کامل هر سه دوز واکسن کرونا است. سازمان جهانی بهداشت، همچنین با تاکید روی معتبر بودن واکسن های تزریق شده به دفعات اعلام کرد، کشورهایی که تنها دو دوز واکسن را انجام داده اند و در اجرای دوز سوم ناموفق بوده اند، نه تنها کمترین شانسی برای در امان بودن از شیوع گسترده اومیکرون ندارند، بلکه به شدت آسیب پذیر هم هستند.

با این همه و به رغم هشدارهای پی در پی سازمان جهانی بهداشت، مسئولان جمهوری اسلامی و به طور اخص کابینه ابراهیم رئیسی که در ماه های اولیه به قدرت رسیدن به جهت سرعت گرفتن مراحل تزریق دوز اول و دوم واکسن غیر استاندارد “سینوفارم” چینی سرخوش بودند، نسبت به هشدارهای سازمان جهانی بهداشت بی توجه بوده و با بی مسئولیتی و چشم پوشی از اهمیت تزریق دوز سوم کرونا، جامعه و مردم ایران را به حال خود رها کردند. در واقع، هیئت حاکمه ایران در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی نیز همان عملکرد مشابه کابینه حسن روحانی را در پیش گرفت. در این دوره نیز همانند دوره های قبل، دست صدا و سیما در پخش اراجیف آن دسته از روحانیون و افراد غیر متخصصی که مخالف واکسیناسیون بودند، باز گذاشته شد تا این شعبده بازان بی درد با توسل به خرافه های مذهبی و “طب سنتی” که برآمده از منافع حکومت بود، بی اعتمادی نسبت به واکسیناسیون را در بخش هایی از آحاد جامعه تزریق کنند. برای نمونه، محمد باقر ذوالقدر، از فرماندهان سپاه پاسداران و دبیر فعلی مجع تشخیص مصلحت نظام، در روزهایی که اومیکرون کشورهای اروپایی را فرا گرفته بود، با ذوق زدگی اعلام کرد که اومیکرون در حال مقطوع النسل کردن اروپائیان است. نتیجه بی مسئولیتی دولت، خوش خیالی وزارت بهداشت و حضور تبلیغاتی عناصر حکومتی مخالف واکسیناسیون در صدا و سیما، آن شد که اکنون پیک ششم سویه جدید کرونا در یک بازه زمانی بسیار کوتاه سراسر ایران را فرا گرفت. سویه جهش یافته ای که حتی تزریق هر سه دوز واکسن کرونا هم مانع ابتلا و شیوع آن نیست و در بهترین حالت، تزریق سه مرحله از واکسن تنها باعث کاهش مرگ و میر افراد مبتلا به اومیکرون می شود.

نکته غم انگیز و فاجعه بار شیوع سویه اومیکرون در ایران این است که در پی تداوم بی توجهی و بی مسئولیتی جمهوری اسلامی نسبت به جان و سلامت مردم، تا کنون فقط ۷۰ درصد جمعیت ایران از دوز اول و دوم واکسن برخوردار بوده اند و دوز سوم نیز تنها برای ۱۰ درصد جمعیت ۸۵ میلیونی کشور عملی شده است. بیان این واقعیت آماری در مورد میزان واکسیناسیون در ایران، بدان معناست که در شرایط کنونی که پیک ششم کووید ۱۹ سراسر کشور را فرا گرفته است، توده های مردم ایران در مقابل ویرانگری سویه پیشرفته اومیکرون در وضعیتی کاملا بی دفاع به حال خود رها شده اند.

در واقع، هشداری را که سازمان جهانی بهداشت در مورد سرعت انتقال این بیماری می داد، اکنون به عینه در ایران قابل رویت است. گسترش آمار روزانه مبتلایان، سرعت روز افزون انتقال ویروس و سیر فوق العاده تصاعدی آن که از سر بی توجهی مسئولان بهداشتی، به طور روز افزونی شتاب گرفته است، جملگی تاییدی بر هشدارهای سازمان جهانی بهداشت در باره ضرورت تزریق دوز سوم برای جلوگیری از سرعت ابتلا و کاهش مرگ و میر ناشی از اومیکرون است. امری که با غفلت و بی مسئولیتی هیئت حاکمه ایران مواجه شد و اکنون توده های مردم ایران بخصوص کودکان در ابعادی به مراتب فراتر از پیک های قبلی در معرض ابتلا به کرونا و مرگ و میر ناشی از اومیکرون قرار گرفته اند.

نگاهی به عملکرد کابینه ابراهیم رئیسی در مواجهه با ورود سویه اومیکرون به ایران، نشان می دهد که ابراهیم رئیسی نیز دقیقا پا در جای پای حسن روحانی گذاشته و همان روش کتمان و انکاری را در پیش گرفته، که حسن روحانی دو سال پیش به هنگام ورود ویروس کرونا به ایران در پیش گرفته بود.

روحانی و کل هیئت حاکمه در آن زمان به دلیل ملاحظاتی که در پرپایی مراسم دهه فجر و نمایش انتخاباتی مجلس ارتجاع در دوم بهمن ۹۸ داشتند، به مدت دو ماه از اعلام ورود و شیوع ویروس کرونا به ایران خودداری کردند. اکنون نیز، به رغم اینکه از دو ماه پیش همه شواهد از ورود ویروس اومیکرون به داخل مرزهای کشور خبر می داد، کابینه ابراهیم رئیسی و وزارت بهداشت به دلیل اینکه اعلام ورود و شیوع اومیکرون می توانست در برگزاری مراسم ۲۲ بهمن امسال خلل ایجاد کند، تا مدتی عمدا از اعلام ورود و شیوع ویروس پیشرفته کرونا در ایران خودداری کردند. اینبار اما از بد اقبالی ابراهیم رئیسی به دلیل سرعت انتقال و شیوع بی محابای اومیکرون، فرصت کتمان و دروغ بافی دراز مدت از دولت گرفته شد و وزیر بهداشت جمهوری اسلامی پس از گذشت اندک زمانی مجبور به پذیرش شیوع گسترده ویروس اومیکرون و شروع پیک ششم کرونا در ایران شد.

در واقع، هنوز زمان کوتاهی از اعلام رسمی ورود اومیکرون به ایران نگذشته بود که افزایش بیش از حد میزان مبتلایان بویژه در کودکان، سرعت تصاعدی انتقال ویروس و تغییر سریع رنگ بندی شهرهای کشور به نسبت میزان بستری ها، عملا راه هر گونه انکار و دروغ بافی را از دولت جمهوری اسلامی گرفت و وزارت بهداشت را در اعلام پیک ششم کرونا مجبور به اعتراف کرد. بهرام عین اللهی، وزیر بهداشت جمهوری اسلامی روز ۸ بهمن ۱۴۰۰ با اعتراف به اینکه “عملا وارد پیک ششم شده ایم”، گفت: “توصیه اکید و حتی خواهش ما رعایت همان راهکارهای ساده اما مهم و حیاتی است. استفاده صحیح از ماسک، رعایت شیوه نامه های بهداشتی و تزریق واکسن به ویژه دوز سوم است.” روشن است، صدور اینگونه دستورالعمل های کاغذی وزیر بهداشت آنهم در شرایطی که پیک ششم کرونا تمام کشور را فرا گرفته است، برای مردم ایران نه تزریق واکسیناسیون کامل می شود و نه آنان را در گستره ای همگانی در مقابل ابتلا و مرگ و میر ناشی از اومیکرون مصون خواهد داشت.

همزمان با اعتراف عین اللهی، وزارت بهداشت نیز وارد میدان شد و با توجه به گستردگی شیوع اومیکرون در روز هشتم بهمن اعلام کرد، در شبانه روز گذشته ۱۶ هزار و ۷۵۷ مبتلای جدید به کرونا در ایران شناسایی شده که نسبت به روز گذشته بیش از دو هزار نفر افزایش را نشان می دهد و ۲۳ نفر نیز جان خود را از دست داده اند. وزارت بهداشت در همان روز، وضعیت ۷ شهر را قرمز، ۴۳ شهر را نارنجی، ۲۱۷ شهر را زرد و ۱۸۱ شهر را در وضعیت آبی اعلام کرد. خبر آنلاین نیز در همین روز طی گزارشی با اعلام اینکه شهرستان های کاشان، فردوس، قم، ابرکوه، اردکان، خاتم و مهریز به وضعیت قرمز یعنی بالاترین حد بستری به کرونا رسیده اند، نوشت: “بر اساس تجربه سایر کشورها و به خاطر سرعت شیوع اومیکرون، در صورت عدم تعطیلی شهرهایی که وضعیت قرمز دارند، احتمال افزایش انفجاری بستری شدگان بسیار جدی است”.

به رغم شروع پیک ششم کرونا و همگانی شدن آن در کشور و به رغم هشدارهایی که در مورد سرعت انتقال این ویروس داده شده بود، کابینه رئیسی اما همانند کابینه حسن روحانی، قرنطینه شهرهای قرمز را به هیچ گرفت و مدارس نیز در شهرهای قرمز تعطیل نشد. لذا، در عرض کمتر از یک هفته تا روز پنجشنبه ۱۴ بهمن، تعداد شهرهای قرمز از ۷ شهر به ۷۷ شهر رسید، نارنجی به ۱۷۹ و زرد نیز به ۱۸۱ شهر تغییر یافت و از ۱۸۱ شهری که در هشتم بهمن آبی بودند، تنها ۱۱ شهر در وضعیت آبی باقی ماند. طبق آخرین گزارش وزارت بهداشت در روز یک‌شنبه ۱۷ بهمن ، ۱۲۰ شهردر وضعیت قرمز،۱۵۳ شهر در وضعیت نارنجی ، ۱۶۷ شهر در وضعیت زرد و تنها ۸ شهر در وضعیت آبی قرار دارند. در همین روز تعداد کشته شدگان کرونا نیز به ۸۵ نفر افزایش یافته است. در واقع، غافل گیری دولت در مواجهه با اومیکرون، ناشی از تعلل عمدی هیئت حاکمه ایران به خاطر تمهیدات برگزاری بی درد و سر مراسم دهه فجر و ایام ۲۲ بهمن جاری بود، که باز هم همانند دو سال پیش دودش به چشم مردم ایران رفت. با این تفاوت که اینبار بیش از همه این کودکان هستند که در معرض آسیب های ویروس اومیکرون قرار دارند. تا جایی که علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونای شهر تهران روز پنجشنبه ۱۵ بهمن اعلام کرد: “به دلیل درگیری بیشتر اطفال با بیماری اومیکرون، بحث کمبود انواع تخت های اطفال یکی از مسائل پیش رو در موج ششم خواهد بود.” زالی همچنین اعلام کرد، که به بخش های اورژانس کودکان نیز جهت آمادگی برای پذیرش کودکان مبتلا به سویه اومیکرون کووید ۱۹ اعلام آماده باش داده است. دو روز بعد از اعلام هشدار علیرضا زالی، فرهاد چوبدار رئیس بیمارستان علی اصغر تهران نیز گفت: این مرکز ممکن است با کمبود تخت مواجه شود. چرا که در روزهای گذشته کودکان بسیاری در مهد کودک ها و پیش دبستان به کرونا مبتلا شده اند.

با گسترش موج ششم کرونا، اینبار نیز علاوه بر بی کفایتی دولت جمهوری اسلامی، بی مسئولیتی وزارت بهداشت، ناتوانی ستاد ملی مقابله با کرونا نیز همانند دوران حسن روحانی یکی پس از دیگری آشکار شدند. نظر به خستگی کادر درمانی و نارضایتی آنان از اضافه کاری هایی که در پیک های گذشته انجام داده اند و تا کنون پولی دریافت نکرده اند، نظر به سرعت سرایت اومیکرون که به شدت بالاست و در هفته های آینده آمار مبتلایان روزانه چه بسا سه رقمی خواهد شد، از هم اکنون این واقعیت پیش چشم همگان است که با شروع پیک ششم کرونا، شرایط بهداشت و درمان برای توده های مردم ایران نسبت به پیک های قبلی باز هم بدتر و وخیم تر خواهد بود. در وضعیت موجود که شکست و ناتوانی سراسر حاکمیت را فرا گرفته است، بهرام عین اللهی، وزیر بهداشت کنونی به سبک و سیاق سعید نمکی، وزیر بهداشت قبلی، شانه های خود را بالا انداخته و با گله مندی از تصویب نشدن پیشنهادهای خود در ستاد ملی مقابله با کرونا که ریاست آن با ابراهیم رئیسی است، از هم اکنون خود را از مسئولیت پذیری در مقابل فجایع پیش رو کنار کشیده است. او روز چهارشنبه ۱۳ بهمن گفت: “مرتب پیشنهادها را با توجه به شرایط گرفتاری به ستاد ملی کرونا می دهیم، ولی یک بخشی مصوب می شود و یک بخشی مصوب نمی شود.” عین اللهی در ادامه انتقادهای خود از شرایط موجود گفت: “وقتی وضعیت به پیک برسد قرنطینه هوشمند دیگر ارزشی ندارد و باید محدودیت کامل ایجاد شود.”

ناتوانی و بی مسئولیتی وزارت بهداشت اما صرفا در بیان همین جملات عین اللهی باقی نماند و با دستور این وزارتخانه از روز شنبه ۱۶ بهمن اعلام رنگ بندی شهرها نیز در “اپلیکیشن ماسک” متوقف شد. اپلیکیشن ماسک، علت این امر را توقف اطلاع رسانی از سوی وزارت بهداشت اعلام کرده است. در واقع اوضاع رنگ بندی در کشور به لحاظ گستره شهرهای قرمز آنچنان حاد شده است که وزارت بهداشت برای سرپوش نهادن بر ناتوانی خود و ناتوانی کل هیئت حاکمه چاره را در بی خبر نگه داشتن توده های مردم ایران دیده است.

شرایط وخامت باری که اکنون با شیوع پیک ششم کرونا بر کشور حاکم است، یک بار دیگر نشان داد که در جمهوری اسلامی مستثنی از اینکه چه کسی رئیس جمهور و کدام کابینه بر مسند قدرت اجرایی باشد، اوضاع برای توده های مردم ایران همواره با درد و رنج و مرگ و میر همراه است. با آمدن و رفتن این یا آن کابینه، این یا آن مجلس، این یا آن رئیس دستگاه قضایی، نه تنها بهبودی در اوضاع کارگران و عموم توده های مردم ایران رخ نخواهد داد، بلکه با استمرار جمهوری اسلامی و با گذشت هر روز،  شرایط از جمیع جهات برای مردم ایران بازهم  وخیم و وخیم تر خواهد شد. لذا با توجه به ورشکستگی دولت و اعلام آشکار ناتوانی جمهوری اسلامی در پاسخگویی به کمترین مطالبات جامعه که این روزها از زبان مسئولان حکومتی شنیده می شود، تکلیف برای همگان بویژه کارگران و زحمتکشان روشن است. چنین حکومت ظالمانه‌ای باید سرنگون شود. حکومتی که در مقابل تمامی آحاد جامعه ایستاده است، حکومتی که شلاق جور و ستم و بیداد او بر گرده عموم مردم ایران نشسته است، حکومتی که طی دو سال گذشته نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر از مردم ایران را به مسلخ کرونا برده است و اکنون نیز در مواجهه با پیک ششم کرونا، تنها نظاره گر درد و رنج کودکان است و با بی تفاوتی به تماشای مرگ و میر مردم ایران نشسته است، چنین حکومتی را باید به زباله دانی تاریخ فرستاد. بدون هیچ تردیدی، چنین حکومت مستبد و ظالمانه ای باید با نیروی عظیم کارگران و معلمان و بازنشستگان، زنان و بیکاران و حاشیه نشینان، جوانان و دانشجویان و نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران و دیگر آحاد جامعه سرنگون شود. چنین حکومتی را که برای جان و سلامت مردم کمترین ارزشی قائل نیست، باید از طریق برپائی یک انقلاب اجتماعی، سازماندهی یک اعتصاب عمومی سیاسی و در نهایت با قیام مسلحانه توده ای برانداخت و بر ویرانه های آن، حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان را بنا نهاد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۵۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.