کارگران و زحمتکشان ایران در میانهی یکی از سختترین زمستانهای تاریخ روزگار میگذرانند. سخت نه از بابت سرما و یخبندان که از بابت سختی زندگی، سختی روزگاری که حاکمان ظالم و ستمگر به آنها تحمیل کردهاند.
شش ماه از دوران ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی و وعدههای وی برای رونق یافتن سفرههای کارگران و زحمتکشان گذشت. اما در این شش ماه با سرعتی بیش از گذشته (حتا نسبت به دوران حسن روحانی) طبقه حاکم دسترنج ناچیز کارگران و زحمتکشان را به غارت بُرد و تمامی سیاستها و برنامههای اعلام شده رژیم از جمله بودجه ۱۴۰۱، نشانگر نه فقط تداوم سیاستهای تاکنونی بلکه حتا تشدید آن علیه کارگران و زحمتکشان است.
در این مدت دروغگویی، نیرنگ و بیش از همیشه سرکوب تنها ابزارهای رژیم در برابر اعتراضات روزانه کارگران و زحمتکشان به حقوق از دست رفته خود بوده است. “کارد به استخوان رسیده است” این سخنیست که این روزها از زبان ستمدیدگان جامعه در هر کوی و برزن شنیده میشود. حتا مقامات رژیم نیز در پستوهای خود از شرایط انفجاری جامعه میگویند. براستی که در این روزهای سخت زمستانی، مردم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. مردمی که در شهرهای سیستان و بلوچستان باید نان را قرصی ده هزار تومان تهیه کنند. ننگ بر این فریبکاران، مرگ بر این جنایتکاران.
سیبزمینی، محصولی که در همین کشور تولید میشود به کیلویی ۲۰ هزار تومان رسیده است و برنج ایرانی به کیلویی ۹۰ هزار تومان. آنگاه ابراهیم رئیسی با وقاحتی که هیچ مرزی نمیشناسد کنترل تورم را از اقدامات کابینه خود در این مدت اعلام میکند. دیوار حاشا بلند است و دزدان و فاسدان حاکم را هیچ شرمی نیست.
در شهریور ۹۶ بهای همین سیبزمینی ۱۶۰۰ تومان بود، اول دیماه “تجارت نیوز” گزارش داد که قیمت سیبزمینی افزایش پیدا کرده و از ۳ هزار تومان به ۹ هزار تومان رسیده است و اکنون که به نیمه بهمن رسیدهایم، مردم باید سیبزمینی را کیلویی ۲۰ هزار تومان تهیه کنند که تازه به گفتهی اسماعیل مرادیان نائب رئیس “اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی” سیبزمینی ۲۰ هزار تومانی از کیفیت خوبی هم برخوردار نیست (خبرگزاری ایلنا)!
بهگفتهی وی تنها طی یک هفتهی اخیر بهای سبزی و صیفیجات بین ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش یافته است. برنج نیز یکی دیگر از آن دسته مواد غذایی است که مانند گوشت و ماهی در حال رخت بر بستن از سفرههای کارگران و زحمتکشان است. در حالی که در گزارش وزارت “صمت” هر کیلو برنج طارم اعلا و هاشمی درجه یک در آذرماه سال گذشته حدود ۳۳ هزار تومان اعلام شده بود، امروز به بالای ۹۰ هزار تومان رسیده است (همشهری آنلاین پنجشنبه ۱۴ بهمن).
در سند محرمانهای که از یک جلسه “کارگروه پیشگیری از بحرانهای امنیتی معیشت پایه” در قرارگاه ثارالله در برخی از رسانهها منتشر شد، نماینده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی میگوید: “بهخاطر افزایش چشمگیر قیمتها، گوشت، مرغ و حبوبات جای خود را به سویا داده و برنج داخلی و خارجی که بین ۱۳۳ تا ۲۲۲ درصد افزایش قیمت داشته، جای خود را در سفره مردم به ماکارونی داده است”.
در مورد افزایش حقوق و دستمزد نیز (همانطور که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ پیداست) جمهوری اسلامی بار دیگر تیغ بر صورت کارگران و زحمتکشان کشیده است. “افزایش حقوق” چه نام بیمسماییست برای کاهش واقعی و سالانه حقوق و قدرت خرید کارگران و زحمتکشان. سال از پی سال قدرت خرید کارگران و زحمتکشان کاهش مییابد و جمهوری اسلامی به جای پُر کردن شکاف بین دستمزدها و هزینههای یک خانوار برای زندگی در رفاه و آسایش، شکافی که امروز به درّهای عمیق میماند، به سرکوب دستمزدی کارگران و زحمتکشان ادامه میدهد و با چه بهانهی مضحکی: “افزایش حقوق به افزایش تورم میانجامد”. بهانهای که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود. همهی این بهانههای مضحک تنها به این خاطر است که کارگران بهمثابهی یک طبقه در برابر طبقه سرمایهدار و دولت دستنشاندهی آن قد علم نکردهاند، و این به طبقه حاکم اجازه میدهد تا بهعنوان طبقهای متشکل هجوم مداوم خود به معیشت و زندگی کارگران غیرمتشکل را ادامه دهد.
به دروغ میگویند “برای مهار تورم، بودجه سال ۱۴۰۱ را انقباضی بستیم”. اما همه میدانیم و میدانند که “بودجه انقباضی” تنها یک اسم رمز است، اسم رمز فشار اقتصادی بیشتر بر کارگران و زحمتکشان و بیاعتنایی به خواستهایشان، اسم رمز بیاعتنایی به همسانسازی، اسم رمز بیاعتنایی به رتبهبندی، اسم رمز بیاعتنایی به حقوق و دستمزد متناسب با هزینههای یک خانوار، اسم رمز کاهش قدرت خرید کارگران و زحمتکشان و گسترش فقر. بودجهای که برای سرمایهداران و دستگاههای سرکوب همچون سپاه پاسداران با افزایش بیش از ۱۴۰ درصدی هیچ انقباضی ندارد و دعواهایشان تنها برای سهمبری هر چه بیشتر است. تورم میتازد، بودجه ۱۴۰۱ بدتر از بودجه ۱۴۰۰.
بیکاری ویران میکند، بیکاری بیداد میکند، دانشآموزان به جای کلاس درس، کولبری و سوختبری میکنند و کسی از مجلس و کابینه نمیپرسد چرا؟! موضوع ذهنی هیچ فردی در این حکومت فاسدان و سرمایهداران این نیست که آموزش حق کودکان است، هیچ کدامشان نمیگویند بیکاران مادام که بیکارند باید حقوق بیکاری بگیرند. چرا که جمهوری اسلامی است، حکومت سرمایهداران.
دیگر خسته شدهایم، سال از پی سال فقیرتر میشویم. کارد به استخوان رسیده است و همه چیز حکایت از آن دارد که فردا، هفتهی آینده، ماه آینده و سال آینده بدتر از امروز خواهد بود. فریاد، فریاد از این همه بیداد. و بالاخره خیابانها مملو از انسانهایی میشوند که دیگر نمیخواهند این وضعیت را تحمل کنند، دیگر حاضر به تن دادن به این زندگی نکبتبار نیستند. فریادها بلندتر و بلندتر میشوند و از گرمایشان، گلهای فردا از درون خاک یخزده سر برون میآورند.
با وقاحت میگویند در لایحه بودجه ۱۴۰۱حداقل حقوق ۲۵ درصد افزایش یافته و به ۴ میلیون و پانصد هزار تومان رسیده است!! اما نمیگویند که با ۴ میلیون و پانصد هزار تومان دیگر حتا یک اتاق نیز در تهران نمیتوان اجاره کرد!! هزینههای درمان، هزینههای مدرسه و دانشگاه، هزینههای حمل و نقل، هزینههای بهداشتی، مسکن، و بالاخره هزینههای خوراکی، یعنی همهی آن حداقلها به گفتهی برخی از تشکلهای مستقل کارگری، معلمان و بازنشستگان به ۱۶ میلیون رسیده، یعنی حداقل حقوق سال آینده تنها ۲۵ درصد این حداقلها را پوشش میدهد و مردم میمانند که با ۷۵ درصد بقیه چه کنند؟! و البته که این فقط حداقلهای کاملا ضروریست و نه تمامی نیازهای واقعی انسان برای زندگی در رفاه و آسایش. یعنی فقط در حد زنده ماندن و نه زندگی کردن.
چاه ویل جمهوری اسلامی که با گسترش منازعات منطقهای پُرناشدنیتر از همیشه شده است، حاکمان سیهپوش را برای دست کردن در جیب کارگران و زحمتکشان بد عادت کرده است. هر بار به نحوی دست در جیب میشوند اما نه در جیب گُشاد خود که در جیب کارگران و زحمتکشان. از کسی که تنها ۵ میلیون تومان حقوق میگیرد و به نان شب محتاج است، مالیات بر حقوق (مستقیم) میگیرند. مالیات غیرمستقیم و عوارض گمرکی را افزایش میدهند، ارز ترجیحی دارو و نهادههای دامی را قطع میکنند تا پول به چاه ویل بریزند، پولهایی که در نهایت از سفرههای محقر کارگران و زحمتکشان ربوده میشود و این را همگان میدانند. اما کافیست سرمایهداران و شرکای قدرت معترض شوند، آنگاه در یک چشم برهم زدن قیمت گاز پتروشیمیها، کارخانههای فولاد و سیمان به قیمت سال قبل برمیگردد. ارز ترجیحی دارو که به سلامت مردم مربوط است حذف میشود اما ۹۰ هزار میلیارد تومان درآمد حاصل از افزایش قیمت گاز پتروشیمیها، فولادیها و سیمان به خواست سرمایهداران نادیده گرفته میشود! جمهوری اسلامی حراج کرده است، حراج است: گاز پتروشیمیها، جان مردم. ۲۴ میلیون فاقد بیمه از تامین هزینههای سرسامآور درمانی محروم بودند و اکنون نوبت بیمهشدگان است که آنها نیز از دارو و درمان محروم شوند.
این جمهوری اسلامی است، دولتی که هر روز یک سیاست در پیش میگیرد، دولتی که در برابر بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درمانده است، دولتی که موجودیت خود را به شب گره زده است. زندانها هر روز پُرتر میشوند، گرانی و تورم جولان میدهند، فقر بیداد میکند، بیکاری ویران میکند و حاشیهنشینان در اوج محرومیت. همه چیز در حال از کار افتادن است، آب، برق، گاز، سیستم آموزشی، سیستم درمانی، حتا هوایی برای نفس کشیدن نمانده است، همه چیز! آیا دیگر جایی و یا چیزی مانده که جمهوری اسلامی ویران نکرده باشد؟! جمهوری اسلامی و قدرتمداران دزد و فاسد آن تنها ویران کردهاند و هر چه که بود به تاراج بردهاند، از ترکیه تا کانادا، از مالزی تا بهشتهای مالیاتی. این جمهوری اسلامی است، دولتی که به شب آویخته. دولتی در حال احتضار.
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها میبینم،
و ندایی که به من میگوید
گرچه شب تاریک است
دل قویدار، سحر نزدیک است
(شعری از حمید مصدق)
نظرات شما