با درودهای بیکران بررفقای حماسه سازسیاهکل
هنوزکمی مانده بود به نوجوانیم. همان روزها که می خواندم دختررحمان با یک تب دوساعته مرده است. زندگی مردم را می دیدم که درفقروسیاهی می گذرد. درروستاها مردم با چه فلاکتی به سرمی برند وبا انقلاب سفید شاهنشاهی هم رنگ زندگی مردم تغییری نکرد. پدرم حتی اگرآخرین پولی بود که درجیب داشت، بازهم حتما روزنامه ای می خرید. آن شب هم با روزنامه به خانه آمد. با تحسین وهیجان شروع به خواندن کرد. من تنها شنونده اش بودم ودرخلوتی که داشتیم روزنامه را می خواندم وپرس وجو می کردم. بدین گونه با حماسه جانفشانان سیاهکل آشنا شدم. تاثیرشگرفی برمن گذاشت. درچشمان مشتاق من جرقه ای روشن شد. بله همین است، مبارزین واقعی این گونه اند. دلیر،بی باک وازجان گذشته ونام فدایی به راستی برازنده قامت استوارشان است. فدائیانی که توانسته بودند درسیاهی دیکتاتوری رژیم سلطنتی شاهنشاهی به جنگل بزنند ونظام ستمگر با آن ساواک مخوفش را به سخره بگیرند. که درواقع هم پایه های سلطنت لرزید وهرگزنتوانست خودش را ازتلاطم این موج رهایی بخش نجات دهد. بادبان کشتی آرام ارتجاعی شاه شکست. کیست که نداند درکارخانه ها ودرون دل مردم زحمت کش از جانفشانی رفقای سیاهکل خون تازه ای به جوش آمده بود. ازجان گذشتگی وصداقت مبارزاتی رفقای سیاهکل که آغازگرمبارزات سازمان بود سکوت سنگین حاکم برجامعه را شکست. دررسانه ها هرروزه ازنبرد پیگیررفقای فدایی، دستگیری واستقامت رفقا سخن می رفت واین نمی توانست ازنبرد همیشگی کارگران با سرمایه داری حاکم جدا محاسبه شود. درحالی که حزب توده هم چنان به خیانت خود ادامه می داد وروشنفکران دنبال روزنه های ابهام می گشتند وعده ای هم با اما واگرهای خود ساخته درگیربودند، رفقای فدایی با خون سرخشان عطش سوزان جامعه را برای دست یابی به آگاه ترین،صادق ترین وجسور ترین نیروهای چپ که به عمل انقلابی روی آوردند، سیراب کردند. کارگران بخش بزرگی از جامعه سرمایه داری را تشکیل می دهند و سازمان نمی توانست از آرمان های طبقاتی طبقه کارگر منفک باشد .مردم درکوچه ها ازدرگیری های شجاعانه وجسورانه فدائیان با مزدوران ساواک پچ پچ می کردند. مردمی که ازخانواده های کارگران بودند وبا سمپاتی ازفدائیان حرف می زدند. بنا براین عملکرد سازمان را جدا ازمناقع طبقاتی خودشان نمی دیدند.استقبال میلیونی از راهپیمایی ها ومیتینگ های سازمان هرچند با حضورگسترده وبی نظیر دانشجویان همراه بود اما متشکل ازاقشارمختلف مردم زحمت کش نیزبود وتنها مختص به دانشجویان وروشنفکران نبود.من به همراه پدرم ودوستش که هردو کارگربودند درمراسم های اعلام شده ازسوی سازمان شرکت می کردیم. حالا نمی دانم باید گفت دورازانصاف است ویا گفته شود صادقانه نیست که دربررسی حماسه سازان سیاهکل درخط مشی سازمان ازفاصله چشمگیر با طبقه کارگر ومنافع این طبقه صحبت کرد.من هیچگاه وازهیچ کس نشنیدم که نقاط ضعف را نادیده گرفته باشند و برای تکامل ورشد سازمان تغییراتی انجام نگرفته باشد.اما درمقابل آن همه ایثارگری وجسارت حماسه سازان سیاهکل هیچگونه نقدی را صادقانه نمی دانم .
با گرامی داشت یاد و خاطره رفقای سیاهکل و با آرزوی پیروزی طبقه کارگر
بهمن ۱۴۰۰
یک همرزم قدیمی
نظرات شما