روایت سمیه میر شمسی، دستیار کارگردان سینمای ایران نسبت به آزار جنسی و خشونتی که بر او اعمال شده است، واکنش های بسیاری را در شبکه های اجتماعی و مجموعه ای از سینماگران زن ایران برانگیخت. ماجرا از آنجا آغاز شد که سمیه میرشمسی در هفته گذشته با انتشار رشته توییتی از درخواست جنسی یک بازیگر مطرح سینمای ایران در پشت صحنه یک فیلم و تعرض او نسبت به خود پرده برداشت.
میرشمسی در توئیت های خود پس از شرح برخوردهای اهانت بار این بازیگر مطرح سینمای ایران – که از او با حرف [الف] یاد کرده است- در مورد آخرین تعرض جنسی این بازیگر نسبت به خود اینچنین نوشته است: “…من را کشید سمت خودش و از من خواست صورتش را ببوسم. دستم را فشار میداد. مجبور شدم روی زمین بنشینم، که همین باعث شد همکارم که در حال رفتن به صحنه بود متوجه شود و برگشت. [الف] ناگهان زد زیر گریه و گفت “از من نترس، من بد نیستم، من خیلی چاقم، من بیچارهام،…نمیدانستم که باید چه کار کنم. فقط میخواستم دستم را ول کند و بروم. همکارم دست [الف] را از دستم جدا کرد و به خاطر من ماند. اگر رفته بود نمیتوانستم از دستش فرار کنم و مجبور میشدم فریاد بکشم. به زورِ همکارم، [الف] قهوهاش را نوشید و همانجا شلوارش را پایین کشید و جلوی ما شاشید”.
با رسانه ای شدن توئیت های میرشمسی، موجی از خشم و اعتراض در جامعه بلند شد و گروهای مختلف اجتماعی هر کدام به سهم خود نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. پس از آنکه واکنش های اعتراضی از هر سو در شبکه های اجتماعی بلند شد، “انجمن صنفی برنامه ریزان و دستیاران کارگردان سینما” با صدور یک اطلاعیه نه چندان مقبول بر وقوع تکراری چنین صحنه هایی در پشت صنعت تولید فیلم ایران صحه گذاشت. این انجمن در تاریخ ۷ فروردین ۱۴۰۱ در اطلاعیه خود ضمن همدردی با سمیه میر شمسی نوشت: “متاسفیم که اعلام کنیم، این نوع بداخلاقی ها و ایجاد ناامنی های روانی و حتی تهدید و برخورد فیزیکی در پشت صحنه تولید صنعت فیلم ایران، برای نخستین بار نیست که اتفاق می افتد و برای ریشه کن کردن این رویه غیر انسانی، برخورد ریشه ای، جدی و هماهنگی های بیناصنفی نیاز است”.
پس از انجمن صنفی برنامه ریزان سینما، جمعی از سینماگران زن ایران نیز وارد میدان شدند و با انتشار بیانیه ای نسبت به خشونت جنسی اعمال شده بر همکار خود اعتراض کردند. امضا کنندگان بیانیه که تعدادشان تا کنون به ۳۰۰ نفر رسیده است، نسبت به “آزار جنسی و خشونت سیستماتیک” پنهان در پشت پرده صنعت سینمای ایران هشدار دادند و خواستار “عواقب جدی قانونی” برای خشونت گران شدند. این گروه از زنان سینماگر ایران که در میان شان اسامی تعدادی از بازیگران و سینماگران مطرح و شناخته شده ایران نیز دیده می شود، پس از سال ها سکوت و بی تفاوتی نسبت به آزار جنسی موجود در پشت پرده صنعت سینمای ایران، اکنون با ذکر نمونه هایی به “سیستماتیک” بودن آزار و خشونت جنسی در سینمای ایران اعتراف کرده اند. “هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیت زده”، “سوء استفاده از سکوت و تحمل افراد با به گروگان گرفتن حق کار یا دستمزد”، “اعمال خشونت جنسی به وسیله تهدید موقعیت کاری قربانی”، “تماس بدنی ناخواسته”، “اصرار و اجبار به عمل جنسی” و در نهایت “خشونت و تجاوز” از جمله مواردی هستند که ۳۰۰ سینماگر زن ایران در بیانیه خود بدان اشاره کرده اند.
رواج آزار جنسی علیه زنان در سینمای ایران بحث دیروز و امروز نیست. در صنعت سینمایی ایران، چه در دوران رژیم سلطنتی و چه در حاکمیت جمهوری اسلامی، مافیای قدرت و ثروت، و بازیگران “پولساز” همواره نگاهی کالایی به سینماگران زن داشته اند. آن دسته از سینماگران مرد، که پشت شان به ثروت و قدرت مافیایی حاکم بر کل سینما ایران گرم و بند ناف شان به نهادهای حکومتی وصل بوده است، همواره تعدی و اعمال آزار جنسی نسبت به زنان سینماگر را بخشی از سهم سینمایی خود می دانند. در این میان آنچه مایه تاسف است، همانا سکوت مجموعه سینماگران زن بوده است که به رغم اینکه در تمامی سال های گذشته بطور مداوم شاهد این همه آزار و اذیت جنسی همکاران خود بوده اند، اما همواره سکوت پیشه کرده و هرگز صدایی از آنان بر نیامده است. همان مجموعه سینماگران زنی که اکنون به درستی نسبت به آزار جنسی اعمال شده بر همکار خود واکنش نشان داده اند، در دهه ها گذشته با وجود همه این اتفاقات سکوت کرده اند و به دلیل حفظ منافع شان بر انبوه تعرضات جنسی چشم فرو بستند و هرگز صدای اعتراضی از آنان بلند نشد.
چرا که مجموعه سینماگران خصوصا بازیگران زن، به دلیل نیازشان به ادامه کاری و رسیدن به قله های “ترقی”، همواره بر تحقیر و آزار جنسی اعمال شده بر همکاران خود چشم فرو بسته اند. کارگردانان و تهیه کنندگان فیلم نیز که عموما به “گیشه” و بازیگران “پولساز” فکر می کنند، به بهانه جلوگیری از هرگونه “حاشیه سازی”، تا آنجا که تیغ شان برش داشته است، بازیگران زن را به سکوت فرا خوانده اند تا با ایجاد یک آرامش گورستانی در پشت پرده صنعت سینمای ایران منافع خود را پاسداری کنند.
درست همانند کارگردان فیلمی که سمیه میرشمسی دستیار او بود و کارگردان مربوطه برای پرهیز از “حاشیه سازی” سمیه را به سکوت دعوت کرد: “فردای آن روز کل اتفاق را به [ع] که هم تهیه کننده بود و هم کارگردان گفتم. پاسخش این بود، “من کاری با این چیزها ندارم، حاشیه درست نکن”. سمیه میرشمسی اما سنت شکنی کرد و با “حاشیه سازی” و یا آنگونه که خود گفته است، جرات کرد و با رسانه ای کردن موضوع، کل جامعه را به تکاپو کشانید و با این اقدام خود مجموعه ای از سینماگران زن را به واکنش اعتراضی واداشت.
تا اینجای قضیه آنچه سبب شد تا این تعداد از زنان سینماگر ایرانی پس از چندین دهه سکوت نسبت به آزار جنسی سیستماتیک سینمای ایران واکنش نشان دهند، همانا افشاگری شجاعانه سمیه میرشمسی بود که با انتشار رشته توئیتی آزارهای جنسی پشت پرده سینمای ایران را رسانه ای کرد و گروه های مختلف اجتماعی را نسبت به آزار جنسی موجود در سینمای ایران به واکنش کشانید.
علاوه بر اقدام سمیه میرشمسی که سبب شد تا مجموعه ای از سینماگران زن سکوت معنادار سالیان دور و دراز خود را شکستند و با موضع گیری علیه وضعیت موجود در سینمای ایران بیانیه ای صادر کردند، باید به مجموعه شرایط کنونی جامعه ایران هم توجه داشت. چرا که مجموعه سینماگران ایران در وجه کلی از قشر معینی هستند که عموما در راستای منافع فردی و طبقاتیشان حرکت می کنند و تنها در آستانه تحولات بزرگ اجتماعی و در شرایطی که جامعه در راستای تغییرات بنیادین شتاب گرفته باشد، پا به عرصه میدان می گذارند.
درست همانند امروز که شرایط کنونی جامعه به کلی با دهه های گذشته متفاوت است. جامعه ایران در چهار سال گذشته با تکان های بزرگ اجتماعی مواجه بوده است. ایران امروز آبستن تغییر و تحولات بزرگ اجتماعی است. جمهوری اسلامی در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکست خورده است. دامنه شکست و بی اعتباری جمهوری اسلامی آنچنان آشکار است که اکنون سینماگران زن ایران نیز با همه محافظه کاری های گذشته که بر گرفته از منافع شان بوده است، اکنون علیه آزار جنسی به اعتراض برخاسته و نسبت به وجود سیستماتیک خشونت جنسی در سینمای ایران هشدار داده اند.
افشاگری سمیه میرشمسی و واکنش صدها سینماگر زن ایران در اعتراض به خشونت جنسی به نوعی نشانگر آغاز شکست اقتدار جریان های مافیایی پشت پرده سینمای ایران نیز هست. سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، سازمان تبلیغات اسلامی و شهرداری تهران از جمله گروه های پر نفوذی هستند که در راس قدرت مافیایی صنعت سینمای ایران قرار دارند. مافیای قدرتی که هر وقت اراده کرده اند، راه “ترقی” را برای سینماگران باز کرده اند و زمانی که رای شان بر زمینگیر کردن سینماگران، خصوصا سینماگران زن بوده است، راه را بر آنان بسته و آن ها را از مدار “ترقی” خارج کرده اند.
آنچه در روایت سمیه میر شمسی بدان اشاره شد، فقط نمونه کوچکی از اعمال خشونت و آزار جنسی بکار رفته علیه زنان سینماگر است که این روزها این چنین در جامعه رسانه ای شده است.
پوشیده نیست وضعیت سینمای ایران و سینماگران زن هرگز جدا و مستثنی از وضعیت کلی جامعه و شرایط زنان ایران در عرصه های مختلف اجتماعی نیست. وقتی زنان جامعه در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با سرکوب و آزار و خشونت جنسی مواجه اند، سینماگران زن نیز نمی توانند خود را تافته جدا بافته بدانند و فکر کنند به دلیل جایگاه و موقعیتی که دارند، هرگز مورد تعدی و آزار جنسی قرار نمی گیرند.
لازم به یادآوری نیست، آزار و خشونتی که طی ۴۳ سال بر مجموعه زنان ایران رفته است، آزار جنسی و خشونت سیستماتیکی که در این سال ها بر سینماگران زن اعمال شده و اکنون این چنین به مرز انفجار رسیده است، همه و همه ریشه در بنیان های فکری جمهوری اسلامی و دولت دینی استبدادی دارد. آن بازیگر متجاوز مطرح و شناخته شده ای که در پس اعمال آزار جنسی، آن چنان زار در مقابل سمیه میرشمسی به گریه می افتد، او نیز قربانی همین سیستم ارتجاعی جمهوری اسلامی است که طی ۴۳ سال جامعه را به فساد سیاسی و اخلاقی، خشونت و تباهی و ویرانی کشانده است.
تجربه بیش از چهار دهه استقرار حاکمیت جمهوری اسلامی، نه فقط به زنان، بلکه به عموم توده های مردم ایران نشان داده است که با بودن این نظام سرکوبگر، هیچ روزنه امیدی حتی برای کاهش آزار و خشونت جنسی در هیچ عرصه ای از جامعه باز نخواهد شد. لذا، برای رهایی از چرخه آزار و اذیت جنسی و ایجاد امنیت برای همه آحاد جامعه هیچ راهی بجز سرنگونی جمهوری اسلامی باقی نمانده است. بی تردید زنان ایران بخش مهمی از نیروی فعال جامعه اند که در براندازی انقلابی جمهوری اسلامی نقش بی بدیلی خواهند داشت.
نظرات شما