ازکجای عمق درد میآیی؟ ازکجای این خرابه سخن گفتی؟ ازکجای این جامعه طبقاتی گفتی که توانستی در چند دقیقه تمام مشکلات ومعضلات جامعه سرمایه داری را به تصویربکشی؟ چه روشن وگویا فقر، بی خانمانی، بیکاری وتبعیض وظلم علیه زنان را نشان دادی. چه ساده این درد مشترک را سرودی؛ “من هم آدمم من هم زنم”. بهترازاین صدا نمیشود درد جامعه طبقاتی را شنید وگویاتر ازاین نمیتوان استثمارسرمایه داری را ترسیم کرد. زنی بی سرپرست وبی خانمان بیکار وبدون هیچ گونه درآمد و بیمهای، رها شده درچنگال فقر ونداری. زنی که ازسیاه ترین حلقههای پایین حرف می زند با که حرف میزند با من؟ با شما؟ البته با همه ما. گوش کنید نه یک بارصدها بارببینید دراین فیلم کوتاه زن بدون شیون با صدایی که ازگرسنگی رمق حرف زدن ندارد درچند لحظه با شما حرف میزند. درد یک جامعه سرمایه داری طبقاتی ازصدای این زن را بشنوید.”صاحبخانه مرا جواب کرده این مسئولین نمی بینن من چطوری زندگی میکنم، نباید برای من کاری بکنن”. فیلم کوتاهی که تصویروصدایش درشبکه های اجتماعی پخش شد. ازکجای حقیقت دردناک طبقات نالهاش شنیده میشد؟ چه گفت چه رسا ازجامعه کثیف طبقاتی نا له سرداد چه شیوا فقر، این درد مشترک مردم را فریاد زد وچه ساده گفت: ” من هم آدمم من هم زنم. دلم میخواهد مثل زنهای دیگر….” بخوانید بشنوید ببنید حرص وطمع سرمایه داران با دل این مادرچه کرده است.”بچههای من نمی تونن یک جفت جوراب بخرند”. این فیلم را ببینید نترسید این زن با نشان دادن زندگیش درخرابه ای به ما گفت برای رساندن صدای فقری که امان مردم را بریده است نیازنیست درفلسفه غوطه ورشد، همه زشتیها وپلیدیهای جامعه سرمایه داری عریان وآشکارخودش را به نمایش گذاشته است. رنجی به غایت دردناک که میباید بنیان رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی را درحریق آتش خشم فقری که امان کارگران وزحمتکشان ومردم را بریده است شعله ورکرده وخاکستر کند. پژواک صدایی گرسنه که باید شنید که حرف اول وآخررا زده است. انگارهرکلامی که برزبان آورد تاریخ را دوره کرد. تاریخ جوامع سرمایه داری را. اندیشهای درکارنبود کلمات را انتخاب نمیکرد واژههای صقیل وسنگین نداشت که به کارببرد خودش را گفت. تنها وتنها حقیقت محض یک زندگی دربیغوله های جامعه طبقاتی را به نمایش گذاشت. کلماتش برای آن چه دردل داشت بسنده بود. همین فیلم مختصرکافی است تا معرف زندگی میلیونها کارگروزحمت کش باشد. حدی ازظلم که دیرزمانی است ازتوان تحمل مردم خارج است وبه انفجارنزدیک است. جمهوری اسلامی که سایه مرگ را به چشم خود میبیند ومردم را میکشد ودرمقابل سرمایه داران بزرگ وکوچک تعظیم میکند وازترس مرگ حتمی چنان که همه میدانند به عبث پشت سرپاسداران سرمایهاش چنبره زده است. زندانهایش را پرمی کند، برای اعتراضات کارگران ومعلمین ومردم ستم دیده ودردکشیده قشون میفرستد وازهرحیله کثیفی برای تفرفه انداختن بین کارگران وزحمت کشان استفاده میکند، باید بداند که صدای دردناک این زن که میخواهد بگوید من هم زنم باید کاری مناسب داشته باشم نانی وغذای گرمی برای بچههایم داشته باشم، سرپناهی برای زندگی نیازدارم، منم دلم میخواهد مثل زن های دیگر موهایم را برروی دوشم بریزم، شاد باشم واززیبایی های زندگی لذت ببرم. او با کلمات ساده و واژههای خود اما صریح و روشن پایههای استبداد وستم رژیم سرمایه داری جنایتکار حاکم را که فرصتهای زندگی را ازمردم وبویژه زنان زحمت کش جامعه گرفته، نشانه رفته است. این فیلم تفسیر وتعبیری ندارد خود درد است دردی که تا مغزاستخوان را میسوزاند ونابودی و زوال نظام سرمایه داری را بشارت داده و تضمین میکند. من هم برایت حرفی دارم اگرصدایت بگذارد بخوابم حتماً مردهام.
برای نابودی ظلم و ستم و فقر و بیکاری به پیش!
برای براندازی نظام سرمایه داری و نابودی استثمار و بهره کشی به پیش!
پیش به سوی اتحاد طبقه کارگربا زحمتکشان جامعه
کار نان آزادی حکومت شورایی.
فروردین ۱۴۰۱
کنشیار
نظرات شما