روز پنجشبه اول اردیبهشت ۱۴۰۱، یک بار دیگر ده ها هزار معلم و فرهنگی بازنشسته به خیابان ها آمدند و فریاد اعتراض آنان نسبت به عدم پاسخگویی به مطالبات شان در سراسر ایران طنین افکن شد. این تجمعات اعتراضی که بر اساس بیانیه “شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران” در خواست شده بود، به رغم فشارهای امنیتی و با وجود احضار تعداد کثیری از معلمان توسط دستگاه پلیسی – قضایی رژیم در مقابل اداره های آموزش و پرورش شهرهای مختلف بر گزار شد. تجمع اعتراضی معلمان در تهران که قرار بود مقابل وزارت آموزش و پرورش برگزار شود، با جوی شدیدا امنیتی مواجه شد. پلیس و نیروهای امنیتی رژیم با استقرار یگان های ویژه در برخی خیابان های اطراف وزارت آموزش و پرورش و دستگیری ده ها معلم تلاش کرد تا مانع از تجمع معلمان در مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش شوند.
در وضعیت بحرانی حاکم بر کشور، جلوگیری از شکل گیری هرگونه اعتراض توده ای در تهران برای جمهوری اسلامی بسیار حائز اهمیت است. از این رو، نیروهای سرکوبگر رژیم، برای ممانعت از اجتماع معلمان در تهران، با تمام نیرو وارد میدان شدند. از نخستین ساعات روز پنجشنبه اول اردیبهشت، یگان ویژه، پلیس و لباس شخصی های امنیتی از میدان فردوسی تا کریمخان را قرُق کردند. فضای امنیتی در این مسیرها آن چنان سنگین بود، که حتی به عابران نیز اجاز ایستادن داده نمی شد. طبق گزارش شورای هماهنگی از همان ساعات اولیه روز اعتراض، در حد فاصل میدان فردوسی تا انتهای خیابان قرنی، حدود ۴۰ معلم توسط گارد شورش ، پلیس و نیروهای لباس شخصی، دستگیر و به بازداشتگاه وزرا منتقل شدند.
ایجاد فضای امنیتی البته فقط مختص به تهران نبود. در شهرستان ها نیز جو امنیتی شدیدی حاکم بود. نهادهای سرکوبگر رژیم از چند روز قبل تر، با ارسال پیامک برای معلمان در شهرهای مختلف و بعضا احضار تعدادی از آنان سعی کردند تا اگر نتوانند مانع تجمعات معلمان شوند، دست کم در برگزاری تجمعات سراسری اخلال ایجاد کنند. اما همانگونه که شاهدش بودیم، رژیم موفق به خاموش کردن صدای اعتراض معلمان نشد و ده ها هزار معلم و فرهنگی بازنشسته همانند اعتراضات پیشین در مقابل ادارات آموزش و پرورش شهرهای مختلف کشور حضور یافتند و تجمعات اعتراضی خود را با فریاد “نه تسلیم نه سازش، رتبه بدون خواهش” برپا کردند.
تصاویری که تاکنون در شبکه های تشکل های مربوط به فرهنگیان انتشار یافته است، از حضور اعتراضی معلمان در حدود ۴۰ شهرستان خبر داده اند. کرج، قزوین، تبریز، اهواز، سنندج، همدان، کرمانشاه، دهگلان، قم، نیشابور، بوکان، شیراز، اردبیل، مریوان، اصفهان، اراک، هرسین، رشت، بهمئی، یزد، مشهد، کامیاران، پلدختر، زنجان، دهگلان، اسلام آبادغرب، بیجار، شهرضا، تاکستان ، شهرکرد، الیگودرز، کوهدشت، بوشهر، یاسوج، مهریز، شوشتر، لاهیجان، بانه، دلفان، بروجرد، شوش و تعداد دیگری از شهرها از جمله مناطقی بوده اند که ده ها هزار معلم و فرهنگی بازنشسته مطالبات خود را به طور همزمان فریاد زدند.
در هریک از این اجتماعات سراسری، معلمان با ایراد سخنرانی های پر شور، خواستار تحقق مطالبات فوری خود شدند. اجرای کامل و بی درنگ رتبه بندی صحیح، مطابق حداقل ۸۰ درصد حقوق هیئت علمی دانشگاه ها، همسان سازی حقوق بازنشستگان مبتنی بر قانون مدیریت خدمات کشوری، آزادی بی قید و شرط معلمان زندانی، توقف احضار و پرونده سازی علیه معلمان، آزادی تشکل و تجمع، آموزش رایگان و باکیفیت برای دانش آموزان، توقف سیاست های ضد آموزشی خصوصی سازی، از جمله مطالبات فوری معلمان در این تجمعات اعتراضی بود.
در ویدئوهایی که از تجمعات سراسری روز اول اردیبهشت منتشر شده است، معلمان با سر دادن شعارهایی نظیر: نه تسلیم نه سازش رتبه بدون خواهش، معلم بیدار است از تبعیض بیزار است، وزیر بی کفایت شرمت باد، معلم بپا خیز برای رفع تبعیض، معلم زندانی آزاد باید گردد و معلم، کارگر، اتحاد اتحاد، پیگیرتر از گذشته خواستار تحقق مطالبات فوری خود شده اند.
تجمعات سراسری معلمان در روز اول اردیبهشت امسال، اگرچه اولین اعتراضات آنان در سال جدید بود، اما ادامه چندین تجمع سراسری آنان طی سال های قبل بوده است. اعتراضاتی که دست کم از ده سال پیش به صورت علنی و خودجوش ظاهر شد، به تدریج انسجام بیشتری ییافت و در سال گذشته و به طور اخص از نیمه دوم سال گذشته در ابعادی وسیعتر و به صورت سازمان یافته تر در کف خیابان ها ظاهر شد.
اعتراضاتی که در بیانیه فراخوان تجمع سراسری “شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران” برای روز اول اردیبهشت، این چنین جمعبندی شده است: سال گذشته، سال خیزش و اعتلای جنبش معلمان برای تحقق مطالباتی بود که یک دهه از عمر آن ها می گذرد. مطالباتی که جزو حقوق اولیه معلمان است، اما توسط حاکمیت در دولت های مختلف به گروگان گرفته شده است. در همین راستا در سال ۱۴۰۰، شورای هماهنگی با حمایت معلمان مطالبه گر و معترض توانست یازده تجمع سراسری را سازماندهی و رهبری نماید و مطالبات فرهنگیان بازنشسته و شاغل را در کنار حق آموزش رایگان به گوش جهانیان برساند. امروز هیچ فردی از حاکمان نمی تواند مدعی شود که از خواسته ی معلمان بی خبر است و ما در سال گذشته با تمام مسئولان اتمام حجت نمودیم”.
آری، جنبش اعتراضی معلمان با برگزاری یازده تجمع اعتراضی و بعضا تعطیل کردن کلاس های درس طی سال گذشته به طور قاطع با مسئولان رژیم اتمام حجت کرده و با صدای بلند اعلام کرده است تا تحقق کامل مطالبات، تجمعات اعتراضی آنان در کف خیابان ها ادامه خواهد داشت. معلمان مبارز، در هر اجتماع ادامه کاری تجمعات اعتراضی خود را با شعار “تا حق خود نگیریم، آرام نمی نشینیم”، فریاد کرده اند.
نفوذ و اثر گذاری اتمام حجتی را که “شورای هماهنگی” معلمان در بیانیه خود از آن یاد کرده است، طی یک سال گذشته با صریح ترین زبان در اغلب تجمعات سراسری آنان از جمله در تجمعات سراسری اسفند ماه گذشته بیان شده است. برای نمونه در اجتماع شیراز معلمی از پشت بلندگو این چنین متهورانه با همکاران خود سخن می گوید: “کی گفته ما مظلومیم. ما با شجاعت کامل و با درایت کامل، قاطعانه هستیم. شک نکنید این ظالمان را ما از میدان خارج می کنیم. آقای رئیسی، آقای قالیباف، این آخرین پیام است جنبش فرهنگیان آماده قیام است”. و آنگاه جمعیت چند هزار نفری حاضر در اجتماع با تکرار شعار “این آخرین پیام است، جنبش فرهنگیان آماده قیام است”، قدرت، اتحاد و همبستگی مبارزاتی خود را به رخ رژیم کشیدند.
جنبش اعتراضی معلمان با قاطعیت نشان داده است که جنبشی قائم به ذات است. جنبشی متکی به این فرد یا آن فرد نیست. جنبشی متکی بر اکثریت قاطع معلمان است و با دستگیری و به زندان فرستادن این یا آن معلم از حرکت باز ایستد. این جنبش متحد، با حضور در کف خیابان ها و با طرح پاره ای مطالبات عمومی نظیر آموزش رایگان، آزادی معلمان زندانی، هم اینک از نظر سیاسی جایگاه ارزنده ای در میان توده های مردم ایران پیدا کرده است. جنبشی که به پشتوانه بدنه معلمان هر روز شکوفاتر می شود، با سازماندهی منسجم تر پا به میدان می گذارد و هر بار معلمان بیشتری را به اعتراض در کف خیابان ها کشانده است. جنبشی قائم به ذات، که با تلفیق مطالبات صنفی و سیاسی علاوه بر حمایت عملی بخش هایی از دانش آموزان و خانواده های آنان، پشتوانه معنوی و بالقوه توده های مردم ایران را نیز جلب کرده است.
شعار “معلم زندانی آزاد باید گردد” و در گستره ای همگانی تر، شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” از جمله مطالبات سیاسی معلمان است که با خواست صنفی رتبه بندی و بهتر شدن وضعیت معیشت آنان گره خورده است. خواست سیاسی آموزش رایگان و توقف خصوصی سازی مدارس و تلفیق آن با مطالبه همسان سازی حقوق بازنشستگان، مبتنی بر قانون مدیریت خدمات کشوری و آزادی تشکل و تجمع، در پیوستگی با هم در هر اجتماع سراسری آنان تکرار می شود. خواست هایی که وزنه سیاسی جنبش اعتراضی معلمان را در سطوح مختلف جامعه سنگین تر کرده و اعتبار آنان را در جامعه افزایش داده است.
در این میان، بیانیه ها و قطعنامه های موثر و رادیکال “شورای هماهنگی” نیز مزید بر علت بوده و هر بار معلمان بیشتری را به مشارکت در اعتراضات خیابانی ترغیب و راه همبستگی و متشکل شدن آنان را هموارتر کرده است. اگر تا نیمه های سال گذشته ۲۱ تشکل صنفی معلمان در “شورای هماهنگی” حضور داشتند، اکنون تعداد آن ها به ۲۵ تشکل رسیده است.
از یاد نبریم، دست یابی به چنین افق هایی از مبارزه، همانقدر که برای جنبش اعتراضی معلمان موجب امید و قدرت است، در درون رژیم اما ترس و وحشت را دامن زده است. ترس رژیم از نفوذ جنبش معلمان در گستره ای وسیعتر و به خصوص کشیده شدن توده های مردم ایران در همراهی خیابانی با جنبش اعتراضی معلمان، هم اینک به کابوس وحشتناکی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است. ترس رژیم از کشیده شدن توده های مردم ایران در همراهی با جنبش اعتراضی معلمان و گسترش آن بویژه در تهران به طرز آشکاری در واکنش سرکوبگرانه نیروهای امنیتی ظاهرشده است.
سرکوب و دستگیری فله ای معلمان در تهران، احضار صدها تن از معلمان و فعالان کانون های صنفی معلمان به مراکز امنیتی، احضار و تهدید معلمانی که در انتظار اجرای حکم هستند، دادن حبس های سنگین به تعداد دیگری از معلمان از جمله رسول بداقی که با پشت سر گذاشتن ۷ سال حبس اخیراً از زندان آزاد شده بود و اکنون بار دیگر به ۵ سال زندان محکوم شده است، همه و همه نشانه هایی از وحشت روز افزون رژیم در مواجهه با گسترش جنبش اعتراضی معلمان و نفوذ آن در میان توده های مردم ایران است.
سرکوب، احضار و بگیر و ببند معلمان، تنها یک وجه از سیاست های جمهوری اسلامی در مواجهه با مطالبات معلمان است. وجه دیگر آن، در انتظار نگه داشتن معلمان با هدف خسته کردن آنان از ادامه مبارزات خیابانی است. کابینه رئیسی از دو ماه قبل از عید، با وعده های توخالی معلمان را سر دوانید و اعتراضات سراسری آنان را به مدت دو ماه متوقف کرد و از حرکت باز داشت. اما اینبار نیز سیاست های رژیم در هر دو وجه آن با شکست مواجه شد و معلمان با تجمعات سراسری اول اردیبهشت بار دیگر نشان دادند که جنبش اعتراضی معلمان، رادیکال تر و پر قدرت تر از آن است که با سرکوب و تهدید نهادهای امنیتی، با احضار و بگیر و ببند معلمان فعال و وعده های پوچ مسئولان دولتی از میدان بدر شود. این را ما نمی گوئیم، این را “شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران” با تاکید بر “اتحاد و همبستگی تشکیلاتی” معلمان و با یادآوری اینکه مطالبات آنان با سازش و خواهش بدست نمی آید، دربیانیه پایانی تجمع های سراسری روز اول اردیبهشت خود این چنین بیان کرده است: “ما با صدای رسا اعلام می کنیم که مطالبات ما بخشی از حقوق انسانی و اولیه ماست. تنها راه تحقق مطالبات فرهنگیان اتحاد و همبستگی تشکیلاتی است و به زودی تاریخ تجمع بعدی را اعلام می کنیم و روند اعتراض تا تحقق مطالبات ادامه خواهد داشت”.
وعده ای که سه روز بعد در روز ۴ اردیبهشت در فراخوان جدید “شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان ایران” مبنی بر اعلام تجمع سراسری معلمان شاغل و بازنشسته در یازده اردیبهشت (اول ماه مه) و تاکید بر خواست مشترک کارگران و معلمان همانند “حق تجمع و تشکل و فعالیت آزادانه و آزادی زندانیان سیاسی”، تجلی یافت.
متن کامل نشریه کار شماره ۹۶۷ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما