من از اردوی کارم
فرزند کارگر
سرود
برابری بر لب
نامم پرولتاریاست
پدرم با آرزوهایش در معدن سنگ مدفون شد
فریاد میزد
مرده باد فقر
مرده باد فقر
من نیز هر روز تابوتی برای خود میسازم
(اگر روزی با مرگ روبرو شدم)
بداند هرگز از او هراسی نداشتم
باری هراسم از مبارزه در سرزمینی است که کارگرانش
برای استثمار شدن از همدیگر سبقت میگیرند
ببین تفاوت استثمار از کجاست تا کجا
با شمایم
رفقای مدافع اول ماه می
با شما که زخم چهل ساله بر تن دارید
خروار خروار شهامت
برخیزیم
بازو به بازو
دست در دست هم دهیم
اول ماه می
ما چیزی برای از دست دادن نداریم
جز زنجیرهای اسارت، بردگی
بی شک این عصر را پایانی است
سیاهکوه
نظرات شما