با عمیقتر شدن بحرانهای نظم حاکم بر ایران و تشدید و گسترش مبارزات تودهای، جمهوری اسلامی بر ابعاد و شدت بازداشت، پروندهسازی و سرکوب فعالان جنبشهای اجتماعی افزوده است. اگر به اتفاقات دو هفته اخیر در جنبش اعتراضی معلمان نظری بیافکنیم، در پی فراخوان “شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران” به تجمع و اعتراض معلمان و بازنشستگان فرهنگی در اول ماه مه، رژیم سرکوبگر و استبدادی حاکم که از اتحاد کارگران و معلمان دچار وحشت شده بود، سرکوب گستردهای را علیه معلمان سازمان داد. روز ۱۰ اردیبهشت، نیروهای امنیتی رژیم در تهران و شهرستانها دهها تن از اعضای شورای هماهنگی و تشکلهای معلمان را بازداشت کردند. در همان حال دستگاه امنیتی با تهدید، تعداد دیگری از فعالان تشکلهای معلمان تلاش کرد، مانع از این تجمعات اعتراضی گردد که همبستگی معلمان با طبقه کارگر را اعلام میکرد. اما این اقدامات سرکوبگرانه رژیم در عزم و اراده معلمان به برگزاری تجمعات ۱۱ اردیبهشت خللی ایجاد نکرد.
در پی این بازداشتها و تهدیدها، شورای هماهنگی در ۱۰ اردیبهشت اعلام کرد: “این شورا بار دیگر تأکید میکند جنبش اعتراضی معلمان قائم به هیچ شخصی نیست و اعتراضات معلمان متأثر از خواست و اراده تکتک جامعه فرهنگیان است.
شورای هماهنگی ضمن محکوم کردن برخوردهای امنیتی و سرکوب فعالان صنفی ، فرهنگیان را به حضور حداکثری در تجمعهای اعتراضی ۱۱ اردیبهشت دعوت میکند و به دولتمردان هشدار میدهد که روند قبیح و شرمآور پروندهسازی و ارعاب معلمان را متوقف کند و یادآور میشود دو دهه سرکوب معلمان نهتنها آنان را وادار به عقبنشینی نکرده که همواره بر تعداد معترضین در کف خیابان افزوده است.”
روز ۱۱ اردیبهشت، معلمان در متجاوز از ۱۰۰ شهر به خیابانها آمدند. واحدهای گارد ضد شورش پلیس،از همان لحظات نخست حضور معلمان، حمله وحشیانهای را به این تجمعات سازمان دادند و همزمان عوامل امنیتی رژیم، تعدادی از معلمان را که در تجمعات حضور یافته بودند، بازداشت کردند.
دستگاه امنیتی رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی برای پروندهسازیهای مرسوم خود، بازداشتشدگان شورای هماهنگی را زیر شدیدترین فشارهای بازجوئی قرارداد و در واکنش به تهدیدات معلمان برای آزادی فوری و بیقیدوشرط فعالان شورای هماهنگی، به شیوه رسوا و مفتضح همیشگی خود برای پروندهسازی متوسل شد . نخست ادعا کرد که آنها نفوذی مجاهدین هستند، اما چند روز بعد به یک ادعای پوشالیتر و رسواتر دیگر متوسل شد و تلاش کرد شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگیان را به کشورهای خارجی مرتبط سازد. “وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روز چهارشنبه هفته گذشته از دستگیری دو تبعه یک کشور اروپایی در ایران به اتهام تلاش برای ایجاد «آشوب» خبر داد و ادعا کرد که آنها با شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در ارتباط بودهاند.” این شیوههای رسوای پروندهسازی رژیم علیه مخالفین سیاسی و فعالان تشکلهای مستقل، اکنون دیگر چنان در میان مردم ایران رسواشده است که هر آدم ناآگاهی را هم به خنده وامیدارد. در همین حال وزیر آموزشوپرورش مزدور رژیم نیز معلمان را تهدید به اخراج کرد.
این اقدامات سرکوبگرانه و تهدید و بازداشت هم نتوانست تأثیری بر عزم و اراده معلمان به ادامه مبارزه برجای بگذارد.
شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگیان ایران، فراخوان دیگری را برای برپائی تجمعات اعتراضی در ۲۲ اردیبهشت صادر کرد.
در فراخوان شورای هماهنگی با اشاره به یورش قرونوسطایی به منازل اعضای شورای هماهنگی در تهران و تهدید، احضار و بازداشت دهها معلم در شهرهای مختلف، آمده بود: ” سالهای بسیاری است که آموزش رایگان و معیشت عادلانه معلمان به گروگان تدابیر و تصمیماتی گرفتهشده که دستاوردی جز « تبعیض، بیعدالتی، فقر، آموزش ناکارآمد، تربیت فشل و تولید افسردگی و ناهنجاری » نداشته است.
چگونه است که در مرامنامهی مدیریت شما، اجتماع برای دفاع از حقوق غیر ایرانیان روا، جایز و حتی تکلیف به شمار میآید اما وقتی نوبت به دفاع از حقوق فرهنگیان و دانش آموزان ایرانزمین میرسد، این حق مدنی و قانونی، در قالب جعلی و ابزاری « اخلال در نظم عمومی، تشویش اذهان، تبلیغ و تبانی علیه نظام و ضدیت با امنیت ملی » تعریف میشود؟
….. بنابراین، شورای هماهنگی، ضمن پای فشردن مؤکد بر استیفای مطالبات معیشتی و آموزشی فرهنگیان و دانش آموزان، بازداشتها و احضارهای فلهای و غیرقانونی معلمان در دو هفته اخیر و برخورد هنجارشکنانه و بعضاً توأم با ضرب و شتم آنها را شدیداً محکوم و اعلام مینماید که در صورت آزاد نشدن معلمان بازداشتی طی روزهای آتی، در اعتراض به این رفتار انحصارجویانه و ضد مردمسالاری، تجمع خود را این بار در سراسر کشور در روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت با محوریت ویژه حمایت از معلمان بازداشتی و زندانی و همچنان عدم اجرای رتبهبندی و همسانسازی حقوق بازنشستگان و پولی سازی آموزش برگزار مینماید.”
رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی که نمونه منحصربهفردی از دولتهای سراسر جهان است که با اقدامات وحشیانه واحدهای گارد ضد شورش پلیس، اعتراضات برحق و مسالمتآمیز معلمان را سرکوب میکند، نهتنها از آزادی معلمان بازداشتی سرباز زد، بلکه بر دامنه تهدید و سرکوب افزود. بنابراین، روز ۲۲ اردیبهشت هزاران معلم در سراسر ایران اولتیماتوم خود را عملی کردند و تجمعات اعتراضی خود را برپا ساختند.
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ” از ساعتهای آغازین روز پنجشنبه، ۲۲ اردیبهشت، خیابان بهارستان در اطراف ساختمان مجلس شورای اسلامی مملو از نیروهای یگان ویژه و وَنهای نیروهای امنیتی، مأموران لباس شخصی و نیروی انتظامی شده است. ”
در تمام شهرها نیز وضع بر همین منوال بود و گزارشهای متعددی از جو سنگین پلیسی- امنیتی و بازداشت دهها تن از معلمان در تهران و چند شهر دیگر انتشار یافت. بااینهمه و بهرغم اینکه پلیس از صبح زود مراکز تجمع معلمان را اشغال و آماده سرکوب بود، اما معلمان توانستند در ۳۸ شهر کشور تجمعات و تظاهرات خود را همراه با سخنرانی و شعار علیه مقامات رژیم برپا کنند.
حضور زنان در این تجمعات نیز همچون گذشته چشمگیر بود. در گیلان، دانش آموزان هم در تجمع اعتراضی حضور یافتند و با سخنرانیهای خود از مبارزات و مطالبات معلمان حمایت کردند. واحدهای ضد شورش رژیم وحشیانه این تجمعات مسالمتآمیز معلمان را در سراسر کشور موردحمله قراردادند. تعدادی از معلمان را مجروح و گروه کثیری را بازداشت کردند. برخی از بازداشتشدگان بعداً آزاد شدند، اما دهها تن هنوز در بازداشت به سر میبرند. چند تن از معلمان زندانی نیز هماکنون در زندان در اعتصاب غذا به سر میبرند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در بیانیه ۲۲ اردیبهشت بار دیگر تأکید کرد:
“شورای هماهنگی تشکلهای صنفی اقدامات توأم با خشونت با فرهنگیان و بازداشتهای اخیر را شدیداً محکوم نموده و ازجمله خواستار آزادی بدون قید و شرط معلمان زندانی، پایان دادن به برخوردهای توأم با خشونت بافرهنگیان و اتمام پروندهسازیها و احضار و تهدید کنشگران صنفی، اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، اجرای درست رتبهبندی و همسانسازی حقوق بازنشستگان است.
سالهای بسیاری است که آموزش رایگان و معیشت عادلانه معلمان به گروگان تدابیر و تصمیماتی گرفتهشده که دستاوردی جز « تبعیض، بیعدالتی، فقر، آموزش ناکارآمد، تربیت فشل و تولید افسردگی و ناهنجاری » نداشته است.”
تا همین لحظه حداقل ۵۰ تن از معلمان در زندانهای قرونوسطایی رژیم گرفتارند. تعدادی از آنها را هماکنون به بیدادگاههای رژیم فرستادهاند.
ابعاد این وحشیگری رژیم علیه معلمان که در تمام جهان کمنظیر است، واکنش اعتراضی سازمانهای بینالمللی معلمان را نیز در پی داشت که با صدور بیانیههایی اقدامات وحشیانه و ضد انسانی جمهوری اسلامی علیه معلمان را در ایران محکوم کردند.
آموزش بینالملل، فدراسیون جهانی معلمان، با صدور بیانیهای دستگیری فعالان تشکلهای صنفی معلمان در ایران را محکوم کرد و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آنان شد.
در این بیانیه همچنین آمده بود: “آموزش بینالملل از دولت ایران میخواهد: بدون قید و شرط تمام اتهامات علیه فعالین سندیکایی زندانی و مدافعان حقوق انسانی در ایران را لغو کند.
به حقوق معلمان و کارکنان آموزشوپرورش برای سازماندهی و آزادی تشکل و آزادی بیان ازجمله حق تجمع مسالمتآمیز بدون ترس از مداخله مقامات احترام گذاشته و این حقوق را رعایت کند.”
رژیم ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی اما همچنان به اقدامات سرکوبگرانه و وحشیانه خود ادامه داده است. بنابراین، معلمان نیز راه دیگری جز تشدید مبارزه ندارند. اما واقعیت این است که تنها با یک شکل از مبارزه نمیتوان به نبرد با یک رژیم سرکوبگر و آدمکش ادامه داد. معلمان برای مقابله با اقدامات سرکوبگرانه رژیم که در جریان هر تجمع خیابانی مورد سرکوب قرار میگیرند و تعدادی بازداشت و به زندان میافتند، نیاز به اشکال نوینی از مبارزه دارند که بتواند تاکتیکهای سرکوبگرانه رژیم را خنثی سازد. یکی از اشکال مؤثرمبارزه که خودمعلمان نیز پیشازاین مکرر به آن اشاره کردهاند، اعتصاب است. این شکل از مبارزه نه فقط راهی موثرتر برای تحقق مطالبات معلمان است، بلکه تعداد تلفات را نیز در جریان مبارزه کاهش خواهد داد. تردیدی نیست که موفقیت این شکل از مبارزه مستلزم حضور وسیعتر معلمان است. بسیاری از معلمان که اکنون حاضر نیستند از ترس درگیری با پلیس و بازداشت در تجمعهای خیابانی شرکت کنند، راحتتر میتوانند در اعتصاب شرکت کنند. در هرحال ضروری است که تشکلهای مستقل معلمان و در راس آنها شورای هماهنگی برای این شکل از مبارزه تدارک ببینند. جای بسی تأسف و شرمساری است درحالیکه دهها معلم در سراسر کشور به بند کشیده شده و پلیس سرکوبگر رژیم، معلمان شریف را در خیابانها مورد ضرب و شتم قرار میدهد و به زندان میاندازد ، در شرایطی که در پی قحطی و گرانی نان، شورشهای گرسنگان و اعتراضات مردم به تنگ آمده از سیاستهای ارتجاعی رژیم در شهرهای مختلف ایران در حال گسترش است، هنوز جمعیت بزرگی از معلمان کشور در مبارزات، حضوری فعال ندارند، در انفعال به سر میبرند و نظارهگر مبارزه همکاران خود هستند. این معلمان باید برای یاریرساندن به جنبش معلمان و تحقق خواستههایی که متضمن نفع مشترک عموم معلمان بهجز مزدوران و جیرهخوران رژیم است، برای برپائی اعتصاب به همکاران مبارز خود بپیوندند. علاوه بر این بهویژه در شرایط بحرانی کنونی جامعه ایران، دانشآموزان نیز میتوانند نهفقط در اعتراضات معلمان حضور و نقش فعالی داشته باشند، بلکه قادرند کلاسهای معلمان اعتصابشکن را که با جنبش معلمان و مبارزات آن همراهی و همکاری نمیکنند، تعطیل کنند. به هر روی،اعتلای مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران علیه جمهوری اسلامی واقعیت انکارناپذیر جامعه امروز ایران است. جنبش معلمان نیز از این قاعده برکنار نیست. در این مبارزه پیروزی معلمان و شکست رژیم قطعی است.
نظرات شما