بن بست جمهوری اسلامی در سخنان خامنه‌ای

خامنه‌ای نه با فقر مردم کاری دارد و نه با مصیبت‌های‌شان. حتا وقتی فاجعه سینما رکس آبادان این‌بار با فروریختن ساختمان متروپل تکرار شد، فجایعی که در هر دوی آن‌ها رد پای خامنه‌ای و باند جنایتکار حاکم در وقوع‌شان آشکار است، او در سخنان طولانی‌اش در دیدار با نمایندگان مجلس اسلامی در  روز چهارشنبه ۴ خرداد حتا کلمه‌ای درباره‌ی این فاجعه بر زبان نیاورد. او تنها ۳ روز بعد از وقوع این جنایت وحشتناک (۵ شنبه ۵ خرداد)، در پیامی کوتاه به خانواده داغدیدگان تسلیت گفت، پیامی که از سر ناچاری داده شده بود.

او  در دیدار با نمایندگان مجلس اسلامی، در حالی که سخنان‌اش را با روایت جمهوری اسلامی از بازپس‌گیری “خرمشهر” آغاز کرد، حتا کلمه‌ای از این نگفت که درست چهل سال پس از “آزادی” خرمشهر، حکومتی که او بیش از سی‌ سال در راس آن قرار دارد برای این مردم چه ارمغانی داشته است، او نگفت که آبادان مریض است و خرمشهر حال خوبی ندارد، او نگفت که خوزستان نه آب دارد نه هوا و کارون خشک شده است. حتا کلمه‌ای بر زبان نیاورد، آن هم درست در همان روزی که مادران و پدران بسیاری داغدار عزیزان‌شان در فاجعه “متروپل” آبادان بودند. همان روزی که مردم آبادان (و مردم دیگر نقاط کشور)، با فریادی رسا، حکومت اسلامی را مقصر این فاجعه اعلام کردند. از همین رو بود که یک روز بعد و در پی انعکاس وسیع بی‌اعتنایی خامنه‌ای به فاجعه متروپول، وی مجبور شد پیام کوتاهی منتشر کند، نه از روی میل که از روی اجبار.

او در سخنان طولانی‌اش هیچ اشاره‌ای به مسائل مهم جامعه نکرد، آن هم در دیدار با نمایندگان مجلس که طبیعتا باید به مسائل مهم جامعه می‌پرداخت که امروز بیش از هر روزی جمهوری اسلامی در باتلاق آن‌ها فرو رفته، از تورم و گرانی و بیکاری تا بحران در سیاست خارجی و از همه مهم‌تر اعتراضات گسترده‌ی توده‌ای که نمونه دیگر آن شورش‌ها و تظاهرات دو هفته پیش در اعتراض به گرانی بود. تمام سخنان طولانی‌اش را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: وظیفه نمایندگان و دیگر مقامات حکومت اطاعت محض از خامنه‌ای است. او که می‌داند جمهوری اسلامی در لبه پرتگاه قرار گرفته، تمام دغدغه‌اش این است که چگونه جمهوری اسلامی به بقای خود ادامه دهد و سخنان اخیر او و نیز سخنان روزهای قبل‌تر او بیان روشن همین موضوع هستند.

او نه تنها از معضل معیشتی مردم گله‌ای نکرد که برعکس از اقدامات اخیر ابراهیم رئیسی در محروم کردن مردم از نان قدردانی نیز کرد و از همه ارکان حکومتی خواست که از این اقدامات ارتجاعی حمایت کنند. او نه از معضل کمبود آب گفت و نه از معضل آلودگی هوا و نه از فرونشست زمین، او از معضلات گسترده‌ی اجتماعی نیز که نتیجه‌ی فقر است هیچ نگفت. او نگفت که جامعه در اثر فقر چگونه به قهقرا رفته است و البته او کلمه‌ای هم برای چگونگی مقابله با همه‌ی بحران‌هایی که جامعه و حکومت را فرا گرفته بر زبان نیاورد، دلیل آن نیز روشن است: جمهوری اسلامی راه حلی ندارد. تنها دغدغه‌ی این فرمانده که مردم او را “وامانده” نامیده‌اند این بود که نباید از تریبون مجلس اختلافات حکومتی بیان شود، نباید مجلسیان در برابر خواست‌های مردم عقب‌نشینی کنند، باید طرح “صیانت از فضای مجازی” را تصویب کرد و از همه مهم‌تر اطاعت محض از فرامین “فرمانده‌ی” وامانده‌شان. هر چند که مردم شعار می‌دهند “سلام وامانده، قبرت شده آماده”.

او پس از قصه‌گویی طولانی که از “آزادسازی” خرمشهر شروع شد، به تعریف و تمجید از مجلس اسلامی پرداخت و گفت: “ما گفتیم مجلس انقلابی یک عده‌ای خوششان نیامد، ولی ما حقیقت را گفتیم، حالا بعضی‌ها خوششان می‌آید بعضی‌ها خوششان نمی‌آید عیبی ندارد. حقیقت همین بود که این مجلس با شعارهای انقلاب تشکیل شد”. جد از آن‌که او همیشه خودش را “ما” و نه “من” می‌نامد!! اشاره او به دیدار ماه گذشته‌اش با “دانشجویان عدالتخواه” بود که از خامنه‌ای خواستند به این مجلس “مجلس انقلابی” نگوید.

او پس از “انقلابی” نامیدن مجلس دزدان و فاسدان و جانیان، شروع به پیچاندن گوش نمایندگان کرد که حواس‌شان باشد که باید از “فرمانده‌ی وامانده‌شان” اطاعت محض داشته باشند. او از مجلسیان خواست تا قوانینی را تحت فشار مردم تصویب نکنند که جمهوری اسلامی “قادر” به عمل به آن نباشد. او گفت: “گاهی آدم میداند که این قانون را دولت با این امکاناتی که دارد، با این شرایطی که دارد، نمیتواند عمل کند؛ میگوید خیلی خب، من تصویب میکنم، بگذار او عمل نکند، مردم او را متّهم کنند، او را مسئول به حساب بیاورند که چرا عمل نشد. نه، این درست نیست”. منظور “فرمانده وامانده” را بدون پرده پوشی می‌توان  این گونه فهمید: به خواست معلمان، بازنشستگان و کارگران برای داشتن حداقل‌های مورد نیاز انسان تن ندهید، برای نمونه خواست معلمان شاغل و بازنشسته برای اجرای رتبه‌بندی و همسان سازی. خامنه‌ای در واقع با این جملات گفت که مجلس باید در این رابطه در کنار کابینه ایستاده و یک صدا با خواست معلمان مخالفت کند.

او در ادامه با حماقتی که درخور همان “فرمانده وامانده” است، مردمی بودن را نه تمکین و برآوردن خواست مردم که ایستادن در برابر مردم معنا کرد، او گفت: “فرض کنید فلان قشر یک مطالبه‌ای دارد، خب شما نماینده‌ی مجلسید، از مصرف کشور و درآمد کشور مطّلعید، میدانید که این عملی نیست؛ وقتی میدانید عملی نیست، منتظر نمانید که مثلاً فلان نماینده‌ی اجرائی یا قضائی بیاید بگوید نمیتوانیم؛ نه، شما بگویید نمیشود… ممکن است در آن جمعی که مقابل شما هستند، دو نفر، سه نفر، ده نفر جماعتی هم بگویند «برو بابا! این هم کاری نکرد»! بگویند. شماها بایستید. به وظیفه‌ی خودتان عمل کنید. مردمی بودن یعنی این”!! و ادامه می‌دهد: “همراهی با مردم، غیر از عوام‌زدگی و جَوزدگی و تحت تأثیر های و هو قرار گرفتن است؛ نه. یکی از مهم‌ترین خصوصیّات امام همین بود؛ اگر یک وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر الهی و شرعی و درست است، می‌ایستاد؛ میگفت همه‌ی دنیا [هم] با من مخالف باشند، باشند. قرآن هم همین دستور را به پیغمبر میدهد”.

او سپس بدون نام بردن از طرح “صیانت از فضای مجازی” یعنی همان طرح محروم کردن مردم از آزادی در شبکه‌های اجتماعی که بسیار مورد علاقه وی است، گفت: “شما یک قانونی تنظیم میکنید، روی آن کار میکنید، مطالعه میکنید، با سر و صدا و هیاهو تصویب میکنید امّا به مردم توضیح نمیدهید که این قانون چیست و چرا تصویب شده. خب وقتی توضیح نمیدهید، یک عدّه‌ای فرصت پیدا میکنند علیه آن قانون بنا کنند جوسازی کردن، هیاهو کردن و‌ شما را از تصویب این قانون پشیمان کنند… اینکه در سایتها و در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این مجموعه، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو دربیاورد؛ یکی از خصوصیّات نماینده‌ی انقلابی این است”.

خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان‌اش به موضوع دامن نزدن به اختلافات وارد شده و گفت: ” یکی از مشکلات کشور ناهماهنگی بوده؛ ناهماهنگی مسئولان سه قوّه و بدنه‌ی سه قوّه. حالا گاهی مسئولان هم با هم رفیقند، می‌نشینند دُور هم و توافق میکنند، بدنه توافق نمیکند؛ این اشکال ایجاد میکند در اداره‌ی کشور… همکاری صمیمانه وجود داشته باشد؛ گروکشی نباید وجود داشته باشد؛ معارضه‌ی بی‌معنا نباید وجود داشته باشد. همکاری صمیمانه با دولت، با دستگاه قضائی، با دیگران”. و در ادامه مجلسیان را این‌گونه توبیخ می‌کند: “یکی از چیزهایی که نشانه‌ی نماینده‌ی انقلابی نیست، عبارت است از نطقهای اعتراضی پُرشورِ میان‌برنامه؛ این نطقهایی که آقایان میکنید. اینکه یک نفر بِایستد آنجا بنا کند اعتراض کردن، این اصلاً علامت انقلابی بودن نیست؛ علامت انقلابی بودن اینهایی است که عرض کردیم و چیزهایی از این قبیل. اعتراض کردن و عصبانیّت به خرج دادن و مانند اینها، اینها علامت انقلابی بودن نیست”. او هم‌چنین به نمایندگان مجلس دستور می‌دهد که قانونی وضع نکنند که کابینه مخالف آن است و در انتصاب فرماندار، استاندار و مدیرکل از سوی کابینه “نباید دخالت کنید”.

در انتها نیز به نمایندگان مجلس بی‌رودربایستی می‌گوید شما آن‌چه من تصمیم گرفته‌ام باید به صورت قانون درآورید و نه غیر از آن. او گفت: “سیاستهای کلّی طبق قانون اساسی به رؤسای سه قوّه یعنی به سه قوّه ابلاغ میشود؛ این سیاستهای کلّی نظام اسلامی به دولت، به مجلس، به قوّه‌ی قضائیّه ابلاغ میشود که هر کدام وظایفی در قبال اینها دارند؛ وظیفه‌ی مجلس این است که قانونگذاری را منطبق با این سیاستها انجام بدهد؛ معارض با این سیاستها نباشد”.

همان‌طور که در ابتدای مقاله نیز آمد و سخنان خامنه‌ای آن را به وضوح نشان داد تمام سخنان وی چیزی جز این نبود که برای حفظ حکومت اسلامی همه مقامات از بالا تا پایین گوش به فرمان او بوده و کاملا یکدست در برابر مردم و خواست آن‌ها برای تغییر بایستند. اما واقعیت‌ها چیزی نیست که با سخنان وی تغییر کند.

واقعیت این است که یکی از نتایج بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در ابعادی وسیع جامعه را فرا گرفته، افزایش شکاف در دولت و طبقه حاکم است. این شکاف با تعمیق بیشتر بحران بیشتر نیز خواهد شد، بویژه با گسترش اعتراضات و سرتاسری شدن آن. خامنه‌ای و امثال آن نمی‌توانند با فرمان، واقعیت‌هایی که ریشه‌هایی عمیق دارند تغییر دهند. واقعیت غیرقابل تردید این است که طبقه حاکم قادر به ادامه حکومت به شکل کنونی آن نیست. می‌توان در برابر سیر تحولات تاریخ موانعی ایجاد کرد تا آن را به تاخیر انداخت، اما نمی‌توان آن را متوقف ساخت. امروز اما بحران آن‌چنان عمیق گردیده که ضرورت تغییر خود را حتا در میان طبقه حاکم انعکاس داده است. سخنان خامنه‌ای در دیدار با نمایندگان مجلس اسلامی نیز چیزی نبود جز بیان بن‌بست جمهوری اسلامی و ناتوانی آن در مقابله با بحران‌هایی که ضرورت تغییر را آشکار ساخته‌اند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۹۷۲  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.