با تجمعات و راهپیماییهای اخیر بازنشستگان تأمین اجتماعی، مبارزات و جنبش اعتراضی کارگران بازنشسته و مستمریبگیران تأمین اجتماعی وارد فاز جدیدی شده است. بازنشستگان تأمین اجتماعی درحال حاضر جزء فقیرترین اقشار جامعه محسوب میشوند و اکثریتقریببهاتفاق آنها زیرخط فقر و در تنگنای شدید معیشتی به سر میبرند. مدتهاست برای افزایش مستمریها و همسانسازی حقوق و رهایی از فشارهای کمرشکن اقتصادی مبارزه میکنند. اما دولت جمهوری اسلامی هر بار با وعده و نیرنگ و فریب، موضوع افزایش مستمریها و همسانسازی حقوق را به تعویق افکنده و از پذیرش خواست آنها طفره رفته است. بازنشستگان تأمین اجتماعی که سازمانده یکشنبههای اعتراضی و مبتکر شعار “تنها کف خیابون، به دست میاد حق مون” بودهاند در ادامه تجمعات و اعتراضات خویش، بار دیگر و در ابعادی وسیعتر و سرتاسری به خیابان آمده و با برپایی تجمعات و راهپیمایی خیابانی در تمامروزهای یک هفته اخیر، خواهان افزایش مستمریها و همسانسازی حقوقها شدهاند.
وعدههای سرخرمنی که در دوره روحانی به بازنشستگان تأمین اجتماعی داده شد، همه برای خواباندن اعتراضات پرشور خیابانی این زحمتکشان بود.در دوره ابراهیم رئیسی نیز این وعدهها در شکل دیگری تکرار شد و سرانجام با تعیین حداقل مزد سال ۱۴۰۱ مشخص شد که موضوع همسانسازی حقوقها بهکلی منتفی و تصمیم دولت براین هست که حقوق بازنشستگان ۱۰ درصد اضافه شود و حداقل حقوق به حدود ۵ میلیون تومان برسد. این تصمیم دولت اعتراضات شدیدی را در پی داشت. ازاینرو ماجرای وعده وعیدها بازهم تکرار شد و افزایش حقوق و مستمری بازنشستگان تأمین اجتماعی بار دیگر به تعویق افتاد و به سال ۱۴۰۱ موکول شد. بازنشستگان تأمین اجتماعی که در انتظار افزایش حقوق از اول سال ۱۴۰۱ بودند، منتظر تصمیم نهایی دولت ماندند. سرانجام تصمیم دولت پس از سپری شدن حدود دو ماه و نیم از سال ۱۴۰۱ توسط حجتالله عبدالملکی وزیر کار در یک برنامه تلویزیونی اعلام شد. بر اساس این تصمیم یا مصوبه هیئتوزیران، بازنشستگانی که حداقل حقوق دریافت میکنند، افزایش حقوق ۵۷ درصدی خواهند داشت بهنحویکه حقوق آنها به ۵ میلیون و ۵۸۰ هزارتومان برسد. افرادی که حقوق آنها بین ۵میلیون و ۵۸۰هزارتومان تا ۱۰میلیون تومان باشد؛ افزایش حقوق ۱۰درصدی بهعلاوه ۶۵۰هزارتومان، سایر بازنشستگان تأمین اجتماعی نیز ۱۰درصد افزایش حقوق خواهند داشت.
بهاینترتیب نهفقط بحثی از همسانسازی حقوقها درمیان نیست بلکه دولت حتی از اجرای مصوبه شورای عالی کار مبنی برافزایش ۵۷ درصدی حداقل دستمزد که باید شامل حال بازنشستگان تأمین اجتماعی بشود نیز خودداری کرد. بر اساس ماده ۱۱۱ قانون تأمین اجتماعی، مستمری ازکارافتادگی و مستمری بازنشستگی، نباید از حداقل مزد کارگری کمتر باشد.بر طبق ماده ۹۶ قانون تأمین اجتماعی، مستمری بازنشستگی دستکم هرسال یکبار بهتناسب افزایش هزینهها بایستی اضافه شود.اگرچه مصوبه شورای عالی کار در مورد بسیاری از کارگران نیز اجرانشده و این مصوبه در اساس روی کاغذ مانده است، اما همه کارگران شاغل و بازنشسته این را میدانند و با گوشت و پوست خود هرروز آن را لمس میکنند که با توجه به تورم عنانگسیخته، آزادسازی قیمت کالاهای اساسی و افزایش صددرصدی و گاه بیشتر قیمت بسیاری از کالاها، حتی اگر مصوبه شورای عالی کار نیز اجرا شود، بازهم دستمزدها و مستمریها بههیچوجه برای هزینههای جاری کافی نیست، اما دولت حتی همین مصوبه قانونی خود را نیز اجرا نمیکند! درعینحال ایلنا از قول نایبرئیس کمیسیون اجتماعی مجلس مینویسد :” هرگونه افزایشی در رقم سایر سطوح حقوقی بازنشستگان باید بسان کارگران باشد و امسال باید این رقم تا ۳۸ درصد افزایش مییافت که به ۱۰ درصد تقلیل یافته است.”
بنابراین روشن بود که چنین تصمیمی و اعلام آن ، آنهم بعد از چندین ماه سرگردانی و به تعویق افکندن موضوع، خشم و اعتراض شدید بازنشستگان را که مدتها در انتظار افزایش مستمریها و همسانسازی حقوقها بودند در پی داشته باشد و در پی داشت.
با اعلام این خبر، یکبار دیگر ماهیت ارتجاعی و ضد مردمی دولت جمهوری اسلامی که چند سال است بازنشستگان تأمین اجتماعی را سر دوانده و در بلاتکلیفی و سرگردانی نگاه داشته و فقر کشندهای را بر آنان تحمیل نموده است برملا شد.چند میلیون بازنشسته و چندین میلیون اعضای خانواده آنها یکبار دیگر به چشم خود دیدند که ارتجاع حاکم به همان سادگی که هزاران میلیارد تومان و صدها هزار دلار را صرف گروههای اسلامگرای شیعی و اهداف پان اسلامیستی خودمی کند و یا به دستگاه سرتاپا ارتجاعی، زائد و انگل روحانیت اختصاص میدهد، به همان سادگی نیز نسبت به خواستها و سرنوشت کارگران شاغل و بازنشسته، معلمان، پرستاران و سایر اقشار زحمتکش بیتوجهی میکند و از اینکه آنان را به زندگی در مادون فقر محکوم و از هستی ساقط کند هیچ ابایی ندارد. بازنشستگان تأمین اجتماعی این بیتوجهی را البته با یک اعتراض سراسری کمنظیر پاسخ دادند. هزاران بازنشسته تأمین اجتماعی این بار بسیار گستردهتر، وسیعتر و متحدتر از گذشته وارد نبرد شدند ، علیه حاکمان و سیاستهای دولت بهپاخاستند و خواهان رسیدگی به خواستهای خود شدند. دهها شهر و استان کشور طی چند روز متوالی شاهد تجمعات و راهپیمایی خیابانی بازنشستگان بود. مبارزات چند روز اخیر بازنشستگان از چند ویژگی مهم برخوردار بود که آن را از اعتراضات و مبارزات پیشین تا حدی متمایز میسازد. همین تمایزات درعینحال گویای این واقعیت است که مبارزات کارگران بازنشسته وارد فاز جدیدی شده است.
این ویژگیها را از نزدیک موردبررسی قرار دهیم:
نخستین ویژگی مبارزات اخیر بازنشستگان تأمین اجتماعی، در گسترش این مبارزات به تعداد بیشتری از شهرها و حضور شمار بیشتری از بازنشستگان در تجمع و اعتراض خیابانی است. بیش از ۳۰ شهر و استان ازجمله؛ اراک، ارومیه، اردبیل، اصفهان، اهواز، ایلام،بجنورد، بندرعباس،بروجرد، تبریز، تهران، خرمآباد، زنجان، دو رود، دزفول،ساری، سنندج، شوش، شوشتر، شیراز، قزوین، کرج، کرمان، کرمانشاه، مشهد،نقده، هفتتپه، هرمزگان، همدان و یزد در این اعتراضات شرکت داشتند.کمیت شرکتکنندگان نیز از رشد قابلملاحظهای برخوردار شده است. افزون براین، تجمعات و اعتراضات خیابانی بازنشستگان تأمین اجتماعی برخلاف گذشته که یکروزه و موسوم به یکشنبههای اعتراضی بود، این بار ۳ تا ۴ روز پیاپی(۱۶ الی ۱۹ خرداد) و در برخی شهرها مانند اهواز، شوش و هفتتپه، کرج، ایلام و همدان در روزهای بعد تا یکشنبه ۲۲ خرداد نیز ادامه داشت.
ویژگی دیگر مبارزات اخیر بازنشستگان شکل اعتراض است. اعتراض صرفاً در شکل تجمع در یک مکان معین نبود بلکه این تجمعات در بسیاری موارد با راهپیمایی خیابانی و حمل شعارنوشته و سردادن شعار همراه بود. پیشازاین، تنها در اهواز بود که تجمع بازنشستگان تأمین اجتماعی با راهپیمایی خیابانی همراه بود.در تجمع و اعتراض سراسری اخیر این شکل مبارزه عمومیت بیشتری یافت و علاوه بر اهواز، برخی شهرهای دیگر مانند اراک،تبریز، تهران، شوش ، کرمانشاه، شوشتر و شیراز نیز در خیابانهای شهرهای یادشده دست به راهپیمایی زدند.
ویژگی دیگر، رشد روحیه اعتراضی، رادیکالتر شدن شعارها و سمت گیری ضد دولتی و ضد مقامات حکومتی این شعارها بود. “مرگ براین دولت مردمفریب، مرگ بر رئیسی، بیشرف دروغگو، حاصل وعده هات کو، نه مجلس نه دولت، نیستن به فکر ملت، دولت خیانت میکند، مجلس حمایت میکند،دولت بیکفایت استعفا ، وزیر بیلیاقت استعفا، رئیس بیلیاقت استعفا، ننگ ما وزیر الدنگ ما” تنها نمونههایی از این شعارها هستند. افزون براین، بازنشستگان با شعارهای دیگری چون ” تنها کف خیابون به دست میاد حق مون، تا حق خود نگیریم، از پا نمینشینیم، تا حق خود نگیریم، آ روم نمینشینیم” بار دیگر بر ادامه مبارزه در کف خیابان تا دستیابی به مطالبات خویش تأکید کردند.
تمام این سمتگیریها و ویژگیها، نکات مثبتی هستند که باید آن را تقویت کرد. در شرایط پرتلاطم اوضاع سیاسی جامعه، بسیار مهم و حیاتی است، خواستها و شعارهایی مطرح شود که منافع درازمدت کارگران بازنشسته و شاغل را تأمین کند و جهتگیریها به نحوی باشد که بازنشستگان را از این دایره بسته و تنگناهای چند دهساله نجات دهد.
یکی دیگر از ویژگیهای مبارزات اخیر بازنشستگان تأمین اجتماعی، سازماندهی سریع یک اعتراض سراسری است. از فردای روز ۱۵ خرداد که وزیر کار تصمیم دولت در مورد نحوه افزایش حقوق مستمریبگیران را اعلام کرد، بلافاصله تجمعات سراسری بهطور همزمان دردهها شهر کشور آغاز شد که تا چند روز ادامه یافت. این رویداد بهروشنی نشان داد که بازنشستگان آگاه و تشکلهای مستقل آنها، تشکل یابی و قدرت سازماندهی خود را ارتقا بخشیدهاند. تداوم چندروزه تجمع و راهپیمایی دردهها شهر نهفقط رشد سازمانیابی در صفوف بازنشستگان تأمین اجتماعی را نشان داد بلکه درعینحال نقش مثبت و نفوذ مؤثر تشکلهای مستقل آنها را نیز به نمایش گذاشت.
این ویژگیها که تماماً حاکی از رشد جنبش اعتراضی بازنشستگان است، بیان این واقعیت است که مبارزات بازنشستگان تأمین اجتماعی گامهای محسوسی به جلو برداشته و وارد فاز و مرحله پیشرفتهتری شده است.نکته بسیار مهم دیگر این است که تداوم این تجمعات و راهپیماییهای اعتراضی، خواهناخواه اثرات خود را بر سایر اقشار زحمتکش جامعه نیز خواهد گذاشت. گروههایی از مردم تهران و برخی شهرهای دیگر نیز اینجاوآنجا به حمایت از بازنشستگان روی آوردهاند.
جنبش اعتراضی بازنشستگان را اما یک خطر واقعی تهدید میکند. نکته بسیار مهمی که اکنون حائز اهمیت جدی است، حفظ استقلال تشکلهای مستقل و مبارزات بازنشستگان است. بازنشستگان تأمین اجتماعی و تشکلهایشان باید هوشیاری خود را دوچندان کنند و اجازه ندهند افراد و یا تشکلهای حکومتی در صفوف آنان رخنه کنند و مبارزات مستقل آنان را به کجراه و انحراف بکشند و آن را به ابزار رقابت جناحهای حکومتی تبدیل کنند. تشکلهای معلومالحالی چون خانه کارگر و شوراهای اسلامی، کمین کردهاند تا سر هر پیچی در صفوف بازنشستگان رخنه کنند و در گام بعدی رهبری مبارزه را از تشکلهای مستقل بازنشستگان بربایند و سر نخ آن را خود در دستگیرند . بدین منظور از پول و ابزار کافی و حتی تشکلهای بازنشستگی دستساز خانه کارگر برای خرابکاری در صفوف بازنشستگان نیز برخوردارند. گاه حتی تلاش میشود شوراهای اسلامی و شورای عالی کار را طرفدار حقوق کارگران و بازنشستگان جا بزنند، اینها را در مقابل خانه کارگر قرار دهند، تا از این راه بازنشستگان را فریب دهند. بنابراین بازنشستگان آگاه و تشکلهای مستقل آنها در مسیر پرپیچوخم مبارزه همواره باید هوشیار باشند و تحت هر شرایطی اکیداً استقلال خود را حفظ کنند.
خوشبختانه شواهد موجود نشان میدهد که تشکلهای مستقل بازنشستگان از این تلاشها و کمینگذاریها مطلعاند. “گروه اتحاد بازنشستگان” در بیانیهای به تاریخ ۱۹ خرداد۱۴۰۱ شمهای از این تلاشهای موذیانه را افشا کرد. در این بیانیه ازجمله چنین آمده است، “جریاناتی…میخواهند به کارگران و بازنشستگان چنین القا کنند که شوراهای اسلامی و شورای عالی کار طرفدار حقوق کارگراناند و در مقابل خانۀ کارگر و کانونهای بازنشستگان که مجری و پیش برندۀ سیاست دولتاند، باید موردحمایت و یا همراهی قرار گیرند. اما واقعیت این است که اینها تیغههای یک قیچی را تشکیل میدهند و آن قیچی سیاست دولت سرمایهداری برای فقر و سیهروزی کارگران و ثروتمندتر کردن ثروتمندان است. ”
شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر و تمام تشکلهای دستساز اینها از نمونه کانونهای بازنشستگی، همگی کارگزار حکومت و سروته یک کرباساند. وظیفه تشکلهای مستقل و عناصر آگاه و پیشرو ایجاب میکند که مجدانه به آگاه گری در صفوف بازنشستگان پرداخته و آنان را از خطرهایی که در کمین جنبش اعتراضی بازنشستگان نشستهاند آگاه سازند.بازنشستگان تأمین اجتماعی و تشکلهای مستقل بازنشستگان در قبال چنین تحرکاتی بایستی هوشیار باشند و از خرابکاری تشکلهای دولتی در هر رخت و لباس جلوگیری کنند تا بتوانند مبارزه برای تحقق خواستهای دیرین خویش را به سرانجام برسانند. خواستهای اصلی روشن و مشخص هستند. سطح حقوقها و مستمری بازنشستگان تأمین اجتماعی بسیار پایین است و بایستی به نحوی افزایش یابد که هزینههای یک خانواده متوسط ۴ نفره را تأمین کند. همسانسازی حقوق کماکان یکی از خواستهای مهم بازنشستگان است. بازنشستگان تأمین اجتماعی تنها با اتحاد و حضور گسترده خیابانی و مبارزه مستقل میتوانند دولت را به عقبنشینی وادار کنند. تنها کف خیابون به دست میاد حق مون! بازنشستگان تأمین اجتماعی میتوانند خانوادهها را نیز وارد خیابان کنند . میتوانند تجمعات سراسری خود را با اعتصابات کارگری و تجمعات سراسری معلمان هماهنگ سازند و تجمعات و اعتصابات سراسری هماهنگ شدهای را سازمان دهند. راه نجات دیگری جز ادامه ، تشدید و گسترش مبارزه نیست. راه دیگری جز تشدید مبارزه، جز اتحاد با کارگران و معلمان و دیگر زحمتکشان و اعتصابات سراسری وجود ندارد.
نظرات شما