بهرغم تصویب قطعنامه پیشنهادی دولتهای آمریکا و سه کشور اروپایی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۱۸ خرداد و ادعای “پیچیدهتر شدن مذاکرات” از سوی طرفین ماجرا، پس از سفر فوری جوزپ بورل به تهران در روز جمعه ۳ تیر، درست یک روز پس از سفر لاوروف به تهران و شش روز قبل از برگزاری نشست شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی نحوه اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ و توافق برجام در روز پنجشنبه ۹ تیر، به سرعت اعلام شد که دور جدید مذاکرات غیرمستقیم دولتهای ایران و آمریکا اینبار در دوحه پایتخت قطر و با میانجیگری اتحادیه اروپا در روزهای سهشنبه و چهارشنبه برگزار میشود. بدین ترتیب هیات نمایندگی اتحادیه اروپا و دولتهای ایران و آمریکا به سرعت در قطر حضور یافته و دو روز مذاکره غیرمستقیم هیاتهای نمایندگی در روز چهارشنبه ۸ تیر به پایان رسید.
مذاکراتی که هیچ گامی طرفین دعوا را به “احیای برجام” نزدیکتر نکرد، و نماینده اتحادیه اروپا و مقامات جمهوری اسلامی بدون تعیین تاریخ جدیدی برای ادامه مذاکرات، تنها بر ادامه تماسها در آینده تاکید کردند.
پس از دو روز مذاکره، انریکه مورا مذاکرهکننده اتحادیه اروپا در توئیتر با اعلام پایان مذاکرات دوحه نوشت: “پیشرفتی که تیم اتحادیه اروپا به آن امیدوار بود حاصل نشده است”. یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا نیز با ابراز تاسف از بینتیجه بودن مذاکرات گفت: “ایران بار دیگر به ابتکار اتحادیه اروپا برای احیای توافق هستهای پاسخ مثبت نداد و مانند گذشته در دوحه موضوعاتی را مطرح کرد که کاملا با برجام نامرتبط بود و ظاهرا ایران آماده تصمیمگیری اساسی در مورد اینکه آیا میخواهد برجام را احیا یا دفن کند نیست“.
اما در حالیکه اتحادیه اروپا و دولت آمریکا از مذاکرات بینتیجه در دوحه سخن گفتند، مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی برعکس از انجام دو روز مذاکرات “حرفهای” خبر داده و هرگز از بینتیجه بودن این دور از مذاکرات سخن به میان نیاوردند. عبداللهیان در گفتوگوی تلفنی با وزیر خارجه قطر گفت: “ارزیابی جمهوری اسلامی از مذاکرات دوحه مثبت است”. کنعانی سخنگوی وزارت خارجه نیز در توئیتر نوشت: ” در ادامه روند مذاکرات رفع تحریمها، گفتگوهای فشردهای طی روزهای سهشنبه و چهارشنبه با وساطت انریکه مورا در دوحه برگزار شد. نظرات و پیشنهادهای عملیاتی ایران درباره موارد باقیمانده طرح شد و طرف مقابل نیز ملاحظات خود را ارائه کرد. در مورد ادامه مسیر و مرحله بعدی گفتگوها، طبق روال همیشه باقری و مورا در تماس خواهند بود”.
خبرگزاری “تسنیم” وابسته به سپاه پاسداران اما تصویری تا حدودی متفاوت از مذاکرات دوحه نسبت به وزارت خارجه ارائه داد. “تسنیم” نوشت: “آن چیزی که مانع از به نتیجه رسیدن این دور از گفتگوها شده، پافشاری طرف آمریکایی بر متن طرح پیشنهادی خود در وین است که شامل تضمین برای انتفاع اقتصادی ایران نمیشود، در واقع واشنگتن بهدنبال احیای برجام بهمنظور محدود کردن ایران بدون دستاورد اقتصادی برای کشورمان است. همین مساله باعث شده است بهدلیل ضعف دولت بایدن و عدم توانایی در تصمیمگیری نهایی، احیای توافق هستهای که صرفا نیاز به پذیرش خط قرمز ایران در انتفاع اقتصادی از این رویداد از سوی آمریکا دارد، نشست دوحه هم فعلا تأثیر خاصی در پیشرفت مذاکرات نداشته باشد“.
اما جمهوری اسلامی در مذاکرات دوحه چه خواستهایی را مطرح کرده بود که طرفهای دیگر مذاکره آنها را غیرمنطقی و عقبگرد در مذاکرات دانستند؟
بهنوشتهی “والاستریت جورنال” و به نقل از دو دیپلمات غربی “جمهوری اسلامی در این دور از مذاکرات خواستار آن شده است که در صورت بازگشت به برجام، تحقیقات پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی متوقف شود”. محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی در صحبتهایاش در روز ۵ شنبه در اصفهان بهنوعی بر این موضوع صحه گذاشت. وی یکی از مسائل مورد اختلاف را ابعاد نظامی برنامه هستهای ایران اعلام کرد و مدعی شد که این پرونده باید براساس برجام بسته شود.
سایت “نور نیوز” وابسته به شورای امنیت ملی نیز در گزارشی دو خواست جمهوری اسلامی در این مذاکرات را لغو همه تحریمهای اعمالشده در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و دادن تضمین از سوی آمریکا برای باقی ماندن دولتهای بعدی در توافق برجام اعلام کرد، هر چند که ساعاتی بعد قسمت خواستهای جمهوری اسلامی در این مذاکرات در سایت “نورنیوز” حذف شد.
همچنین براساس اخبار منتشره در برخی از رسانهها، دولت آمریکا همچنان خواستار آن است که احیای “برجام” منجر به شروع مذاکراتی در مورد تنشهای منطقهای بشود. جک سالیوان مشاور امنیت ملی دولت آمریکا نیز پیش از این گفته بود که “دیگر مساله خارج شدن سپاه از لیست گروههای تروریستی مطرح نیست و همان توافقی که در ماه مارس به دست آمده بود روی میز است”.
بنابراین با توجه به اخبار منتشره در همان حدی که از مذاکرات پشت پرده تاکنون مشخص شده، نه تنها هیچ کدام از طرفین نزاع از خواستهای خود عقبنشینی نکردهاند، بلکه جمهوری اسلامی خواستهای جدیدی از جمله پایان یافتن تحقیقات آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ارتباط با فعالیتهای گذشته هستهای ایران و ابعاد نظامی آن فعالیت ها را نیز مطرح کرده است.
اما سوال اینجاست که چرا مذاکرات به نتیجه نمیرسد و اگر به نتیجه نمیرسد چرا ادامه مییابد؟!
واقعیت این است که نه دولت آمریکا و اتحادیه اروپا و نه جمهوری اسلامی هیچکدام خواستار اعلام “پایان مذاکرات” نیستند. اعلام شکست مذاکرات و پایان آن، تنها میتواند به تشدید اختلافات و درگیری در منطقه بیانجامد که فعلا هیچکدام از طرفهای درگیر خواستار آن نیستند. از سوی دیگر اما چشماندازی برای پیشرفت در مذاکرات و “احیای برجام” به دلیل خواستهای طرفین ماجرا و شرایط کنونی جهان فعلا وجود ندارد. روند تحولات میتواند به مسیر “احیای برجام” و یا برعکس “رویارویی” بیشتر بیانجامد.
واقعیت این است که در شرایط کنونی هم از نظر داخلی و هم از نظر بینالمللی طرفین نزاع آماده امتیاز دادن بیشتر به طرف مقابل نیستند. دولت آمریکا جدا از موانع حقوقی در رابطه با دادن تضمین از سوی روسای جمهوری آینده برای عدم خروج از “برجام”، حتا با مخالفت برخی از اعضای دموکرات کنگره و سنا نیز در مورد چگونگی مذاکرات احیای “برجام” روبروست. انتخابات پیشارو در آمریکا و احتمال از دست دادن اکثریت در کنگره و سنا معضل دیگر دولت بایدن است. دولت آمریکا همچنین از سوی دولتهای متحد خود در منطقه از جمله اسرائیل و عربستان سعودی تحت فشار است.
جمهوری اسلامی نیز با توجه به شرایط کنونی که متاثر از جنگ اوکراین و تشدید اختلاف بین دو بلوک امپریالیستی است و همچنین نیاز بازارهای جهانی به نفت که منجر به عدم حساسیت دولت بایدن در اجرای تحریمهای نفتی شده، ضرورتی به دادن امتیاز به دولت آمریکا در مقطع فعلی احساس نمیکند. برعکس جمهوری اسلامی گمان میبرد که در شرایط فعلی اتفاقا میتواند از دولت آمریکا امتیازات بیشتری بگیرد. این موضوع را نیز نباید نادیده گرفت که جمهوری اسلامی در تبلیغات خود معضلات اقتصادی جامعه را به تحریمها ربط میدهد، معضلاتی که البته با رفع تحریمها و سرازیرشدن دلارهای نفتی حل نخواهد شد، همانطور که هم اکنون نیز با افزایش فروش نفت و حتا بالا رفتن بهای آن، بحران اقتصادی با شتابی بیش از همیشه روزانه در حال تشدید شدن است.
باید بویژه تاکید کرد که افزایش تنش بین دو بلوک امپریالیستی آمریکا و اروپا با روسیه و چین و بویژه روابط ویژه جمهوری اسلامی با چین و روسیه یک عامل مهم دیگر است که میتواند تاثیرات سرنوشتسازی نه فقط بر “برجام” بلکه بر کل منطقه خاورمیانه داشته باشد. اما چرا جمهوری اسلامی با این عجله مذاکرات دوحه را پیشنهاد و اجرایی کرد، مذاکراتی که براساس شواهد اساسا به دنبال نتیجهگرفتن از آن نبود؟!
جمهوری اسلامی با دو معضل روبروست. اولین مساله آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که ادامه روابط کنونی جمهوری اسلامی با آن میتواند به قطعنامه دیگری از سوی شورای حکام و حتا ارسال مجدد پرونده جمهوری اسلامی به شورای امنیت و در نهایت فعال شدن “مکانیزم ماشه” شود. دومین مساله انزوای بیشتر جمهوری اسلامی در منطقه است. تلاش جمهوری اسلامی در رابطه با ترور شهروندان اسرائیلی در خاک ترکیه و تنش در روابط ایران و ترکیه، روابط نزدیک ترکیه و قطر، نزدیک شدن دوباره ترکیه به عربستان و اسرائیل، طرح ناتوی خاورمیانهای، طرح اسرائیل برای “ائتلاف دفاع هوایی” علیه جمهوری اسلامی و بالاخره سفر بایدن به اسرائیل و شرکت در اجلاس کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، از جمله موضوعاتی هستند که جمهوری اسلامی با آن درگیر است و در چنین شرایطی جمهوری اسلامی میخواهد با باقی ماندن در میز مذاکره و با خریدن زمان، از انزوای بیشتر و اتحاد دولتهای منطقه علیه خود جلوگیری کند. در واقع عجله جمهوری اسلامی برای برگزاری مذاکرات بینتیجه دوحه تنها به همین خاطر بود که پیش از برگزاری نشست شورای امنیت، بگوید میز مذاکره را ترک نکرده است. همین مساله ممکن است پیش از جلسه آینده شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سپتامبر با هدف جلوگیری از ارسال پرونده جمهوری اسلامی به شورای امنیت تکرار شود.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی از نظر داخلی نیز با مشکل روبروست و ترک رسمی میز مذاکره و اعلام رسمی مرگ “برجام” میتواند هم در افزایش اعتراضات تودهای و هم افزایش شکاف در میان طبقه حاکم تاثیر بگذارد.
بنابراین مذاکره بر سر احیای “برجام” نه به پایان خط رسیده و نه طرفین نزاع خواستار چنین وضعیتی هستند، در شرایط بحرانی کنونی در سطح جهان، هیچکدام از طرفین نزاع خواستار بستن پرونده “برجام” و افزایش “تنش” نیستند. اما سوال اینجاست که تا چه زمانی مذاکراتی بینتیجه مانند دوحه میتواند ادامه یابد و شرایط در حالت “برجام بدون جام” باقی بماند؟
شکی نیست که لحن و رفتار دولتهای اروپایی و آمریکا در قبال رفتار جمهوری اسلامی در حال تغییر است اما این تغییر تنها در راستای تشدید فشار به جمهوری اسلامی برای عقبنشینی آن است. اما از آن طرف ابزار این دولتها در شرایط فعلی محدود است. تصویب قطعنامه شورای حکام که در واقع اخطاری به جمهوری اسلامی بود، یک نمونه است. بیانیه مشترک سه کشور اروپایی در آستانه نشست شورای امنیت یک نمونه دیگر است که با لحن متفاوتی نسبت به ماههای گذشته به مواضع جمهوری اسلامی در مذاکرات برخورد کرده و صراحتا جمهوری اسلامی را با طرح خواستهای غیرمنطقی مسئول بینتیجه ماندن مذاکرات اعلام کردند. مقامات اروپایی در نشست شورای امنیت نیز چندین بار تهدید کردند که ممکن است برجام به نقطه پایان نرسد. نماینده اتحادیه اروپا در سازمان ملل در نشست شورای امنیت گفت: “من نگران این هستم که نتوانیم از خط پایان عبور کنیم و پیام من به ایران این است که از این فرصت استفاده کنید و توافق را بر اساس متنی که روی میز است به پایان برسانید”.
اما همانطور که در بالا آمد ابزارهای دولتهای اروپایی و آمریکا در شرایط کنونی محدود است و در واقع مهمترین ابزارشان ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت از سوی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و فعال کردن “مکانیسم ماشه” است، ابزاری که فعلا دولتهای اروپایی به استفاده از آن فکر هم نمیکنند، اما ادامه روند کنونی و حتا تشدید اختلافات بین بلوکهای امپریالیستی میتواند شرایط دیگری را رقم بزند.
نظرات شما