اعلام خبر دردناک خودسوزی ۸ کارگر در ظرف کمتر از ۷۰ روز که بهسرعت در شبکههای اجتماعی انعکاس یافت، بار دیگر اذهان جامعه را متوجه وضعیت معیشتی وخامت بار کارگران ساخت. کارگرانی که ستون اصلی جامعه و آفریننده انواع کالاها و نعماتاند و به آحاد جامعه جان وزندگی میبخشند اما خود در زیر چرخهای سنگین استثمار و ستم بیحدوحصر، لهولورده میشوند، نمیتوانند مخارج خود و خانواده را تأمین کنند و به زندگی ادامه دهند و برای رهایی از رنج و درد، آتش برجان خویش میافکنند و جان میبازند. همهچیز از اوست، تمام ویلاها، ساختمانها، خانهها، باغها، پوشیدنیها، نوشیدنیها خوراکیها، هواپیماها، قطارها، اتوبوسها ، اتومبیلها، تمام لوازمخانگی، استخرها، پارکها و اماکن و وسایل تفریحی همه و همه آفریده دست و مغز اوست، او اما ازآنچه خود آفریده محروم و چنان در فشار و فقراست که مرگ را براین ” زندگی” ترجیح میدهد، بنزین به روی خود میریزد و کبریت میکشد! رویدادی چنین تلخ و اندوهبار، چند روزی در رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی میچرخد،زینتبخش رسانهها میشود، موجی ایجاد میشود و در بهترین حالت احساسات برخی را جریحهدار و آهواسف ایجاد میکند، دمی بعد اما، چون برگشت موج از ساحل، اوضاع دوباره آرام میشود و موضوع، درمیان انبوه خبرهای جدید بهکلی گم و به همان سرعت ورود به صحنه، از صحنه خارج و از انظار پاک و زدوده میشود.
شمار خودکشیها بهطورکلی ازجمله در شکل خودسوزی سالبهسال افزایشیافته است. خودسوزی که یکی از خشنترین و فجیعترین اشکال خودکشی است در سالهای گذشته بهطور عمده توسط زنان و دخترانی که مجبور به ازدواج ناخواسته میشدند انجام میشد. خودسوزی بیشتر یک شیوه رایج خودکشی در برخی مناطق ازجمله جنوب و غرب و شمال غربی کشور بود و غالباً وسیله اعتراض زنان و دختران به ازدواجهای تحمیلی، سختگیریها قومیتی- طایفهای و فرهنگی بود که از نیمه دوم دهه ۹۰ به بعد نیز”خودسوزیهای معیشتی” به آن اضافهشده و این روش خودکشی رواج بیشتری یافته است.
دشواریهای زندگی به حدی فزونی یافته و وضعیت معیشتی کارگران بهقدری وخیم و فشارهای گوناگون چنان زیاد و تشدید شده که خودسوزی از انحصار زنان جان به لب رسیده درآمده و به مردان کارگر وامانده از چرخاندن چرخ زندگی نیز سرایت کرده است. از اول خرداد تا ۹ مرداد سال جاری ۸ کارگر در اقدامی عصیان گونه علیه وضع موجود و بهقصد پایان زندگی نکبت باری که نظم حاکم بر کارگران و خانوادههای کارگری تحمیل نموده است، خود را به آتش کشیدند.
یکم خرداد یکی از کارگران فصلی شرکت دخانیات گلستان در شهر گرگان، مقابل ساختمان اداری این شرکت، با بنزین خود را آتش زد. این کارگر که حمید شاهینی نام ، حدود ۵۰ سال سن و ۲۰ سال سابقه کار داشت و بهعنوان راننده در شرکت کار میکرد، در اعتراض به فشارها و رفتار کارفرما و انتقال به واحد دیگر، دست به این اقدام زد. وی متأهل بود و دارای دو فرزند دختربود. دوم خرداد یک کارگر اداره آب و فاضلاب شهر قلعه رئیسی از توابع کهگیلویه نیز خود را آتش زد. این کارگر که ۴۰ سال سن داشت و ۴ فرزند دارد در اعتراض به تأخیر پرداخت حقوق ماهانه و بلاتکلیفی وضعیت قرارداد کار اقدام به خودسوزی کرد، دو روز بعد از انتقال به بیمارستان براثر شدت سوختگی فوت کرد. هفت خرداد یک کارگر تعمیرکار به خاطر فشارها و در اعتراض به رفتار کارفرما اقدام به خودسوزی کرد و با ۴۵ درصد سوختگی به بیمارستان منتقل شد. یک هفته بعد( ۱۴ خرداد) کارگر دیگری در یاسوج به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهی ۱۰ میلیون تومانی، خود را به آتش کشید. این کارگر متأهل و پدر ۳ فرزند بود و به دلیل شدت سوختگی فوت کرد. پنج روز بعد(۱۹ خرداد) دو کارگر شاغل در پتروشیمی فارابی ماهشهر در اعتراض به اخراج خود اقدام به خودسوزی نمودند. شنبه ۸ مرداد جوانی ۳۰ ساله در ایلام به دلیل مشکلات معیشتی خود را به آتش کشید.روز بعد، ۹ مرداد یک کارگر پیمانکار اداره آب و فاضلاب لاهیجان به دلیل تعلیق از کار و بیتوجهی کارفرما به خواستهایش، در مقابل اداره آب و فاضلاب این شهرستان دست به خودسوزی زد.
خودسوزی گرچه دردناکترین و فجیعترین شکل خودکشی است اما تنها شکل نیست. در سالهای اخیر خودکشی در اشکال گوناگون بهشدت افزایشیافته است. در همین روزهایی که کارگران به خاطر اخراج و بیکاری و قرارداد کار و مزد و نبود تضمین شغلی و فشار کارفرما با بنزین خود را به آتش میکشیدند، دو برادر دوقلوی ایلامی ۱۸ ساله به نامهای میلاد و مهدی زمانی، اولی ۷ خرداد با خوردن قرص برنج و دومی ۱۲ مرداد از طریق حلقآویز کردن به زندگی خود پایان دادند و مرد ۵۷ سالهای به دلیل مشکلات اقتصادی با خوردن قرص برنج خود را کشت.
هم پای وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی و معیشتی کارگران و تودههای مردم و تشدید فقر و نداری و بیکاری، میزان خودکشیها نیز افزایشیافته است.روزنامهها و نهادهای رسمی نیز نهفقط به روند صعودی خودکشیها اعتراف نموده بلکه بر نقش وضعیت نابسامان اقتصادی و فقر و بیکاری در اقدام به خودکشی نیز مهر تأیید زدهاند. بر طبق آمار سالنامه آماری سازمان پزشکی قانونی، نرخ خودکشی طی سالهای اخیر پیوسته افزایش داشته است. آمار خودکشی در برخی استانها مانند ایلام، کرمانشاه، لرستان، همدان، گیلان و کهگیلویه بالاتر از میانگین کشوری است. بر اساس آخرین برآورد مرکز آمار ایران در تابستان ۱۴۰۰، استانهای ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان، لرستان شاخص فلاکت بالایی دارند. (شاخص فلاکت بر پایه تورم و بیکاری محاسبه میشود.) در همان حال این استانها از کانونهای خودکشی در ایران حساب میشوند. دبیر کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روانپزشکان ایران میگوید: بیشترین میزان خودکشیها در گروه افراد با مشاغل آزاد، بیکار و خانهدار است که تأییدکننده نقش وضعیت نابسامان اقتصادی در اقدام به خودکشی است.
اگرچه آمار خودکشیها در استانهای فقیرتر بالاتر است، اما تشدید بحران اقتصادی، گرانی سرسامآور کالاها، تشدید تورم که فقر و بیکاری و فلاکت و نداری را در ابعاد بسیار گستردهای در سرتاسر کشور گسترانده، آمار خودکشی را نیز افزایش داده است. آمار خودکشی طی مدت چهارساله ۱۳۹۸-۱۳۹۴ به میزان ۶۰ درصد افزایش داشته و هرسال ۱۵ درصد به آمار خودکشی در کشور افزودهشده است.طبق سخنان مسئول برنامه پیشگیری از خودکشی وزارت بهداشت، در سال ۹۷ ، حدود ۱۰۰ هزار مورد اقدام به خودکشی ثبتشده است. از ۹۸ به بعد نیز بر آمار خودکشیها افزودهشده است. آمار خودکشی در سال ۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۸ با افزایش جهشی و ۲۳ درصدی همراه بوده است. خودکشیها نیز صرفاً متعلق به استانهای مرزی و غرب کشور نبوده بلکه دامنه خودکشیها بیشتر از گذشته به سراسر کشور کشیده شده است. خودکشیها در سال ۱۴۰۰ نیز ادامه داشته و تشدید شده است. در این سال روزانه ۲۸۸ نفر اقدام به خودکشی نمودهاند(۱۰۵ هزار و ۱۲۰ نفر در سال) و هر ۱۶ روز یک نفر از اقدام کنندگان، جان خود را ازدستداده است (۶۰۴۸ نفر در سال). همین روند در سال جاری نیز ادامه داشته و تشدید شده است.
خودکشی در چند سال اخیر به میان جوانان و نوجوانان و حتی کودکان نیز راه پیداکرده است بهنحویکه خودکشی محمد ۱۱ ساله بوشهری و ساناز ۱۳ ساله در دیشموک و آناهیتای ۱۸ ساله در یاسوج را بهوفور میتوان درمیان جوانان و نوجوانان مشاهده کرد. خودکشی درمیان جوانان و نوجوانان در مقایسه با چند سال گذشته افزایشیافته است. میزان خودکشی جوانان و نوجوانان حدود ۲۰ درصد خودکشیها را تشکیل میدهد. ۷۵ درصد خودکشیها مربوط به سنین ۱۵ تا ۳۴ سال است.
خودکشی بهویژه در شکل خودسوزی اگرچه در بطن خود حاوی نوعی اعتراض و طغیان علیه وضع موجود است، اما راهحل غلبه بر مشکلات نیست. روش مأیوسانهای است که هیچ مشکل و معضلی را حل نمیکند. کسی که اقدام به خودسوزی و خودکشی میکند اگر اقبال با وی همراه باشد و اقدامش موفقیتآمیز باشد، شاید خود را از تحمل بیشترِ درد و رنج زندگی و وضعیت موجود نجات میدهد اما در وضع موجود هیچ تغییری ایجاد نمیکند و صدمه به خود محسوب میشود. بجای آنکه این اعتراض و نتایج آن متوجه طبقه حاکم شود و یا راه چارهای برای حل مشکلات جستجو کند و گرهی از مشکلات اعتراضکننده بگشاید، مشکلات جدیدی نیز برای فرد اعتراضکننده( چنانچه زنده بماند) و همچنین برای خانواده( فوت کرده یا زنده مانده باشد) پدید میآورد.
خودسوزی و خودکشی راه چاره نیست. کارفرمایان و سرمایهداران تحت هر شرایطی در فکر کسب سود بیشتر هستند و به تنها چیزی که فکر نمیکنند و به آن اهمیت نمیدهند،سلامت، جان وزندگی کارگر است. آنها اطمینان دارند که جای کارگری که خودسوزی و خودکشی کرده یا در حین انجام کار جان خود را ازدستداده است، بهفوریت کارگر دیگری پر میکند و در پروسه استثمار و بهر کشی خللی ایجاد نمیشود. هماکنون کارگران مناطق جنوب کشور در بدترین شرایط و در گرمای طاقتفرسای بالای ۵۰ درجه باید کار کنند. سرمایهداران حاضر نیستند ساعات کار را ولو بهطور موقت، اندکی کاهش دهند یا مدت و زمان مناسبی برای استراحت کارگران در نظر بگیرند و مکان مناسبی بدین منظور فراهم کنند که کارگر لااقل با اندکی استراحت بتواند به کار ادامه دهد.روز شنبه ۱۵ مرداد نزدیک به ۳۵ تن از کارگران فاز۲ پالایشگاه آبادان که در گرمای بالای ۵۰ درجه مشغول به کار بودند، دچار سرگیجه و بیحالی شدند. حال چند تن از این کارگران به حدی وخیم بود که به بیمارستان منتقل شدند. در همین فاز۲ پالایشگاه آبادان کمتر از ۱۰ روز قبل کارگری به نام”عبدالرزاق سیمریان” از شدت کار و گرما جان داد اما کارفرما خم به ابروی خود نیاورد.
برای تغییر شرایط، برای تغییر وضع موجود و بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی و نجات از فجایعی که رژیم جمهوری اسلامی و نظم حاکم به بار آورده است، البته باید به اعتراض و مبارزه روی آورد نه به خودزنی! باید انرژی مبارزاتی و نیروی اعتراض را متوجه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و نظم حاکم نمود که مسبب اصلی فقر و فلاکت و بیکاری و وضعیت وخیم معیشتی و مسبب اصلی خودکشیها و خودسوزیها و سایر مصائب اجتماعی است. هرکجا که هستیم، در کارخانه و کارگاه در هر شرکت و مؤسسه تولیدی و خدماتی باید به مبارزه متشکل رویآوریم. اعتصابات کارگری را سازمان و گسترش دهیم. فریاد خود علیه سران حکومت و تمام نظم موجود را رساتر سازیم. به مصاف شرایط و کسانی برخیزیم که مسبب اصلی خودکشی و خودسوزی هستند. با آنها که جانهای زیادی را ازجمله در خودکشیها و خودسوزیها از ما گرفتهاند چنگ در چنگ شویم. بر سر مرگآفرینان مشت خشم فرود آریم و برجانشان آتشاندازیم!
نظرات شما