خامنه‌ای یاوه‌سرائی می‌کند، راهی برای نجات جمهوری اسلامی باقی نمانده است

ارتجاع، زبان دیگری جز تهدید و زور نمی‌شناسد. بر این پندار خام است که جامعه ایران، جامعه چهار دهه گذشته است و با همان شیوه‌های ارعاب، سرکوب و کشتار می‌تواند مردم را مرعوب و اوضاع را تحت کنترل درآورد. لذا، درحالی‌که موج تظاهرات توده‌ای و نبردهای خیابانی در ایران روزبه‌روز وسعت بیشتری به خود گرفته، ارتجاع حاکم برای مقابله با سیل خروشان جنبش توده‌ای، پیوسته نیروی بیشتری‌ از مزدوران سرکوبگرش را به خیابان‌ها گسیل کرده است. سران و مقامات جمهوری اسلامی از خامنه‌ای گرفته تا فرماندهان مزدور نیروهای مسلح، یکی پس از دیگری پی‌درپی به تهدید متوسل می‌شوند. فرمانده سپاه آدمکش محمد رسول‌الله که به همراه تمام لات‌ها و چاقوکش‌های بسیجی‌‌اش در این چند هفته اخیر سیلی محکمی از مردم تهران دریافت کرد ، تهدید می‌کند که ۳۸۰ گردان بسیجی را آماده مقابله با مردم تهران کرده است. در این چهار هفته، آدم کشان نیروهای مسلح رژیم، صدها تن از مردم ایران را به قتل رساندند، صدها تن را زخمی و هزاران تن را بازداشت کردند و حتی به کودکان کم سن و سال مدارس هم رحم نکردند. بااین‌همه، اوضاع آرام نگرفته و نخواهد گرفت. اکنون خامنه‌ای و ارگان‌های تحت امرش بر دامنه تهدیدات خود افزوده و به تهدید مجازات هزاران بازداشت‌شده روی آورده‌اند، تا شاید با این وحشی‌گری مردم را مرعوب سازند.

صبح روز چهارشنبه ۲۰ مهر، خامنه‌ای در دیدار با گماشتگانش در مجمع تشخیص مصلحت ، بار دیگر تهدیدات چند روز گذشته خود را تکرار کرد و خواستار مجازات بازداشت‌شدگان موج جدید جنبش اعتراضی مردم ایران شد.

او نخست اراجیف همیشگی‌اش را علیه مبارزات میلیون‌ها تن از مردم ایران که سرتاسر کشور را فراگرفته است تکرار کرد، آن را اغتشاشی خواند که خارجی‌ها سازمان داده‌اند و گفت: ” امروز دخالت دشمنان در این حوادث اغتشاشات خیابانی مورد تأیید همه است. این‌جور نیست که حالا یکی ادّعا کند، یکی بگوید آقا به چه دلیل؛ نه، همه قبول دارند این را، یعنی واقعاً روشن شده، واضح شده. ”

بله! دیکتاتور ادعا می‌کند جنبش بزرگ مردم ایران که از اعماق جامعه ایران برخاسته و سراسر کشور را فراگرفته، “اغتشاش‌” است و به “تحریک” خارجی‌ها شکل‌گرفته است و “همه قبول دارند این را” البته منظورش هم از “همه” یعنی شخص دیکتاتور. از همین رو به پامنبری‌هایش هم توصیه می‌کند:” هر کدام از  این آقایان در این زمینه نظری میدهند، صحبت میکنند، باید به این توجّه داشته باشند و توجّه بدهند.”

خامنه‌ای‌ به عظمت جنبش انقلابی توده‌های مردم ایران علیه نظم حاکم، اعتراف بکند یا نکند در این واقعیت تغییری رخ نمی‌دهد که توده‌های وسیع مردم که به‌عینه دریافتند، حکومت جانشینان خدا و پیغمبر خدا چیز دیگری جز حکومت استثمارگران، دزدان، غارتگران، تمام انگل‌های اجتماعی، ستمگران و آدمکشان نیست، برای سرنگونی آن به پا خاسته‌اند. گویا این مرتجع کودن چنین می‌پندارد با اراجیف خود می‌تواند واقعیت انزجار بی‌کران میلیون‌ها تن از مردم ایران از نظم ستمگر و ارتجاعی حاکم را که در موج مبارزات اخیر انعکاس یافته، انکار کند و بر آن سرپوش بگذارد. برعکس، این یاوه‌سرائی‌ها خشم و انزجار  مردم ایران را از طبقه حاکم و نظم موجود افزایش داده و همان‌گونه که تاکنون دیده‌ایم، امواج وسیع‌تری از توده‌های ناراضی مردم ایران را به رودرروئی مستقیم با جمهوری اسلامی سوق داده و خواهد داد. اما او از این اراجیف چه نتیجه‌ای می‌خواهد بگیرد؟

او به قصاب‌خانه آدم کشی اسلامی‌اش موسوم به دستگاه قضائی و امنیتی فرمان می‌دهد که دست‌به‌کار شوید: ” حکم این‌هایی که می‌آیند در خیابان یک‌جور نیست؛ ‌بعضی‌ها یا عامل دشمنند یا اگر عامل دشمن هم نیستند، هم‌جهتِ با دشمنند و با همان اهداف می‌آیند به خیابان؛ بعضی‌ها هم نه، هیجان‌زده‌اند؛ اینها یک حکم ندارند. این دسته‌ی دوّم را با کار فرهنگی باید درست کرد. دسته‌ی اوّل را نه، مسئولین قضائی و امنیّتی موظّفند کارهایشان را انجام بدهند.”

در اجرای اوامر رئیس جلادان و آدمکشان، اژه‌ای رئیس قصاب خانه آدم‌کشی اسلامی، نیز واکنش نشان داد و گفت: “در برهه خاصی از زمان زندگی می‌کنیم؛ در این برهه، خداوند به ما توفیق قرار گرفتن در جایگاهی خطیر را عطا فرموده است؛ فلذا باید از این جایگاه حقوقی در راستای تحقق آرمان‌های الهی و خدمت به‌نظام اسلامی و مردم بهره بگیریم.”

لذا مقرر داشت “در راستای تحقق آرمان‌های الهی و خدمت به‌نظام اسلامی” “دلسوزی بیجا و احکام ضعیف در مورد عناصر اصلی، ظلم است. قضات، از ساده‌انگاری و دلسوزی بیجا و صدور احکام ضعیف در قبال عناصر اصلی این آشوب‌ها” پرهیز کنند. در پی او، “دادستان تهران از صدور کیفرخواست برای ۶۰ نفر از دستگیرشدگان” خبر داد.

وی گفت: ” پرونده‌هایی که در دستگاه قضایی تشکیل‌شده است با دقت و سرعت‌بالا مورد بررسی قرار خواهند گرفت. بازرسان، دادیاران و معاونان دادستانی تهران شبانه‌روز مشغول بررسی پرونده بازداشتی‌های اغتشاشات هستند، برای بسیار از پرونده‌ها کیفرخواست تنظیم‌شده است. در یک مرحله برای ۶۰ پرونده کیفرخواست صادر و پرونده این افراد برای دادگاه ارسال خواهد شد. لذا هدف این است تا ظرف هفته آینده پرونده اغتشاشگران بررسی و به دادگاه ارسال شود.” این در حالی است که تا کنون هزاران تن از مبارزان به اسارت آدم‌کشان درآمده‌اند و هم اکنون زیر شدیدترین شکنجه‌های جلادان دستگاه امنیتی و اطلاعاتی برای پرونده‌سازی قراردادند.

در همین حال محاکمه اعضای شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان و سندیکای کارگران شرکت واحد از هفته گذشته آغاز شده است.

به رغم این تهدیدات و وحشی‌گری دستگاه سرکوب، اما تجربه چند سال اخیر به ویژه از سال ۹۶ تا به امروز به‌وضوح نشان داده است که نه وحشی‌گری سگ‌های هار زنجیری رژیم در خیابان‌ها علیه مردمی که با دست‌خالی در حال نبرد با دشمنان بشریت‌اند و نه احکام سنگین قصاب‌خانه آدمکشی حکومت اسلامی برای مبارزان اسیر، هیچ‌یک نه توانسته و نه می‌تواند توده‌های مردم ایران را مرعوب و از مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی بازدارد. ارتجاع، کودن است و مرتجعینی امثال خامنه‌ای و دارو دسته‌اش هنوز نفهمیده‌اند که اوضاع سیاسی کنونی، اوضاع سیاسی دهه شصت نیست که با کشتار و زندان و ایجاد جو رعب و وحشت بتوانند به حیات خود ادامه دهند.

در دهه شصت که رژیم تعرض خود را برای سرکوب و کشتار آغاز کرد، اوضاع سیاسی جامعه بسیار متفاوت از امروز بود. گرچه میلیون‌ها تن از مردم به مبارزه علیه رژیم روی آورده بودند، اما هنوز این مبارزات به ‌یک اعتلای پردامنه و گسترده ارتقاء نیافته بود، هنوز توده‌های وسیع مردم به اعتراضات و تظاهرات پردامنه سراسری روی نیاورده بودند. بحران سیاسی به ‌یک موقعیت انقلابی ارتقاء نیافته بود و توازن قوای سیاسی به نفع رژیم بود. امروز اما اوضاع سیاسی به‌گونه‌ای است که جامعه ایران در یک موقعیت انقلابی قرارگرفته است. یعنی توده‌‌های مردم در سراسر کشور آشکارا نشان داده‌اند که دیگر نمی‌خواهند و نمی‌توانند نظم حاکم را تحمل کنند و حاضر به جان‌فشانی درراه سرنگونی آن هستند و طبقه حاکم، غرق در بحران‌هایی است که راه رفرم را مسدود کرده‌اند و دیگر نمی‌تواند به شیوه گذشته بر مردم حکومت کند.

در آن ایام هنوز اکثریت مردم ایران، ناآگاه و مذهبی بودند، پی به ماهیت ارتجاعی دولت دینی نبرده بودند،  از روی ناآگاهی به رژیم اعتماد داشتند و گروه کثیری نیز منفعل و بی‌طرف مانده بودند، امروز برعکس، نه فقط اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران پی به ماهیت ارتجاعی رژیم برده‌اند، بلکه خواهان سرنگونی آن و برافتادن ننگ دولت دینی از ایران هستند.

در آن ایام، اکثریت جوانان ناآگاه، فرمان‌بردار خمینی بودند و یا زیر فشار جو ناسیونالیستی ناشی از جنگ قرار داشتند و به جبهه‌های جنگ اعزام می‌شدند، امروز جوانان آگاه و باسواد، تحصیل‌کرده و مبارز، تمام مقدسات خمینی و جانشینان او را به آتش می‌کشند. در آن ایام اکثریت زنان یا طرفدار دولت دینی و خمینی بودند، یا منفعل و بی‌طرف، امروز اما اکثریت بزرگ زنان، مبارزان آگاه علیه جمهوری اسلامی‌اند و  در پیشاپیش تظاهرات و نبردهای خیابانی در حال مبارزه‌اند. در آن ایام بخش بزرگی از کارگرانی که از روستاها به شهرها سرازیر شده بودند، بی‌سواد و مذهبی بودند و هنوز خصائل و فرهنگ کارگری را کسب نکرده بودند، امروز اما یک جمعیت بزرگ ۱۲ میلیونی کارگران عموماً باسواد  و با فرهنگ در ایران وجود دارد که طی چهار دهه گذشته تمام خصائل کارگری را کسب کرده ، در جریان مبارزات آبدیده شده و پرچم‌دار مبارزات سال‌های اخیر علیه جمهوری اسلامی و طبقه سرمایه‌دار بوده است. در آن ایام، توده تهیدست و بیکار حاشیه‌نشین شهرها، طرفدار جمهوری اسلامی بود، امروز آن‌ها به یک نیروی شورشی علیه جمهوری اسلامی تبدیل‌شده‌اند.

در آن ایام این رژیم ارتجاعی و ضدانقلابی جمهوری اسلامی بود که با آمادگی برای پایان دادن کامل به انقلاب و بازپس ‌گرفتن تمام دست‌آوردهای انقلاب، تعرض گسترده خود را آغاز کرد، امروز برعکس، این توده‌های وسیع مردم‌اند که در موضع تعرضی قرارگرفته، جنبش پی‌درپی اعتلای نوینی می‌یابد و به اشکال عالی‌تری ارتقاء می‌یابد و طبقه حاکم در موضعی تدافعی قرارگرفته است. در آن ایام، جنگ، عاملی برای برانگیختن احساسات ناسیونالیستی به نفع رژیم شده بود و طبقه حاکم با برافروختن و ادامه آن دستاویزی برای سرکوب پیدا کرده بود، امروز دیگر رژیم چنین وسیله‌ای برای توجیه سرکوب و کشتار در اختیار ندارد.  در آن ایام کشتار هزاران عضو سازمان‌های سیاسی و به بندکشیدن ده‌ها هزار تن حتی به گوش میلیون‌ها تن از مردم ایران نرسید و سال‌ها در جامعه انعکاس نیافت، امروز، پیشرفت علم و تکنیک به جائی رسیده که هر اتفاقی در ایران رخ می‌دهد به‌رغم تلاش‌های مذبوحانه ارتجاع، در فاصله چند دقیقه نه‌فقط در سراسر ایران بلکه در سطح جهان انعکاس  پیدا می‌کند و رژیم را رسواتر می‌کند. خامنه‌ای و دارو دسته‌اش بیهوده می‌پندارند که در موقعیت دهه ۶۰ قرار دارند و با تهدید، سرکوب، زندان  و کشتار می‌توانند، مانع از سرنگونی جمهوری اسلامی شوند. آن‌ها البته جز خشونت، سرکوب، زندان و کشتار وسیله‌ای برای دفاع از موجودیت خود و نظم پوسیده سرمایه‌داری حاکم ندارند و تا آخرین لحظات حیات ننگینشان آن را به کار می‌گیرند. مردم ایران نیز این را می‌دانند و قطعاً برای خنثی کردن اقدامات وحشیانه رژیم به روش‌ها و شیوه‌های نوین و عالی‌تری از مبارزه از جمله اعتصابات سراسری روی خواهند آورند. مردم ایران که از جنایت بزرگ کشتار زندانیان سیاسی دهه ۶۰ به ویژه کشتار دستجمعی زندانیان در سال ۶۷ توسط حکومت اسلامی آدم‌کش مطلع‌اند، می‌دانند که خطر بزرگی زندانیان سیاسی را تهدید می‌کند. رویداد اخیر زندان اوین که هنوز علت و ابعاد آن برملا نشده، اما رژیم تا کنون خبر کشته شدن ۴ زندانی و ۶۱ مصدوم را رسماً اعلام کرده است، باید یک زنگ خطر جدی باشد. از این رژیم جنایتکار، هر جنایتی ساخته است.   لذا باید در جریان هر مبارزه‌ای شعار آزادی زندانی سیاسی را سر داد، به هر شیوه ممکن برای رهائی آن‌ها از چنگال جلادان تلاش کرد و با مبارزات بی‌امان درب زندان‌ها را گشود و زندانیان سیاسی را آزاد کرد.

پیروزی در مبارزه از آن توده‌های مردم ایران است. میلیون‌ها تن از مردمی که به پا خاسته‌اند، از این قدرت و توان برخوردارند که با تمام ماشین سرکوب رژیم مقابله و جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. خامنه‌ای و تمام دارو دسته مرتجع حاکم  باید پنبه تکرار سرکوب و کشتار دهه ۶۰ را از گوش خود درآورند. محال است آن‌ها بتوانند از این بحران جان سالم بدر برند. راهی برای نجات جمهوری اسلامی و تمام مرتجعین و ستمگران حاکم باقی نمانده است.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۲  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.