برای ارتقاء شعارها تلاش کنیم

بحران سیاسی که جامعه ایران با آن روبه‌روست، پیوسته عمیق‌تر می‌شود. مبارزات توده‌های مردم دامنه وسیع‌تری به خود گرفته و جمهوری اسلامی در بن‌بست به سر می‌برد. پنج هفته است که اعتصابات دانشجوئی و کارگری، تظاهرات توده‌ای و نبردهای خیابانی، بی‌گسست ادامه یافته است. اقدامات سرکوبگرانه رژیم، کشتار و زندان تا کنون نتوانسته مانع از ادامه و اعتلای جنبش گردد. در این شرایط، آنچه که چشم‌انداز روشنی در برابر همگان قرار داده است، وسعت و اعتلای روزافزون جنبش و روی‌آوری توده‌های وسیع کارگر و زحمتکش به اشکال عالی‌تر مبارزه، اعتصابات عمومی اقتصادی و سیاسی، تلفیق اعتصابات و تظاهرات، اعتصابات سرتاسری سیاسی و قیام مسلحانه توده‌ای برای سرنگونی رژیم ستمگر و ارتجاعی جمهوری اسلامی است.

با این چشم‌انداز، طرح شعارهای تبلیغی و شعارهای عمل توده‌ای  برای اعتلای بیشتر جنبش، مقابله با شعارهای انحرافی و کمک به هدایت جنبش به‌سوی پیروزی، حائز اهمیت جدی است.

برای طرح هر شعار،  آنچه باید همواره موردتوجه قرار گیرد،رابطه طرح شعار با شرایط سیاسی مشخص، مرحله‌ای که جنبش به آن دست‌یافته و مراحلی است که جنبش پشت سر گذاشته است. یک شعار، نشان‌دهنده هدفی است که باید به آن دست‌یافت تا وظائف موردنظر تحقق یابند. از طریق طرح شعارهای رادیکال منطبق بر شرایط عینی و سطح مبارزات، باید کمک کرد تا مبارزات توده‌ای شکلی آگاهانه و هدفمندی به خود بگیرند و عمق و اعتلای بیشتری پیدا کنند. آنچه در این شرایط، به‌ویژه مهم است، شعارهای تبلیغی و شعارهای عمل توده‌ای است. وقتی‌که یک شعار تبلیغی در میان توده‌ها رسوخ کرد و توده گیر شد، آنگاه زمان تبدیل آن به شعار عمل فرارسیده است. بنابراین نه‌فقط مرز غیرقابل‌عبوری میان آن‌ها وجود ندارد، بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند.

سال‌هاست که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی به‌عنوان یک شعار تبلیغی از سوی سازمان ما و برخی سازمان‌های سیاسی دیگر مطرح‌شده است. این شعار اکنون به یک شعار عمل تبدیل‌شده است و توده‌ها این شعار را به عمل مستقیم خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی تبدیل کرده‌اند. این‌که این شعار سال‌ها به شعار عمل مستقیم تبدیل نشد، به این معنا نبود که تبلیغ این شعار اشتباه بود و آن‌گونه که رفرمیست‌ها ادعا می‌کردند، می‌بایستی سرنگونی را کنار گذاشت و طالب رفرم بود. نه. این شعار کاملاً درست بود، اما هنوز شرایط سیاسی برای تبدیل‌شدن آن به شعار عمل فراهم نشده بود. این شعار در میان توده‌ها رسوخ یافت. در هر مرحله از مبارزات صحت آن آزموده شد و تنها در سال ۹۶ بود که به شعار عمل توده‌ای تبدیل گردید. نمونه دیگر شعار اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه است که از سال‌ها پیش توسط سازمان ما تبلیغ و ترویج شد و همواره تأکید گردید” جمهوری اسلامی را باید با یک اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه برانداخت”. تا جایی که بحث بر سر شعار اعتصاب عمومی سیاسی است، این شعار، تنها در شرایط اعتلای پردامنه جنبش، در شرایطی که اوضاع سیاسی جامعه به یک موقعیت انقلابی انجامیده، می‌توانست تبدیل به شعار عمل توده‌ای گردد. از همین روست که امروز به شعار خود توده‌های مردم ایران تبدیل‌شده و همه‌جا از نیاز به برپائی اعتصاب سرتاسری سیاسی صحبت می‌شود. اما همان‌گونه که گفته شد، هم‌زمان با شعار اعتصاب عمومی سیاسی، شعار قیام مسلحانه نیز از جانب سازمان ما پیوسته تبلیغ‌شده است. این شعار اما تا زمانی که اعتصابات سراسری شکل نگرفته و میلیون‌ها تن از مردم به مبارزه مستقیم و علنی و تعرضی روی نیاورده‌اند، نمی‌تواند به یک شعار عمل توده‌ای تبدیل گردد. اما آیا در شرایطی که تلاش برای برپائی اعتصابات سیاسی سرتاسری به امر خود توده‌های کارگر و زحمتکش تبدیل‌شده است، سازمان‌های سیاسی مدافع منافع طبقه کارگر، پیشروان جنبش کارگری، جوانان انقلابی که هم‌اکنون درصحنه نبردهای خیابانی حضور دارند، باید دست روی دست بگذارند و منتظر بمانند تا وقتی‌که قیام مسلحانه تبدیل به شعار عمل شود و خودبه‌خود به قیام مسلحانه بیانجامد؟ به‌هیچ‌وجه! در مبارزه طبقاتی جای خوش‌بینی‌های موهوم نیست. درجایی که یک طبقه حاکم با یک دولت سرتاپا مسلح وجود دارد و تلاش خواهد کرد هر قیام مسلحانه خودانگیخته را در خون غرقه سازد، باید از قبل برای برپائی این قیام تدارک دید تا این‌که در لحظه قیام بدون آمادگی غافلگیر نشد و یک قیام خودانگیخته غرق در خون نشود.

اصلاً سؤال این است که چرا امروز لااقل تا جایی که به جریانات چپ و کمونیست ربط پیدا می‌کند، خواهان برپائی اعتصابات سراسری سیاسی هستند؟ پاسخ این است که برای سرنگونی قهرآمیز جمهوری اسلامی از طریق یک قیام مسلحانه، مقدمتاً باید از طریق این اعتصابات یک لشکر سیاسی چندمیلیونی فراهم ساخت. به‌عبارت‌دیگر برای قیام مسلحانه، تدارک سیاسی دید. اما  مسخره است که کسی بگوید باید برای یک قیام مسلحانه تدارک سیاسی دید، یعنی اعتصاب سرتاسری سیاسی و تظاهرات توده‌ای برپا کرد، اما برای قیامی که مسلحانه است، تدارک نظامی ندید. کسی که از تدارک سیاسی برای قیام و سرنگونی جمهوری اسلامی صحبت می‌کند، هم‌زمان باید از تدارک نظامی آن نیز سخن بگوید، والا صحبت از قیام مسلحانه برای سرنگونی دولت چیز دیگری جز حرف مفت نیست. برخی حتی از میان چپ‌ها گویا فقط تدارک سیاسی قیام را باور دارند، چراکه به‌محض صحبت از تدارک نظامی، جا می‌زنند. اینان درک نمی‌کنند که بدون تدارک نظامی برای یک قیام ازجمله ایجاد جوخه‌های رزمی، گردآوری سلاح، یادگرفتن طرز استفاده از سلاح، ساختن سلاح‌های دستی مقابله با نیروی نظامی دشمن، آموزش نظامی و آموختن تاکتیک‌های تدافعی و تعرضی در نبردهای خیابانی و شهرها و روستاها، تأمین هزینه‌های مالی قیام و غیره توسط پیشروترین و آماده‌ترین نیروهای نبرد ، حتی بزرگ‌ترین اعتصابات سیاسی نیز نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت و هیچ بحث و صحبتی از سرنگونی رژیم نمی‌تواند در میان باشد. آن‌ها معمولاً به سفسطه متوسل می‌شوند و چنین وانمود می‌کنند که گویا تدارک قیام به معنای روی‌آوری به قیام و عمل مسلحانه جدا از توده‌هاست. درحالی‌که برعکس، یکی از وظایف مهم تدارک نظامی قیام، جلوگیری از یک قیام زودرس است.  اما تنها زمانی می‌توان از یک قیام زودرس جلوگیری کرد که سازمان‌دهی برای تدارک قیام صورت گرفته باشد و قدرت بازدارندگی یک قیام زودرس وجود داشته باشد.

یک سازمان سیاسی که مدافع  منافع طبقه کارگر است و برای سوسیالیسم مبارزه می‌کند، همواره باید مناسب‌ترین شعارهای تبلیغی و عمل توده‌ای را در موقعیت‌های مناسب آن مطرح کند ولو این‌که هنوز به شعار عموم مردم در مبارزات تبدیل نشده باشد . شعار آزادی زندانی سیاسی، هموار یک شعار تبلیغی ما بوده است، این شعار امروز تبدیل به شعار عمل شده است، ولو این‌که هنوز در بسیاری از مبارزات مطرح نمی‌شود. این بدانمعنا نیست که این شعار توده‌گیر نشده و توده‌های مردم توان طرح و عملی کردن آن را ندارند. عوامل دیگری غیر از آمادگی می‌تواند بر سر طرح این شعار مانع ایجاد کرده باشد. اما از آنجائی که این‌یک شعار عمل توده‌ای است، همین فردا می‌تواند در تمام تظاهرات و اعتصابات مطرح گردد. وظیفه نیروی آگاه و پیشرو است که آن را به شعار عمومی تبدیل کند، چراکه این آمادگی در میان مردم وجود دارد. بر همین منوال است شعارهای دیگری از نمونه شعار کار- نان آزادی- حکومت شورایی. این شعار اکنون متجاوز از ۳۰ سال است که از سوی سازمان ما مطرح‌شده است. این شعار وظایف یک مرحله جنبش را در خود جمع دارد. در طول این سال‌ها نه‌فقط جوانب مختلف آن ترویج، بلکه پیوسته تبلیغ‌شده است. این شعار از سال ۹۶ به یک شعار عمل تبدیل‌شده و از همین روست که به اشکال مختلف توسط کارگران و دانشجویان و سازمان‌های چپ نیز مطرح و به یک شعار مبرم تبدیل‌شده است. این شعار که ۵ سال پیش در اعتصابات کارگری و تظاهرات دانشجوئی به شعار اصلی تبدیل گردید، در مبارزات کنونی هنوزغایب است. این بدان‌معنا نیست که تبدیل به شعار عمل نشده است. دلیل آن البته در این است که هنوز کارگران به‌عنوان حاملان اصلی این شعار در مقیاس توده‌ای گسترده در جنبش کنونی حضور نیافته‌اند و به‌محض پیشرفت جنبش به مرحله عالی‌تر، یگانه شعار عمده و تعیین‌کننده جنبش خواهد بود. لذا بر پیشروان جنبش کارگری و نیروهای رادیکال و جنبش دانشجوئی است که از هم‌اکنون این شعار را در سطحی گسترده مطرح کنند. چراکه این شعار ، تنها شعار بسیج کننده توده‌ای در ابعاد میلیونی خواهد بود. یکی از ضعف‌ها کنونی جنبش و شعارهای آن نیز نبود یک چنین شعاری است.

تردیدی نیست که عموم کارگران و زحمتکشان از دیکتاتوری و اختناق و نبود آزادی‌های سیاسی و حقوق دمکراتیک رنج می‌برند و یکی از مطالبات مهم آن‌ها آزادی است، اما این به تنهائی برای حضور میلیونی کارگران و زحمتکشان در جنبش کنونی، کافی نیست. صرف شعار مرگ بر دیکتاتور یا مرگ بر جمهوری اسلامی نمی‌تواند محرک و فراخوانی به حضور میلیونی کارگران و زحمتکشان برای پیوستن به جنبش جاری باشند. میلیون‌ها بیکار در جامعه ایران می‌خواهند بدانند،  تکلیف حق کار و اشتغال آن‌ها چه می‌شود، میلیون‌ها کارگری که در زیرخط فقر زندگی می‌کنند می‌خواهند بدانند که در شرایط مادی و معیشتی و رفاهی آن‌ها چه تغییری رخ خواهد داد و آیا این مبارزه آن‌ها را به هدف بزرگشان نزدیک خواهد کرد؟ ده‌ها میلیون تن از مردم ایران که خواهان برافتادن جمهوری اسلامی هستند، می‌خواهند بدانند با سرنگونی جمهوری اسلامی چه چیزی جای آن را خواهد گرفت.

امروز یکی از شعارهای برجسته و درخشان جنبش کنونی “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر” است. اما میلیون‌ها تن از مردمی که هنوز به جنبش نپیوسته‌اند، می‌خواهند بدانند که حکومت غیر ستمگر چگونه حکومتی است؟شعار حکومت شورابی که قدرت را در دست خود مردم قرار می‌دهد، خودشان حاکم بر سرنوشت خویش می‌شوند، به تمام ابهامات پاسخ خواهد داد. زیرا مردمی که بر سرنوشت خود حاکم‌اند، نمی‌توانند بر خود ستم روا دارند.  بنابراین اگر قرار است جنبش کنونی از این مرحله فراتر رود و میلیون‌ها تن را در برگیرد، شعار کار، نان، آزادی، حکومت شورایی یکی از شعارهایی است که هم‌اکنون طرح آن در هر مبارزه‌ای  نیاز مبرم جنبش است.

بنابراین، در شرایط کنونی جنبش، یکی از وظائف مهم هر هوادار، فعال و عضو تشکیلاتی سازمان ما و هر نیروی انقلابی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی، بسط و توسعه جنبش  و کسب قدرت سیاسی توسط کارگران و زحمتکشان می‌باشد، این است که در هر گرد هم‌آیی، تظاهرات و اعتصاب ، در هر کارخانه و محله، در شبکه‌های اجتماعی و به هر طریق ممکن به طرح و اشاعه شعارهایی بپردازد  که بتواند جنبش را به یک مرحله بالاتر سوق می‌دهد.

تا به امروز شعارهای مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر جمهوری اسلامی، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، زن، زندگی، آزادی، شعارهای عمومی جنبش بوده است. باید برای ارتقاء این شعارها که گامی در جهت پیشرفت جنبش است، تلاش نمود.

زندانی سیاسی آزاد باید گردد. کار-نان- آزادی- حکومت شورابی. کارگر، معلم، دانشجو، اتحاد، اعتصاب.  نابود باد ستم و تبعیض علیه زنان.  اعتصاب سرتاسری سیاسی را برپا داریم. برای برپائی یک قیام مسلحانه تدارک نظامی ببینیم. از نمونه شعارهایی است که از اکنون باید برای تبدیل آن‌ها به شعارهای اصلی جنبش تلاش کرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۳  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.