مطابق فراخوان قبلی، کارکنان عملیاتی و رسمی نفت،گاز، پالایش و پخش و پتروشیمی، در اعتراض به عدم اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت، از روز دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ دست به اعتصاب غذا زدند. کارکنان عملیاتی رسمی نفت درعینحال خواهان همکاری کارکنان ستادی شدند. “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت (بازنشستگان و شاغلین)” در بیانیههای خود از کارکنان رسمی خطوط انتقال گاز، خطوط انتقال نفت و فرآوردههای نفتی،پخش فرآوردههای نفتی و سایر کارکنان رسمی نفت دعوت به عمل آورد به اعتراض سراسری به پیوندند.اعتصاب غذای سراسری، دهها شرکت و مجتمع نفت و گاز و پتروشیمی ازجمله؛ پالایش نفت آبادان، شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب،مجتمع گاز پارس جنوبی، منطقه عملیاتی دالان- زاگرس جنوبی، پتروشیمی بندر امام، شرکت نفت فلات قاره، سکوی گازی پارس جنوبی و بسیاری از سکوهای دریایی نفت و گاز را دربرگرفت.
اعتصاب غذای کارکنان رسمی در نفت بیشتر یک اقدام اعتراضی نمادین است و باید آن را یک اقدام و اعتراض اخطاری در صنعت نفت تلقی کرد.کارکنان رسمی نفت چه قبل از آغاز اعتصاب غذا چه بعدازآن، مکرر هشدار داده بودند که همه اشکال مبارزه چون اعتصاب و تجمع نیز روی میز کارگران قرار دارد. روشن است که کارگران و کارکنان برای رسیدن به خواستهای خود، بسته به شرایط و موقعیت، سابقه مبارزات و بهخصوص اوضاع سیاسی جامعه به اشکال گوناگون و متنوعی از مبارزه روی میآورند.در شرایطی که رکود سیاسی بر جامعه حاکم باشد، اشکال دفاعی و کم اثرتر مبارزه مانند نامهنگاری، جمعآوری امضا و تهیه تومار و امثال آن بیشتر به چشم میخورد.اما در شرایطی که جامعه از رکود سیاسی خارجشده و مانند شرایط امروز وارد تلاطمات سیاسی شده باشد، تاکتیکها و اشکال مبارزاتی نیز از این شرایط تأثیر پذیرفته و در شکل تجمعات گسترده، راهپیمایی، تظاهرات و اعتصابات اقتصادی و سیاسی بروز پیدا میکنند. واقعیت این است که اعتصاب غذا در دسته اول جای میگیرد و بسیار عقبتر از شرایط سیاسی جامعه است.بااینهمه ازآنجاکه وضعیت رژیم پوسیده حاکم بسیار وخیم و بحرانی است و طبقه حاکم از شکلگیری هرگونه اقدام اعتراضی در نفت بهشدت میترسد، از اعتصاب غذای کارکنان رسمی نیز به شدت وحشت کرد. خصوصاً اینکه این اعتصاب غذا، با تاکتیک مؤثر دیگری تلفیق شد.کارکنان رسمی نفت همراه با اعتصاب غذا، از ارسال آمار و ارقام و گزارشهای روزانه در مورد میزان استخراج و تولید سکوها و همچنین فرمهای دستور کار تعمیرات به مدیران و مقامات بالاتر نیز خودداری کردند. بهعبارتدیگر از انجام بخشی از کار روزانه امتناع کردند و به یک معنا در این بخش از کار وارد اعتصاب شدند. این تاکتیک مبارزاتی درواقع برنامهریزی وزارت نفت را برای تعیین مصارف شهری، کارخانهها و خوراک صنایع که بایستی بر پایه گزارش تولید روزانه انجام میشد مختل کرد.وزارت نفت، سراسیمه به دستوپا افتاد. وحشت از اینکه این حرکت اعتراضی سرآغاز اعتصاب سراسری کارکنان رسمی نفت شود، کل دستگاه حکومتی را فراگرفت. بهسرعت وعدههایی داده شد تا اوضاع آرام شود.خصوصاً آنکه کارکنان عملیاتی رسمی نفت با گفتن اینکه ” زمستان سخت و سردی درراه است”، از گزینه اعتصاب سخن گفته و به دولت هشدار دادهاند به وعدههای توخالی پایان دهد، ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت را که از سال ۹۳ تاکنون به تعویق افتاده است اجرا کند و کاری نکند که کارکنان رسمی نفت در آستانه فصل زمستان وارد اعتصاب شوند .
اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت، یکی از خواستهای محوری کارکنان رسمی نفت است که مبارزات کارکنان از سال ۹۹ تاکنون اساساً حول این خواست اصلی و محوری در جریان بوده است. علیرغم اعتصابات و مبارزات سراسری و درخشان کارکنان رسمی صنعت نفت طی دو سه سال اخیر، اما این خواست هنوز عملی نشده است.وزارت نفت و برخی دیگر از نهادهای حکومتی در طول این سالها، مکرر وعده اجرای این ماده را دادهاند و همپای این وعدهها سعی کردهاند مبارزات کارکنان رسمی نفت را منحرف ساخته یا زیر کنترل خود درآورند. بهموازات این وعدهها، گرایش محافظهکار در درون کارکنان رسمی نیز تقویتشده است.این گرایش اساساً چشم به دهان مقامات دولتی دوخته که چه میگویند و به وعده آنها دلخوش کرده است. مهدی علی مددی معاون وزیر نفت در فروردین سال جاری قول داد ماده ۱۰ بهزودی اجرا میشود. جواد اوجی وزیر نفت نیز در یک برنامه تلویزیونی قول داد ماده ۱۰ بهزودی اجرا شود. اما ماجرا از فروردین به خرداد و بعد مرداد و سپس شهریور موکول شد و چیزی جز سرگردانی و وعده توخالی نصیب کارکنان رسمی نفت نشد. ۱۲ شهریور امسال تجمع گسترده کارکنان رسمی در مقابل وزارت نفت، با شدت و بیرحمی سرکوب شد. تعداد زیادی از کارکنان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و ۶۷ تن از کارکنان بازداشت و روانه زندان شدند.گرایش محافظهکار کارکنان رسمی اما بازهم بیدار نشد یا نخواست از خواب غفلت بیدار شود.این گرایش براین خیال بود که اگر در شکل اعتصاب و تجمع اعتراض نکند و به “اعتراضات نرم” روی آورد، دولت ماده ۱۰ را اجرایی خواهد کرد و مشکل کارکنان حل میشود . نامهنویسیها و تلاشهای بیفایده اداری ادامه یافت. دیوان عدالت اداری، وزارت نفت، سازمان برنامهوبودجه، سازمان اداری و استخدامی کشور، مجلس، دفتر ریاست جمهوری و خلاصه جایی نبود که کارکنان رسمی برای رسیدگی به خواست خود به آن متوسل نشده باشند. از ۱۲ شهریور تا ۱۶ آبان ۱۴۰۱ بازهم با سرگردانی ادامه یافت و با وعدهها و طلب مساعدت از مقامات دولتی در راهرو ادارات سپری شد. اما هیچیک از وعدههای دو ماه اخیر نیز نهفقط عملی و کارساز نشد و گرهی از مشکلات کارکنان رسمی صنعت نفت باز نکرد بلکه تشدید فشار و سرکوب نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات را نیز در پی داشت. بیاعتنایی به خواست چندین ساله کارکنان رسمی صنعت نفت تا آنجا پیش رفت که اگر قبل از آن، برخی مقامات دولتی جلساتی را با کارکنان رسمی میگذاشتند و وعدههایی به آنان میدادند، حتی از برگزاری اینگونه جلسات نیز خودداری نمودند. اقدامات آشکار سرکوبگرانه علیه کارکنان رسمی نفت تشدید شد.طی تقریباً دو ماه و نیم اخیر از ۱۲ شهریور تاکنون، شمار زیادی از کارکنان رسمی به مراکز امنیتی احضار شده و مورد تهدید و ارعاب و بازجویی قرارگرفتهاند.برای نمونه چند تن از نمایندگان کارکنان رسمی در پالایشگاه شازند، به دادگاه احضار شدهاند، برای تعداد دیگری از کارکنان احضاریههای قضایی ارسالشده است.تعدادی از کارکنان رسمی که در فضای مجازی فعال بودهاند، مکرر احضار شده و بازجویی شدهاند.پروندهسازی علیه کارکنان رسمی بیشازپیش تشدید شده و ادامه یافته است. حتی کسانی که در جلسات معمولی با مقامات دولتی شرکت کرده بودند، احضار و بازداشتشده و مورد تهدید قرارگرفتهاند.
کارکنان رسمی نفت که همهجوره مراقب بودند و صبر و مدارا پیشه کرده و همه گونه سختی را تحمل کرده بودند که مبادا کسی آنها را “معاند” و ” برانداز” بخواند و به آنها “انگ” زده شود، اکنون در عمل بایستی پی برده باشند که تحت هیچ شرایطی نباید روی وعدههای پوچ مقامات حکومتی حساب باز کنند. “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت (بازنشستگان و شاغلین)” در بیانه مورخ دوم آبان اعلام کرد صبر کارکنان رسمی لبریز شده و چنین هشدار داد که ” پرسنل نفت در احقاق حقوق خود آتش به اختیار شده است” بااینهمه، بازهم “اعتراضات نرم” یا اعتصاب غذا را پیشه کرد تا اگر جواب نگرفت،اشکال دیگری از مبارزه را در دستور کار خود قرار دهد.
اگرچه این احتمال وجود دارد که دولت ارتجاعی و سرکوبگر حاکم که در شرایط حاضر در بحرانهای شدید و عمیقی غوطهوراست و در موقعیت بسیار شکننده و بیسابقهای قرارگرفته ،با کارکنان رسمی نفت وارد گفتگو شود، وعدههایی به آنها بدهد یا حتی امتیازات کوچکی به کارکنان رسمی صنعت نفت بدهد تا آنها را از اتخاذ تاکتیکهای مبارزاتی مؤثرتری نظیر اعتصاب بازدارد، اما کارکنان رسمی نفت باید هوشیار باشند و نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شوند و دل به وعدههای توخالی مقامات دولتی ببندند. درست برعکس، آنها باید دریافته باشند که تحقق خواستهایشان درگرو اتحاد و اعتصاب است. دست زدن به اعتصاب غذا گرچه با شرایط سیاسی کنونی ناهمخوان و از آن عقبتر است، اما این حرکت نمادین و اخطاری بهتر از دست روی دست گذاشتن و در انتظار معجزات مقامات دولتی بودن است و گامی بهپیش است بهویژه اینکه با خودداری از ارسال گزارش تولیدات روزانه همراه بوده است.اما برای عقب راندن دولت و اجرای ماده ۱۰قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت این هنوز کافی نیست. تنها با اعتصاب و خواباندن چرخ تولید است که میتوان دولت را به عقب و پذیرش این خواست واداشت. بنابراین محافظهکاری را باید کنار گذاشت. محافظهکاران را باید کنار زد و اعتصاب را سازمان داد.
شرایط سیاسی جامعه ایجاب میکند کارکنان رسمی، کل پرسنل نفت و قبل از همه تمام کارگران صنعت نفت در اتحاد و همبستگی باهم اعتصابات واحد و گستردهای را سازمان دهند. شرایط و زمینههای اعتصاب در همه بخشهای کارگری و کارمندی در صنعت نفت، اعم از کارگران رسمی، قراردادی، پروژهای و پیمانی یا قرارداد مدت معین فراهم است. امروز تمام کارگران صنعت نفت در معرض سرکوبهای خشن و سیستماتیک دستگاه امنیتی و اطلاعاتی قرار دارند. تهدید و فشار علیه کارگران صنعت نفت هرروز درحال افزایش است. ترس از اعتصاب کارگران نفت، رژیم را بهشدت نگران ساخته است. مزدوران حکومتی و دستگاه اطلاعاتی رژیم در تماسها و هشدارهای تلفنی که طی دو ماه اخیر پیوسته درحال افزایش بوده است نهفقط کارگران را به اخراج از کار تهدید نمودهاند بلکه کارگران پیشرو را حتی به مرگ نیز تهدید کردهاند که اگر دست از پا خطا کنید هیچ امنیتی در خیابان برای شما وجود نخواهد داشت. ارتجاع حاکم تمام تلاش خود را به کار بسته است که از اعتصاب کارگران صنعت نفت جلوگیری کند. در سکوهای حفاری، دکلها، سکوهای بهرهبرداری و تمام محیط کار، جو پلیسی شدیدی را به وجود آورده است. صدها کارگر در بخشهای مختلف، مستقیماً مورد تهدید و ارعاب قرارگرفتهاند.از ۲۵۰ کارگر پروژهای که در اعتصاب ۱۸ و ۱۹ مهر بازداشت و زندانی شدند و تحتفشار و شکنجههای وحشیانه قرار گرفتند، هنوز تعدادی در زنداناند. برخی از این کارگران براثر شکنجههای مزدوران سرمایه، سلامتی خود را ازدستدادهاند. تعداد زیادی هنوز به سرکار برنگشتهاند. گروهی از کارگران پیمانی حفاری که با مینیبوس از خوابگاه عازم محل کار بودند به خاطر سردادن شعار” زن، زندگی، آزادی” بهطور دستهجمعی مورد بازخواست و تهدید و بازجویی دستگاه امنیتی قرار گرفتند.
کارگران صنعت نفت نسبت به تمام این اقدامات جنایتکارانه معترضاند. خشم و نارضایتی درمیان کارگران صنعت نفت فوقالعاده متراکم شده و به مرحله انفجار نزدیک شده است. امروز بیشازپیش زمینههای اتحاد و همبستگی طبقاتی درمیان کارگران در تمام بخشهای صنعت نفت فراهمشده است.تلاشهای مذبوحانه طبقه حاکم برای ایجاد نفاق و چنددستگی درمیان کارگران صنعت نفت با عناوینی چون کارگر رسمی، قراردادی،پروژهای، پیمانی، قرارداد مدت معین و غیره و غیره رنگباخته است کارگران درصدد سازماندهی اعتصابات متحد و متشکل هستند. کارگران قراردادی و رسمی نفت در برابر این اقدامات دست به اعتراض زده و متفقاً خواهان پایان سرکوبها، پایان دادن به فضای امنیتی در محل کار، آزادی کارگران زندانی و عموم زندانیان سیاسی هستند. کارگران قراردادی و رسمی متفقاً هشدار دادهاند اگر به خواستهایشان رسیدگی نشود، اگر به فضای پلیسی و امنیتی در محیط کار پایان داده نشود و اگر کارگران زندانی و زندانیان سیاسی آزاد نشوند دست به اعتصاب خواهند زد و کار در تمام سکوهای نفتی و دکلها را به تعطیلی خواهند کشاند.
شواهد موجود حاکی از آن است که خواستهای سیاسی درمیان کارگران نفت پررنگتر و اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران تقویتشده است. کارگران و تشکلهای محلی موجود در بخشهای مختلف به هم نزدیک میشوند و مشترکاً درصدد ایجاد تشکلهای واحد و فرا واحدی هستند. کارگران قراردادی و رسمی گامهایی نیز در این زمینه برداشتهاند.تمامی شواهد حکایت از آن دارند که کارگران صنعت نفت چنانچه بخواهند به خواستهای اقتصادی و سیاسی خود برسند، هیچ راهی جز اتحاد و اعتصاب ندارند. رهایی از مشکلات و معضلات گوناگون کارگران و کارکنان در بخشهای مختلف صنعت نفت درگرو اتحاد و اعتصابهای متشکل اقتصادی و سیاسی است. اتحاد و اعتصاب سراسری در نفت، شاهکلید بازگشائی راهی است که به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی منتهی میشود.این، همان چیزی است که ارتجاع اسلامی و کل طبقه سرمایهدار حاکم بهشدت از آن وحشت دارند و درست همان نقطهای است که باید ضربه اصلی را وارد کرد. درست در همین نقطه هست که باید به مصاف ارتجاع اسلامی و طبقه سرمایهدار حاکم شتافت . درست در همین نقطه است که باید وارد نبردی گسترده شد، دشمن را بهطور همهجانبه در منگنه گذاشت و با ضربه قیام مسلحانه از پای درآورد.
نظرات شما